#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(50)

آفتاب «قلم» ،شکافنده یلدای «ستم»



من شب یلدایی را دیدم که هر چه توان داشت، راه تیرگی ها را« پیمود»[ و بر تاریکی ها« افزود»؛
 اما سرانجام در برابر نخستين درخشش تيغ آفتاب
 همه هيبتش «فرو ريخت» و رشته هاي ظلمت آفريني اش از هم« گسيخت». 

بنابراین دانستم که: 

ستم هر چه اکنون فراتر نشیند

ستمگر سقوطی فروتر ببیند!


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 3 مهر 1394 | 7:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مديريت شايعه (5)

 انواع شایعه

شايعه شب پره اي كور است كه تنها در شب هاي ديجور و گذرگاه هاي بي نور راه مي سپرد و به ناآگاهان پيام هاي پر ابهام مي سپارد. 

شايعه نورستيز است و آگاهي گريز؛ از روشنايي مي گريزد و با روشنگري مي ستيزد. مرگ او در ريزش آبشاران نور است و تابش هور. 

سموم شايعه ريشه هاي روشنايي را مي خشكاند و انديشه هاي اهورايي را مي ميراند. 

در مقال پيشين درباره مقوله تعاريف و زمينه هاي رشد و رويش شايعه با شما سخن گفتيم. در اين سخنگاه دنباله گفتمان شايعه را پي مي گيريم. 

انواع شایعه را از جهت نوع ظهور و بروز اجتماعی

از دیدگاه های مختلف می توان شایعه را تقسیم بندی کرد. بایسا جامعه شناس روسی، شایعه را از جهت نوع ظهور و بروز اجتماعی آن به انواع ذیل، تقسیم بندی می کند:

1 . شایعات خزنده: مانند شایعاتی که آرامْ صورت می گیرد. این شایعات، به صورت درگوشی و پنهانی منتقل می شوند.

2 . شایعات شناور (غوّاص): این نوع شایعات، در صورتی که شرایط، مساعد باشند، ظاهر می شوند و در غیر این صورت، مخفی می مانند تا در موقعیتی خاص و مناسب، ظاهر شوند، مانند شایعات مربوط به محیط زیست.

3 . شایعات تند و سریع: این گونه شایعات در مقطع زمانی کوتاه، گروه وسیعی را در بر می گیرند و با واکنش سریع مردم رو به رو می شوند، مانند شایعاتی در مورد قیمت برخی از کالاهای اساسی (گران شدن قیمت مرغ و...).

4 . شایعات شیطانی: این قبیل شایعات در زمان اضطراب و نگرانی مردم، شایع می شوند و چون مردم در حالت ترس و وحشت به سر می برند، آماده پذیرش خبر کذب هستند. این نوع شایعات در زمان های بحران (همانند جنگ و قحطی) به صورت حادّ، منتشر می شوند.

5 . شایعات وحشت: این گونه شایعات به منظور ایجاد رُعب و وحشت، شایع می شوند و هدف آن ها ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامیدی در میان اقشار جامعه است. این دسته از شایعات نیز در زمان جنگ، رواج بیشتری می یابند.

 (روان شناسی اجتماعی، هدایت اللّه ستوده، تهران: آوای نور، 1374، ص 21 ) 

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 3 مهر 1394 | 5:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مديريت شايعه (4) 

 

رويش نهال شايعه بر بستر ضايعه  

 

نوشته:#شفیعی_مطهر

 شايعه نه گياهي خودرو كه نهالي تو در تو است.اين نهال پرده نشين در زمين هاي زهرآگين و زمينه هاي چركين مي رويد و بر بال هاي ابهام راه مي پويد. هرزه گياه شايعه در زمينه هاي ضايعه مي رويد، مي بالد و بر سر جوامع دور از رسانه هاي آگاهي بخش سايه مي افكند.

شایعات، به هنگام فقدان خبر، ساخته می شوند. وقتی افراد، بسیار مشتاق خبرگیری و آگاهی از واقعه و موضوعی هستند، اما قادر به کسب اطلاعات مورد اطمینان نباشند، پذیرای شایعه می شوند. برعکس، وقتی افراد جامعه از آگاهی خود، بر حوادث، مطمئن باشند، به ارائه غیرضروری مطالب ساختگی تمایل نخواهند داشت. به دیگر سخن، وقتی گروه ها و افراد یک جامعه از مجاری قانونی و صحیح، اطلاعات و اخبار را به دست نیاورند، زمینه برای رواج شایعه، مهیّا می شود.

هر پدیده اجتماعی برای پیدایی ، پایایی و پويايي خود، نیاز به تحقّق یک دسته شرایط ویژه دارد. شایعه نیز یک پدیده اجتماعی است که برای انتشار و پذیرش، نیازمند تحقّق شرایطی است. حال، سؤال این است که چه شرایط و عناصری لازم است تا شایعه بتواند رواج یابد و  به آساني تكثير شود و سفر كند؟

صاحب نظران دو شرط اساسی را برای رواج شایعه بیان مي كنند: 

نخست آن که موضوع شایعه باید برای گوینده و شنونده، دارای اهمیّت باشد. اگر موضوعی برای افراد، جالب توجّه و با اهمیّت باشد، به شایعات مربوط به آن موضوع، ممکن است توجّه کنند ؛ اما این شرط به تنهایی کافی نیست. 

 شرط دوم، این است که درباره آن موضوع، ابهام وجود داشته باشد. پس علاقه افراد جامعه به موضوع و وجود هاله ای از ابهام در موضوع، دو عنصر اساسی در رواج شایعات است.

مثلاً یک فرد ایرانی، شایعاتی را در مورد گاوبازان اسپانیایی رواج نمی دهد ؛ زیرا این موضوع برای او اهمیتی ندارد ؛ هرچند ممکن است موضوع از ابهام زیادی برخوردار باشد. امّا ابهام به تنهایی، شایعه را پخش یا حفظ نمی کند. از سوی دیگر، اهمّیت نیز به تنهایی موجب رواج شایعه نمی شود. مثلاً این که من در امتحان کنکور موفّق بوده ام، برایم بسیار با اهمّیت است ؛ اما به شایعات مربوط به این که زیاد درس خوانده ام یا کم خوانده ام، توجّهی ندارم ؛ زیرا خودم واقعیت را می دانم، و با وجود علم به واقعیت و نبود ابهام، شایعه، رواج پیدا نمی کند.

ذکر این نکته شایان توجّه است که: با توجّه به این دو عنصر اساسی، شرایط، در زمان جنگ برای پخش و نشر شایعه مهیّاتر است ؛ زیرا مسائل نظامی از بیشترین اهمیّت برخوردارند، و از طرفی، لزوم حفاظت از اطلاعات نظامی، موجب بروز ابهامات بسیار در این موضوعات می شود. بنابراين سرعت نشر و پذیرش شایعه در زمان جنگ، بیش از هر زمان دیگر است، و بدیهی است که در این زمان، قدرت شایعه در اضطراب آفرینی نیز بیشتر می شود.

پیشرفت های اخیر جهان در زمینه اطّلاع رسانی های شفّاف و به موقع، موجب شده است تا با گسترش رسانه های نوشتاری، شنيداري و ديداري، ماهواره ها، اینترنت که بزودی لیزر نیز به جمع آن ها خواهد پیوست، هیچ امری از امور انسان ها و جوامع بشري پنهان نمي ماند.

به نظر می رسد، تنها راه نجات بشریت امروز از بی اطّلاعی و ابهام در آگاهي هاي ضروري و حياتي و ارضای اشتیاق سیری ناپذیرش به نیاز اطّلاعاتی و اطّلاع رسانی های درست و به دور از اطّلاعات سازی است.

در واقع دستکاری به هر میزان در اطّلاعات، نه تنها معجونی را فراهم خواهد آورد که تا با اصل خود افتراق و نا سازگاری داشته باشد و مخاطبان را از تحصیل اطّلاعات درست سر درگم و محروم سازد، بلکه اقدام درجهت کتمان واقعیت های اطّلاعاتی نیز ضمن این که بر رسالت خطیر متصدّیان اطّلاع رسانی خدشه وارد می سازد، بر وقوع شایعات نیز دامن می زند.

عدم شفّافیت در جریان اطّلاع رسانی، همواره افراد را بر می انگیزاند تا باورداشت های خود را که می تواند بعضاً با روح کلّی یک واقعیت منافات داشته باشد، تعمیق بخشند.

امّا باید در نظر داشت، چنانچه امور یک بنگاه، سازمان و یک جامعه به صورت مکرّر با عدم حسن ظنّ مدیران آن همراه گردد و اطّلاعات صحیح از طریق مجاری درست به اطّلاع عموم نرسد و سقم آن بر مخاطبان قطعی به نظر آید، آنگاه است که هرگونه اطّلاع رسانی اعم از درست و یا نادرست،از سوی  مدیران یک جامعه توسّط افراد ذینفع و مخاطبان آن ها، منجر به اطّلاعاتی می گردد که دقیقاً بر خلاف اطّلاع رسانی مدیران آن خواهد بود.

به عبارت دیگر، هرگاه ارائه آمار و اطّلاع رسانی از اصل خود فاصله گیرد و آنچه را که مردم یک جامعه کاملاً لمس می کنند، با آنچه را که مسئولان یک جامعه ارائه می دهند، مغایر و متّضاد هم باشد، می توان انتظار داشت که هر کدام از دو طیف مردم و مسئولان آن جامعه به جای همراهی با یکدیگر، در جهت خلاف هم پیش می روند.

در چنین اوضاعی است که اگر اطّلاعات درست نیز از سوی مسئولان آن جامعه به اطّلاع مردم رسانده شود، افکار عمومی ممکن است شنونده معتاد آمار و ارقام ارائه شده باشند، امّا هیچ گاه خود را مجاب به صحّت آن نخواهد دانست و به تعبیری ، باور نخواهند داشت.

اگرچه اطّلاع رسانی به وسعت یک جامعه هزینه بر است، امّا مسئله بسیار مهم این است که مسئولان یک جامعه هزینه های زیادی را برای اطّلاع رسانی به کارگیرند و آمار ارائه شده آنان مورد قبول آحاد آن جامعه واقع نگردد.

بی شک شایعه، اساس، شاکله و هیمنه هر جمع و یا اجتماع را در تهدید خود فرو می برد.

جَوّ بی اعتمادی، بی اعتباری، تفرقه، دوگانگی ، بیگانگی، و ... از پیامدهای شایعات محسوب می گردد که وقوع آن در هر جامعه، موجب می شود تا مردم آن از پذیرفتن اطّلاعات بدیهی نیز که توسّط مدیران یک جامعه عرضه و ارائه می گردد، سرباز زنند.

نقش و جایگاه مدیریت شایعه در هدایت درست اطّلاع رسانی ها، از امور بایسته ای است که از یک سو افکارعمومی را نسبت به اطّلاع رسانی شفّاف و به موقع اقناع می کند و از دیگر سو، از القای شبهه و شایعه سازی در جامعه جلوگیری به عمل می آورد.

بی تردید، بخشی از اطّلاع رسانی ها به جهت ابعاد سیاسی گسترده ای که بر آن ها مترتّب است، موجب می شود تا متصدیان به امور اقناع افکار عمومی، با پای فشردن بر تعلّقات گروهی، از واقعیت های اطّلاعاتی دوری کنند و به صورت ضمنی و حمایت تلویحی از عملکرد گروه های متبوع و منتسب به خود و با ارائه آمار و اطّلاعات جانبدارانه و غیر واقعی به مخاطبان را، یک نوع خوش خدمتی تلقّی نمایند.

اگرچه این رفتار با روح کلّی مسئولیت پذیری در قبال مردم یک جامعه منافات دارد،

اندیشه خوش خدمتی از این دست نیز غیر از آن که بر اعتبار آنان آسیب خواهد رساند، ماحصلی دیگربرایشان به بار نخواهد آورد، که آن هم بی توجّهی مخاطبان به اطّلاعات ارائه شده و بروز شایعات و صرف هزینه هایی است که بر یک جامعه تحمیل می گردد.

 مدیریت شایعه، ضمن آن که گرداننده صحیح اطّلاعات هر جامعه است، بلکه هیچ گاه اجازه ارائه آمار، اعداد و ارقامی که شب را روز و روز را شب نشان دهد، نخواهد داد.

مدیریت شایعه، قبح هر نوع اطّلاع رسانی غیر شفّاف را می داند و از انجام هر عملی که مخاطبان را به سمت رسانه های بیگانه گسیل دارد، اجتناب می کند.

مدیریت شایعه، مسئولیت پذیری در قبال مردم را ارجح بر تعلّقات گروهی محسوب می کند و هیچ گونه اصرار و ابرامی برای تثبیت موقعیت خویش نخواهد داشت.

  در مقاله پسين نيز در اين مقوله با شما سخن خواهيم گفت.

                               در كسب رضاي حق موفق باشيد


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 2 مهر 1394 | 15:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

زيبايي هاي حج

نگاهی به مناسک حج به بهانه عید قربان

نوشته:#شفیعی_مطهر

كعبه آن سنگ نشاني است كه ره گم نشود 

حاجي احرام دگر بند ببين يار كجاست؟

حج ، آیینه تمام نمای« اسلام» است و لحظه لحظه آن دارای« پیام» است .

حج ، یافتن «آمال » است و روی برتافتن از «امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است . در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می بخشد . «صفر»ها بدون «یک»، هیچ اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، «کندن» است و« آکندن» . «کندن»« دِل» از« گِل» و« آکندن» جان با زلال جانان .

حج از« انسان وابسته»، «مسلمان وارسته» می سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال «می گشاید» و او را برای اوج گرفتن در آسمان پاکی ها «می آراید» .


عید قربان نه یک «روز» ، که یک« راز» است . راز این روز ، «خود » دادن و «خدا »دیدن است .

آنان که زلال سپیده را در جام« سحر می نوشند» ، زمزمه خلوت یار را از زمزم «ساغر می نیوشند» .

با حبیب عارفانه« راز» می گویند و عاشقانه «نیاز» می جویند .        

بر آستان آفتاب و آستانه محراب ، سبد سبد ستاره شوق« می بارند» و سبو سبو باده عشق «می گسارند». 

شام را با قیام به بام (بامداد) می رسانند و بام را با صیام ، به شام .

شام را با «شعف »می آغازند و بام را با «هدف» . 

به گاه ملال با دل رام و ضمیر آرام در پرنیان آرامش« می آرامند» و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش «می خرامند». 

شبانگاهان در چشمه سار مهتاب تن« می شویند» و از نهال نماز ، یاسمن نیاز «می بویند» .

در «میقات» اخلاص ، لباس وابستگی را از بر می کَنَند و «احرام» وارستگی را به بر می کُنند . 

در زلال « زمزم » شوق، «وضو می سازند» و در آذر «آرزو می گدازند» .

 تا نگردي آشنا زين پرده رازی نشنوي 

گوش نامحرم نباشد جاي پيغام و سروش


اگر «اعتکاف» در «کعبه حجاز» را نمی توانند ، «طواف » «کعبه راز» را می دانند . کعبه حجاز را از سنگ و«گِل» می دانند و کعبه راز را از جان و« دِل ». 

آن کعبه ساخته ابراهیم «خلیل» است و این پرداخته رب «جلیل» . 

حاجیان ، خانه خدا را می طلبند و اینان خدای خانه را . آنان با ناز می روند و اینان با پرواز .

 «مروه» معرفت را با «سعی» و همت از «جفای جان می پیرایند» و به «صفای جانان می آرایند» . 

از «قصور» خود ناخرسنداند و به «تقصیر» پای بند . 

این گونه اند که «سعی» شان مشکور است و «ذنب»شان مغفور .

 آن كه با ما سر سودا سَپُرد 

نيست لايق كه دگر جا نگرد


هست آيين دوبيني ز هوس 

قبلة عشق يكي باشد و بس

در وقوف ، واقف می شوند و در «عرفات» ، عارف . 

در «مشعر» ، شعور را تکریم می کنند و «شعائر» را تعظیم .

(ذلک و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب –حج ،33)

در «منای یار »، دل را از« مونای اغیار» می زدایند و به مینای دلدار می آرایند . 

از زاری و ذلت در برابر طاغوت ننگ دارند و بر اهریمنان زور و زر و تزویر سنگ می بارند . 

شیطان را «رجیم» می دانند و یزدان را ، «رحیم» .

در قربانگاه« نیاز» ، حرص و« آز »را سَر می بُرند و کرکس نفس هوسباز را ، پَر .

با قربانی این شاهین از «غربت زمین» می رهند و به «قربت رب العالمین» می رسند .

 ز منجلاب هوس‌گر برون نهي قــــدمي 

نزول در حــــــرم كبــــريا توانـــي كـــــرد


‎اگر به آب رياضت برآوري غســـــــــــلي 

همـــــه كدورت دل را صفا تواني كــــرد

اگر زهستي خود بگذري يقين مي‌دان 

كه عرش و فرش و فلك زير پا توانــي كرد

در عرصه ملکوت ، پر و بال می افشانند و در حریم لاهوت ، «بال» را هم «وِبال» می دانند . 

طعم زندگی را از «ملاحت فکر» می گیرند و طعام را از «حلاوت ذکر» .

 قرب ني بالا و پستي جستن است 

قرب حق از قيد هستي رستن است

با این ، عشق را «در می یابند» و با آن به سوی معشوق« می شتابند» . 

عروس فکرشان برخاسته از «باور بِکر» است و آراسته به« زیور ذِکر» . 

هستی را با نگاه «نماز »می نگرند و با قلم «راز» می نگارند . 

در نگاهشان نماز ،« سُرور سپیده» است و «نور دیده» . 

با نماز« می زایند» و با نماز «می زیَند» . با نماز جان می گیرند و با نماز می میرند .

"قل ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین "


به آب توبه از زمزم وضـــــــــو كن 

به چشــم دل به صاحب خانه رو كن

مواظب باش اينجا كوي يار است 

ز شوقش جان و دل‌ها بي قرار است

چو پروانه به گرد شمـــع جــــانان 

به گاه طوف بگــذر از ســـر و جـــان

بخواه از قاضي الحاجات حاجــات 

بـــــرون آور ز دل دســـت مــناجـــات

در نماز از «غربت دنیا» می نالند و برای «قربه الی الله »می بالند .

از نماز «پر و بال» می گیرند و« شور و حال» . 

این بال و حال ، پروانه «خروج از فرش» است و « عروج بر عرش» .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج گزار که در «میقات» وارستگی ، لباس وابستگی را از تن کنده و دل را از عطر دلدار آکنده ، جان را در زلال عشق جانان شسته ، کعبه عشق را نه با پای گِل ، که با بال دل « طواف» کرده ، با «سعی»خود از «صفا»ی جان به «مروه» جانان پر کشیده ، اینک در «منا»ی عرفان ، اسماعیل جان را «قربان » و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می کند .


در عرفات ، نهال عرفان به برگ و بار« می نشیند» و انسان را به تامل« می نشاند» .

در عرفات ، خون سبز عرفان در رگ های سرخ انسان، سرود سپید ایمان می سراید .

حج گزار در محراب عبادت یار ، عبودیت قامت دلدار را قامت می بندد و قائمه حیات را به اقامه مناجات می پیوندد . 

در «منی» ، رشته وابستگی حج گزار به دنیا باریک تر و به خدا نزدیک تر می شود . در «مشعر»، شور و شعور را به هم می آمیزد و ابشاری از عشق و عرفان بر دشت دل فرو می ریزد . 

حج گزار در قربانگاه منی ، نه تنها گلوی حرص و آز ، که آرزوی نفس دغلباز را نیز می برد .

عید فرخند قربان ، اوج عشق و عرفان بر همه آزادگان جهان مبارک باد!


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 2 مهر 1394 | 6:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(51)


فرق است میان «بینش» و «بینایی»

من نگاهی را دیدم که همه ديدني ها را «مي ديد» ،
همه افق ها و در و دیوارها را« درمی نَوَردید» ،
 ولي حقيقت را نمي ديد... 

«اُفُق» را می دید و «طُرُق» را درمی نَوَردید، 

ولی به «مدرک» می رسید، نه به «درک»!

بنابراین دریافتم انسان برای درک هستی نه تنها «بینایی»،که«بینش» لازم دارد!

نه تنها «باید دید»،که «شاید کاوید»!


(#شفیعی_مطهر)

-----------------------------------------

«شاید کاوید» : شایسته است که کاوش کنید.


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 1 مهر 1394 | 6:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(49)

سال های سترون در جستجوی مردان فرزانه و فروتن!



 من سايه يك نجات بخش و رهايي آفرين را ديدم از جنس نور و به زلالي 

بلور .


این ناجی بيش از ۱۱۰۰ سال منتظر بود که ۳۱۳ نفر يار صادق و هميار 

عاشق بيابد ، تا برپاخيزد ؛ 


سينه شب هاي ستم را بشكافد و غنچه همه استعدادها را بشكوفاند. 


 اما دريغ از اين عده اندك مرد پاك در همه كره خاك!! 


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 30 شهريور 1394 | 18:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  برشی کوتاه از زندگی پیشوایی آگاه


سالروز شهادت امام باقر(ع)


امروز هفتم ذی حجه و سالروز شهادت حضرت امام محمد باقر(ع) در سال 114 هجری قمری است.

ضمن عرض تسلیت نگاهی کوتاه داریم به برشی کوتاه از زندگی علمی همراه با کار و تلاش اقتصادی ایشان.

این تصور خطایی است که فردی برای عبادت و بندگی و داشتن زهد و تقوا دست از کار بکشد و یا از دیگران توقع اداره زندگی خود را داشته باشد. سیره رفتاری ائمه معصوم نیز چنین نبوده است.

امام محمد باقر(ع) در عین این که همه عمر خود را صرف تلاش های علمی و فرهنگی می کرد،برای معیشت و گذران زندگی خود شخصا به کار و تلاش و کشاورزی می پرداخت و بار هزینه زندگی خود و خانواده خود را بر دوش مردم و جامعه تحمیل نمی کرد.

سندهای تاریخی، نشان می دهد که امام محمد باقر علیه السلام در کار کشاورزی و فعالیت اقتصادی تلاش بسیاری می کرد و هرگز آسایش طلب نبود. امام خود بر سر ملک ها و مزرعه ها می رفت و هنگام کار، بر افراد نظارت می کرد. هم چنین اگر کاری را به کارگری وا می گذارد که انجام آن برایش دشوار می بود، خود در آن کار با او هم کاری می کرد.

بررسی دیگران درباره زندگی امام، نشان می دهد که ایشان وضع میانه ای داشت؛ غذای او بسیار ساده بود، ولی برای زیردستان، اهل خانه، فقیران و درماندگان، امکانات بیشتری فراهم می کرد.

تاریخ، محمدبن منکدر را از حافظان قران و از بزرگان عصر خود می شناساند. او می گوید ظهر یک روز گرم تابستانی، گذرم به محلی افتاد که در آن امام محمدباقر علیه السلام را دیدار کردم. با خود گفتم : 

سبحان الله ! او بزرگ قریش است و در چنین ساعتی در طلب دنیا خود را خسته کرده است. بروم و او را موعظه کنم. به او گفتم: 

  «خدا تو را اصلاح کند ! آیا مرد بزرگی از قریش در چنین ساعتی، با چنین حالی طلب دنیا می کند، اگر در چنین حالتی مرگت فرا رسد، چه خواهی کرد؟»

   امام فرمود: «اگر در این حال، مرگ مرا دریابد، مشغول طاعتی از طاعت های خدا هستم؛ زیرا خویش را به این وسیله از تو و دیگر مردم بی نیاز می کنم. هنگامی از مرگ می ترسیدم که در حال معصیت خدا می بودم، و مرگ مرا در حال گناه می یافت.»

محمدبن منکدر می گوید که به او گفتم راست می گویی، خدا تو را رحمت کند. می خواستم تو را پند دهم، تو مرا موعظه کردی.

امام محمد باقر علیه السلام کار می کرد و به دنیا توجه داشت نه بدان معنا که آن را اصالت دهد و درآمد دنیا را هدف خود پندارد. کار برای او وسیله ای برای تأمین معاش و حفظ آبرو بود و می فرمود: 

 «کسی که برای آسایش خانواده تلاش می کند، مانند جهاد در راه خداست.» 

  این گونه کار و آن برداشت از دنیا، درسی برای همه کسانی است که می خواهند زندگی اسلامی داشته باشند. 


با شهادت امام محمد باقر(ع) سبدي سپیده از باغ بامداد چیدند که از آن پس جهانيان از چشمه خورشید معرفت، نور حكمت ندیدند !
 
شهادت گل سرخ امامت و جوانه سبز عدالت حضرت امام محمد باقر عليه السلام را خدمت همه رهپويان امامت و تلاشگران عرصه عشق و عدالت تسلیت مي گويم.

اميد كه هماره راهش را بپوييم و جز حق نگوييم..

                              در كسب رضاي حق موفق باشيد

#شفیعی_مطهر


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 30 شهريور 1394 | 6:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(2)

 میزان رواج شایعه

 #شفیعی_مطهر

 

شایعه عبارت است، از یک گزاره ویژه و گمانی که ملاک های اطمینان بخش رسیدگی در وجود، وجود نداشته باشدکه معمولاً به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال می‌یابد.

به نظر می‌رسد که دو شرط «اهمیت» و «ابهام» در انتقال شایعه، قانون اصلی شایعه را توضیح دهد. بدین معنا که فرمول حدت و شدت شایعه را می‌توان به این صورت تعریف کرد:

  میزان رواج شایعه تقریباً برابر است با حاصل ضرب اهمیت در ابهام موضوع مطروحه در آن شایعه. 

(آل‌پورت، گردن و پستمن، لئو؛ روان‌شناسی شایعه، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوی اسلامی ایران، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ص ۹. )

اگر :

میزان رواج شایعه    :   R

اهمیت  شایعه      :  I 

میزان  ابهام         :   A

باشد ،  این رابطه برقرار  می شود  :   A*I =R

بنابراین اگر ابهام  یا  اهمیت  شایعه  صفر باشد ،شایعه ای در جامعه  وجود نخواهد  داشت ! 

حضرت علي (علیه السلام) در خطبه ۷۸ نهج ‏البلاغه در مورد شايعه مي‌فرمايند:

« فدع ما لا تعرف فان شرارالناس طائرون اليك باقاويل السوء.»

 

  از نقل مطالبى كه درباره آن اطلاع كافى نداري پرهيز كن، زيرا اشرار، مطالب ‏بى ‏اساس (شايعه‌ها) را عليه من به گوش شما مى‏ رسانند.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 30 شهريور 1394 | 5:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#‏دل_دیدنی_های_شهر_سرب_و_سراب‬

قدرت و محبت

من شهریاری را دیدم که که همه چیز داشت؛
اما نمی دانست که «قدرت»، «محبت» نمی آورد.
بل که این « محبت» است که «قدرت» می آورد!
...و ای کاش این سخن امام علی(ع) را خوانده یا شنیده بود:
« احمق ترین خلق کسی است که خود را عاقل ترین خلق بداند!

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏
 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 29 شهريور 1394 | 10:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(۱)

 

Gossip  Management 

  یک تمثیل و یک تحلیل 

 (#شفیعی_مطهر)

فدع ما لا تعرف فان شرارالناس طائرون اليك باقاويل السوء.

  از نقل مطالبى كه درباره آن اطلاع كافى نداري پرهيز كن، زيرا اشرار، مطالب ‏بى‏ اساس (شايعه‌ها) را عليه من به گوش شما مى‏رسانند.     (نهج البلاغه،خطبه ۷۸)

شايعه نه گياهي خودرو كه نهالي تو در تو است.اين نهال پرده نشين در زمين هاي زهرآگين و زمينه هاي چركين مي رويد و بر بال هاي ابهام راه مي پويد.

یک تمثیل:

می گویند حدود ٧٠٠ سال پیش، در اصفهان مسجدی می ساختند.

روز قبل از افتتاح مسجد، کارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرین خرده کاری ها را انجام می دادند.

پیرزنی از آنجا رد می شد. وقتی مسجد را دید، به یکی از کارگران گفت:

 فکر کنم یکی از مناره ها کمی کجه!

کارگرها خندیدند. اما معمار که این حرف را شنید، سریع گفت :

  چوب بیاورید ! کارگر بیاورید ! چوب را به مناره تکیه بدهید. فشار بدهید. فششششششااااررر...!!!

و مدام از پیرزن می پرسید: مادر، درست شد؟!!

مدتی طول کشید تا پیرزن گفت :

بله ! درست شد !!! تشکر کرد و دعایی کرد و رفت.

کارگرها حکمت این کار بیهوده و فشار دادن مناره را پرسیدند ؟!

معمار گفت : اگر این پیرزن، راجع به کج بودن این مناره با دیگران صحبت می کرد و شایعه پا می گرفت، این مناره تا ابد کج می ماند و دیگر نمی توانستیم اثرات منفی این شایعه را پاک کنیم...

این است که من گفتم در همین ابتدا جلوی آن را بگیرم !

 یک تحلیل:

شایعه در آغاز ممکن است  یک حرف بی مبنا و سخن بی جا باشد؛اما اگر با آن برخورد منطقی و تبیینی نشود،به یک واقعه عمیق و جدی تبدیل می شود.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 29 شهريور 1394 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 152 153 154 155 156 ... 241 صفحه بعد