وب نامه مطهر
مقالات و سروده ها و روزنوشت ها و معرفی آثار
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/17
---------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
مشاركت مردم؛ حق يا تكليف؟!/2
------------------------------------------
وقتي يك شهروند احساس كند كه در جامعة خود غير از «تكليف»،«حق» هم دارد و «مشاركت» يكي از «حقوق» مسلم اوست و نه از «تكاليف» او، در چنين موقعيتي او مي كوشد هم از حقوق خود بهره گيرد و هم بار تكاليف و مسئوليت هاي خود را داوطلبانه بر دوش گيرد. يك شهروند محترم كه احساس كند حقوق انساني او مورد احترام حكومت قرار مي گيرد، طبيعتاً پذيراي مشاركت در همه عرصه هاي جامعه مي شود. او به پديده مشاركت به عنوان يكي از حقوق خود مي نگرد، نه يكي از تكاليف خود؛ چون بهره مندي از حقوق، شيرين است و تحمّل تكاليف، سنگين.
نهادينه كردن فرهنگ مشاركت را از مدرسه آغاز كنيم
«تاكنون مسئوليت در عرصةآموزش و پرورش برعهدة نسل گذشته بوده است؛ يعني محور كار، مديران، مربيان و اولياء بوده اند. از اين پس مي خواهيم نسل نوپا و دانش آموز را در عرصة آموزش و پرورش مشاركت بدهيم. به همين دليل شوراهاي دانش آموزان، تشكّل هاي دانش آموزي و به خصوص پارلمان دانش آموزي براي ما مهم است و همين جا توصيه مي كنم كه آموزش و پرورش از نظر مشورتي و انديشه و طرح های دانش آموزان عزيز در پيشبرد امور آموزشي و پرورشي و جامعه مدد بگيرد.»
اين عبارات بخشي از توصيه هاي آقای سید محمد خاتمی رئيس جمهور پیشینمان است كه در سخنراني مراسم بازگشايي مدارس در نخستين روز مهر مطرح كردند. بي شك اين دغدغه مهم و مشترك جناب آقاي خاتمي، و همة صاحب نظران، فرهنگيان و فرهيختگان است.
اگر امروزه پديده مشاركت در همه عرصه هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و… ما به عنوان يك فرهنگ پويا و پايا نهادينه نشده است، به خاطر اين است كه آموزش عملي اين باور از سطح مدارس ما آغاز نشده است،
اگر امروز يك شهروند داوطلبانه ماليات و عوارض خود را نمي پردازد؛
اگر يك عابر خود را در حفظ نظافت و زيبا سازي معابر، بوستان ها و اماكن عمومي سهيم نمي داند؛
اگر يك راننده خودرو به هنگام رانندگي ، حقوق ساير رانندگان و عابران را رعايت نمي كند؛
و حتي اگر يك انديشمند و سياستمدار، عقيده و نظرية مخالف خود را برنمي تابد؛ همه به خاطر اين است كه اين آموزه ها را در مدرسه نياموخته اند.
برپايه آموزه حكيمانة «اَلتَعِلَّمُ فيِ الصِّغَرِ كَالنَّقشِ فيِ الْحَجَر»(ميزان العمل ، ص ۳۸) بذرهاي مهارت هاي زندگي بايد در سنين خردسالي در كشتزار بكر و بديع كودك افشانده شود. تا در بزرگسالي به نهالي بارور و درختي پر ثمر تبديل گردد.
امام علي (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) مي فرمايد:
«قلب كودك مانند زمين بي گياه است؛ هر چه بر او عرضه شود، مي پذيرد. به همين جهت من پيش از اين كه قلب تو سخت شود و دلت مشغول گردد، به تأديب تو اقدام كردم. »
(وسايل الشيعه، ج15، ص197)
امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند:
«بادِروُا اَولادَكُمْ بالحديثِ قَبلَ اَنْ يَسبِقَ اِلَيْهِمُ المُرْجِئَه»
(اصول كافي، ج ۶، ص۴۷)
فرزندانتان را با مسايل دين آشنا كنيد؛ پيش از آن كه عوامل گمراه كننده بر آنان چيره شوند.
خويي كه از نخست كسي را به سرنشست
او را هماره تا به دم مرگ در سر است
سعدي نيز با ديگر صاحب نظران هماوا مي شود كه:
هــركه در خرديش ادب نكنند
در بزرگي فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان كه خواهي پيچ
نشودخشك جز به آتش راست
-------------------------------
ادامه دارد...
----------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : سه شنبه 25 اسفند 1394
| 18:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/16
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
مشارکت مردم ،حق یا تکلیف؟!
-------------------------------------
در جامعه انساني هر شهروند در قبال خود، جامعه و ديگران وظايف و تكاليفي دارد كه بايد انجام و اداي آن وظايف را آگاهانه و مسئولانه پذيرا باشد. بديهي است شهروندان جامعه مدني در ازاي انجام وظايف و تكاليف بايد از حقوقي متناسب و متعادل برخوردار باشند.
هر انساني در هر منصب و هر مقام و با هر درجه علمي و فضلي هم موظف و مكلف است و هم محقّ. تنها ذات باري تعالي است كه فقط حق دارد و تكليفي در قبال هيچ موجودي بر عهده او نيست. با اين وجود خداوند نيز در قبال بندگي و اطاعت بندگان خود را مكلّف به پاداش و اجر كرده است.
حال اين سؤال مطرح مي شود كه مشاركت مردم در همه امور جامعه خود تكليفي است براي ايفا، يا حقي است براي استيفا؟
البته در يك ارزيابي كلي مي توان استيفاي حقوق را نيز نوعي ايفاي وظيفه و تكليف به حساب آورد. بنابراين ارزيابي، «مشاركت» هم حق است و هم تكليف. انسان معمولاً – به ويژه اگر فاقد پرورش شهروندي و مدني باشد- تمايل به گريز از ايفاي وظيفه و تكليف دارد؛ اما مصرّانه براي استيفاي حقوق خود مي ايستد. لذا اگر به جاي تأكيد بر «مكلّف بودن» بر «ذيحق بودن» انسان اصرار بورزيم ، بيشتر مي توانيم فرهنگ مشاركت را در جامعه نهادينه كنيم. مثلاً به جاي اين كه بگوييم:
«هر يك از اولياي دانش آموزان «مكلّف» است و «بايد» در قالب «انجمن اوليا و مربيان» در امور مدرسه مشاركت كند.»، مي توانيم بگوييم:
«هر يك از اولياي دانش آموزان «حق» دارد و «مي تواند» در قالب «انجمن اوليا و مربيان» در همه امور مدرسه و نحوه و مراحل تعليم و تربيت فرزند خود مشاركت و نظارت فعال و آگاهانه داشته باشد.»
بديهي است اتخاذ شيوه دوم- تأكيد بر حق مشاركت- داراي انگيزه و قدرت تحريض و تشويق بيشتري در گسترش مشاركت آنان دارد. البته عدم آشنايي نسبي شهروندان جامعه ما نسبت به حقوق حقّه خود، يكي از چالش هاي مهم فرهنگي و اجتماعي ماست. رفع اين چالش و پركردن اين خلأ مستلزم تلاش و كوشش فراگير و هماهنگ همه رسانه هاي گروهي- اعم از ديداري، شنيداري و نوشتاري – است. اگر مردم جامعه ما نسبت به حقوق شهروندي خود از جمله «حق مشاركت» آگاهي كامل داشته باشند. استيفاي اين حقوق از اهم مطالبات آنان قرار مي گيرد. آنگاه اين مردم هستند كه براي حضور در همه صحنه ها و عرصه های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و...چون انتخابات ، اداره مدارس و ساير نهادها و سازمان هاي دولتي واجتماعي صف مي كشند و مشاركت و نظارت را مصرّانه در خواست مي كنند. بنابراين به منظور نهادينه كردن فرهنگ مشاركت در جامعه ايران بايد:
1- بر «حق مردم» مبني بر مشاركت در همه عرصه هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و … جامعة تأكيد شود.
2- آموزش مردم و افزايش سطح آگاهي و بينش آنان نسبت به حقوق حقه شهروندي توسط همه نهادهاي فرهنگي، ارشادي و تبليغي و رسانه هاي گروهي به طور هماهنگ در متن برنامه هاي فرهنگي كشور قرار گيرد.
وقتي يك شهروند، «مشاركت» را «حق» خود بداند، طبعاً «مشاركت جو» و «مشاركت پذير» مي شود و اگر در جايي به هر علّتي او را محروم كردند، قطعاً واكنش نشان مي دهد. در اين صورت او نه تنها از مواهب مشاركت در امور جامعه برخوردار مي شود؛ بلكه مسئوليت هاي سنگين خود را در برابر برخورداري از اين مواهب مي پذيرد. او داوطلبانه در هر گونه انتخاباتي شركت مي كند و هم چنين عاشقانه هر گونه ماليات و عوارض عادلانه و قانوني را مي پردازد.
----------------------------
ادامه دارد...
------------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : دو شنبه 24 اسفند 1394
| 16:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(213)
--------------------------------------------
هر که بر خود نیست فرمانش روان...
----------------------------------------
من كساني را ديدم كه نه «سايه اي از سیادت » داشتند
و نه «مایه ای از مناعت » ؛
بنابراین زير« سايه » و در «حمایه» ديگران راه مي رفتند!
هر که بر خود نیست فرمانش روان
می شود فرمان پذیر دیگران
(اقبال لاهوری)
چه شکوهمندند انسان هایی که نه تنها« سایه » بر سر هر« همسایه»،
که حتی« مایه» بر باور هر« فرومایه » می افکنند!
من هر افق تازه اي را كه ديدم،
در پرتو «تحول درون» در گردش « گردونه گردون » یافتم،
نه در « سايه سكون ».
خوشا آنان که در بوستان سرافرازی « سرافراختند»
و بر سر بشریت « سایه انداختند»!
----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
مایه: بنیاد هر چیزی
سیادت : مجد ، شرف ، سروری،بزرگی ، مهتری
مناعت: محکم و استواربودن،پایداری و استقامتّ،بلندنظری
حمایه: حمایت،پشتیبانی،نگهبانی،نگهداری و دفاع از کسی
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 24 اسفند 1394
| 8:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/15
----------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما/3
-----------------------------------------------------
اگر مردم محورند و اگر همه چیز برای مردم است ،باید توسعه سیاسی را به عنوان یک اصل و محور بدانیم. از آنجا که توسعه سیاسی مستلزم توزیع مجدد قدرت و به تبع آن ثروت و معرفت و منزلت است و این امر چون با منافع تثبیت شده گروه ها و جریانات و سرآمدان قدرت در تعارض و تضاد است، با دشواری همراه است و به سادگی امکان پذیر نیست و افراد ذی نفوذ و صاحبان قدرت نه تنها از این روند حمایت نمی کنند، بلکه با تمام قوا در برابر مشارکت جویی نخبگان دیگر مقاومت می کنند .لذا ساده اندیشانه است که ما تصور کنیم که جریان مشارکت جویی و مشارکت خواهی جریانی از بالا به پایین است و صاحبان زور و زر از مشارکت فعال افراد و گروه ها و نخبگان حمایت می کنند.
پس چاره چیست و مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده فعالانه مشارکت نمایند؟
فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آن را از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده ماندگار و جاودان نخواهد شد. همان گونه که ابل وایزمن می گوید :
«انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آن ها بدهد ،حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول دوره ای سی ساله جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظه تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامع پیشرفته مثل سوئد و .... دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام قدرت در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست ،حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن فرهنگ مشارکت در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(مشارکت سیاسی) به یاد داشته باشیم که:
گوسفند از برای چوپان نیست
بلکه چوپان برای خدمت اوست.
==================
(شفيعي مطهر "مبانی و ضرورت مشارکت"، ۱۳۸۳)
ادامه دارد...
---------------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : یک شنبه 23 اسفند 1394
| 19:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(212)
---------------------------------------------
« روند تکامُل» و «فرایند تعامُل»
---------------------------------
من زمانی و زمینی را دیدم
که برای عمر کرم ابریشم « واپسین لحظات» بود،
اما براي پروانه، « آغازين روز حيات».
اين « گردونه گردان» و « واژگونه آژمان» همچنان مي گردد
و روند زادن و مُردن ،
و مرگ و زندگي
پشت و روي يك صفحه است.
انسان،در «تعامُل با جهان هستی» می تواند به ایده «تکامُل اَلَستی» دست یابد!
«خیام نیشابور»،آن «سراینده فکور»
این« روند تکامُل» و «فرایند تعامُل» را چه زیبا به تصویر می کشد:
جامی است که عقل آفرین می زندش
صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش
این کوزهگر دهر چنین جام لطیف
میسازد و باز بر زمین می زندش
----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
واژگونه : کنایه از آسمان،روزگار
آزمان: بی زمان،ازلی و ابدی
روند: دوره،نوبت
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 23 اسفند 1394
| 8:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/14
----------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------
جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما/2
-----------------------------------------------
جوامع توده وار و سنتي براي ادامه زيست در جهان متكثر امروز چاره اي جز حركت به سوي جامعه مدني و جذب و جلب مشاركت همه مردم در قالب نهادهاي مدني ندارند. وقتي مردم با تشكل در قالب نهادهاي مدني،احزاب و سازمان هاي مردم نهاد(NGO) ها توانستند اراده خود را تحقق بخشند و صدا و آرمان هاي خود را به گوش حاكمان برسانند، ديگر نياز و ضرورتي براي شورش و آشوب و احيانا انقلاب باقي نمي ماند و اين روند به بهبود زندگي اجتماعي مردم از نظر آزادي هاي سياسي و اجتماعي مي شود كه اين امر نيز به نوبه خود حتي در وضعيت معيشتي مردم نيز تاثير مي گذارد.چرا كه افراد آزاد طبيعتا افرادي مشاركت جو هستند و اين مشاركت جويي باعث كنترل دولت و حكومت و اين كنترل باعث خواهد شد كه دولت و حكومت مجري اراده مردم بوده و اراده مردم هيچ گاه بر عليه خودشان و منافعشان نخواهد بود.
اما با وجود اهمیت مشارکت در تمام عرصه های زندگی که منجر به بهبودی وضع زندگانی بشر می شود، آیا ما مردم مشارکت جویی هستیم؟
و اگر نیستیم مشکل از کجاست ؟
چرا فرهنگ مشارکت در جامعه ما نهادینه نمی شود؟
مسلماً مشارکت صرفا به حضور در پای صندوق های رای خلاصه نمی شود و با توجه به آمار شرکت کنندگان در این فراگرد نمی توان رای به مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم داد؛ هرچند که یکی از پارامترهای اساسی در تعیین مشارکت مردم یک جامعه محسوب می شود. مشارکت آن گونه که در بالا سخن از آن رفت، دارای سه عنصر اساسی است که متاسفانه واقعیت های اجتماعی بیانگر این نکته تلخ است که مردم کشور ما افراد مشارکت جویی نیستند .بدیهی است که مردم باید در همه امور مشارکت کامل،آگاهانه و فعال داشته باشند. عرصه های مشارکت مردم را نمی توان به یک یا چند حوزه محدود کرد. نمی توان گفت که مردم فقط باید در حوزه سیاسی یا اقتصادی یا .... مشارکت داشته باشند. نمی توان در حوزه اختیار و تصمیم گیری از آن ها مشارکت را سلب نمود و انتظار داشت که در حوزه مسئولیت پذیری، مشارکت کرده و هزینه تصمیمات ما را بپردازند.لذا مشارکت باید همه جانبه و فراگیر و کامل باشد.
نخستین و در عین حال مشکل ترین عمل در بحث مشارکت، تحقق مشارکت سیاسی مردم است . برای این که توسعه سیاسی تحقق پیدا کند، «علاوه بر نهادهای قانونی ایجاد تشکل های شناسنامه دار و مشخص که در حد و اندازه خود و در چارچوب قانون سخن می گویند و هر کدام سخنگوی بخش های مختلف جامعه ما هستند، لازم است»
( فصلنامه فرهنگ مشارکت، سید محمد خاتمی: سرمقاله)
---------------------------------------
ادامه دارد...
------------------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394
| 17:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(211)
-----------------------------------------------
« تعصب » یا «تعقل»؟!
-----------------------------------------
من کشف«باورهاي آزاد» را در «آزادي از باورها» ديدم.
آن گاه «پويش» در راه رشد و « رويش» را آغازيدم،
كه همه گياهان باورهاي« پيشاپژوهشي» را از باغ انديشه بركندم
و به جايش نهال باورهاي« پساپژوهشي» را نشاندم.
بت ها نه همیشه از جنس «سنگ و چوب ناچیز»،
که گاه از جنس« باورهای خردستیز» اند!
تعقل «چراغ همیشه» است و تعصب ،«زندان اندیشه»!
تا از تعصب «نرهیم»، به تعقل «نرسیم»!
---------------------------------------
#شفیعی_مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394
| 7:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(210)
-----------------------------------------
گوهر معرفت
-----------------------------------
من «گوهر معرفت» را در رسوباتي ديدم
كه پس از فراگرفتن همه چيز
و فراموش كردن همه چيز ،
در بستر ذهن به جاي مي ماند.
بنابراین برای «شکوفایی» و« دانش افزایی»
چونان« زنبور عسل» در «دشت و جنگل»
از هر «شکوفه ای ،شیره ای» و هر« گلی جیره ای» باید نوشید
و در بستر خرد« درهم ریخت» و« به هم آمیخت»
و پس از«روند نقادی» و «فرایند وقادی»
عصاره آن را به صورت« شهدی شیرین» و «انگبینی نوشین»
به کام« تشنگان معرفت» و«شیفتگان حکمت» چشانید!
---------------------------------------
#شفیعی_مطهر
—---------------------------------------
جیره : روزیانه،خوراکی که روزانه به مقدر معین به کسی بدهند
نقادی :سره کردن و جداکردن خوب از بد
وقادی: فروزندگی، روشنگری
شهد : عسل ، انگبین
انگبین: عسل،شهد،هر چیز شیرین
-----------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 21 اسفند 1394
| 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/12
-------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
امام و احزاب پس از انقلاب اسلامي
----------------------------------------------
در آستانة پيروزي انقلاب، امام ـ كه از موضع رهبري قيام صحبت ميكرد ـ در آبان ماه سال 1357، اعلام نمود كه در نظام جديد، فعاليت احزاب و گروه هاي سياسي آزاد خواهد بود. اين موضوع يعني تأييد احزاب تأمينكنندة منافع مردم توسط امام، تأييد ادعاي ما مبني بر اين موضوع است كه مخالفت امام با حزب و حزبگرايي به واسطه غيرمردمي بودن و فرمايشي بودن آن هاست.
عدهاي ادعا ميكنند كه امام به طور كلي با حزب و حزبگرايي مخالف بوده است، ولي ملاحظه ميكنيم كه در آستانة پيروزي انقلاب و در اوج اقتدار مردمي امام، امام فعاليت احزاب را آزاد اعلام ميكند. ايشان اين آزادي را محدود به گروه و يا حزب خاصي نكرد و حتي اين آزادي را براي احزاب سياسي مخالف شاه كه غيراسلامي بودند نيز محترم شمرد؛ منتهي فعاليت احزاب را منوط به مُضر نبودن فعاليت آن ها دانست. امام در پاسخ سؤال خبرنگاري كه پرسيده بود:
«در نظام آيندة ايران نقش احزاب سياسي مخالف شاه كه غيراسلامي هستند چيست؟» فرمود:
«فعاليت هاي احزاب اگر چنانچه مُضر نباشند، آزاد است»
(همان، ج 4، ص 432)
بعد از پيروزي انقلاب و در اوايل سال 1358، امام بار ديگر بر آزادي فعاليت تمامي احزاب تأكيد كرد و فرمود:
«در چهارچوب جمهوري اسلامي تمامي احزاب ميتوانند آزادانه اظهارنظر بكنند، ولي خرابكاري در امور سياسي را تحمل نخواهيم كرد.»
(همان، ج 9، ص 297)
در برهة زماني، بناي امام در مورد ممنوع اعلام كردن فعاليت حزب و يا گروهي و مقابلة با آن، برخورد مسلحانه آن گروه با نظام نوپاي جمهوري اسلامي بوده است و نه عقيدة آنان.
امام خميني هيچ گروه يا حزبي را به واسطه داشتن عقيده يا مرام خاصي، مورد عتاب و مخالفت قرار ندادهاند و صرفاً وقتي كه فعاليت آنان از حالت اظهار عقيده خارج ميشده و دست به اسلحه ميبردهاند، ممنوع ميكرده است. امام در اين رابطه و در جمع علما و روحانيون در ارديبهشت سال 1360 فرمودند:
«شما الآن ميبينيد كه بعض احزابي كه انحرافي هستند و ما آن ها را جزء مسلمين هم حساب نميكنيم، معذلك، چون بناي قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبت هاي سياسي دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد... ما البته ميل داريم كه همة گروه ها و همة احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند. بر فرض اين كه نشدند، مادامي كه آن ها با ما جنگي ندارند... و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكردهاند، به طور آزاد دارند عمل ميكنند و به طور آزاد حرف هاي خودشان را دارند ميزنند.»
(همان، ج 14، ص 343)
و در جاي ديگر فرمودند:
«ما به شما بگوييم نه حزب توده را به واسطه حزب توده بودنش و نه بهايي را به واسطه بهايي بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اين ها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرف هايشان را زدند و سابقه دارند اين ها» (همان، ج 17، ص 460)
با تثبيت نظام جمهوري اسلامي ايران و فروپاشي قطعي نظام سابق و اضمحلال طرفداران سلطنت و با تقويت نظام جمهوري اسلامي ايران در برابر ضدانقلابيان و بيگانگان، امام بار ديگر به احزاب روي خوش نشان داد و در حد محدودي فعاليت گروههاي مختلف را پذيرفت ؛ چرا كه ديگر جدا شدن گروه ها از يكديگر، موجوديت نظام را تهديد نميكرد و از طرفي هم كساني كه در كشور دست به تأسيس حزب ميزدند، از موافقان نظام بودند كه احتمالاً ديدگاه هاي متفاوتي با يكديگر در مسائل جزئي داشته و گرنه كليت نظام و اصول آن از طرف همة اين گروه هاي سياسي پذيرفته شده بود.
در سال 67، پيشنهاد انشعاب در بزرگ ترين تشكل سياسي روحاني كشور ـ جامعه روحانيت مبارز ـ به امام داده شده كه امام با اين پيشنهاد موافقت كرد و فرمود:
«البته دو تفكر هست، بايد هم باشد. دو رأي هست، بايد هم باشد. سليقههاي مختلف بايد باشد، لكن سليقههاي مختلف اسباب اين نميشود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض كردم مثل طلبهها كه با هم مباحثه ميكنند. آن وقتي كه مباحثه ميكردند، جاروجنجال جوري بود كه انسان خيال ميكرد دشمن هم هستند، وقتي مباحثه تمام ميشد، مينشستند به دوستي كردن و انس.»
(همان، ج 21، ص 47)
در ادامه امام ميگويد كه اصولاً اگر در ملتي اختلاف سليقه وجود نداشته باشد، نقص و كمبودي وجود دارد؛ چرا كه وجود اختلاف ديدگاه و سليقه در جامعه، امري طبيعي است منتهي اين اختلاف رأي بايد دوستانه باشد و به دشمني نكشد:
«اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسي اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصي است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأي، مباحثه، جار و جنجال اين ها بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته، بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالي كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم.» (همان، ج 21، ص 47)
عدم مخالفت مطلق با فعاليت احزاب در ديدگاه امام خميني امري مسلم است. چرا كه با وجود فعاليت صدها گروه و حزب در اين دوره، امام هيچ گاه دستور به تحديد گروه ها و احزاب ندادند و صرفاً به دعوت آنان به اتحاد و وحدت اكتفا كردند.
------------------------------------------
ادامه دارد...
-----------------------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : پنج شنبه 20 اسفند 1394
| 15:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(209)
--------------------------------------------
آسايش و آرامش
--------------------------------------------
من مسخ شدگاني را ديدم
كه همه «آسايش و آرامش »خود را «درمي باختند »
تا «ابزار آسايش و آرامش» را «فراهم می ساختند».
آن گاه اين« ابزار رفاه» براي« دل هاي بي تكيه گاه»
نه «آسايشي» در بر داشت و نه «آرامشي»!
آرامش و آسایش نه در« ابزار» ،که در« رفتار» است؛
«رفتار عقلانی» ،نه« ابزار کامرانی»!
-------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 20 اسفند 1394
| 7:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | درباره وب
نويسندگان
موضوعات وب
لينک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب