هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1330

 

«دارِ عدم» یا «سایه سارِ ستم»؟!

 

چه بسیار «شهریارانِ خودکامه» را در میانِ «یارانِ سیه نامه» دیدم،

که چون «بلندیِ سایه» و «فرهمندیِ سازمایه» را می دیدند،

آن را «نشانۀ شکوه» و «پایانۀ اندوه» می پنداشتند!

غافل از آن که این «غروبِ روایی» و «رسوبِ فرمانروایی» است،

که بر «درازایِ سایه» و «پهنایِ پایانه»افزوده است!

 غروب هم بر «طولِ سایه ها» می افزاید و هم بر «اُفولِ پایه ها»!

اینان باید بدانند «سایۀ بلند» و «همسایۀ آزمند» ،

نشانۀ «پایانِ روز و روزی» است،نه «دورانِ بهروزِ پیروزی»!

 «سایه سارِ ستم»، «دارِ عدم» است.

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

فرهمندی: شکوه،شوکت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 3 شهريور 1398 | 6:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1329

 

«سکّۀ زرّین» و «سَبیکۀ سیمین»

 

محبّت،«سکّه ای زرّین» است و «سَبیکه ای سیمین» ،

که افرادِ «مهربان و فاضل» آن را در «قُلّکِ دل» می افکنَند.

بیرون آوردن این «سکّۀ محبوب» از «قُلّکِ قُلوب»،

جز با «شکستنِ دل ها» و «خَستنِ محفل ها» امکان پذیر نیست.

انسانِ مهربان «بهارانی مُشکبیز» است و نامهربان،«خزانی برگریز».

این، آسمانِ انسانیّت را «تاره» می بیند و او «پُرستاره». 

مهربان ،«رنگی خدایی» دارد و «فرهنگی هُدایی».

مهربان چون «گنجینۀ مهر» بر «سینۀ سپهر» «می درخشد»

و همۀ «ابرار» را «نور و نار» «می بخشد».

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

سَبیکه: قطعة طلا یا نقره ای که آن را گداخته و در قالب ریخته باشند. 

خَستن: آزردن،مجروح کردن

تاره: تار،تاریک

هُدا: رستگاری ، راهنمایی 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 2 شهريور 1398 | 5:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1328


«سر در آخُر» یا «اسیرِ تحجُّر»

چه سخت است «فهماندنِ حقیقت» و «نمایاندنِ واقعیّت» 

به کسی که برای «نفهمیدنِ حق» و «ندیدنِ ذیحق»،

«پولی کلان» و «تیولی بی کران» می گیرد!

دو گروه یا «نفهم»اند و یا در «وهم»اند:

آنان که «سر در آخُر»اند یا «اسیرِ تحجُّر»اند.

«رویاندنِ گلستان در کویر» آسان تر است از «فهماندن به نادانِ اجیر»!

«بهترین زمینه» و «برترین زمانه» برای رشد و رویش این گونه افراد

«حکومتِ بیداد» و «حاکمیّتِ استبداد» است! 

چه زیبا سرود این «واعظ سرافراز»،«حافظِ شیراز»:

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد       

تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------- 

آخُر: جای علف خوردن چهارپایان،طاقچه ای که در کنار دیوار می سازند و علوفه در آن می ریزند

تحجُّر: سنگ شدن ، مانند سنگ سخت شدن

تیول: واگذاری زمین و ملک به کسی از طرف پادشاه که آن شخص از طریق مالیات آن ملک برای خود درآمدی فراهم می آورد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 1 شهريور 1398 | 5:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

غدیر،نمادِ مردم سالاری

#شفیعی_مطهر

غدیر ، نه یک  روز عام و برکۀ آرام ، که یک تاریخ تمام است . 

غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .

   در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد . 

هر قطره آن بلور مذاب، یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد. 

در غدیر زنجیر رقیّت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست . 

غدیر با تثبیت حاکمیّت « الله » پدیدۀ حاکمیّت انسان بر انسان را برانداخت و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت . 

    منشور غدیر ، اصل « وَلاتَکُن عَبدَ غَیرِک قَد جَعَلکَ اللهُ حُرّاً » را بر تارک تاریخ نگاشت و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .  

   آرمان غدیر بر این بود که واژه های خودکامگی ، سلطه گری ، سلطه پذیری ، خشونت ورزی ، اباحی گری ، تملّق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و.... را از قاموس بشریت بزداید و راه و رسم حق گرایی ، انسان دوستی ، مردم سالاری ، عدالت خواهی ، ستم ستیزی ، آزادی خواهی ، حقوق مداری ، مشارکت پذیری ، مشارکت جویی ، شایسته سالاری ، امانتداری ، صراحت و صداقت سخن رفق و مدارا ، ساده زیستی و همه ارزش های عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد.    

مکتب غدیر ، سعۀ صدر ، تحمّل عقیدۀ مخالف و ظرفیّت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری می داند ( آلَهُ الرّیاسهِ سَعَهُ الصَّدرِ ) . 

در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد:

  ( اِنَّ عَمَلکَ لَیسَ لَکَ بِطُعمَه وَ لکِنّهُ فی عُنُقِکَ اَمانَه ) . 

مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است . 

مولای برگزیدۀ غدیر حتّی اجازۀ بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد . او تاکید می ورزد که : 

« پس از من  خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»

    بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالت خواهی را از حقوق مردم و پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان می داند.

«با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن می گویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است . پس از گفتن حق یا رای زدن در عدالت کوتاهی نکنید .»

   و در جای دیگر ، پای فراتر نهاده ، چاپلوسان را رانده ، حق گرایان گزنده را ترجیح می دهد :

« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند می دارد ، کمتر تو را یاری کند .»

  سلطان سریر غدیر و ابرمرد عرصۀ تدبیر در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده است ، عزل می کند . امام علی(ع) به ابوالاسود دولی می فرماید : 

« اِنّی رَاَیتُ کلامکَ یَعلوا کلام خَصمکَ ».

  در بینش غدیر ، انسانیّت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او . خالق این بینش به مالک اشتر می فرماید : 

« مردم دو گره اند : یا مسلمان اند ، که برادر تو هستند ، یا غیر مسلمان ، که در آفرینش با شما یکسان اند . » 

و در دفاع از حقوق دگراندیشان بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار می دهد : 

« هرکس اقلّیّتی را بیازارد ، قطعاً مرا آزرده است ! »

   آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز می داند:

« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم . چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ، روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار می سازد . »

او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ، قدرت گرایی و ثروت اندوزی اقلیت می شمارد .

....و برای تحقّق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) ،  امیر المومنین علی (ع) به عنوان شایسته ترین نامزد فرمانروایی بر جامعۀ پس از پیامبر به مردم معرّفی شدند .

این روز فرخنده و حکومت خجسته ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .امید که در پرتو رهبری ها و رهنمود های این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم آرمان های بلند انسانی و اسلامبی را تحقّق بخشیم.

نوشته : سید علیرضا شفیعی مطهر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

  https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1398 | 5:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1326

 

«روندِ تفکُّر» و «کمندِ تحجُّر»

من سرزمینی را دیدم «آباد» و پر از «استعداد».

در این «بوم و بر» و بر «بام هر باور»،

«آبادی ها ،پویا»بود و «آزادی ها،پایا».

در هر «مکان ،کان» بود و در هر «کوه ،شکوه»؛

امّا «شهریارانِ ناشی» با «نهایتِ کلّاشی»،

در هر «زمین،مین» کاشتند و در هر «کمین،کین»! 

از «نعمت»ها،«نقمت» ساختند و از «فضیلت»ها،«رذیلت»!

دین را «ابزار»کردند و دینمَداران را،«زار».

«عدالت،آلت» شد و «شرافت،آفت».

« شهامت، شرار دل ها»شد و «شجاعت، شوری در سرها ».

« شرار » را با « شرارت » خاموش کردند و « شور »را با « شر»!

« شهامت » را « شناعت » نامیدند و « شجاعت » را « جسارت » . 

آینده سازان را «راندند و کوچ»کردند و بعضی «ماندند و پوچ» شدند. 

به تدریج انسان ها از «درون،دون»شدند و از «بُرون،زبون»!

در نتیجه برای این جامعه راهی جز «تلاشی» و «فروپاشی»نماند.

همیشه هرزه گیاهِ «بیداد» و «استبداد» 

در جوامعی «می رویَد» و راهِ رُشد را «می پوید»،

که در آن «دهان ها را بسته اند» و «قلم ها را شکسته اند».

توسعه نایافتگی از «داد،بیداد» می سازد و از «وداد،استبداد».

بیاییم «روندِ تفکُّر» را از «کمندِ تحجُّر» «برهانیم»،

و میهن را از «تنگنای کاد» بر «بلندای چکاد» «برسانیم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

کلّاشی : مفتخوری

نِقمت: عقوبت،عذاب

تلاشی: از هم پاشیده شدن

کاد:رنجور، محنت کشیده و سختی دیده در طلب چیزی، مشقت و رنج

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1398 | 7:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1325

 

«جنگ» یا «فرهنگ»؟!

 

من ملّتی را دیدم که «سعادت» را در این «عادت» دیده بودند،

که به جای «تولیدِ ارزشِ افزوده» و «یافتنِ حلقۀ مفقوده» ،

چون «نوزادانِ شیرخواره» و «کودکانِ شکمباره»، 

شیرِ دولت را «به نام یارانه می دوشند» و «حریصانه می نوشند»!

در نتیجه مردم به جامعه ای «بسته» و «وابسته» تبدیل می شوند.

مدیران جامعه نیز برای «گشایش این بستگی» و «رهایش از این وابستگی»،

نه «کارنامه ای مانع» دارند و نه «برنامه ای جامع»!

 مدیران خود نیز از «روندِ توسعه می کاهند»،چون مردم را «وابسته می خواهند». 

زیرا مردم در صورتِ «شکوفایی» و «خودکفایی»،

به جای «پرستشگری» به «پُرسشگری» می پردازند. 

آن گاه یک ملّتِ پُرسشگرِ ،حکومتِ «نستوه» را به «ستوه» می آورند!

توسعه یعنی بزرگ شدن و «از یوغ رهیدن» و «به بلوغ رسیدن» .

درختِ ملّت آن گاه توسعه می یابد که با «مَیل به پویایی» و «نَیل به شکوفایی»،

 «به برگ و بار بنشیند» و «شکوفه زار بیافریند»! 

تا هنگامی که «شیرِ ذخائر را می نوشیم» و «اکسیرِ منابع را می فروشیم»،

نه «راهِ رشد را می پوییم» و نه «درگاهِ توسعه را می جوییم».

در آرزوی روزی که ملّت را هم از «شیر» بازگیرند و هم از «شمشیر»!

زیرا ملّت نه به «جنگ»،که به «فرهنگ» نیاز دارد!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

نَیل: رسیدن به مطلوب، به دست آوردن مطلوب

 اکسیر: کیمیا ،جوهری که ماهیت جسمی را تغییر می دهد.مثلا مس را طلا می کند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 27 مرداد 1398 | 5:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1324

 

«فروغِ دانش» و «چراغِ پژوهش»

 

آن جا که «خوانش» و «دانش» از صحنه «غایب» اند،

«آفات» و «خرافات» صحنه گردانِ «معایب»اند. 

باورآفرینانِ «ساده» و «بی اراده»،

بر این «انگاره» و «پنداره» پای می فشرند،

که «گُرگ» را با «اُرگ» می توان پرورید

و او را با «عِظِه» و «موعظه» می توان

«علفخوار» و «هدفمَدار» کرد!!

اینان  «ترمیمِ درز را با اندرز» می پندارند 

و «ترسیمِ شعور را با شعار» !

«دانش» و «پژوهش» چراغ هایی هستند،

که با «خاموشی» و «فراموشیِ» آن ها ،

«جهل، میداندار» می شود و «ابوجهل،سردمدار»!

آن جا که «صدای دین» و «سیمای آیین» 

در غیاب این دو چراغ، «دیده» و «شنیده» می شود،

چنان «زشت» و «بدسرشت» جلوه گر می شوند،

که هر «خردمند از آن می گریزد» و هر «ورجاوند با آن می ستیزد»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

اُرگ: ارغنون،نوعی ساز چکشّی شبیه پیانو

عظه: پند،آن چه با آن پند بدهند،کلام واعظ

درز: شکاف، چاک، شکاف باریک، شکاف جامه که دوخته باشند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 26 مرداد 1398 | 5:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1323

 

بهترین «راهِ حل»،پیکار با «علل»

 

من باغبانی را دیدم که با «سختی» از «درختی»،

«برگ های زرد» و «گلبرگ های درد» را می چید.

ولی او از «عامل زردی» و «علّت دلسردی» غافل بود.

اگر به جای کندن «برگ زرد» ،به «درمان درد» می اندیشید،

نه «برگی می افسُرد» و نه «گُلبرگی می پژمُرد».

بیاییم برای «رفع اشکالات» و «دفع مشکلات»،

با «یاری اندیشه»،کار را از «ریشه» آغاز کنیم. 

بهترین «راهِ حل»،پیکار با «علل» است

نه با «فردِ ملول» و «طردِ معلول»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

ملول: افسرده، اندوهگین، دلتنگ، بیزار،به ستوه آمده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 24 مرداد 1398 | 5:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1322

 

«چرخشِ زمان» و «گردشِ زمین»

 

ساعت، از «گشتِ زمین نمی رنجد» و «گذشتِ زمان را می سنجد» ،

زیرا «چرخشِ زمان» از «گردشِ زمین» معنا می یابد.

زمان چون «نایره» به دورِ «دایره» نمی چرخد،

که پس از یک «دُورِ دُرُست» به «جای نخُست» برگردد؛

بلکه  از «قدیم» سیری «مستقیم» دارد.

تنها «ساعتِ شنی» ، «به روشنی» به ما می گوید:  

خطِّ زمان نه «سقیم»،که «مُستقیم» است .

نه «زمانِ رفته» بازمی گردد و نه «روز و هفته».

 گذشتِ زمان نه «کرّار» است و نه «تکرار» دارد.

بنابراین «هر لمحه را بتابیم» و «هر لحظه را دریابیم»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

نایره: آتش برافروخته 

سقیم: بیمار،مریض

کرّار: بازگردنده

لمحه: یک بار نگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 23 مرداد 1398 | 5:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1321

 

«بذرِ رویا» و «جذرِ پویا»

 

مهربانی «بذری رویا» و «جذری پویا» است.

آن را در «بستر هر زمینه» و حتی «خاکستر هر زمانه» ،

باید «سخاوتمندانه افشاند» و «امیدوارانه نشاند».

گر چه آن «زمینۀ کاشت» و «زمانۀ برداشت» فراموش شود ،

روزی نهالی «بارور» و « پرثمر» می گردد.

بیاییم در «بستر دل ها»،نه در «خاکستر گِل ها»،

«لالۀ محبّت» و «آلالۀ مودّت» بکاریم.

تا در فردایی بهتر نه تنها «خویش»،که هر «دگراندیش» نیز 

بتواند در سایه سارِ آن «نهالِ بارور» و «نخلِ پُرثمر»، 

«رامش گیرد» و «آرامش پذیرد»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

 رویا: روینده،رویشگر،رشدکننده

جذر: ریشه،اصل،بیخ

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 22 مرداد 1398 | 5:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 241 صفحه بعد