#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد757 )
«فرصت» و «فراست»
فرصت ها چون «انبوه ابر می گذرند» و «اندوه ستبر به جای می گذارند».
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد755 )
«انصاف در گفتار» و «انعطاف در رفتار»
دو «قطره آب» و دو «دُرّه خوشاب»
می توانند «به هم نزدیك» و «با هم شریک» شوند
و «قطره اي بزرگ تر» و «شطره ای سترگ تر» تشكيل دهند.
ولی دو «تکّه سنگ» با هم «بیگانه» اند و هیچ گاه «یگانه» نمی شوند
و هرگز نه تنها نمی توانند «با هم بیامیزند»،که «با هم می ستیزند»!
پس ما انسان ها هر چه در گفتار،«قالبی تر و سخت تر»
و در رفتار،«خشک تر و پَخت تر» باشیم،
فهم و درک دیگران برایمان مشكل تر،
و در نتیجه امکان بزرگ تر شدنمان نیز كاهش می یابد.
هنر ما این است که بتوانیم انسان ها را «درک» کنیم،نه «ترک»!
در جامعه انسانی نیز نخستین «گام پیوستگی» و «دوام همبستگی»
«انصاف در گفتار» است و «انعطاف در رفتار».
«راه نجاح» و «فرگاه فلاح»
برای هر «مجمع انسانی» و «جامعه جهانی»،
«همبستگی در راهبُرد» و «پیوستگی در کاربُرد» است.
برای استمرار زندگی در جامعه بشری «بهترین راه» و «برترین نگاه»،
«تعامل» است،نه «تقابل»!
چه در «پیوند با شهروندان» و چه در «پیمان با ملل جهان»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
دُرّه : یک مروارید درشت،مروارید یکتا
خوشاب: خوش آب،آبدار،تر و تازه،خوش آب و رنگ
شطر(شطره): جزء،پاره،نیمه،پاره ای از چیزی
پَخت: پهن،چیزی که زیر پا یا در اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شود
انگ(در اینجا): تنبوشه،لوله سفالی که در آبراهه کار می گذارند
نجاح: پیروزشدن،کامیاب شدن،پیروزی،رستگاری
فَلاح: رستگاری،پیروزی،نجات،صلاح حال
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد753 )
«تغییر» و «تدبیر»
در «دیار هستی» و «مدار حق پرستی»
کسی «همیشه پیروز» است،که «در اندیشه به روز» است!
کسی از «طراوت بِکر» و «لطافت فِکر» برخوردار است،
که «فراز هر پگاه نو» را «آغاز یک نگاه نو» به هستی بداند.
جهان آفرینش هر لحظه در «حال تغییر» و در «روال تقدیر» است
کسی که نمی تواند پا به پای «تغییر» به «تدبیر» بپردازد،
از «کاروان زمان» و «گذران زمین» بازمی ماند!
«همه کائنات» در «همه لحظات»
«همراه و هماهنگ» و «با یک ضرباهنگ»
در «آرزوی وصال»،«به سوی کمال» در حرکت اند.
انسانی که از «هماهنگی با کائنات» و «همراهی با لحظات» ناتوان است،
«معمارِ نابودی» و «حصارِ جُمودی» خویش است!
#شفیعی_مطهر
------------------------
بِکر: اول هر چیز،تازه و دست نخورده
فراز (در اینجا):رسیدن«نزدیک شدن،پیش آمدن،پدیدشدن
روال: روش،اسلوب،نظم و ترتیب
ضرباهنگ: نواختن آهنگ
جُمود: خشکی و افسردگی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد752 )
«چکادِ پیروزی» یا «ناکجاآباد تیره روزی»؟!
من ملتي را ديدم كه «بپاخاست» و «آرمان هایش را آراست»،
تا «سياستش را ديني» و «کیاستش را آیینی» كند،
ولي «دينش سياسي» و «آیینش احساسی» شد.
اين ملّت به جاي ساختن «اقتصاد انساني»، «انسان اقتصادي» ساخت،
به جاي «خيابانِ شريف»، «شرافتش، خياباني» شد ،
به جاي «ديدنِ رنگِ آزادي» ،به «اسارتِ رنگ شده» رسید؛
و به جاي «درمانِ دردها»، «دردِ بي درمان» گرفت.
هر ملّتی که بدون «شناخت»،نظام حاکم را «بر انداخت»
و با «التهاب احساسی» به «انقلاب سیاسی» «پرداخت»،
سرانجام به جای «چکادِ پیروزی»،به «ناکجاآباد تیره روزی» می رسد!
آینده هر ملّت نه «رسیدنی»،که «آفریدنی» است؛
و «بینش» نخستین شرط هر گونه «آفرینش» است.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
آراستن: نظم و ترتیب دادن،خوشنماکردن
کیاست: زیرکی،هوشیاری
التهاب: افروخته شدن آتش،برافروختگی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 751)
«وقوع قدرتمداری»و«شیوع ریاکاری»
من شهري را ديدم كه در آن نه تنها «آزمونه ارزش ها»،
که «گونه لغزش ها» نیز عوض شد!
شگفت این که چون «ارزش ها عوض شد»،«عوضي ها با ارزش شدند».
در شهری که «ریا»،«روایت» کند،
حتماً «جانی» هم،«جنایت»می کند!
هر گاه، در هر «جامعه ایده ئولوژیک»، «چه دور و چه نزدیک»
هر گونه ایده ئولوژی بر «اریکه قدرت» نشیند و «ملیکه صدارت» گیرد،
«بارزترین ویژگی» و «واضح ترین آویژگی» آن جامعه
«وقوع قدرتمداری» و «شیوع ریاکاری» است.
در این شهر «چاپلوسی ،عیار تقرُّب» است و «دستبوسی،معیار تقارُب».
نسبت به دربار هر چه «متملّق تر»،«متعلّق تر»!
و نسبت به شاه هر چه «وابسته تر»،«شایسته تر»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
آزمونه: وسیله آزمایش
ایده ئولوژی: مسلک سیاسی یا اجتماعی
اریکه: سریر،تخت پادشاهی،اورنگ
ملیکه: پادشاه،صاحب ملک
آویژگی: خاص بودن،خالص بودن،ویژگی
تقارُب: به یکدیگر نزدیک شدن،نزدیک هم شدن
متعلّق: درآویخته،دلبسته به کسی یا چیزی،وابسته به چیزی یا کسی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد750 )
اندیشه «تا زِنده است»،«تازَنده است»!
من زير پوست «تاريخي منجمد»،«جرياني مولّد» را ديدم
كه مي رود تا «روزي نو بياغازد» و «روزگاري نوين بسازد».
در «عرصه زمان» و «صحنه زمین»
گاه از «استعدادی» ،«دادی» می ماند
و از «فریادی»،«یادی»!
امّا اگر «گامی گویا»،«پیامی پویا» در بر داشته باشد،
پس از «گذار قرون» و «گذر گردون»،
باز می تواند آن «اخگر پنهان» از «خاکستر نهان» «سر برافرازد»
و «خیزشی نوین» و «جنبشی بنیادین» «بیاغازد».
هر «اندیشه دیرینی» اگر دارای «ریشه آیینی» باشد،
«آیه یکرنگی» و «سرمایه فرهنگی» است
و هر «سرمایه ای» اگر «مایه ای» از حقیقت در بر داشته باشد،
همواره «زنده» و «پاینده» می ماند
و اندیشه «تا زِنده است»،«تازَنده است»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
تازَنده: دونده،تاخت و تازکننده
اخگر:آتش،پاره آتش،زغال افروخته
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد749)
«عیار بینش» و «معیار گزینش»
در جوامع تك صدايي و «بسته»،با حاکمانی «گول و گُجسته»
پيوندهاي سرمايه هاي اجتماعي «بسی سُست» و «بسیار نادرست» است.
طنين «صدايي خفيف» از «دگر انديشان حريف»،
احساس ها را «برمي انگیزد» و اركان جامعه «فرومي ریزد».
از مخالف نه «صدایی شنیده» و نه «سیمایی دیده» می شود!
حاکمان نه «فرجادی را درمی یابند» و نه «فریادی را برمی تابند»!
هر «انتقاد» را «عِناد» می پندارند
و هر «شادی» را «شَیّادی»!
همه شهروندان را «پای در قیر» و «سر به زیر»می خواهند!
«عِیار بینش» و «معیار گزینش»
«چاپلوسی» و «دستبوسی» است.
در چنین جوامعی «فکوران می نالند» و «مزدوران می بالند»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------
گول: ابله،نادان،احمق
گُجسته: خبیث،ملعون،پلید و ناپاک،ضدّ خجسته
فرجاد: فاضل ،دانشمند
عناد: ستیزه،گردنکشی،لجبازی
می بالد: نمو می کند،رشد می کند،تناور می شود
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد748 )
«آزاده سلیم»،نه «آماده تسلیم»
من نوزادي را ديدم كه چون مي خواستند او را «ناگزیر» از «شير» بازگيرند،
به جاي «پستان مام»، «پستانك ابهام» در دهانش نهادند.
بنابراین او به جای «سعادت»،«عادت» كرد
که به جاي «نوشيدن شير»،
«نيوشيدن تحقير» را تجربه كند.
تربیت،شربتی است که با شیر «اندرون»
و با جان «بیرون» می شود.
انسان با «تحقیر»،«حقیر» می شود
و با «تکریم»،«کریم»!
تشنگیِ عقلانیت با «زُلالِ استدلال» سیراب می شود
نه با نشان دادنِ «یال و کوپال»!
ذهنِ پرسشگر تنها با «اقناع»،«اشباع» می شود
و با «ابهام»،«اسیر اوهام»!
انسانِ فطری «آزاده سلیم» است،نه «آماده تسلیم».
به هر «نوزاد» و «انسان آزاد» باید اجازه داد
تا خود «هویّت خود را بسازد» و «شخصیّت خود را بپردازد»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------
سلیم:سالم،درست،بی عیب،رهیده از آفات
مام: مادر
نیوشیدن: شنیدن،گوش دادن
کوپال: گُرز،عمود،بر و بازو(یال و کوپال:کنایه از تن و توش و زور بازو)
اشباع: سیرکردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد747 )
«باور آیین» در فرایند«داور آروین»
یقین،«چکادی رفیع» است و «میعادی منیع».
برای «صعود به این چکاد» و «ورود بدین میعاد»،
«بهترین راه» و «برترین همراه»،
نه «مسلک و تقلید»،که «شک و تردید» است!
شک و تردید،«پُلی برای عبور» است،نه «تخیُّلی برای حضور».
باوری که از «مسیر شک» بگذرد،به «اکسیر محک» می رسد.
«ماندن در شک»،«مُردن مهلَک» است.
باید از «گذرگاه شک» عبور کرد و به «نگاه محک» رسید.
شک فرایندی است که همواره ما را از «یقینی فروتر» به «یقینی فراتر» می رساند.
شک،«باور» را «بارور»می کند
و «باور آیین» را به «داور آروین» می سپارد!
ماندن در مسیر شک و تردید،«بستر شک» را
به «خاکستر مُهلک» تبدیل می کند.
#شفیعی_مطهر
---------------------------
آروین: امتحان،آزمایش،تجربه
میعاد: جای وعده،وعده گاه
منیع: استوار و بلند،جای بلند
مسلک: راه،روش،طریقه
مِحَک: سنگی که با آن عیار طلاو نقره را می آزمایند
مُهلک:هلاک کننده،کُشنده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد746 )
«بانی ساخت» و «مبانی شناخت»
هر «بذر باور» و «نهال رویشگر» که در بستر ذهن ،
«عالمانه برویَد» و راه رشد را «عاقلانه بپوید»،
می توان آن «نهالِ باور» را «بارور» كرد
و در «شایگانش شیوه درایت دید» و از «شاخسارانش ميوه حقيقت چید» .
در «بنای باور» و «مبنای نظر»،
اگر «بانی ساخت»، بنا را بر «مبانی شناخت» بسازد،
از آن پس بنا نه از «طوفان ویرانگر» آسیب می بیند،نه از «بوران مستمَر».
اگر مبانی شناخت «پژوهشگرانه» و «خردمندانه» باشد،
بسیاری از «خلاف» ها و «اختلاف»ها
در عرصه «نظر» و «باور» حل می شود!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
شایگان: شایسته و سزاوار،لایق،درخور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.