هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 917)

 

«شفای شر» در «دنیای بشر»!

 

هر «دُشمن» ممکن است «دُشِ من» نباشد،

بنابراین از هر دُشمن اگر چه «خالِف» ،می توان یک «مُخالِف» ساخت

و هر مخالف را با «خردِ انسانی» و «رصدِ وجدانی»

می توان به «یاری نَبیل» و «همیاری بی بدیل» تبدیل کرد.

با محبّت و مهرورزی به «جنسِ بشر»،«چه خیر و چه شر»،

می توان حتّی «اشرارِ مغضوب» را به «ابرارِ محبوب» تبدیل کرد.

نه تنها «هالِ اهریمن»،که «نهالِ دشمن» را نیز 

نمی توان از «زمینِ جهان» و «زمینه جان» «زدود» و با فراغت «آسود».

بنابراین به جای کندنِ «هالِ دشمن» باید «نهالِ دشمنی» را برکند!

بیاییم برای «شفای شر» در «دنیای بشر»،

«فطرت ها را بیدار» و «طینت ها را هُشیار» کنیم،

زیرا در نهادِ هر انسان «بارقه ای از مِهر» و «شارقه ای از سپِهر» وجود دارد،

که ممکن است «نورِ آن خاموش» و «شورِ آن فراموش» شده باشد،

امّا تنها با «تذکّری خفیف» و «تلنگُری لطیف» 

می توان بار دیگر آن را «رَخشان» و «فروزان» کرد. 

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

دُش: بد و زشت و ضد

خالِف: بی شعور،احمق

رَصَد: طریق،راه،مراقب،نگهبان

نَبیل: دانا و هوشیار،نجیب و شریف

 هال: قرار،آرام،آرامش،صبر و شکیبایی

بارقه: درخشنده،برق زننده،ابر برقدار

شارق(شارقه): برآینده،تابنده،تابان و درخشان،آفتاب

تلنگُر: ضربه با سرانگشت میانه به کسی یا چیزی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 30 فروردين 1397 | 7:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 914)

 

«تحصیلِ نظارت» یا «تحمیلِ حقارت»؟!

 

شهریارانی که در «صحنه انتصاب» و «عرصه انتخاب»،


خود را در گزینش از مردم «شایسته تر» و «بایسته تر» می دانند


عملاً خود را «ورجاوند» و مردم را «گوسفند» می پندارند!


در حالی که اگر شهروندان را به جای «ارشاد»،«شاد» کنیم

و آنان را از «بندِ انقیاد» و «پایبندِ انجماد» برهانیم،

ایشان خود «راهِ بهینه را می یابند» و به سویِ «بهترین گزینه می شتابند».

کسانی که به بهانه «بصارتِ صوابی» و «نظارتِ استصوابی»

با «توهُّمِ شدید» برای «مردُمِ رشید» تصمیم می گیرند،

در حقیقت به جای «تحصیلِ نظارت»،«تحمیلِ حقارت» می کنند!

هر انسانِ «فرهیخته» هر چند «برانگیخته»،

که «فهم و شور» و «درک و شعورِ» خود را 

فراتر از «شهروندان» و «ورجاوندان» بیَنگارد،

قطعاً او اسیرِ «خوی استکباری» و در «تکاپوی جهانخواری» است.

«سلبِ آزادی» و «جلبِ اعتقادیِ» مردم،

به بهانه عدمِ «بلوغِ بکری» و «فروغِ فکری»،

«تحقیری گزنده» و «تزویری نازیبنده» نسبت به مردم است.

بدین گونه «مدیرانِ صادق» و «وزیرانِ لایق»،

«گوشه ای برمی گزینند» و «خوشه ای بر می چینند»،

ولی «فرصت طلبانِ چاپلوس» و «جاه طلبانِ دستبوس»

با «حیله شعاری» و «وسیله ریاکاری»،

بر «صدر می نشینند» و «قدر می بینند».

چُنین جامعه ای تا هر «گاه» که با این «نگاه» اداره شود،

نه «رَجای رستگاری» می بیند و نه «سیمای ماندگاری» را!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------------

انقیاد: گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری

بصارت: بینایی و دانایی،بیناشدن

صواب: راست و درست،حق،لایق،سزاوار،ضدّ خطا

استصواب: صواب خواستن،صواب جستن،صواب شمردن،راست و درست پنداشتن

 رَجاء: امیدواری، امیدداشتن،امیدوارشدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 27 فروردين 1397 | 6:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 913)

 

«یوغِ ذلّت»  یا «بلوغِ عزّت»؟!

 

آن جا که سخن از «ناز» است و «نیاز»،

نیازِ «دل به دلبر» مطرح است نه نیازِ«سر به سَروَر».

«دلبر،ناز» دارد و «دل،نیاز».

«نازِ دلبر،فریبنده» است و «نیازِ دل،زیبنده».
«دل بی دلبر نمی تواند عشق بورزد»، 

اما «سر بی سَروَر به دنیایی می ارزد».

ارزش سر به «شکوفایی مغز» است و «پویایی نغز».

سری که «خرد می ورزد»،به «سروری ابد می ارزد»،

ولی سری که «دیدنِ ژرف» و «اندیشیدنِ شگرف» را به دیگران وامی نَهَد،

خود ،«سر را به سَروَر» و «تن را به تاجوَر» می سپارد.
 

دل ،«خاستگاهِ قانون عشق ورزی» است و سر ،«پایگاهِ کانون خودارزی».


دلی که «مهر می ورزد»، به «سپهر می ارزد».


«سینه انسان»، «گنجینه یزدان» است.


دریغ است که این «گنجینه زرّین» را به «کینه دیرین» بیالاییم.


دل ،«فرودگاه فرشتگان» است و «جایگاه اَمشاسپَندان».


مبادا این «خانه قدّیس» و «آشیانه نفیس» را 

«مَامَنِ اهریمن» و «وطنِ دشمن» قرار دهیم. 

«سرهای فرازمند» بر «سریرِ شکوهمند» «می نشینند»

و خود ،«سرشت» و «سرنوشت» خویش را «برمی گزینند».

هر «سر»،یک «نظر» دارد، 

ولی هر «سریر»،صد «نظیر»!

«زیبنده کرامت» و «برازنده شخصیتِ» انسان نیست 

که از بنده ای چون خود «فرمان بَرَد» و برای او «قربان شَوَد»!

همه انسان ها «زاده» اند و «آزاده»،

مگر کسی که خود «بلوغِ عزّت» را فروگذارد و «یوغِ ذلّت» را بپذیرد!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

یوغ: چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند

شگرف: عجیب،نیکو و خوش آیند،کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی

اَمشاسپندان: فرشتگان،ملائکه،در کیش زرتشتی عنوان شش فرشته بزرگ درجه اول

قِدّیس: پاک و منزه،بسیار پارسا و مومن

مَامَن: پناهگاه،جای امن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 26 فروردين 1397 | 5:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 912)

 

  «خوداتّکایی» راز و رمز «شکوفایی»!

 

من «پرندگانی شاد» و «مرغانی آزاد» را دیدم،

که دسته جمعی با یک «راهبُرد» روی شاخساری «تُرد» نشسته اند.

 آنان از «نشستنِ بسیار» و «شکستنِ شاخسار»، 

نه «حالتِ بیمی» دارند و نه «ملالتِ وَخیمی»!

 زیرا اتّکای آنان نه به «استحکامِ شاخه نهال»،که به «استخدامِ پر و بال» است.

میزان بی نیازی هر «انسان» نسبت به «دیگران»،

به اندازه «توانمندی های ذاتی» و «نیرومندی های حیاتی» خود اوست.

انسان به اندازه ای که از اعتماد به نفس «بکاهد»،

هر چیز را از دیگران «می خواهد»!

انسانِ «خودساخته» و «خودشناخته»،

پس از «اتّکالِ الهی» و «اتّکای به خودآگاهی»،

نگاهش به «بازوی پُرتوان» و «زانوی پایندانِ» خویش است.

او «دامن همّت بر کمر می بَندَد» و «دامنه طاقت را درمی نَوَردَد»،

«کوه را در شکوه ،بنده» می سازد و «نستوه را در ستوه،شرمنده»!

و از زبان «شاعر شیراز»،«حافظ سرافراز» می سراید:

گر چه گردآلودِ فقرم شرم باد از همّتم

گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم

او نه تنها در «گفتار»،که در «رفتار» به اثبات می رساند که:

«خوداتّکایی» راز و رمز «شکوفایی» است.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

اتّکا:  تکیه کردن تکیه داشتن

وَخیم: سخت ،دشوار ،سنگین، ناگوار، ناسازگار

استخدام: خدمت خواستن، به خدمت واداشتن، به کارگماشتن

اتّکال: توکُّل کردن، اعتمادکردن، کار خود را به کسی واگذاشتن و به اعتمادکردن

پایندان: ضامن،کفیل،پذیرفتار،میانجی

ستوه: خسته و درمانده، افسرده و ملول، به تنگ آمده

نستوه: خستگی ناپذیر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 24 فروردين 1397 | 6:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 911)

 

«نادان حقیقی» و «ناتوان تحقیقی»کیست؟!

 

«دانستن»، تنها «نشانه دانایی» و «ندانستن»، تنها «گمانه نادانی»نیست؛

بلکه «نادانِ حقیقی» و «ناتوانِ تحقیقی» 

کسی است که بر نادانی ،«مُداومت» و در برابر دانایی، «مُقاومت» می کند.

همه ما هرگاه احساس کردیم که دیگر نه «آزی به دانشِ بیشتر» داریم 

و نه «نیازی به بینشِ بهتر» ، 

از آن لحظه آماده «نوشیدنِ زهرِ جهل» باشیم و «خروشیدنِ قهرِ ابوجهل» .

هیچ «انسانی» در هیچ «زمانی»، 

نمی تواند از دانستن، «بی نیاز» و از ندانستن ،«سرفراز» باشد.

هیچ انسانِ «فرجاد» هر چند «با استعداد»

نمی تواند در عرصه «دانش» و «بینش»،

بر «چکادِ رفیعِ کمال» و «عمادِ منیعِ استکمال» «دست بساید»

و در سایه سار «کمالِ مُطلق» و «مُتعالِ موفّق» «بیاساید»! 

هر «کس» در هر «نَفَس»،

باید خود را «نیازمندِ دانایی» و «آرزومندِ دانش افزایی» بداند!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

مُداومت: ادامه دادن، دوام دادن

آز: حرص و طمع،آرزو و خواهش بسیار،افزون خواهی از هر چیز

قهر: چیرگی، غلبه کردن

فرجاد: فاضل، دانشمند

عماد:تکیه گاه،بنای بلند

مَنیع: استوار و بلند،جای بلند و سخت و دست نایافتنی

استکمال: طلب کمال و تمام کردن،به کمال رسانیدن

مُتعال: بلندشونده،بسیار بلند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 23 فروردين 1397 | 5:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 910)

 

  «مَنِش» یا «تَنِش»؟!

 

من کسانی را «واقعاً ثروتمند» و «قاطعاً ورجاوَند» می دانم،

که نه تنها «گنجینه حکمت»،که «نقدینه نعمت» دارند،

نعمت هایی که آن ها را نه با «پول می توان خرید»

و نه با «تیول می شود سنجید»!

در مقابل برخی اشخاصِ «دون» و افرادِ «زبون» 

به گونه ای «فقیر» و «حقیر»اند،

که تنها دارایی آنان «پولِ فراوان» است و «تُیولِ بی کران» !

بزرگی و بزرگواری نه «سودای اموال» است و نه به «ارضای امیال»،

بلکه به «درکِ زُلال» و «ترکِ امیال» است.

انسانِ بزرگ اگر بنازد،به «مَنِش» می نازد، نه به «من» 

و اگر بتازد،به «تَنِش» می تازد،نه به «تن»!

خردمند با «ارزش های انسانی می بالد»

و از «لغزش های نفسانی می نالد»!

او «رشد و رشاد» و «رشادت و ارشاد» را 

در «فضایل الهی» می بیند،نه در «رذایل تباهی»!

بکوشیم تا به انسانیت «بیَرزیم» و به انسان ها «مهر بوَرزیم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

مَنِش: خوی،سرشت،طبیعت،همت

تَنِش: فریب،درگیری

ورجاوند: بلندپایه، ارجمند، برازنده، نیرومند

تیول: ملک و آب و زمینی که در قدیم از طرف شاه به کسی واگذار می شد

دون: پست ،خسیس ،سفله ،فرومایه 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 22 فروردين 1397 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 909)

 

«انوارِ دیانت» یا «ابزارِ سیاست»؟!

 

بنا بود «مکتبِ نورِ دیانت»،«شبِ دیجورِ سیاست» را روشن کند.

ولی متاسّفانه «انوارِ دیانت» به «ابزارِ سیاست» تبدیل شد.

 در «نگاهِ شهریارانِ خودکامه»،نه در «دیدگاهِ شهروندانِ عامّه»

دین در «ارزیابی،بدترین دروغ» است،

ولی به عنوان وسیله «کامیابی، بهترین یوغ» .

بنابراین«زشت ترین بیداد» و «بدسرشت ترین استبداد»،

«بیدادِ آیینی» و «استبدادِ دینی» است!

 در نظام های غیردینی اگر حکومت «زور بگوید» و «راهِ تزویر بپوید»

و مردم ناگزیر علیه آن «بپاخیزند» و با آن «بستیزند»،

حکومت ها با ساز و برگِ «تانک و تفنگ» و «انگ و نیرنگ»،

می کوشند «آشوب» را «سرکوب» کنند،

ولی در نظام های دینی ،هرگاه شهروندان «برآشوبند»،

آنان را با سلاحِ دین «سرمی کوبند»!

چون «ابزارِ آیین» و «جنگ افزارِ دین» ، 

به نامِ «تقابُل با تهاجُم» در «مقابلِ مردُم » قرارگیرد،

این «سیمای زیبای آیین» و «صدای رسای دین» است،

که در نگاه مردم،«منفور» و در نتیجه ،«مهجور» می شود!

زنهار که از «دین،ابزار» بسازیم و از «آیین،جنگ افزار»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

 یوغ: چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند

تزویر: دروغ پردازی،مکرکردن،ریب دادن،دورویی،گول زدن

انگ: نشانی و علامتی که روی کالاها می زنند،انگ زدن: متّهم کردن

 مهجور:جدامانده، دورافتاده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 21 فروردين 1397 | 6:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 906)

 

«قومیّت» یا «قابلیّت»؟!

 

مردمِ «خودتافته» و «توسعه یافته» را 

هر چه بر سرشان «بکوبند»،باز بر ستم «برمی آشوبند»،

خود را «نمی بازند» و با ستمگر «نمی سازند»

و چون «قُقنوس» برای حفظِ «ناموس»،

نه از «بسترِ نرم»،که از «خاکسترِ گرم» «برمی خیزند»

و با «خُمودگی» و «بیهودگی» «می ستیزند».

آنان «بامِ مدنیّت» را بر «بومِ ملیّت» «می سازند»

و نه به «قومیّت» ،که به «قابلیّت» «می نازند». 

منافع مردُمِ «فرومایه» و «دون پایه»

برای دهان حاکمانِ «زورگو» و «غیرپاسخگو»،

بهترین «لُقمه نوشین» و «طُعمه شیرین» است.

در هر «زمان و زمانه» و در هر «زمین و زمینه»،

که حاکمان،«بساط تهاجُم،گسترده اند» و «نشاطِ مردُم را افسُرده اند» ، 

پیش از «حاکمانِ ظالم»، «محکومانِ مظلوم»،

«شایسته سرزنش» و «بایسته نکوهش» اند!

همیشه و همه جا این مردم «سربه زیر» و «ستم پذیر» هستند،

که حاکمان «خودخواه» و «دُژآگاه» را می پرورند!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

تافته: پرتوانداخته،روشنگر 

قُقنوس: مرغی افسانه ای که پس از هزار سال عمر، هیزم بسیار جمع می کند و بال های خود را به هم می زند تا هیزم ها آتش بگیرد.سپس خود در آن می سوزد. جوجه او از دل خاکستر برمی خیزد!

ناموس:شرف،عفت،عصمت،راز و سِرّ

بوم: زمین،سرزمین،شهر،ناحیه

دُژآگاه: بداندیش،خشمگین،بدخو،تندخو،بدکردار،بدنیت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 18 فروردين 1397 | 7:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 904)

 

«مهارتِ گفت وگو» یا «شرارتِ های و هو»؟!

 

من ملّتی را دیدم که با «هَذیانِ خیالی» در «دورانِ خردسالی» مانده بودند.

این ملّت «سال های توبیخی را گذرانده» ،

ولی «سوال های تاریخی را نخوانده» است.

سال ها بل قرن ها «خدایگان» چون «دایگان» ،

این ملّت را ظاهراً «ارشاد»!! کرده اند،

امّا باطناً جلوی «رشد و رشادِ»آنان را گرفته اند!

هر گاه این «نوزادگان» خواسته اند چون «آزادگان» ،

«آزادانه ببالند» و «خردمندانه بسگالند»،

«با تشدید،سرکوب» و «با تهدید،مرعوب» شده اند! 

هر یک از این مردم یک «سینه فریاد» دارند و یک «گنجینه استعداد»،

امّا نه «گوشی برای گفتن» می یابند و نه «هوشی برای شنُفتن».

حاکمی که تنها «زَر می جوید» و «زور می گوید»،

به جای «مهارتِ گفت وگو»،تنها«شرارتِ های و هو» دارد!

هر «شاهِ بدسگال» هر چند با «جاه و جلال»

اگر نتواند با شهروندانِ خود «رویاروی»،«زبانِ گفت و گوی»را بگشاید،

قطعاً «راهی جز زوال» و «چاهی جز وبال» در پیش روی ندارد!

 او در دریای خشمِ ملّت نمی تواند «موجِ خروشانِ خفته»

و «اوجِ آتشفشانِ نهفته» را ببیند!

آن گاه «گوش را می گشاید»،که خشمِ ملّت،«هوش را می رباید»!

و دیگر نه از «تاک،نشان» می ماند و نه از «تاک نشان»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

 هَذیان:  بیهوده گویی در حالت بیماری یا خواب،پریشان گویی

توبیخ: نکوهش،سرزنش،نکوهیدن

سگالیدن: اندیشیدن، فکرکردن، رای زدن

تاک: درخت انگور،مُو

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 16 فروردين 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 903

 

«کارِ تفنگ» و «ابتکارِ فرهنگ»

 

«گُلِ فرهنگ» بسی بهتر و نافذتر از «گُلوله تفنگ» است،

زیرا «با بهینه سُرعت می شکفد» و «سینه ظُلمت را می شکافد»!

«شمیمِ فرهنگ» بر بالِ «نسیمِ پیشاهنگ» می نشیند

و از «باختر تا خاور» و تا «ژرفای باور» پیش می تازد،

نه «خطوطِ مرز می شناسد» و نه از «سقوط ارز می هراسد».

گلوله تفنگ «چون می ستیزد»،«خون می ریزد»،

ولی گُلِ فرهنگ،تنها با «تحجُّر می ستیزد» و «تفکُّر را برمی انگیزد».

تفنگ ،«راهِ زوال را می پوید» و «چاه ضلال را می جوید» ، 

ولی فرهنگ،«جُرعه زلال اندیشه را می نوشد» 

و «نغمه لایزال همیشه را می نیوشد»!

فرهنگ،«بذرِ حیات می پاشد» و جنگ،«جوامع را فرومی پاشد»!

بیاییم اگر می جنگیم ،با جنگ بجنگیم

فرهنگ به «دوام هستی» می اندیشد

و «تفنگ »،به «انهدام و نیستی»!

انسانِ متمدّن برای «ادامه زندگی» و «برنامه ارزندگی»  

نه به «کارِ تفنگ»،که به «ابتکارِ فرهنگ» نیاز دارد.

 هیچ «خردپیشه عالی» نمی تواند هیچ «اندیشه متعالی» را 

در اذهان جامعه به صورتِ «بهینه»،«نهادینه» سازد،

مگر این که آن را با «یاسای هماهنگ» در «سیمای فرهنگ» عرضه کند.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

 تحجُّر: سنگ شدن،سفت شدن ،سخت شدن

ضلال: گمراهی،گم شدن

لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی

نیوشیدن: شنیدن گوش کردن گوش فرادادن به سخن کسی

یاسا: رسم وآیین،قاعده و قانون

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 15 فروردين 1397 | 7:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو 

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 902

 

«کمال» یا «استکمال»؟!

 

 من چون «حيات را ارزيابي» و «ممات را ارزشیابی» كردم، 

دریافتم که باید به گونه ای «خدای را بندگی» و «عمرم را زندگي» كنم،  

كه هرگاه نه تنها «فرزندان»،که بل همه «علاقه مندان»، 

 بخواهند«مفاهيمي بزرگ» و «ارزش هایی سترگ»،

چون صداقت،عدالت و حرّيّت را به ياد آورند، 

مرا «ارزش مجسّم» و «مجسّمه ارزش» بپندارند؛ 

اما افسوس....   

در این راه بسی «گام برداشتم» و هر «گام را اقدام انگاشتم»،

ولی هیچ «گاه» را «پگاه» ندیدم و با هیچ «گام» به «کام»نرسیدم.

اکنون در «واپسین نَفَس ها» و «آخرین هَوَس ها» درمی یابم 

که مهم، «رفتن به سوی کمال» است ،نه «تَفتَن در آرزوی محال».

هدف زندگی «به مقصد رسیدن» و «مقصود را دیدن» نیست.

ما باید به سوی هدف هایی «بشتابیم» که بتوانیم به آن « دست یابیم»!

کمال انسان اگر «بدایت» دارد ،«نهایت» ندارد!

انسان یک «آن» در این «جهان»،

نباید «هدف را فراموش» کند و «شرف را به فروش» رسانَد.

اگر «قصد،تعالی» باشد،قطعاً «مقصد،متعالی» است.

اگر «بانی ساخت» و «مبانی شناخت»را درست بشناسیم،

قطعاً نه «راه» را گُم می کنیم و نه «همراه» را!

انسان باید همیشه و همواره به سوی «قُلّه شرف» و «قلعه هدف»،

«راه بپوید» و «جاه بجوید»!

هر «گوینده مغرور» و هر «پوینده مشهور»،

از هر «مکتبِ ناعادلانه» و حتّی «مذهبِ نابِخردانه»،

که انسان را از «راه بازدارد» و به «بیراه وادارد»،

گر چه «سوادِ حَرّافی»هم داشته باشد،«سودایِ انحرافی» دارد!

 

#شفیعی_مطهر
 

--------------------------------------------

تَفتَن:  تافتن،گرم شدن،گداختن،سرخ شدن و گداختن در آتش

بدایت:آغاز،اول چیزی ،اول کار

جاه: قدر و شرف،علوّ منزلت،فرب و شکوه،مکان،منزلت،جایگاه

حرّافی: تندی و زبان گزی،زبان آوری

سودا: خیالبافی،فساد فکر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 14 فروردين 1397 | 6:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 901)

 

«آفتاب آموزش» و «کتابِ فروزش» 

 

 کسانی در «بن بست زندگی» و «شکست ارزندگی» گرفتارند،

که خود را در «بالاترین پلّه کمال» و «والاترین قُلّه آمال» می بینند؛ 

زيرا آنان برای «ادامه راه» و «برنامه همراه»،

«راهي جز سرازيري» و «پناهی جز گوشه گیری»،

براي «خویش» در «پیش» ندارند.  

 هر انسان تا زمانی «راه کمال» را می پوید، 

که خود را «نیازمند استکمال» می داند.

کسی که خود را «دانای کامل» و «توانای مُتکامل» می داند، 

دیگر نه «شوقِ تَعالی» دارد و نه «ذوقِ مُتعالی»!

آن که خود را نشسته بر «موجِ کمال» و «اوجِ جمال» می داند،

در خود نه «آزی برای جوشش» می بیند و نه «نیازی برای کوشش» .

کتاب عمر چنین کسی به «واپسین برگ»،یعنی «بدترین مرگ» رسیده است!

«آفتاب آموزش» و «کتابِ فروزش»،

از «گهواره تا گور» و از «قُنداقه تا قبور»،

همچنان «نور می افروزد» و «شعور می آموزد»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

 فروزش: افروختگی،روشنایی،تابش

استکمال: طلب کمال و تمام کردن،به کما رسانیدن،کامل کردن،تمام کردن

متکامل: به کمال رسنده،کامل و تمام

تعالی: بلندشدن،برترشدن،بلندپایه شدن

متعالی: بلندشونده،بلندپایه،بلند و رفیع

آز: حرص و طمع،آرزو و خواهش بسیار،افزون خواهی در هر چیز

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 13 فروردين 1397 | 6:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 900)

 

«جازِ فرهمند» یا «اِعجازِ لبخند»؟!


1894

  در «بازار بزرگ زندگی» و «دنیای سترگ ارزندگی»، 

لبخند، «ارزان ترين كالا» و «ارزشمندترين كيميا» است.  

گاهی نه «قندی شیرین»،که «لبخندی نمکین»، 

می تواند «دنیایی از تلخکامی ها» و «غوغایی از ناآرامی ها» را  

«بسی شیرین» و «بسیار نوشین» سازد. 

گاه «پندی نرم» و «لبخندی گرم» 

می تواند «صحرایی از جماد» و «دریایی از انجماد» را 

بدون فروغی از تابش «آفتاب»،«آب» کند.

آن چه دل ها را «شاداب» و جان ها را «کامیاب» می کند،

نه «جازِ فرهمند»،که «اِعجازِ لبخند» است.

اگر می خواهیم هر «پگاهِ نو» را با «نگاهِ نو» بیاغازیم،

بهتر است به جای شیرین کردنِ «جام ها با قند»،

«کام ها را با لبخند» شیرین کنیم! 

هر «چهرِ زیبا» و «چهره فریبا»،

در «قاب لبخند» «مسرور»است و

در «نقابِ نژند»««منفور»!

 بیاییم «تبسُّم و لبخند» را از «مردُمِ نژند» دریغ نکنیم!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

 جاز: یکی از آهنگ های موسیقی

فرهمند: باشکوه،با شان و شوکت

نژند: اندوهگین، افسرده، پژمرده،خشمگین،سرگشته

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 12 فروردين 1397 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 علی را بنگر !!

#شفیعی_مطهر

صدف کعبه لب گشود و اُسوه یگانه ، دُردانه جاودانه و حقیقت ولایت را به جهان هستی تقدیم کرد .
ای رهرو راستین !
اگر می خواهی سرو حقیقت را در بالنده ترین قامت تماشا کنی ،
اگر دوست داری که خورشید فروزان ولایت را در درخشان ترین فروزش به نظاره بنشینی ،
اگر می خواهی که آسمان فضیلت را در زیباترین تجلّی بنگری ،
اگر مُشتاقی که کوه استقامت را در استوارترین سیمایش تماشاگر باشی ،
اگر آرزو داری جرعه ای از زلال ناب ترین چشمه ساران عرفان " کوثر "را بنوشی ،
اگر طالب تماشای تندیس قدسی و والاترین عروج انسی در رساترین صورت هستی ،
اگر می خواهی به حقیقت یاور غمدیدگان و مددکار ستمدیدگان باشی ،
...و اگرمی خواهی معنی عدالت ، مفهوم حرّیت ، تبلور فتوّت ، تجسّم مروّت ، عصاره فضیلت و مقام والای خلیفه اللهی را یک جا و همه و همه را در بلندای قامت یک انسان بنگری :
علی را بنگر !!

    در سیزدهم رجب ...

    بزرگمردی پای بر گستره زمین نهاد که غنچه دهان ها را شکفتن و جوانه ها را گفتن آموخت ، 

     قامت رسای بشریت با قیامت خروشش از اسارت رَست و سبزه های عدالت با سرود سبز باران کلامش رُست ،

   چه بسیار دشمنانی که شناختندش و بر او تاختند و چه بسا دوستانی که نشناختندش و او را ارزان باختند ،

   بلاغت ، از زبانش حلاوت یافت و فصاحت از بيانش ملاحت گرفت ،

   چه دردنامه هايي كه تنها در سينه سياه شب هاي كوفه نگاشته شد و چه نهال هاي ناله هايي كه فقط در دل زُلال چاه هاي كوفه كاشته شد.

      در سيزدهم رجب...

    رادمردي از ملكوت اعلي پاي بر عرصه برهوت دنيا نهاد ، تا تنهايي خداي گونگان را در گستره تاريخ ، دردمندانه فرياد كند ، با ستم بستيزد و رويش بذر آفتاب را در دل يلداي جهالت بشارت دهد.

    چه نوايي جز زمزمه دل انگيز فرشتگان ، ناله هايش را در خلوت شب هاي نخلستان همنوايي كردند؟! و چه چشماني جز برق ديده اختران سپهر ، ستارگان اشكش را به نظاره نشستند؟!

    بيست و سه سال مكتب را از حلقوم شمشير فرياد كرد 

و بيست و پنج سال براي  حفظ وحدت در جهان اسلام سكوت كرد 

و پنج سال براي استقرار عدالت در جامعه اسلامي پنجه در پنجه قاسطين ، مارقين و ناكثين روزگار درافكند.

       ولي افسوس كه ....

    گل عدالت با ولادتش شكفت و با شهادتش به خون خفت!! 

 

یک سخن ازامام علی(ع) : « مَن قَصر عن احکام الحُرّیّه اعید الی الرّق».

 

« هر کس از قواعد آزادی پیروی نکند، او را به بردگی خواهند کشید

 

     فرخنده زادروز مولاي متّقيان امير مومنان علي عليه السّلام و روز بزرگداشت پدر را به همه رهروان صديق و پيروان شفيق آن پيشوا تبريك و تهنيت مي گويم.

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 11 فروردين 1397 | 8:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 899)

 

 «خنجرِ کین» بر «حنجرِ دین»!


 من از سكوت در برابر «ظلم و ستم» و تحمُّلِ «رنج و اَلَم» 

و تجاوز به «حريمِ حَرَم» و «حُرمتِ قَلَم» 

نه «لحظه ای ترسیدم» و نه «هرگز هراسيدم» ، 

البتّه «بر خود لرزيدم» و بر «حماقتِ متجاوز خندیدم»؛ 

امّا آن گاه «خاطرم خَست» و «دلم شكست»، 

كه به آن «لباسِ مشروعيّت پوشاندند» و به قلم «زهرِ زهادت نوشاندند». 

 خطرناک ترین «اسبابِ بازی» و «انواعِ دغلبازی»،

نه «موزه های دینی»،که «آموزه های آیینی» است!

 آنان که «دین را زار» و «آیین را ابزار» می کنند

و به وسیله آن «سُلطه زور» و «سلطنت تزویر» را

حتّی بر گُرده «افراد حکیم»،«تحکیم» می بخشند،

پَست ترین «شهریارانِ» «شهرِ یاران» هستند!

 آن که به «نامِ دین» و با «فرنامِ آیین»،

بر «صدرِ صدارت» می نشیند و «قدرِ قُدرت» را نمی داند،

«تحکُّم را نمی شکیبد» و «مردُم را می فریبد»،

«پیش از دشمن» و «بیش از اهریمن»،

«خنجرِ کین» بر «حنجرِ دین» می زند.

ستمگری که به نام «دین،فرمان می راند»،

بیش از «مُشرکین، یزدان را می رنجاند».

چنین «حاکمی بی مهار» بیش از «صد گرگِ هار»،

با «خلایق می ستیزد» و «خون افراد لایق را می ریزد»!

در هر «زمان» و در هر «زمین»،

که به دست «حاکمی خونخوار»،«دین،ابزار» شود،

«دین ،خوار» و «دینمدار،زار»می شود!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------

 اَلَم: درد،رنج

زهادت: زاهدشدن، پارسایی کردن، زهدورزیدن، پرهیزگاری، پارسایی

دغلبازی: نادرستی،حیله گری،مکّاری،تغییردادن چیزی برای گمراه کردن مردم

فرنام: عنوان،تیتر

تحکُّم: حکم کردن،حکومت کردن به زور،خودکامگی،زورگویی،فرمانروایی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 11 فروردين 1397 | 4:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 898)

 

«تحمُّلِ بردگی» و «تحمیلِ خودکامگی»!

 

من «فرشته آزادي» را با «سرشته نقّادی»

ظاهرا «بسی شاد» و «بسیار آزاد» ديدم! 

امّا «در پشت میله های زندان» و «در مُشت حیله های دژخیمان»!

در این شهر هم برای «بیان»،آزادی هست و هم برای «بنان»!

به شرطی که تنها سلطان را «بستایند» و در سایه سار لطف او «بیاسایند»!

برای مخالفان شاه هر گونه «طعنِ قبیح» و «لعنِ وقیح»،

نه تنها «مُجاز»،که مایه «امتیاز» است.

 در اینجا «عیارِ شایستگی» و «معیارِ بایستگی»،

تنها گفتنِ «بله قربان» است و «ستایشِ سلطان» ! 

برای «تصدّی هر مقام» و «تصرّفِ هر فَرنام»

«شرطِ دستبوسی» و «فرطِ چاپلوسی» کفایت می کند.

در این ولایت نه «تخصُّص» به کار می آید و نه «تعهُّد»!

در اینجا کسی را دزد می نامند که یا «تابه» را بدزدد،یا «آفتابه» را!

و گر نه برای «خواص»،هر گونه «اختلاس» مُجاز است!

تا «شهروندان،سرگرم»اند،«شهریاران،پشتگرم» اند!

آنان به «زندگی با پستی» و اینان به «تازندگی با سرمستی»!

آنان «فُرصت» می طلبند و اینان،«نُصرت»!

هر دو می دَوَند: آنان برای «نان» و اینان برای «عُنوان»!

هر دو می خرند: آنان «ذلّت» را و اینان،«ضلالت» را!

بیاییم نقطه پایانی بگذاریم بر «تحمُّلِ بردگی» و «تحمیلِ خودکامگی»!

 

#شفیعی_مطهر

 ------------------------------------------------

بنان: انگشتان، دست ها،کنایه از دست ها برای نوشتن 

فَرنام: عنوان

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 10 فروردين 1397 | 5:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 897)

 

 «قابلِ تحلیل»،نه «عاملِ تحمیل»!

 

   من زنده به گورکردن دختران را دیدم، 

نه در عهد «جاهلیت سیاه» ،که در عصر «مدرنیت رفاه»؛ 

و نه «به خاك سپردن پيكرهايشان» ، كه «در مغاك فشردن باورهايشان». 

آن، «جسمِ دون» را مي پژمُرَد و اين، «جانِ همایون» را، 

آن، يك بار «جان را می ستاند» و «تن را مي ميراند» 

و اين، روزي صد بار «روح را می فشارَد» و «روان را مي آزارَد».

 «باورهای بنیادین» و «نظرهای نمادین»،

گُل هایی هستند که تنها در «فضای آزادی» و «هوای نقّادی» می شکفند. 

گل هایی که با «نسیمِ مُشگین» و «شمیمِ عطرآگین» خود،

مشامِ جان را می آگنند و «جان» را به «جانان» می رسانند.

باورها نه «زوری»،که «ضروری» اند،

ولی باور باید برای «باورپذیر» و «اهلِ تدبیر»،

«قابلِ تحلیل» باشد،نه «عاملِ تحمیل»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 9 فروردين 1397 | 6:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 895)

 

«خواصِّ جیره خوار» و «عوامِ ساده انگار»!

 

  ستون های «سُلطه بیداد» و «سَلطنتِ استبداد»،  

بر گُرده دو گروه «استوار» و «پایدار»است : 

«عوامِ ساده انگار» و «خواصِّ جیره خوار». 

«دل آگاهان روشنگر» و «دردآشنایان دانشور»، 

باید «بیشترین کنگاش» و «برترین تلاش» را 

در آگاهی بخشی به «توده های عوام» مصروف دارند تا «خواصِّ عالی مقام»؛ 

زيرا «خُفتگانِ غافل» را زودتر مي توان بيدار كرد تا «خُفته نمايان لايعقل» را.  

اینان «خواب» اند و آنان،«خراب»!

اینان «اسیرِ حصار»اند و آنان،«امیرِ انحصار»!

اینان «در زنجیر استضعاف،گرفتار»اند و آنان «بر اریکه اشراف،برخوردار»!

تا اینان «بارکَشَند»،آنان نیز از اینان،«کار می کَشَند»! 

اینان اند که باید «آگاهانه برخیزند» و با بیداد و استبداد «مردانه بستیزند»!

بنابراین باید در هر «پگاهی درخشید» و به اینان «آگاهی بخشید»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

کنگاش : شور،مشورت 

لایَعقل: بی عقل،بی خرد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 7 فروردين 1397 | 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 894)

 

 «هُنر» یا «گُهر»؟!

 

  من  آن گاه «سایه» را با «همسایه» متفاوت دیدم، 

که «هنر، چشمک» زد و «باور،مِحَک».  

«هنر» برتر از «گُهر» است؛

این «نان» دارد و آن،«جان»!

«هنر زیبا» است و «گهر،فریبا».

هنر به انسان «بینشی ژرف» و «آفرینشی شگرف» می بخشد. 

هنرمند،«زبانِ برگ» را می فهمد و «بیانِ گلبرگ» را می شنود.

همه «مو» را می بینند و او «پیچشِ مو»را.

همه «ابرو» را می نگرند و او «اشارت های ابرو» را!

هنرمند،«بُرجی از آمال» دارد و «مُرغی از خیال»!

آن گاه که «مرغ خیال» از «برج آمال» پر می گیرد،

نه تنها «کیهانِ رَخشان»،که «کهکشان بی کران» را دربرمی گیرد!

«نادیده ها را می بیند» و «ناشنیده ها را می شنود».

با «مهر» با «زبان سپهر» سخن می گوید و با «چشمه» با «بیان کرشمه»! 

برای «رود»،«سرود» «می سراید» و به هر «فراز»،«فرود» را «می افزاید»!

«ارزش ها را می ستاید» و «لغزش ها را می زداید»!

«بهار» در «مِهار» اوست و «پاییز» در «مِهمیز»او!

«واژه ها در زنجیرِ او» هستند و «تیراژه ها در تسخیرِ او»!

او بر «مُلکِ سخن، فرمان می راند» و بر «مُلکتِ اهریمن،حِرمان می نشاند».

زینهار که این «بیان» برای «نان» «ستمگر را بستاید»          

و این «قلم» برای «درم» «تاجور را بسراید»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

مِحَک:سنگی که طلا و نقره را به آن می مالند و عیار آن ها را می آزمایند

 کیهان:جهان،روزگار،دنیا،مجموع سیارات منظومه شمسی

کهکشان:خط سفید ابرمانندی که از کیلیون ها ستاره تشکیل شده و شبیه جاده دیده می شود

مِهار: افسار،زمام،چوب کوچکی که در پرّه بینی شتر جامی دهند و ریسمان به آن می بندند

مِهمیز: آلت فلزی که هنگام سواری بر پاشنه چکمه می بندند و به وسیله آن اسب را به حرکت و جست و خیز درمی آورند

تیراژه: رنگین کمان

حِرمان: نومیدی،بی بهره ماندن،بی روزی کردن

مُلکت: سلطنت،پادشاهی

دِرم: دِرهم،مسکوک نقره،پول نقد،واحد پول از اوایل اسلام تا دوره مغول

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 6 فروردين 1397 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 891)

 

هر چه «نپاید» ،دلبستگی را «نشاید»!


 من در «کناره رویا» و «کرانه دریا» 

حُباب هایی را دیدم به «بزرگی اندوه» و به حجم «غم های انبوه» . 

ولی «زمینی نگَشت» و «زمانی نگذَشت»، 

  كه «نسیمی نرم» و «شمیمی گرم» وزید 

و آن «باب های رها» و «حُباب های هوا» را میراند.

بنابراین دانستم که در زندگی بشر نه «غم و اندوه» ماندگار است 

و نه «شادی های انبوه».  

نه «شادی های زمان می شاید» و نه «آبادی های زمین می پاید». 

بنابراین دنیا نه «بایسته وابستگی» است و نه «شایسته دلبستگی» .

«سعدی فرزانه» و «شاعر جاودانه»

چه زیبا «گُفت» و دُرِّ این سخن را «سُفت»که:

«هر چه نپاید ،دلبستگی را نشاید»!

دلبستگی ها چون«حُباب،خالی» اند و چون «سراب،خیالی»!

نه «سراب،آب» دارد و نه «حُباب،باب»!

دل را باید به خدایی «بست» که بتوان از همه «رَست».

در تنهایی ها خدا «هر دم،همدم» است و در هر «راه»،«همراه»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

می شاید: شایسته ماندگاری است

 باب: در،درِخانه،دروازه

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 3 فروردين 1397 | 7:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |