وب نامه مطهر
مقالات و سروده ها و روزنوشت ها و معرفی آثار
نظریات آیت الله بروجردی درباره حکومت روحانیون
---------------------------------------------------------
تفکر آیت الله بروجردی در باب دین چنان هوشمندانه بود که نمی پسندیدند کوچک ترین گردی بر دامان دین نشیند.
صادق طباطبایی در کتاب خاطرات خود این گونه بیان می کند :
"در یکی از روزهای بهار سال ۳۱ که نوجوانی ۹ ساله بودم ،گروهی از طلبه های جوان و سیاسی از تهران عازم قم شده بودند.... نواب صفوی و یارانش قصد دیدار با آیت الله بروجردی را داشتند که ظاهرا ایشان آن ها را نپذیرفته بودند.
از پدرم شنیدم که چند روز بعد که اصحاب آیت الله بروجردی علت این رفتار را از ایشان پرسیده بودند که چرا این افراد را به حضور نپذیرفتید ؟ایشان در جواب می گویند :
"این آقایان می خواهند شاه را بردارند و امثال شما (روحانیان )را جایگزین او کنند.
شخصی که ظاهرا مرحوم آیت الله کبیر از علمای بزرگ و از فقهای برجسته بوده است، می پرسد : مگر چه اشکالی دارد؟
آیت الله بروجردی پاسخ می دهد که :
بزرگ ترین اشکال آن است که شاه با اسلحه توپ و تفنگ به جان مردم می افتد . با این اسلحه می شود مقابله کرد ، ولی اگر شما به جای او نشستید ،اسلحه شما ایمان و عقاید مردم است که به جان مردم می اندازید .با این اسلحه نمی توان به راحتی مقابله کرد و لذا دین و ایمان مردم به بازی گرفته می شود".
آیت الله بروجردی این چنین از پایمال شدن ایمان مردم می هراسید.
----------------------------------------------------------------
منبع: نگارستان / سید هادی طباطبایی
لینک قبلی این مطلب در مدارا: http://modara.blogfa.com/8712.aspx
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: روزنوشت
تاريخ : چهار شنبه 12 خرداد 1395
| 8:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(287)
------------------------------------------------------
«عیبجویی» بزرگ ترین عیب است
--------------------------------------------------
من چه بسیار « عَیب های ناپسند »
و « رَیب های ناخوشایند» را در دیگران دیدم
که چون « بیش زیستم » و « خویش را نیک نگریستم »،
« عَیب هایی ناپسندتر» و « رَیب هایی ناخوشایندتر » را نزد خود یافتم.
من گاهی برخی از عیب های دیگران را « زودتر از معمول »
و « مشهودتر از معقول » می دیدم و تشخيص مي دادم ؛
زيرا پليدي و پلشتي آن عيب ها را « بيش از ديگران » و « پیش از بیان »
فضاي ذهن خودم را « آلوده » و « فکرم را فرسوده » بود.
هر کس شمارش عیوب خود را « آغازد »
و به اصلاح آن « پردازد »،
هرگز فراغت نیابد تا « عیوب دیگران را بنگرد »
و « ذنوب آنان را بنگارد »!
---------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------------
عَیب : نقیصه،نقص،بدی
رَیب : در شک افکندن،شک،گمان،تهمت،حاجت
مشهود : حاضرشده،دیده شده
معقول : پسندیده عقل،آنچه به وسیله عقل درک شود
پلشتی : آلودگی،پلیدی،چرکینی
ذنوب : گناهان،جمع ذنب(گناه)
----------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 12 خرداد 1395
| 4:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(288)
-----------------------------------------------------
« صَفِ صفا » و « خَطِ خطا »
--------------------------------------------------------
من« بزرگ ترین اشتباه » و « سترگ ترین گناه » انسان را
« هراس از راه » و « ترس از اشتباه » دیدم ؛
زيرا انسان در « بستري از آزمون و خطا »
و « خاکستری از بلوای بلا » رشد مي كند.
رهروان راه کمال بدون « پالودن پدیده » و « آزمودن گُزیده »
هرگز نمی توانند « صَفِ صفا » را از « خَطِ خطا » بازشناسند.
آنان که از « خطای انتخاب » « می هراسند »،
ناگزیر« خَطِ صواب » را نیز « نمی شناسند »!
-------------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------
بلوا : بلیه،مصیبت،سختی،آشوب و غوغا
بلا : غم،اندوه،رنج،گرفتاری،آزمودن در خیر و شر،آزمایش در نعمت یا محنت
پالودن : صاف کردن،پاک کردن،چیزی را از صافی یا غربال درکردن
صَفا : صافی شدن،پاک و روشن،پاکی،روشنی،رونق،خوشی و خرمی
صواب : راست و درست،حق،لایق،سزاوار،ضد خطا
------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 12 خرداد 1395
| 3:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | تاثير فرهنگ بر زيبايي ذهن(تفكر)
----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
از يك انديشه كه آيد در درون
صد جهان گردد به يك دم سرنگون
-------------------------------------------------
انشتین : فكر كردن،سخت ترين كار بشر است.
تفكر چشمه زاينده است و آيينه آينده .
تفکر ،با نگرش در آيينه تاريخ گذشته ، تاريخ آينده را مي نگارد.
تفكر عظيم ترين داور است و بزرگ ترين ياور. نكته هاي باريك را ارزيابي مي كند و نقطه هاي تاريك را آفتابي مي سازد.
سرآغاز هر تحول، تعقل و تفكر است و بي آن هر دگرگوني، سرنگوني است. هر چه تعقل دقيق تر، تحول عميق تر.
هدف نهضت پيامبران، انقلاب در تفكر و گشودن باب تدبر است. آفتاب تفكر آن گاه مي تواند آزاد بدرخشد و جان را فروغ بخشد كه آزاد از هر آفت درون باشد و رها از اسارت بيرون.
تعریف تفكر و نسبت آن با ذهن
تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح میشود که انسان با مسئلهای مواجه شده، خواستار حل آن باشد. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز میگردد که این تلاش ذهنی را، تفکر مینامند.
فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شدهاست که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز میگردد و با پیدا کردن راه حلهایی برای حل مسئله ادامه مییابد و با به کارگیریِ عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان میرسد.
تعاریف دیگر
«تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است.»
«تفکر فرایندی رمزی و درونی است که منجر به یک حوزه شناختی میگردد که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر میدهد.»
«تفکر فرایندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیله تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد میگردد.»(ویکی پدیا)
روش های تفکر
هر یک از روشهای تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آن ها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روشها به حل مساله برسد.
انواع روش های تفکری عبارت است از :
تفکر خلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک
چرا و چگونه فکر کنيم؟
آيا تا به حال براي فکر کردن، چگونه فکر کردن آموزش ديده ايد؟
اصولا فکر کردن نياز به آموزش دارد؟
واقعا نظرتان چيست؟
وقتي قرار است راجع به يک مسئله اي فکر کنيد، از کجا شروع مي کنيد؟
مراحل بعدي کدام است؟
چگونه به فکر خودتان جهت مي دهيد؟
افکار پراکنده را چگونه کنترل مي کنيد؟
با انديشه هاي گوناگون چگونه برخورد مي کنيد؟
سبک هاي مختلف تفکر را مي شناسيد؟
آدم هايي که خوب فکر مي کنند، از چه امتيازاتي بهره مند مي شوند؟
اين امتيازات چقدر مي ارزد؟
دقت در فکر کردن و سرعت در فکر کردن و صحت در فکر کردن و خلاقيت در فکر کردن، چگونه ممکن است؟
به ديگر سخن تفکر دقيق، تفکر سريع، تفکر صحيح، تفکر خلاق، تفکر واگرا، تفکر همگرا، تفکر نقاد، تفکر احساسي، تفکر منطقي، تفکر سيستمي، تفکر استراتژيک، تفکر مثبت، تفکر منفي، هر يک چه کاربردي دارد؟
چگونه مديريت مي شود؟
آيا تا به حال فکر کرده ايم که اگر شيوه تفکرمان اصلاح شود، از چه موهبت هايي بهره خواهيم برد؟ و از چه خسارت هايي نجات مي يابيم؟
تأثير تفکر در زندگي چيست؟ زندگي تحصيلي، زندگي شغلي، زندگي خانوادگي، زندگي اجتماعي و...
آيا مي دانيد جامعه اي که در آن تفکر، کم رنگ شود، دچار چه آسيب هايي خواهد شد؟
تعريف ذهن
ذهن، نمودی از هوش و آگاهی تجربی است که بنا به تعاریف، مرکب از اندیشه، ادراک، حافظه، احساسات، امیال، تخیل و کلیه فرآیند شناخت ناخودآگاه است. واژه ذهن، به طور ضمنی اشاره به فرآیند فکری استدلال دارد.
نظریههای مربوط به ذهن و کارکرد آن بیشمار است. اولین تفکرات درباره ماهیت ذهن، توسط افرادی مانند زرتشت، بودا، افلاطون، شانکرا و دیگر فلاسفه و متفکران باستانی یونان و هند و پس از آنها توسط فلاسفه اسلامی صورت گرفت. تئوریهای گذشتگان، بر پایه خداگرایی و الهیات بنا شده و فلسفه ذهن را پیوند میان ذهن، روح، ماوراءالطبیعه و جوهر ذاتی خدادادی میداند. در تئوریهای معاصر که بر پایه پژوهشهای علمی درباره مغز است، ذهن را بُعدی ثانویه از مغز میداند که دارای دو نمود خودآگاه و ناخودآگاه است.
تعریف ذهن در جدیدترین نظریه روان شناسی
جدیدترین نظریه روان شناسی در جهان،كه اساس روان شناسی را متحول می كند،توسط يك دانشمند ایرانی به نام حسن امرايي ارائه شد.
وی معتقد است که ذهن جنبه مادی دارد و در کنش و انسجام با حافظه در تبادل هستی با عالم خود آگاهی و ناخودآگاهی موجب تغییرات شگفت انگیزی می شود.
این نظریه در حالی ارائه شده است که تمام اندیشه های عامی و بويژه دانشمندان فن ،ذهن را مجرد دانسته و در آن شک ندارند.
در هر صورت این که ذهن جنبه مادی داشته باشد و جسم انسان از ذهن باشد، به نظر می رسد بسیار شگفت انگیز و حیرت آور باشد.
فـكـر يـكـى از اعـمـال ذهـنـى بـشـر و شـگـفـت انـگـيـزتـريـن آن هـا اسـت .
تاثير فرهنگ بر تفكر
در تعريف فرهنگ آمده است: «مجموعه عادتها، باورها، هنر، موسيقي و ساير دستاوردهاي تفکر انساني که به وسيلۀ گروهي از مردم در زمان خاص بهوجود آمده است».
(فردریک مایر، تاریخ فلسفه تربیتی، ج 1، ص ۱۹)
انسان موجودي اجتماعي است که در بستر جامعه زندگی میکند، در آن کسب امنيت ميکند و به اتکاي تعبير معنايي خاصي از جامعه، به تکامل مادي و معنوي هويت خويش دست مييابد.
به ديگر سخن، اشتراک در پيروي از الگوهاي رفتاري و استفاده از ابزارهاي فنّي، مايۀ قوام و دوام جامعه محسوب ميشود و هر چند تنوع تجارب زيستی بشري ميتواند مبدأ اعتقادات، هنجارها و ابزارهاي گوناگوني باشد، اين فرهنگ است که به آن ها هويتي واحد ميبخشد. به اين لحاظ است که «پرسش از فرهنگ سريعاً مبدل به پرسش از هويت ميشود».
(استراتژی رسانههای غربی در ایجاد بحران هویت ، نشریه نصر، ص ۳۳)
منزلت «هويت فرهنگي» همانند فرهنگ، ارجمند و در خور تأمل است؛ زيرا پيوند در ميان نسل جوان و مشي زندگي، آداب و رسوم، هنر و ساير تعلقات از طريق معرفت و شناخت آن برقرار ميشود. شناخت فرهنگ خودي (ملّي) به معناي آگاهي از ويژگيهاي آن است. يک جوان، ضرورتاً بايد ريشه در فرهنگ خودي (ملّي) داشته باشد تا بر اساس آن بتواند هويت فرهنگياش را شکل دهد. لازمۀ اين امر، شناخت فرهنگ ملّی، عقيده به آن و يافتن مشترکاتي ميان خود و آن است.
فرهنگ هر جامعه چارچوبي مجازي است براي شكل دادن به نوع تفكر. البته همواره بايد بر اين نكته پاي بفشاريم كه :
تفكر شاهيني است تيز پرواز و پر رمز و راز كه در صورت آزادي انسان را از برهوت خاك مي رهاند و به ملكوت افلاك مي رساند.
-------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : دو شنبه 10 خرداد 1395
| 7:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(286)
-------------------------------------------------------
غُل های « تَمَلُق » و زنجیرهای « تَعَلُق »
--------------------------------------------------
من احساس کردم هر چه روحم به خدا « نزدیک تر » می شود،
حق و باطل را « به تفکیک تر » می بینم.
نزدیکی به خدا از « هراسم » مي كاهد و بر « سپاسم » می افزاید؛
زيرا نقطه هر چه به مركز دايره نزديك تر مي شود،
« كمتر مي لرزد » و « بیشتر می ارزد ».
مولانای « بی بدیل » این گونه « تمثیل » می آورد:
قطره دریاست اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا،دریاست
انسان هایی قطره وار به دریای الوهیت « پیوستند»
که غل های « تملق » را « شکستند»
و زنجیرهای « تعلق » را « گسستند »!
« قلوب » با « یاد محبوب » به « رامش » می رسند
و با « اعتماد به او »، به « آرامش ».
« الا بذکرالله تطمئن القلوب »(رعد،28)
----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
غُل : طوق،گردن بند،بند آهنی که به گردن یا دست و پای زندانی می بندند
تَمَلُق : چرب زبانی،چاپلوسی
تَعَلُق : علاقه و پیوستگی،درآویختن به چیزی،دلبستگی داشتن به کسی یا چیزی
تفکیک : بازکردن،رهاکردن،جداکردن چیزی از چیز دیگر
بدیل : عوض ،جانشین
تمثیل : مثال آوردن،تشبیه کردن،صورت چیزی را مصورساختن
رامش : آرامش،آسودگی،فراغ و سکون
---------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 10 خرداد 1395
| 2:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | زيست انساني بر مدار عزت نفس
--------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
و لقد كرمنا بني آدم و حملناهم في البر والبحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا ( اسري ، ۷۰)
ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم . آن ها را بر مركب هاي خشكي و دريا سوار كرديم و از هر غذاي لذيذ و پاكيزه ايشان را روزي داديم و بر بسياري از آفريدگان خود برتري و فضيلت بزرگ بخشيديم.
انسان عزت مدار هویت خود را در قاب آرمان ها می نگرد و گلواژه های آرمان های خود را بر لوح آرزو می نگارد .
"نگارش" او جلوه گاه "نگرش " او و نگاه او ترجمان دیدگاه اوست . هویت و حریت انسان فرهیخته به هم آمیخته است. قدرت نمایی هدایتگران خودکامه این گل سرخ فطرت را پرپر و این اسطوره اصالت را زیر و زبر می کند .
نابهنجاری های انسان عزتمند را نه تهدید چاره ساز است و نه تحدید . بل باید ابهامش را کاوید و پیامش را شنید .
شهروند عزت طلب نه تن به قدرت می دهد و نه دل به قیمومت می سپارد . در برابر بذل محبت ارادت می ورزد، اما قیادت نمی پذیرد .
مذهب برای انسان گواراترین نوش است و گویاترین سروش . اما اگر انسان زیر بمباران تبلیغاتی مذهبی قرار گیرد، فشار را بر نمی تابد و ار آن روی بر می تابد .
نهال طبيعت هر انسان به ويژه جوان در برابر هيچ توفان تغييرآفرين نمي لرزد و به سختي مقاومت مي ورزد . هر پيام تربيتي كه در انسان اين پندار را به وجود آورد كه مي خواهند باور او را بدين وسيله تغيير دهند ، آن را دفع مي كند . بايد عزت و كرامت او را اشباع و عقلانيتش را اقناع كرد.
گذرنامه ورود به ملک روح انسان عزتمند، جلب اعتماد و اطمینان اوست . آنگاه به این مهم دست می یابیم که استقلال او را به رسمیت بشناسیم و از نیروی لایزال او نهراسیم .
انسان يا شخصيت سری پرشور دارد ، اما با شعور . نه به خسی تملق می گوید، نه به کسی تعلق می جوید . چون فارغ از مقام و نام و نان است ، نه چاپلوسی را می شناسد و نه از عزل می هراسد.
«دانلی» یکی از محققان حوزه حقوق بشر می گوید:
«حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، همگی از ایده کرامت ذاتی انسان ناشی می شوند».
انسان اشرف مخلوقات و افضل موجودات است. خداوند در بين همه موجودات و مخلوقات تنها انسان را كرامت بخشيد و او را بر سرير سبز عزت و فضيلت نشانيد ؛ بنابراين انسان - بماهو انسان – كريم و عزيز است. به ديگر سخن انسان فاقد كرامت انساني و عزت نفس، انسان نيست !
كرامت انسان و عزت نفس ايجاب مي كند كه او بر فراز رفيع ترين چكاد خلقت بايستد و شخصيت منحصر به فرد خود را ، خود بسازد . در ميان همه موجودات انسان تنها كسي است كه اين كرامت و عزت و اختيار را يافته است كه مي تواند ابعاد وجودي خود را پي ريزي كند.
حفظ كرامت براي همه انسان ها ضروري و لازم است و براي مسلمانان ضروري ترين حق و لازم ترين وظيفه و تكليف است . انساني كه براي خود كرامت و عزت قائل است و خود را كريم مي داند ، پيوسته مي كوشد تا آيينه دل خود را از زنگار هاي رذايل بزدايد و به آرايه هاي فضايل بيارايد.
امام علي (ع) مي فرمايند: من كرمت عليه نفسه هانت عليه شهواته .
كسي كه شخصيت خود را گرامي بداند ، شهواتش را خوار و بي ارزش مي شمارد.
آن حضرت بر اين باور است كه هر كس شخصيت خود را گرامي بدارد ، آن را با پليدي گناه و معصيت نمي آلايد.
( من كرمت عليه نفسه لم يهنها بالمعصيه )
انسان شريف و كريم و عزيز در نگاه امام علي (ع) كسي است كه نفس و شخصيت خود را از ذلت ها و خواري ها تزكيه مي سازد.
( من شرفت نفسه نزهها عن ذله المطالب )
در مكتب حيات آفرين و عزت بخش مولا (ع) به انسان عزت باخته ، اميد خيري نيست.
( من هانت عليه نفسه فلاترج خيره )
امام هادي (ع) نيز توصيه مي فرمايند : از شر و بدي انساني كه در نفس خود خواري و پستي احساس مي كند ، در امان نباشيد.
( من هانت عليه نفسه فلا تامن شره )
" هيچ انسان سالمي تكبر نمي ورزد و ستم نمي كند مگر به خاطر پستي و ذلتي كه در شخصيت خود احساس مي كند. "
اين حقيقت ارزشمند روان شناسي را امام علي (ع) به وضوح و روشني بيان مي فرمايند:
" ما من رجل تكبر او تجبر الا لذله وجدها في نفسه "
عزت نفس ، عبارت است از احساس ارزشمند بودن . این حس از مجموعه ی افكار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود. می اندیشیم كه فردی با هوش یا كودن هستیم ، احساس می كنیم كه شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم ، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خود را دوست داریم یا نداریم؟
مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی كه از خویش داریم، باعث می شود كه نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن ، یا بر عكس احساس ناخوشایند بی كفایتی داشته باشیم
عزت نفس عبارت است از ميزان ارزشي كه فرد براي صفات و ويژگي هاي شخصي و ذهني خود قايل است. فردي كه از عزت نفس بالايي برخوردار است، خودش را به گونه اي مثبت ارزشيابي كرده و برخورد مناسبي نسبت به نظريات مثبت خود و ديگران دارد. در مقابل فرد با عزت نفس پايين اغلب نوعي نگرش مصنوعي نسبت به دنيا دارد، و در نااميدي تلاش مي كند تا به خود و ديگران نشان دهد كه شخصي لايق است. يا منزوي شده و از ارتباط با ديگران اجتناب مي كند.
عزت نفس برگردان مفهوم selfesteem می باشد که ازدو واژه عزت و نفس تشکیل شده که در ادبیات فارسی معانی عزیز شدن ،گرامی شدن،ارجمند و ارجمندی را به عزت و معانی جان وحقیقت هر چیز را به نفس اختصاص داده اند.
عزت نفس از دو بخش مهم تشکيل مي شود :
1- باور خودتوانمندي به معناي داشتن اطمينان به توانايي فکر کردن ، درک کردن ، آموختن ، انتخاب کردن و تصميم گيري براي خود .
2- احترام به خود يا داشتن حرمت نفس به معناي ارزش براي خود قائل بودن؛ يعني آن که به خود حق بدهيم که زندگي کنيم و شاد باشيم .
عزت نفس يک نياز اوليه براي انسان هاست ؛چون فکرکردن لازمه زندگي موفق است . اين انديشه و فکر به ما امکان مي دهد که قدرت تصميم گيري داشته باشيم . نيروي اراده هر انسان بستگي به ميزان عزت نفس او دارد؛ بنابراين نقش عزت نفس در زندگي انسان بسيار مهم وچشمگير است.
----------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : یک شنبه 9 خرداد 1395
| 15:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(285)
« بدفهمی» بدتر از « نفهمی»!!
من فراندیشی را دیدم که با « ناگفته هایش می زیست »
ولی برای « گفته هایش می گریست ».
« می گریست »؛ زیرا بذر گفته هایش نمی رویید
و « می زیست »؛چون در هوای ناگفته هایش نفس می کشید.
من سرگذشت این « فراندیش فکور » را
مشابه سرنوشت همه « فراندیشان صبور» دیدم
که « فروتر از مکان می نشینند» و « فراتر از زمان می اندیشند».
چه رنجی می برند آنان که درک نمی شوند!!
و حرفشان را نمی فهمند!!
و چه رنج بزرگ تری می کشند کسانی که حرفشان را بد می فهمند!!!
در دیار نابینایان،هر که « بیناتر»، « تنهاتر »
و هر « گمراه تر » ، « همراه تر» است!!
چه زیبا سروده این سراینده ستوده،دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی:
گه مُلحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
فراندیش : کسی که فراتر از دیگران می اندیشد
مُلحد : کافر،بی دین،منکر خداوند
دهری : منکر خداوند که دنیا را ازلی و ابدی می داند و قیامت را باور ندارد
-----------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 9 خرداد 1395
| 4:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | فدا گردیم و فردا را بسازیم
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------
چکید از آسمان یک قطره باران
فرو افتاد بر سیلی خروشان
به قطره گفت سیل خشم آگین
که :هستی تو حقیر و خُرد و مسکین
ولی من سیل وحشت آفرینم
همه ویرانگر روی زمینم
به ره هر چیز را نابود سازم
گذرگاه زمین را رود سازم
بنا و خانه و باغ و درختان
به یک حمله کنم با خاک یکسان
به شهر و روستا ناگه بتازم
سراسر شهر را ویرانه سازم
همه از هیبت من بیمناک اند
ز بیم یورش من در هلاک اند
در این دم قطـــره سر بر کرد آرام
که : ای خودکامه سیل سرکش و خام
منم یک قطره اشک پاک و ریزان
چکیده از نگاه خیس باران
من از چشم تر ابری چکیدم
به عشقی این سفر را بر گزیدم
به عشق روح بخشیدن به این خاک
صفا و خرمی دادن به افلاک
طراوت می دهم خاک عطشناک
گل و سبزه بر آرم از دل خاک
لبان خشک ریشه روح بخشم
صفا بر ساقه مجروح بخشم
لبان خشک صحرا تر کنم من
و زرع زارعان را زر کنم من
تویی محصول رگباری پریشان
فرو باریده با رعدی خروشان
تویی سرکوبگر من اهل رویش
تویی توفنده و من پای پویش
تو ویران می کنی اما من آباد
تو زندان می کنی اما من آزاد
تو مرگ آری ولی من زندگانی
تو وحشت آفرینی من امانی
تو و قدرت من و مهر و محبت
تو و خودکامگی من عشق و رحمت
جهان را سبز می خواهم تو تیره
بشر را خِیر می خواهم تو خیره
نگاه من صفای صبحگاهی است
پگاه تو همه غرق سیاهی است
تو گر خشم و خشونت واگذاری
توانی در دل ما پا گذاری
تو هریک قطره ات یک دُرِ ناب است
برای دشت های تشنه آب است
تو چون من می توانی جان ببخشی
بر اوج آسمان دل درخشی
ز کین تا مهر تو یک گام راه است
پس از ظلمت سرای شب پگاه است
بیا در آینه ایثار بییم
برای ریشه ها رشد آفرینیم
بیا جاری شویم و جان ببخشیم
صفا بر سبزه و انسان ببخشیم
فدا گردیم و فردا را بسازیم
جهان پر سبزه و زیبا بسازیم
—---------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مثنوي
موضوعات مرتبط: مثنوي
تاريخ : چهار شنبه 5 خرداد 1395
| 8:22 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(283)
-------------------------------------------
گفتن و شنفتن !
--------------------------------------
من شهریاری را دیدم « دوستدار گُفتن » و « بیزار از شنُفتن »!
او همه شهروندان را در « شنفُتن، زُلال» می خواست
،اما در « گُفتن، لال ».
در نتیجه ملت عادت کردند به « فهمیدن و نگُفتن »
و « حقيقت را نهُفتن ».
« عطش شنیدن » و « آتش کاویدن » دو نعمت بزرگ است؛
اما شهریاران خودکامه نه « گوشی برای شنیدن » دارند
و نه « هوشی برای فهمیدن »!
اینان « خودکامه دهر» اند ،ولی خود را «علامه شهر » می دانند؛
دیگران را سراپا «گوش »،اما « خاموش » می خواهند!
این « جُرثومه های فساد » و « اُعجوبه های عناد »
« وجود»شان پر از « کمبود » است
و « تار و پود»شان پر از « رهنمود »!!
اینان « شنُفتن نمی دانند»
و جز « گفتن نمی توانند »!!
-------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------------
نوش : شهد،عسل،انگبین،هرچیز گوارا و شیرین
جُرثومه : اصل، ریشه،خاک دور ریشه درخت،خانه مورچه،میکرب
اُعجوبه : شگفت آور،شخص عجیب،چیزی یا کسی که مردم را به تعجب اندازد
عناد : ستیزه کردن،کجروی،گمراهی،گردنکشی،لجاج،ستیزه
-------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 5 خرداد 1395
| 3:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | غرور حاکمان
عامل مشاركت گريزي مردم / 7 (واپسین بخش)
----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------------
مشاركت مردم، راه تعديل قدرت است
-----------------------------------------
گسترش و تعميق مشاركت مردم در همه امور جامعه و حكومت در قالب نهادهاي مدني و تشكل هاي گوناگون، بهترين راه تعديل قدرت فردي در هر جامعه است. بديهي است تشخيص اكثريت مردم و تصميمات اتّخاذ شده توسط عموم مردم به صواب نزديك تر است، تا تشخيص و تصميم فردي.
پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند:
«لا تَجتَمعُ اُمَّتي علي الخطاء».
امت من بر خطا اجتماع نمي كنند.
شهيد محمد باقر صدر بر همين حقيقت تصريح مي كند:
«درصد خطاي يك امت خيلي پايين تر از درصد خطاي يك فرد است.»
«كارل كوهن» اشتباهات احتمالي حكومت را با ملت مقايسه مي كند:
«اشتباه يك ملت، كمتر از اشتباه يك حكومت است.»
«منتسكيو» توزيع قدرت بين ملت و پرهيز از تمركز قدرت در يك فرد را خطرناك مي داند:
«نبايد به هيچ كس قدرت مطلق داد؛ زيرا هيچ فردي آن قدر با فضيلت نيست كه قدرت مطلق را در دست داشته باشد و فاسد نشود.»
پس لازمه يك حكومت مردمي و غير استبدادي، مشاركت مردم است.
«هانا آرنت» حكومت مردم سالاري يا دموكراسي را اين گونه تعريف مي كند:
«دموكراسي يعني آن كه مردم از طرق بسيار آزاد و دموكراتيك بتوانند حق حاكميّت خود را واگذار، و به راحتي پس بگيرند. هر گاه جريان انتقال قدرت و يا وكالت دائمي مردم به يك فرد، حزب يا جريان سياسي تحقق پيدا نمايد و امكان برگشت آن ميسور نباشد، دموكراسي ذبح شده است؛ زيرا وكالت دائمي از سوي مردم به يك نقطه ديگر به معني نزول از ارزش هاي دموكراتيك است.»
پایان
—---------------------------------------—
پاورقي ها
1- سرّ الصّلوة، ص68
2- تفسير سوره حمد، جلسه دوم
3- بيانات امام در روز نيمه شعبان 1405
4- فرقان،43
5- بحار الانوار، ج70، ص64
6- تنبيه الخواطر، ص53
7- اصول كافي
8- الاسراء، 70
9- نهضت هاي صد ساله، انتشارات صدرا، ص26
10- همان، ص42
11- حماسة حسيني، ج3، انتشارات ص درا، ص24
12- اخلاق اسلامي، محمد علي سادات، صص125-121
13- قرآن، ترجمه بهاءالدين خرّمشاهي، ص395
------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: مقالات
تاريخ : سه شنبه 4 خرداد 1395
| 6:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | درباره وب
نويسندگان
موضوعات وب
لينک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب