همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /8 ------------------------------------------------- 3. نقش فرهنگ در ايجاد همبستگي اجتماعي ------------------------------------------ افراد جامعه مانند آجر‌هايي هستند كه در يك ساختمان قرار دارند. آنچه اين آجرها را در كنار هم نگه‌داشته، ملاط است. درباره انسان‌ها نيز فرهنگ مانند ملاط است. ابونصرفارابي اولين كسي بود كه نقش محوري فرهنگ را ياد‌آور شد: ارتباط و همبستگي ناشي از تشابه در اخلاق، خوش‌طبعي و اشتراك در لغت و زبان است و در صورتي گسستگي به ‌وجود مي ‏آيد كه افراد در اين امور با يكديگر تباين داشته باشند. (ابونصر فارابي، 1991م: 155.) پارسونز، از دانشمندان غربي نيز بر نقش فرهنگ تأكيد كرده و معتقد است: اين فرهنگ است كه از گذر هنجارها، ارزش‌ها، آرمان‌ها و ايدئولوژي‌هايي كه به كنشگران اجتماعي پيشنهاد يا تحميل مي‌كند، برايشان انگيزه و آمادگي ذهني براي كنش را فراهم مي‏ نمايد. (گي روشه، 1376: 82 ) وي فرهنگ را نيروي مهمي مي ‏انگاشت كه عناصر گوناگون جهان اجتماعي يا به تعبير خودش، نظام اجتماعي را به هم پيوند مي‏ دهد.(جورج ريتزر: ‏138.) به ديگر سخن، فرهنگ، ميانجي كنش متقابل ميان كنشگران است و شخصيت و نظام اجتماعي را با هم تركيب مي‏ كند. فرهنگ اين خاصيت ويژه را دارد كه كم و بيش مي‏ تواند بخشي از نظام‌هاي ديگر باشد. بدين‌سان كه فرهنگ در نظام اجتماعي، به‌صورت هنجارها و ارزش‌ها تجسم مي ‏يابد و در نظام شخصيتي، ملكه ذهن كنشگران مي ‏شود.(همان) فرهنگ، نظام الگودار و سامان‏مندي است كه هدف‌هاي جهت ‏گيري كنشگران، جنبه‏ هاي نظام شخصيتي و الگوهاي نهادمند نظام اجتماعي را دربرمي ‏گيرد. (همان: 139) فرهنگ نيز براي تداوم و بقاي خود از دو ساز و كار بهره مي‌گيرد: الف) فرآيند اجتماعي شدن يا جامعه‏ پذيري از راه آموزش قوانين، مقررات، آيين‏ ها و آداب و سنن و نظارت اجتماعي بر حسن اجراي آن ها (ابوالحسن تنهايي، 1371: 156 و 157.) از طريق فرآيند اجتماعي، الگوهاي فرهنگي، يعني ارزش‌ها، باورها، زبان و نمادهاي ديگر، در نظام شخصيت دروني مي‌شود و «در يك فراگرد اجتماعي شدنِ موفق، ارزش‌ها و هنجارها، ملكه ذهن مي‏ شوند و به ‌صورت بخشي از وجود كنشگران يا وجدان آن ها در مي‌آيند. در نتيجه اين فراگرد، كنشگران، ضمن دنبال كردن منافعشان به مصالح كل نظام خدمت مي‌كنند». (نظريه جامعه‌شناسي در دوران معاصر، ص‏136.) ب) سازوكارهاي كنترل اجتماعي، خط دوم دفاع از نظام را تشكيل مي‌دهد. در ميان نظام‌هاي كنترل اجتماعي، نظامي بهتر است كه نظارت اجتماعي در آن ، مردمي‌تر و غير رسمي‌تر باشد. بنابراين، زياده‌روي در بهره‌مندي از نظام كنترل اجتماعي رسمي، براي همبستگي اجتماعي زيان‌بار است و جامعه آسيب ‌مي‌بيند. جورج ريترز در اين ‌باره، بر اين باور است: نظام اجتماعي انعطاف‌پذير از نظام زودرنجي كه تاب هيچ‌گونه كج‌روي را ندارد، نيرومندتر است. يك نظام اجتماعي بايد فرصت‌هاي گسترده‌اي را براي اعضايش فراهم كند تا شخصيت‌هاي گوناگون بتوانند بدون تهديد يك‌پارچگي نظام، ابراز وجود كنند. (همان: ۱۳۷) 4. نقش احساسات ملي و پيوند‌هاي نژادي و خويشاوندي در ايجاد همبستگي اجتماعي بر اساس نظر ابن خلدون، پيوندهاي قومي در همبستگي اجتماعي و صعود و سقوط ملت‌ها نقش ويژه‌اي دارد كه آن ها را برمي‌شماريم: الف) همبستگي بر اثر نزديكي در مكان و محل زندگي در روايت‌هاي گوناگون، بر حق همسايه و لزوم حسن سلوك با همسايه اشاره شده است. (ر.ك: محمد بن يعقوب كليني، 1365 : 666) «همبستگي اجتماعي، با پيوند با همسايگان و ارتباط در سايه اشتراك در منزل و در مرحله بعد، در سايه اشتراك در كوچه و به دنبال آن، اشتراك در كوي و سپس محله به‌ وجود مي‏ آيد.» ( كتاب آراءِ اهل المدينة الفاضلة، ص 156.) هر قدر همسايگان بيشتر به هم كمك كنند، به همان مقدار همبستگي و وفاق در آن اجتماع محكم‌تر است. در اسلام بر لزوم مراعات حق همسايه بسيار تأكيد شده است. از امام صادق(ع) چنين نقل شده است: «خوب همسايه‌داري، روزي انسان را زياد مي‌كند». عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: حُسْنُ الْجِوارِ يَزِيدُ فِي الرِّزْقِ، (كافي، ج2: 666). در روايت ديگر از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل شده است: هركس به خدا و روز رستاخيز ايمان دارد، نبايد به همسايه‌اش آزار برساند. عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: جَاءَتْ فَاطِمَةُ(س) تَشْكُو إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَعْضَ أَمْرِهَا فَأَعْطَاهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله كُرَيْسَةً وَ قَالَ تَعَلَّمِي مَا فِيهَا فَإِذَا فِيهَا مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يُؤْذِي جَارَة ُ، (همان: 667). و همچنين از امام صادق(ع) و رسول الله صلی الله علیه و آله نقل شده است كه نيكويي در همسايه‌داري، عمر را طولاني مي‌كند و سبب آباداني كشور مي‌شود. َعنْ أَبِي مَسْعُودٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِاللَّهِ(ع) حُسْنُ الْجِوَارِ زِيَادَةٌ فِي الْأَعْمَارِ وَ عِمَارَةُ الدِّيَارِ؛ عَنِ الْحَكَمِ الْخَيَّاطِِ قَالَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) حُسْنُ الْجِوَارِ يَعْمُرُ الدِّيَارَ وَ يَزِيدُ فِي الْأَعْمَارِ. عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حُسْنُ الْجِوَارِ يَعْمُرُ الدِّيَارَ، (همان: 668) روشن است كه يكي از جنبه‌هاي آباداني كشور، همبستگي اجتماعي است. ازاين‌رو، كشوري كه از نظر اجتماعي گسيخته است، نمي‌تواند آباد باشد. --------------------------------------------- ادامه دارد... ----------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395 | 9:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(249) --------------------------------------------------- « ایفای نقش» بدون « استیفای نقشه»! ------------------------------------------- من بسي ملت هاي « بپاخاسته » و به يگانگي « آراسته » را ديدم كه همه مي دانستند «چه چیز را نمی خواهند» ؛ اما نمي دانستند« چه چیز را می خواهند» ، بنابراین پس از « پيروزي نهضت » و « بهروزی ملت » هر گروه به سمتي رفتند و هر دسته به سويي . ...و این سرنوشت ملت هایی است که « نسنجیده بپامی خیزند » و نظامی را «نفهمیده فرومی ریزند »، ناگزیر در تجدید « بنای نوین » همچنان گرفتار « اوهام دیرین » می مانند. آنان که نخست « نمی اندیشند » ، ناگزیر در پایان « می پریشند »!! « ایفای نقش » بدون « استیفای نقشه » راه به کمال نمی برد. ملت هايي« توسعه نديده» چون« كودكان نورسيده » به جاي « پستان شير » ، « پستانك تحقير» را مي مكند و « كوراب كوير» را مي كاوند. ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —------------------------------------— می پریشند : پریشان می کنند،نظامی را نسنجیده فرومی پاشند ایفا : وفاکردن به عهد،نقشی را اجراکردن استیفا : تمام فراگرفتن،طلب تمامی حق کردن کوراب : سراب،شوره زار @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395 | 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /7 -------------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------------- ۲ - نقش ارزش‌ها در همبستگي اجتماعي ----------------------------------------------- يكي از مباحثي كه صاحب‌نظران علوم اجتماعي روي آن تأكيد كرده‌‌اند، بحث اثر‌گذاري ارزش‌ها در همبستگي اجتماعي است. به باور برخي جامعه‌شناسان، ارزش‌ها بدون توجه به ريشه‏ آن ها، عوامل مستقلي هستند كه به سازمان‌دهي و وحدت يك جامعه شكل مي‏ بخشند. (چالمرز جانسون، 1363: 36.) «ارزش‌ها، نمادهاي تعريف شده ‏اي [هستند] كه وقتي مورد پذيرش همه واقع شوند، هم‌بستگي آگاهانه ‏اي را ايجاد مي ‏كنند كه وجه مشخصه انسان‌هاي به هم پيوسته در يك جمع بهنجار است». (آلوين استانفورد كوهن، 1369: 130) شرط پديد آمدن همبستگي و به سخن ديگر، همكاري و همياري شهروندان، پيش‌‌بيني‌ پذيربودن رفتار ديگران در موقعيت ‏هاي گوناگون است. «ارزش‌ها به افراد كمك مي ‏كند تا بدون اين كه نيازي به شناخت انگيزه ‏هاي شخصي ديگران داشته باشند، واكنش افراد را نسبت به عمل خود پيش‌بيني كنند». (تحول انقلابي، ص 38.) يكي ديگر از موردهايي كه هم‌سنگ ارزش‌ها در ايجاد همبستگي اجتماعي اثر مستقيم دارد، هنجارهاست. البته هنجارها در درجه نازل‌تري از ارزش‌ها قرار دارند. ( پيتر ورسلي : 66.) به ديگر سخن، «نمودهاي عملي و تفصيلي، اهدافي هستند كه توسط ارزش‌هاي جامعه مشخص شده‏ اند.»( همان: 67) ويژگي ديگر هنجار آن است كه «به ارزش‌ها جنبه عملي مي‏ دهد»( تئوري‌هاي انقلاب، ص 131)و هنجارها به ‌وسيله ارزش‌ها مشروعيت مي ‏يابند. هنجارها به دليل ويژگي‏ هاي يادشده «در سازش ميان اجزاي متعدد نظام سهيم هستند و فعاليت‏ هاي يك حوزه را با عمل حوزه‏ هاي ديگر جامعه به هم پيوند مي ‏دهند.» (پيتر ورسلي: 67 و 68 ) ارزش‌ها و هنجارها و ديگر نمادهاي فرهنگي، شرط لازم براي ايجاد همبستگي اجتماعي هستند، ولي كافي نيستند؛ زيرا افزون بر اين، هماهنگي ارزش‌ها با تقاضاهاي محيطي نيز لازم است و «وقتي چنين ارزش‌هايي قادر به تبيين محيط نباشند، نظام اجتماعي وارد دوره‏اي از دشواري‏ هاي بزرگ خواهد شد». ( تئوري‌هاي انقلاب، ص 132.) با اين حال، به باور برخي انديشمندان، تنها وجود ارزش‌ها و هنجارها براي ايجاد نظام اجتماعي هم‌بسته و قابل دوام كفايت نمي‏ كند، بلكه افزون بر اين ها تطبيق‌پذيري و هماهنگي نظام اجتماعي با شرايط محيطي نيز ضرورت دارد. از‌اين‌رو، خرده نظام سومي به ‌عنوان «ارگانيسم رفتاري» را مطرح مي‏ كنند كه وظيفه انطباق و تطبيق‌پذيري نظام اجتماعي با شرايط محيطي را بر عهده دارد. بنابراين، چنانچه محيط تغيير كند و تقاضاهاي محيطي جديدي بيان شود، براي تداوم هم‌بستگي اجتماعي لازم است ارزش‌ها نيز تغيير كنند؛ زيرا محيط جديد مستلزم مجموعه جديدي از ارزش‌هاست و اگر ارزش‌ها تعديل شوند، جامعه به آرامش و هم‌بستگي اجتماعي دست مي‏ يابد.(همان ) بنابراين، «تا زماني كه ارزش‌هاي يك جامعه و واقعيت‌هاي يك محيط با هم سازگار باشند، جامعه از تنش‌هاي اجتماعي و ناهنجاري‌ها بركنار است. همواره جامعه در حالت تعادلي، از درون و بيرون جامعه اثر مي ‏پذيرد. اين تأثير‌ها، جامعه را به هماهنگ ساختن روش تقسيم كار با ارزش‌هاي خود وادار مي ‏كند. چنين جامعه ‏اي مي ‏تواند بدون تجربه كردن تنش‌ها و گسست‏ هاي اجتماعي، تحت تأثير، پديده ‏هاي جديد و سليقه‏ هاي تازه و به طور كلي، تغيير فرهنگي، تحت تأثير داخل و خارج قرار گيرد.» (تحول انقلابي، ص 74) پس مهم آن است كه هماهنگي و سازگاري ميان ارزش‌ها و محيط حفظ شود، ولي هنگامي كه درجه ناسازگاري و ناهماهنگي ميان محيط و ارزش‌ها بيش از اندازه باشد، وضعيتي نامتعادل پديد مي‌آيد. وضعيت نامتعادل، نشانه‌هاي بسياري دارد كه آن ها را برمي‌شماريم: الف) افزايش اعتياد به الكل و زير پاگذاشتن هنجارهاي جنسي، نشانه‌هاي روشني از تشنج اجتماعي هستند. ب) ظهور گروه ‏هاي عقيدتي جديد براي رويارويي با تنش‌هاي اجتماعي، معيار ديگري براي كشف حالت نامتعادل بودن است. ج) افزايش ميزان خودكشي، افزايش محبوبيت ايدئولوژي‏ هاي گوناگون، افزايش تعداد نيروهاي مسلح نسبت به جمعيت غيرنظامي و رابطه محتمل ميان ميزان جنحه و جنايت از نشانه‏ هاي ويژه نبود تعادل اجتماعي به ‌شمار مي‌آيند. (همان: ۱۲۶) بنابراين، بقاي جوامع، ناشي از وجود الگوهاي فرهنگي و نظام هنجاري و ارزشي مشترك است. اين نظام اجتماعي با دروني كردن ارزش‌ها و هنجارها و نيز كنترل اجتماعي، از پديد آمدن تعارض‌ها و كشمكش ‏ها و با توجيه كردن تغيير‌هاي محيط (اگر بتوانند توجيه كنند) از پديد آمدن آنومي اجتماعي و در نتيجه، تضعيف پايه‏ هاي حفظ هم‌بستگي اجتماعي؛ يعني ارزش‌ها، ايده ‏ها و هنجارها جلوگيري مي‏ كند. ---------------------------------------- ادامه دارد.... @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395 | 9:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(248) ----------------------------------------- جعبه جادو یا حربه هیاهو؟! ---------------------------------- من جعبه ای دیدم « جادو » با « حربه هیاهو »! که خردها را به « چشم » می آورد و خردمندان را به « خشم ». در آن « جعبه جادو » يا « ديگ پر هياهو » هر خوراكي« مسموم» را با رنگي خوش و طعمي« موهوم » مي پزند و به خورد افراد « ساده اندیش » و مزدوران « روان پریش » مي دهند. اما این « امیران شیاد » نمی دانند که « اسیران انقیاد » نیز روزی « جام زلال آگاهی را می نوشند » و « پیام لایزال پگاهی را می نیوشند ». در این « روز عصیان» و در این « دیگ جوشان » با « تراكم فرياد » و بستن « سوپاپ انتقاد » « لحظه انفجار » و « فروریزی ساختار » گریزناپذیر می گردد! ------------------------------------------ #شفیعی_مطهر —--------------------------------------- انقیاد : خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری لایزال : زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی نیوشیدن: شنیدن،گوش کردن،گوش فرادادن @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395 | 6:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /6 -------------------------------------------- نقش دين اسلام در ایجاد همبستگي اجتماعي ----------------------------------------------------- نقش دين به ‌ويژه دين اسلام در همبستگي اجتماعي به‌گونه‌اي است كه همه مردماني را كه مسلمانند، «امت اسلام» مي‌نامند و ملت در اصطلاح دين اسلام، به معناي دين و آيين است. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: «ثُمَّ أََوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهيمَ حَنيفًا». (نحل: 123) در منتهي الارب و ناظم الاطباء آمده: امت جماعتي را گويند كه به‌ سوي ايشان پيغمبري آمده باشد . در برخي از كتب لغت: گروهي را كه به پيغمبري ايمان آورده‌اند، امت نامند. (لغت‌نامه دهخدا، به نقل از: فرهنگ فارسي معين) لفظ امت (پيروان يك پيامبر) به روشني دلالت بر اين دارد كه دين مي‌تواند ميليون‌ها نفر را بر اساس آموزه‌هاي الهي، در جهت واحدي هدايت كند، به‌گونه‌اي كه يك هدف و برنامه داشته باشند. به ديگر سخن، دين، عميق‌ترين، حقيقي‌ترين و ماندگارترين امري است كه مي‌تواند مردمان را به همبستگي اجتماعي دروني برساند و اين وفاق جمعي دروني، لازمه همبستگي اجتماعي بر اساس شاخص‌هاي بيروني است. آيه مباركه «إِنّ اللّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد:11) شاهدي است بر اين سخن كه تغيير اجتماعي، بر تحول انفسي بنا شده است و تا اين امر رخ ندهد، همبستگي اجتماعي، ممكن نيست. در نيم قرن اخير نيز، جدايي پاكستان از هند (1947م.) و تشكيل جمهوري اسلامي پاكستان (1956م.) و انقلاب اسلامي ايران نشان داد كه دين در جهت تكوين امت واحد، در عرض سرزمين، تاريخ، آداب و سنن و زبان مشترك قرار نمي‌گيرد، بلكه اگر ديگر اشتراك‌ها در طول دين واحد قرار نگيرند، قدرت و امكان ايجاد يك امت را ندارند. بنابراين، مي‌توان ادعا كرد كه تنها توافق اجتماعي ماندگار، توافق اجتماعي مبتني بر دين است. ( سيد مرتضي آويني، 1378،:53 و 54) ------------------------------------------ حتي تمدن جديد غرب، وام‌دار دين است. پژوهش‌هاي ماكس وبر نشان داد كه تمدن امروز غرب، عرصه تعيّن خويش را در يك وفاق جمعي ديني يافته است. به ديگر سخن، اگر اصلاحات ديني مسيحيت در اروپاي غربي پديد نمي‌آمد و روحيه سرمايه‌داري كه سرچشمه انقلاب صنعتي است، در اروپاي غربي گسترش نمي‌يافت، تمدن تكنولوژيك غرب نيز شكل نمي‌گرفت. وي آشكارا مي‌گويد كه اگر پروتستانتيسم، قرب به خدا را در هويت دنيايي بشر معنا نمي‌كرد و همچنان ملازمه قرب به مسيح با رهبانيت حفظ مي‌شد، اروپا امكان رويكرد به روحيه سرمايه‌داري را نمي‌يافت. ( ماكس وبر : 133-157.) ------------------------------------------ ادامه دارد....
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395 | 10:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (247) ------------------------------------------ یوغ و دروغ! --------------------------------------- من در شهر سرب و سراب مردمی را دیدم که راستی را « هِشته »و با قراری « نانوشته » همه به همدیگر « دروغ می گویند » و راهی « بی فروغ را می پویند». بنابراین نه « گفتارها » « رنگ و بویی » دارد و نه « رفتارها » « سمت و سویی ». و در این شهر پینوکیو را دیدم با « دماغی دراز» و با « داغی پرسوز و گداز»! او را گفتم: باری« دلیل دماغ دراز » را دانم، لیک « تعلیل داغ پرسوز و گداز» ندانم! گفت: در این شهر همه تحت « یوغ اند » و « دروغ می گویند»؛ اما حجم عظیم دروغ ها نه « دماغی را بی اندازه» می کند و نه « داغی را تازه »! در شهر ما افشاگر دروغ « شعار » است و در شهر شما ،« شعور »! رویارویی با دروغ کار« انسان های فکور » است با « سلاح شعور»! --------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —---------------------------------------------- تعلیل: ذکر علت،علت و سبب امری را بیان کردن یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند هِشتن : هلیدن،گذاشتن،فروگذاشتن،رهاکردن شعار: ندای مخصوص و علامت گروهی از مردم که بدان یکدیگر را بشناسند. شعور : دریافتن و دانستن،فهم و ادراک،حس کردن ------------------------------------ @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /5 ----------------------------------------- مفاهيم پيونديافته با همبستگي اجتماعي ------------------------------------------------- پيش از ورود به بحث اصلي، لازم است به برخي مباحث نظري، همانند نقش دين، فرهنگ، احساسات ملي، قومي و قبيله‌اي و همچنين نقش محبت و عدالت در وفاق اجتماعي پرداخته شود. ۱. نقش دين در همبستگي اجتماعي در دو قرن اخير، در پي هجوم همه‌جانبه عليه دين و باور‌هاي ديني و تلاش برخي دانشمندان غرب در بيرون راندن آن از صحنه زندگي اجتماعي و محدود كردن آن به دايره زندگي خصوصي و فردي، بسياري از جامعه‌شناسان لازم ديدند تا همانند ديگران به دين جنبه فردي دهند و آن را از صحنه اجتماع خارج سازند. بنابراين، لازم بود ثابت كنند دين در همبستگي اجتماعي نقش اساسي ندارد. آگوست كنت كه او را بنيان‌گذار جامعه‌شناسي امروزي مي‌دانند، كوشيد دين‌داري را موجب عقب‌ماندگي جوامع معرفي كند. با اين حال چون درپي حذف دين، با بن‌بست‌هاي بسياري روبه‌رو شد، مجبور گشت دين جديدي به‌ نام «دين انسانيت» را بنيان نهد و خود را پيامبر بنامد و معبدي نيز بسازد. ( مصباح يزدي ، 1377: ص50.) او پي‌برد كه دين، وحدت‌بخش و قوام‌بخش ارزش‌ها و هنجارهاي مشترك است؛ زيرا در غير اين صورت، خواسته‌هاي فردي سبب از هم‌گسيختگي خواهد شد. «دين به انسان‌ها اجازه مي‏دهد تا بر اميال خود‌خواهانه فايق آيند و به خاطر عشق به هم‌نوعا‌ن خود، فراتر از اين خودپرستي‌ها عمل كنند. دين همان شيرازه نيرومندي است كه افراد جامعه را با يك كيش و نظام عقيدتي مشترك به همديگر پيوند مي‏دهد. دين‌، سنگ‌بناي سامان اجتماعي است و براي مشروع ساختن فرمان‌هاي حكومت، اجتناب‏ناپذير است. هيچ قدرت دنيوي نيست كه بدون پشتيباني يك قدرت معنوي دوام آورد.»(لوييس كوزر، 1368: ص 34.) سرانجام آگوست كنت مجبور شد به نقش محوري دين در زمينه همبستگي اجتماعي اعتراف كند. پس از آگوست كنت، دوركيم، مشهورترين جامعه‌شناس غربي بود كه نتوانست نقش دين را در همبستگي اجتماعي انكار كند. او كوشيد از راه ديگري، دين را از متن اجتماع خارج سازد. پس همبستگي اجتماعي را به دو وفاق ‌اجتماعي مكانيكي و وفاق اجتماعي اندام‌وار (ارگانيكي) تقسيم كرد. وي بر اين باور بود كه نوعي همبستگي اجتماعي وجود دارد كه در برخي حالت‌هاي مشترك در وجدان تمامي اعضاي يك جامعه ريشه دارد.(درباره تقسيم كار اجتماعي، ص 122.) هر قدر مجموعه ارزش‌ها، باورها و احساسات مشترك افراد جامعه يا وجدان جمعي آنان از عمق، گستره، صراحت و محتواي مذهبي بيشتري برخوردار باشد، هم‌بستگي در آن جامعه نيز بيشتر خواهد بود. او اين نوع وفاق اجتماعي را هم‌بستگي مكانيكي ناميد. ( همان، ص ۱۴۴ )و كوشيد ثابت كند كه اين نوع همبستگي اجتماعي براي گذشته جوامع سنتي است. وي همبستگي اجتماعي ناشي از تقسيم كار را نوع غالب همبستگي اجتماعي در جوامع مدرن برشمرد و آن را هم‌بستگي آلي يا اندام‌وار (ارگانيكي) نام نهاد.(همان، ص 145) دوركيم پس از ناكارآمد معرفي كردن نهاد دين، اتحاديه‏هاي صنفي را كارآمدترين ابزار براي ايجاد همبستگي ميان افراد جامعه معرفي مي‏كند.( زندگي و انديشه بزرگان جامعه‌شناسي، ص33). اعتراف دوركيم به ضرورت چيزي معادل وجدان جمعي؛ يعني باورها، ارزش‌هاي مشترك همگاني، عنصر اخلاقي يا محور غيرقراردادي در جوامع ارگانيك( پيدايش نظريه جامعه‏شناسي، ج 2، ص‏391) مؤيد اين واقعيت است كه او با در نظر نگرفتن دين در جوامع مدرن، به بن‌بست رسيده و روشن است كه باورها و ارزش‌ها در جوامع مدرن نيز در كنار تقسيم كار مي‏تواند در ايجاد همبستگي اثر‌گذار باشد. از نظر دور‌كيم، ضرورت وجدان جمعي در جوامع مدرن به اندازه‌اي است كه اگر گستره آن به حد افراط تنگ شود، جامعه به خطر مي‌افتد.8 بنابراين، در جوامع مدرن نيز همانند جوامع سنتي، چيزي معادل وجدان جمعي؛ يعني باورها و ارزش‌هاي مشترك وجود دارد كه در صورت تضعيف آنها، نابه‌ساماني‌ و امور بيمارگونه بروز خواهد كرد و جامعه به خطر مي‌افتد.(ريمون آرون، 1370: 357.) برخي جامعه‌شناسان، پس از دوركيم معتقدند با آن كه بشر امروزي از دين ـ به معناي سنتي خود ـ روي‌گردان شده، ولي به يك آگاهي گروهي و مشترك رسيده كه داراي ارزش‌ها و هنجارهاي ويژه‌اي است. به عبارت ديگر، آنچه تغيير كرده، عنوان دين است، ولي اگر دين؛ يعني وجدان جمعي به معناي عام خود را حذف كنيم، جامعه دچار بحران و آنومي خواهد شد. ازاين‌رو، امروزه در غرب، نهادهاي سنتي رو به افول‌ نهاده‌اند، ولي در عوض اعتقاد به ليبراليسم، در حال گسترش است. بايد توجه داشت كه ليبراليسم، دين جديدي است كه نقش اديان سنتي را ايفا مي‌كند. جوامع در حال توسعه، مانند بيشتركشورهاي جهان سوم، وقتي به سرعت به‌ سوي پيدايش ماشين‌هاي نيرومند و تمركز بزرگ نيروها و سرمايه و در نتيجه، تقسيم كار به شكل پيچيده حركت كنند، آگاهي گروهي و مشترك جامعه، تهديد و سود فردي بر علايق جمعي چيره مي‌شود. از سويي آگاهي و وجدان جمعي جديد (دين جديد) به همان سرعت پديد نمي‏آيد . ديگر سخن، ايمان به دين سنتي فرو مي‌ريزد و ايمان به دين جديد هم جاي‌گزين نمي‌شود. در اين ميان، وضعيت آنومي و ناهنجاري پديد مي‌آيد. آنومي به معناي نبود همبستگي اجتماعي در جامعه است كه سبب كشمكش اجتماعي و سرگرداني فردي و جنگ براي قدرت و ثروت مي‏شود. (حسين بشيريه، 1374: 49.) ------------------------------------------- ادامه دارد..... بیشتر بخوانید از این قلم در کانال تلگرامی گاه گویه های مطهر در لینک زیر:@amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 30 فروردين 1395 | 9:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(246) ---------------------------------------------- بیان سلایق یا زبان منطق؟! ----------------------------------------------- من انسان را در آستانه هزاره سوم دیدم که « تجسم انتقاد » بود و « مجسمه فریاد ». او همه قيد و بندها را « درهم مي كوبيد» و بر هر چه که او را به بند می کشید،« برمي آشوبيد» . زنجيرها را « مي گسست » و « ميله های قفس » و « فیله های محبس » را « درهم مي شكست ». اکنون از « بستر قرون » و « خاکستر سکون »، نسلی برمی خیزد که « عصای عصیان » بر دست دارد و « لوای طغیان» بر دوش. این نسل چونان شاهین بلندپروازی است که نه در « باور قفس » می گنجد و نه در « خاطر محبس »؛ بر « اوج آسمان سر می ساید» و بر « موج آرمان می آساید»! این تبار « نواندیش و سبزکیش تا خود « کنجکاوانه » حقایق را « درنیابد»، « عاشقانه» به سوی آن « نمی شتابد». جوان نه « پِلک بسته » دارد و نه « کِلک شکسته»؛ ژرفای رویدادها را « می بیند » و به داوری « می نشیند». « ناشایست ها را می نگرد » و « بایست ها را می نگارد». بنابراین با اینان نه با « بیان سلایق » ، که با « زبان منطق» باید سخن گفت. ------------------------------------- #شفیعی_مطهر —---------------------------------------------— فیله : تور،دام،میله کِلک : نی،قلم نی،قلم سلایق: جمع سلیقه،ذوق ها،نهادها،سرشت ها @AMOTAHAR
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 30 فروردين 1395 | 9:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(245) ------------------------------------------------------ « کار صالح » نه « رفتار طالح »! ------------------------------------------- من همه« انسان های آفریده » را « پيامبران برگزیده » ديدم و هيچ انساني را نديدم كه از « نائره افلاک » پاي بر پشت « خاطره خاك» بنهد و با پیامی فطری « فرهیخته » و به رسالتي « برانگيخته » نشود. رسالت هر انسان انجام كار صالح « مطلوب » است ، نه انجام هر « كار خوب »! كار صالح بهترين، ضروري ترين و حياتي ترين كار است. کار صالح « خروج از بطن بطالت » است و « عروج به دل دلالت ». کار صالح « دِل » را از« گِل» « می کَنَد» و با عطر« ملکوت » و نور « لاهوت » « می آکَنَد». ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------------------- طالح : بدکار،تبه کار، بدعمل،خلاف صالح نائره : آتش برافروخته مطلوب : خواسته شده بطن : شکم ،میانه چیزی،درون چیزی عروج : بالارفتن، به بلندی برآمدن @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 29 فروردين 1395 | 7:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(244) --------------------------------------- بشوییم دیده ها را ---------------------------------- من هيچ انساني را نديدم كه « بد » آفریده شود؛ بل كه اين « روند و روش » و « فرایند پرورش » است كه انسان ها را از « مدار فطرت » و « انوار طینت » « محروم مي كند» و به ديار « موهوم مي كشاند ». همه « پدیده ها » « پاک » اند و همه « آفریده » ها،« طربناک »! دل سرخ غنچه ها ،« عطرآگین » است و قلب سبز جوانه ها،« زمردین ». چشمه زرد آفتاب،« زرین » است و آبشار سپید مهتاب،« سیمین ». سیمای سیمابگون « برف» « سپید» است و دل« دریای ژرف» به رنگ« امید ». گلبرگ های« گل» « لطیف » اند و گل نغمه های « بلبل » ،« ظریف ». « نیالاییم » «چشمه های نور و سرور » را به « کرشمه های زور و غرور »! و « بپالاییم » « چشم های شور و شعور» را از « نگاه های ناجور و ناسور »! « بشوییم دیده ها » را تا « بجوییم نادیده ها » را ===================== #شفیعی_مطهر —---------------------------------------------------------- طینت :خلقت،جبلت،سرشت،خوی موهوم : وهم شده،خیالی،پنداری،غیرواقعی کرشمه: ناز،غمزه،اشاره با چشم و ابرو ناجور : نامناسب،مخالف ناسور: زخم آب کشیده،(در اینجا نگاه آلوده) بجوییم : پیدا کنیم، بیابیم ،ببینیم @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395 | 15:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 131 132 133 134 135 ... 241 صفحه بعد