#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد637 )
«اندازه اعتدال» و «سازه نُرمال»
من دست سرمازده خود را ديدم
كه بر اثر شدت سرما «مي سوخت» و گويي بر فراز آتش «مي افروخت».
بنابراين دانستم هر چيزي كه از «اندازه اعتدال» و «سازه نُرمال» بگذرد
، رو به «تحلیل» می رود و به ضد خود «تبديل» مي شود.
فوران آب از «فوّاره های فریبا» و «سرشاره های زیبا»،
آن گاه «وارونه» و «واژگونه» می شود،
که به «غایتِ بلندی» و «نهایتِ شکوهمندی» رسیده باشد.
#شفیعی_مطهر
---------------------------
تحلیل: حل کردن،حل شدن
سرشاره: فوّاره
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
ای علی! همیشه فکر میکردم که تو بر مرگ من مرثیه خواهی گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثیه می خوانم !
میخواستم که پردههای جدیدی از ظلم وستم را که بر شیعیان علی(ع) و حسین(ع) میگذرد، بر تو نشان دهم و کینهها و حقهها و تهمتها و دسیسهبازیهای کثیفی را که از زمان ابوسفیان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است ،بنمایانم.
ای علی! تو را وقتی شناختم که کویر تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته و ناگفته خود را در آن یافتم. قبل از آن خود را تنها میدیدم و حتی از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهی از غیرطبیعی بودن خود شرم میکردم؛ اما هنگامی که با تو آشنا شدم، در دوری دور از تنهایی به در آمدم و با تو همراز و همنشین شدم.
ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.
ای علی! شاید تعجب کنی اگر بگویم که همین هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبیل» رفته بودم و چند روزی را در سنگرهای متقدّم «تل مسعود» در میان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط یک کتاب با خودم بردم و آن «کویر» تو بود؛ کویر که یک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمانها میبرد و ازلیّت و ابدیّت را متصل میکرد؛ کویری که در آن ندای عدم را میشنیدم، از فشار وجود میآرمیدم، به ملکوت آسمانها پرواز میکردم و در دنیای تنهایی به درجه وحدت میرسیدم؛ کویری که گوهر وجود مرا، لخت و عریان، در برابر آفتاب سوزان حقیقت قرار داده، میگداخت و همه ناخالصیها را دود و خاکستر میکرد و مرا در قربانگاه عشق، فدای پروردگار عالم مینمود...
ای علی! همراه تو به کویر میروم؛ کویر تنهایی، زیر آتش سوزان عشق، در توفانهای سهمگین تاریخ که امواج ظلم و ستم، در دریای بیانتهای محرومیت و شکنجه، بر پیکر کشتی شکسته حیات وجود ما میتازد.
ای علی! همراه تو به حج میروم؛ در میان شور و شوق، در مقابل ابّهت و جلال، محو میشوم، اندامم میلرزد و خدا را از دریچه چشم تو میبینم و همراه روح بلند تو به پرواز در میآیم و با خدا به درجه وحدت میرسم. ای علی! همراه تو به قلب تاریخ فرو میروم، راه و رسم عشق بازی را میآموزم و به علی بزرگ آنقدر عشق میورزم که از سر تا به پا میسوزم....
ای علی! همراه تو به دیدار اتاق کوچک فاطمه میروم؛ اتاقی که با همه کوچکیاش، از دنیا و همه تاریخ بزرگ تر است؛ اتاقی که یک در به مسجدالنّبی دارد و پیغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکی که علی(ع)، فاطمه(س)، زینب(س)، حسن(ع) و حسین(ع) را یک جا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکی که مظهر عشق، فداکاری، ایمان، استقامت و شهادت است.
راستی چقدر دلانگیز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان میدهی که صورت خاکآلود پدر بزرگوارش را با دستهای بسیار کوچکش نوازش میدهد و زیر بغل او را که بیهوش بر زمین افتاده است، میگیرد و بلند میکند!
ای علی! تو «ابوذر غفاری» را به من شناساندی، مبارزات بیامانش را علیه ظلم و ستم نشان دادی، شجاعت، صراحت، پاکی و ایمانش را نمودی و این پیرمرد آهنیناراده را چه زیبا تصویر کردی، وقتی که استخوانپارهای را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» میکوبد و خون به راه میاندازد! من فریاد ضجهآسای ابوذر را از حلقوم تو میشنوم و در برق چشمانت، خشم او را میبینم، در سوز و گداز تو، بیابان سوزان ربذه را مییابم که ابوذر قهرمان، بر شنهای داغ افتاده، در تنهایی و فقر جان میدهد ... .
ای علی! تو در دنیای معاصر، با شیطانها و طاغوتها به جنگ پرداختی، با زر و زور و تزویر درافتادی؛ با تکفیر روحانینمایان، با دشمنی غربزدگان، با تحریف تاریخ، با خدعه علم، با جادوگری هنر روبهرو شدی، همه آن ها علیه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ایمان و روح، بر آن ها چیره شدی، با تکیه به ایمان به خدا و صبر و تحمل دریا و ایستادگی کوه و برّندگی شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزویر» برخاستی و همه را به زانو در آوردی.
ای علی! دینداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفیر کوفتند و از هیچ دشمنی و تهمت فروگذار نکردند و غرب زدگان نیز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مینامیدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبیدند و اهانتها کردند. رژیم شاه نیز که نمیتوانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگری تو را مخالف مصالح خود میدید، تو را به زنجیر کشید و بالاخره... «شهید» کرد...
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد636 )
«آرزوهای خفته» و «نیروهای نهفته»
انسان ها چون «بذرهایی مُثمِر» و «دانه هایی مُوثِّر» هستند
که مي توانند همان «بذر بمانند» تا «با جبر بميرند» !
نیز ميتوانند با «پویایی» و «شکوفایی» ،
«هسته را بشکافند» و «شایسته بشکُفند»
و با انفجارِ «نیروهای نهفته» و «آرزوهای خفته»
چون «نهالی بالَنده» با «خصالی سِگالَنده» ،
«انسان را با برگ و بار» و
«جهان را در سایه سار» خویش شکوه بخشند.
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
بالنده: نموکننده،رشدکننده
سگالنده: اندیشه کننده،فکرکننده،رایزن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
مردمی که ستم را «تحمُّل» و با ستمگر «تعامُل» می کنند،
نه تنها «وردست و یاور»،که «همدست ستمگر»اند!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
سَیّاس: سیاستمدار
فَرنشین: رئیس،فرمانروا
فَرناس: غافل، نادان، خواب آلوده
وعید: وعده بد،تهدید
وردست:دستیار،یاور،معاون
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد634 )
«عينك تيره» روی «مردمکِ خیره»!
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
بالنده ترین قامت عدالت
#شفیعی_مطهر
صدف کعبه لب گشود و اسوه یگانه ، دُردانه جاودانه و حقیقت ولایت را به جهان هستی تقدیم کرد .
ای رهرو راستین !
اگر می خواهی سروِ حقیقت را در بالنده ترین قامت تماشا کنی ،
اگر دوست داری که خورشید فروزان ولایت را در درخشان ترین فروزش به نظاره بنشینی ،
اگر می خواهی که آسمان فضیلت را در زیباترین تجلّی بنگری ،
اگر مشتاقی که کوه استقامت ر ا در استوارترین سیمایش تماشاگر باشی ،
اگر آرزو داری جرعه ای از زلالِ ناب ترین چشمه ساران عرفانِ " کوثر " بنوشی ،
اگر طالب تماشای تندیس قُدسی و والاترین عروج اِنسی در رساترین صورت هستی ،
اگر می خواهی به حقیقت یاور غمدیدگان و مددکار ستمدیدگان باشی ،
...و اگرمی خواهی معنی عدالت ، مفهوم حرّیّت ، تبلور فتوّت ، تجسّم مروّت ، عصاره فضیلت و مقام والای خلیفه اللهی را یکجا و همه و همه را در بلندای قامت یک انسان بنگری :
علی بنگر !!
در سیزدهم رجب ...
بزرگمردی پای بر گستره زمین نهاد که غنچه دهان ها را شکفتن و جوانه ها را گفتن آموخت ،
قامت رسای بشریت با قیامت خروشش از اسارت رَست و سبزه های عدالت با سرود سبز باران کلامش رُست ،
چه بسیار دشمنانی که شناختندش و بر او تاختند و چه بسا دوستانی که نشناختندش و او را ارزان باختند ،
بلاغت ، از زبانش حلاوت یافت و فصاحت از بيانش ملاحت گرفت ،
چه دردنامه هايي كه تنها در سينه سياه شب هاي كوفه نگاشته شد و چه نهال هاي ناله هايي كه فقط در دل زلال چاه هاي كوفه كاشته شد.
در سيزدهم رجب...
رادمردي از ملكوت اعلي پاي بر عرصه برهوت دنيا نهاد ، تا تنهايي خداي گونگان را در گستره تاريخ ، دردمندانه فرياد كند ، با ستم بستيزد و رويش بذر آفتاب را در دل يلداي جهالت بشارت دهد.
چه نوايي جز زمزمه دل انگيز فرشتگان ، ناله هايش را در خلوت شب هاي نخلستان همنوايي كردند؟!
و چه چشماني جز برق ديده اختران سپهر ، ستارگان اشكش را به نظاره نشستند؟!
بيست و سه سال مكتب را از حلقوم شمشير فرياد كرد
و بيست و پنج سال براي حفظ وحدت در جهان اسلام سكوت كرد
و پنج سال براي استقرار عدالت در جامعه اسلامي پنجه در پنجه قاسطين ، مارقين و ناكثين روزگار درافكند.
ولي افسوس كه ....
گُلِ عدالت با ولادتش شكُفت و با شهادتش به خون خُفت!!
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد632 )
«اثباتِ خورشید» برای «مُنکرِ شید»!

گفتگو و تعامُل با افراد متعصّب و متحجّر
«رنجی دردآور» است و «شکنجی مکرّر» .
اثبات وجودِ«خورشید جهان افروز» در «میان نیمروز»
برای کسی که «ظهورِ شید» و «حضورِ خورشید» را درک نمی کند،
«کارِ محال» و «انکارِ کمال» است.
برای «زدودنِ وَهم» و «ستودنِ فهم»،
«بهترین کار» و «نخستین ابزار»!
بهره گیری از «نیروی عقلانیّت» و «ترازوی انسانیّت» است.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
شکنج: شکنجه،مکر و حیله
شید: نور،روشنایی،آفتاب
وهم: خیال، پندار، گمان، تصور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد632 )
«اثباتِ خورشید» برای «مُنکرِ شید»!

گفتگو و تعامُل با افراد متعصّب و متحجّر
«رنجی دردآور» است و «شکنجی مکرّر» .
اثبات وجودِ«خورشید جهان افروز» در «میان نیمروز»
برای کسی که «ظهورِ شید» و «حضورِ خورشید» را درک نمی کند،
«کارِ محال» و «انکارِ کمال» است.
برای «زدودنِ وَهم» و «ستودنِ فهم»،
«بهترین کار» و «نخستین ابزار»!
بهره گیری از «نیروی عقلانیّت» و «ترازوی انسانیّت» است.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
شکنج: شکنجه،مکر و حیله
شید: نور،روشنایی،آفتاب
وهم: خیال، پندار، گمان، تصور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
لااقل يك وصيت دردمندانه علي(ع) را عمل كنيم !!
#شفیعی_مطهر
الله! الله ! فِي القُرآن فَلايَسبِقَنَّكُم بِالعَمَلِ بِهِ غَيركُم ( از وصاياي علي عليه السلام)
خدا را ! خدا را ! درباره قرآن ! مبادا ديگران در عمل كردن به آن از شما پيشي گيرند!!
شايد كه عمل كنيم:
تفاوت كشورهاي ثروتمند و فقير، تفاوت قدمت آن ها نيست.
براي مثال كشور مصر بيش از 3000 سال تاريخ مكتوب دارد و فقير است!
اما كشورهاي جديدي مانند كانادا، نيوزيلند، استراليا كه 150 سال پيش وضعيت قابل توجّهي نداشتند، اكنون كشورهايي توسعهيافته و ثروتمند هستند.
تفاوت كشورهاي فقير و ثروتمند در ميزان منابع طبيعي قابل استحصال آن ها هم نيست.
ژاپن كشوري است كه سرزمين بسيار محدودي دارد كه 80 درصد آن كوههايي است كه مناسب كشاورزي و دامداري نيست، اما دومين اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمريكا را دارد. اين كشور مانند يك كارخانه پهناور و شناوري ميباشد كه مواد خام را از همه جهان وارد كرده و به صورت محصولات پيشرفته صادر ميكند.
مثال بعدي سويس است.
كشوري كه اصلاً كاكائو در آن به عمل نميآيد، اما بهترين شكلاتهاي جهان را توليد و صادر ميكند. در سرزمين كوچك و سرد سويس كه تنها در چهار ماه سال ميتوان كشاورزي و دامداري انجام داد، بهترين لبنيات (پنير) دنيا توليد ميشود.
سويس كشوري است كه به امنيت، نظم و سختكوشي مشهور است و به همين خاطر به گاوصندوق دنيا مشهور شدهاست (بانكهاي سويس).
افراد تحصیلکردهاي كه از كشورهاي ثروتمند با همتايان خود در كشورهاي فقير برخورد دارند، براي ما مشخص ميكنند كه سطح هوش و فهم نيز تفاوت قابل توجهي در اين ميان ندارد.
نژاد و رنگ پوست نيز مهم نيستند. زيرا مهاجراني كه در كشور خود برچسب تنبلي ميگيرند، در كشورهاي اروپايي به نيروهاي مولد تبديل ميشوند.
پس تفاوت در چيست؟
تفاوت در رفتارهايی است كه در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
وقتي كه رفتارهاي مردم كشورهاي پيشرفته و ثروتمند را تحليل ميكنيم، متوجه ميشويم كه اكثريت غالب آن ها از اصول زير در زندگي خود پيروي ميكنند:
۱ - اخلاق به عنوان اصل پايه
۲ - وحدت
۳ - مسئوليت پذيري
۴ - احترام به قانون و مقررات
۵ - احترام به حقوق شهروندان ديگر
۶ - عشق به كار
۷ - تحمل سختيها به منظور سرمايهگذاري روي آينده
۸ - ميل به ارائه كارهاي برتر و فوقالعاده
۹ - نظمپذيري
آیا همه اصول نُه گانه فوق مورد تاکید اسلام و قرآن نیست؟
آیا در عمل به آن ها غیرمسلمین بر مسلمانان پیشی نگرفته اند؟
آیا هشدار علی(ع) در واپسین نفس های حیاتش تحقّق نیافته است؟
در كشورهاي فقير تنها عدّه قليلي از مردم از اين اصول پيروي ميكنند.
ما ايرانيان فقير هستيم؛ نه به اين خاطر كه منابع طبيعي نداريم ، يا اين كه طبيعت نسبت به ما بي رحم بودهاست.
ما فقير هستيم براي اين كه رفتارمان چنين سبب شدهاست.
ما به مديراني قوي و برنامه ريز و دلسوز نياز داريم!!
ما برای آموختن و رعايت اصول فوق كه (توسط كشورهاي پيشرفته شناسايي شده است) فاقد اهتمام لازم هستيم.
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: روزنوشت
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.