آزادی اندیشه در اندیشه امام خمینی (ره)/3 ----------------------------------------------- از نظر امام، مردم رشید، بالغ و صاحب نظرند و خودشان باید سرنوشت خود را رقم بزنند . بدیهی است مردم می توانند و باید نظریات و افکار خود را آزادانه بیان کنند : "اختیار مردم دست خود مردم است . وکلایشان را خودشان تعیین می کنند . وکلا هم خودشان تعیین می کنند دولت را . تحمیل در کار نیست . " (صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲) "از نظر امام میزان رای ملت بود، تاکید می کردند که کسی حق ندارد به این عنوان که مردم اشتباه می کنند، خلاف تصمیم مردم و خلاف رای مردم عمل بکند . مردم اگر اشتباه هم می کنند، باید گذاشت اشتباه بکنند . آن جمله که " میزان رای ملت است "، جمله معروف ایشان است . یعنی در هر مسئله و موضوعی میزان رای ملت است و هر چیزی و هر نظری در مقابل رای ملت قرار گرفت، نباید به آن عمل کرد . " (میر دامادی –محسن – نوروز 13/3/81 ) امام معتقد بود آزادی مردم تا بدان پایه ارزشمند و قابل احترام است که مردم هر عصر و دوره ای می توانند حکومتی را که پدران آنان و نسل پیشین برگزیده اند ، در صورت تمایل دگرگون سازند . ایشان در 12 بهمن 57 در بهشت زهرا در نطق تاریخی خود فرمودند : "ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند به یک نفری سلطان باشد . بسیار خوب ، این ها از باب این که مسلط بر سر نوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است . لکن اگر یک ملتی رای داد، ولو تمامشان به این که پسر این سلطان هم سلطان باشد، به چه حق است ؟ ملت بیست سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند ؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است ." (همان منبع ) امام در پاسخ "اوریانا فالاچی" خبرنگار ایتالیایی در تعریف و تبیین آزادی می فرماید : "آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است . کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید . کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی . آزادی یک چیز واضحی است ." (صحیفه نور ، ج9 ، ص88 ) امام آزادی را موهبتی الهی می دانند، نه اجازه ای حکومتی : " حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم . من می خواهم حرفم آزاد باشد . من می خواهم مستقل باشم . من می خواهم خودم باشم . " (صحیفه نور – ج3 – ص207 ) و در جای دیگر همین موضوع را بیشتر توضیح می دهند : " مگر آزادی اعطا شدنی است ؟ خود این کلمه جرم است . کلمه این که " اعطا کردیم آزادی را " این جرم است . آزادی مال مردم است . قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم. اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم . "اعطا کردیم " چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا کنی ؟ تو چه کاره هستی ؟" ( صحیفه نور ، ج2 ،ص67 ) " امام ضمن پذیرش و جانبداری از آزادی ، به خصوص آزادی های سیاسی و اجتماعی، آن را به مثابه یکی ازحقوق فطری و طبیعی مردم در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی – از جمله حقوق غیر اکتسابی می شمارند . زیرا آزادی از مقوله حقوق موضوعی نیست تا انسانی به انسان دیگر اعطا کند . بلکه پاره ای از طبیعت آدمی و از جمله حقوق طبیعی اوست . حتی اگر دولت و حکومت آن را به رسمیت نشناسند . آزادی در ذات انسان است و انسان به اقتضای انسانیت خویش آزاد و آزادی طلب است . " (آزادی در اندیشه امام خمینی ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام – بهار 80 – ص4 ) ایشان تاکید می کنند : " آزادی یزرگ ترین موهبت الهی است که الان ملت ما از آن برخوردار است ." (صحیفه نور – ج6 – ص 139 – صحیفه امام – ج7 – ص 231 ) " آقا ! شما آزادی را کم چیزی فرض می کنید . از بالاترین نعمت هایی که در عالم هست، آزادی انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فدای آزادی خودش بکند ." (صحیفه امام – ج10 – ص 467 ) ادامه دارد... -------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 17 خرداد 1395 | 7:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(293) ----------------------------------------------- زمین،زمینه شور است و زمان،زمانه شعور! ------------------------------------------------- من « نای هر نغمه خوان » را که دیدم و « نوای هر نگران » را که شنیدم ، آن ها را « جاودان » و « آژمان » يافتم. در اين « جهان گذران » و « گردونه گردان » هيچ پديده اي براي نيستي و نابودي آفريده نمي شود ؛ تنها از حالتي به حالتي ديگر دگرگون مي گردد. مرگ نیز نه پایانی برای « غوغای غرور» ، که آغازی برای« سرای سرور» است! هر « بهاری به پاییز » می انجامد و هر « رُستنی به رَستاخیز »؛ اما در « نهانگاه هر پاییز ،بهاری خُفته » و در « نگاه هر رستاخیز،نَهماری نهُفته »! زمین،زمینه شور است و زمان،زمانه شعور؛ در « بسیط زمین » و در « بساط زمان » زلال زندگی از چشم چشمه ساران هماره « جوشان » است و بر بستر جویباران ،همواره « خروشان » . ما همه « مُسافرِ بی آشیانه » ایم و « مُهاجرِ جاودانه »! ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------- نای : گلو،حلقوم / نی ،یکی از آلات موسیقی که با دهان نواخته می شود آژمان : بی زمان،همیشگی غوغای غرور: کنایه از دنیای فانی سرای سرور : کنایه از دنیای پس از مرگ نَهمار: بی نهایت بسیط : گسترده،فراخ،وسیع،گشاده،ساده،خالص،بی تکلف بساط : گستردنی،هر چیز گستردنی مانند فرش و سفره ------------------------------------------ برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 17 خرداد 1395 | 2:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
آزادی اندیشه در اندیشه امام خمینی(ره) /2 ------------------------------------------------------ امام راه رشد و شکوفایی اجتهاد را در آزادی نظریات مختلف فقهی می دانست : "در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی-فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. " (صحیفه نور،ج۲۱،ص۴۷) ایشان نفی آزادی را موجب سقوط بشر می دانند : "انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست ." (کلمات قصار امام،موسسه نشر آثار امام خمینی،۱۳۲۷،ص۱۱۲) در نظام جمهوری اسلامی هر اندیشمند می تواند آزادانه اندیشه های خود را بیان دارد و دولت اسلامی جز با زبان منطق برخورد نمی کند . امام برای بستن راه تنگ نظران و افراد کم ظرفیت فرمود : " دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به تمام معنای واقعی است و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . " (صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰ ) "حضرت امام احترام زیادی برای انسان ها قائل بود . هم در حوزه هنگام تدریس برای طلبه ها و هم برای شخصیت های بزرگ علمی . ایشان اجازه می داد تا افراد نظریات خود را بیان کنند و سپس با آن ها بحث می کرد و اجازه می داد تا استعداد آن ها شکفته شود . شاگردان حضرت امام هیچ وقت سطحی نگر نبودند و در تئوری های علمی آن قدر به عمق می رفت که به راحتی می توان گفت بهترین روش های تحقیق را می توان در حضرت امام یافت . لهذا شاگردان او امتیاز خاصی بر سایرین دارند ." (آیت الله موسوی بجنوردی - روزنامه نوروز - ۱۳/۳/۸۱) ایشان در نفی سانسور مطبوعات می فرمایند : " باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند . باید دولت ها ملی باشند . باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان نظارت در آن ها نکنند و آزادی را از ملت سلب ننمایند ." ( صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰) "او مردم را توده ای نا بالغ که نیازمند قیم هستند ، نمی انگاشت . آن ها را انسان هایی برتر و فداکار تر از مسلمانان صدر اسلام و زمان ائمه می دانست . او با انگشت گذاشتن بر زمینه استعدادهای فطری نهفته در مردم به توان افزایی آن ها همت گماشت تا آن ها خود با اراده خود باوری و اختیار راه درست را برگزینند و در مسیر معنویت عدالت و آزادی پیش روند . ما درس مردم سالاری را در پای مکتب عملی او فرا گرفته ایم " (خدایاری - علی اصغر - نوروز - ۱۳/۳/۸۱) راه پرهیز از اشتباه مسئولان آزادی انتقاد و بیان است . امام در این باره رهنمودی جالب دارند : "اشتباهات را همیشه باید گفت . اشتباهات را کسی نمی تواند (نادیده بگیرد ) همه آزادند در گفتن ، بنویسند، بگویند ، در روزنامه ها بنویسند ." (صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲) ادامه دارد... ----------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 16 خرداد 1395 | 6:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(292) ----------------------------------------------- یک مغز برای خلق در خواب بس است!! ---------------------------------------------- من هويت بسياري از ملت ها را در « سيماي يك نفر » نشسته بر « اریکه قصر قیصر » ديدم ؛ نفري كه بر ساقه « نفرت » « رُسته » و روح و روان در آب « نفرين » « شُسته » بود. او در « مرداب استمرار » و « منجلاب اين پندار » دست و پا مي زد كه : « یک کَلّه برای یک ملّت » و یک « هاله برای هدایت » بس است!! در حالی که « دو کدو بیش از یک کَلّه می فهمند!!» او « بصیرت دیدن » و « فرصت اندیشیدن » را از مردم می ربود، و بار سنگین « دیدن » و « اندیشیدن » درباره « سرشت دولت » و « سرنوشت ملت» را به تنهایی بر دوش می کشید! مردم نیز با « مغزِ بِکر » و « فارغ از فکر »تماشاگر صحنه این نمایش بودند! یک شهر پر از برده یک ارباب بس است یک سد ز برای بحری از آب بس است چون «فکر» نداری به چه کار آید «مغز»؟! یک مغز برای خلق در خواب بس است -------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------- اریکه: سریر،تخت،تخت آراسته،تخت پادشاهی رُسته : روییده، سبزشده منجلاب : آب بدبوی و گندیده که در یک جا جمع شود هاله : خرمن ماه،دایره روشن که گاهی گرداگرد ماه ظاهر می شود بِکر : تازه و دست نخورده،اول هر چیز ---------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 16 خرداد 1395 | 4:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
آزادي انديشه در انديشه امام خميني (ره)/1 ---------------------------------------- امام خميني (ره) معمار بزرگ و بنيانگذار سترگ نظام جمهوري اسلامي ايران است. همه انديشمنداني كه دل در گروي ارادت آن متفكر فرزانه دارند، گوش جان به انديشه جاودانه او مي سپارند. اين بخش را با نقل نظريات ايشان مي آغازيم. «نسل امروز ما بيش از آن كه نيازمند تعريف و تمجيد از امام (ره) باشد، نيازمند كشف و تبيين جوهر انديشه و ديدگاه اوست كه نه تنها جامعه اي را متحول كرد، بلكه راهگشاي تأسيس نظامي مردم گرا بر پايه پاسخگويي به نياز هاي زمانه شد. او از ميان رفتارهاي مدرن سياست و حكومت در جهان امروز قالبي براي حضور فعال دين در عرصة اجتماع برگزيد و «جمهوري اسلامي» را به عنوان ميراثي نو كه بايد در برگيرنده اصالت هاي ديني و تجربه هاي بشري ما شود، به يادگار نهاد. اعتقاد او توانمندي دين در پاسخ گويي به نياز هاي متغير انساني و اجتماعي دوره هاي مختلف بود؛ اما از آنجا كه آزادي و آزادگي جانماية انديشه هاي او بود و در سلوك عملي و بيان نظر همواره به طرز وسواس آميزي نگاهبان اين مرزها بوده و نيز از آنجا كه اخلاق و موازين توجيه ناپذير اخلاقي همواره بر رفتار سياسي او غلبه داشت، هرگز نگذاشت تصلّب در انديشه، تقديس در قدرت و انجماد در مديريت به اين اعتقاد استوار راه يابد. او به جهاني بزرگ مي انديشيد و انديشه اش قابليّتي داشت كه نه تنها غير شيعه كه غير مسلمان را نيز در بر مي گرفت. امام خميني (ره) ميان شريعت و رأي مردم پلي استوار زد و به موجب آن پايگاه اجتماعي حكومت ديني را براي هميشه تعريف كرد. تجلّي اين مهم، وضع نظامي بود كه بايد اساس آن خرد گرايي ديني و مديريت عقلاني جامعه باشد و مردمي كه در آن بايد داراي حق و حرمت و آزادي باشند.1 » حجت الاسلام والمسلمين سيد علي اكبر محتشمي پور مي گويد: «حضرت امام به سياست و حكومت به عنوان يك مسئوليت مذهبي مي نگريست. آيا امام در اين ميان به دنبال حاكميت تحجّر و فرو كاستن جايگاه عقل در رفتارهاي سياسي خود به نام حاكميت دين بودند؟ يا آن كه از فرايند رابطه اي تلازمي ميان عقل و شرع، براي عقل به عنوان عنصري فعال و سازنده در استنباط احكام و دريافت كتاب و سنت، اصالت قائل بودند و در تحليل و تطبيق قواعد فقهي بر مصاديق آن، شرايط زمان و مكان را مبناي بسياري از ره يافت هاي امروزين براي ايجاد توسعه سياسي و يا يك رويكرد اصلاحي از ميان سنت ها و انديشه اسلامي قرار مي دادند و از اين رهگذر پيوندي متين و همه جانبه ميان سنت اسلامي ما و مسايل دوران مدرن بر قرار كردند كه متأسفانه تا كنون هرگز به طور جدي مورد توجه و تحقيق عالمان و كارشناسان حوزه و دانشگاه قرار نگرفته است.2 » ....در این باب در روزهای آینده بیشتر سخن خواهیم گفت. پاورقي ها 1 -خانيكي، هادي، نوروز 13/3/81 ، ويژه نامه سالگرد ارتحال حضرت امام خميني (ره) 2-حيات نو، 28/8/81
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 15 خرداد 1395 | 8:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(291) ------------------------------------------------------- « فریفتگان فریبایی » و « شیفتگان زیبایی » ----------------------------------------------------- من موش کور را « عاشق ترین دلداده » و « لایق ترین آزاده » دیدم ، زيرا زيبايي همسرش را « پيوسته » با« چشم بسته » باور دارد. آن که « زیبایی را در دل » و دل را « سرچشمه فضایل » می بیند، به « زیبایی ابد » و به « شکوفایی خرد » دست یافته است. صورت های زیبا « می پلاسند»؛ اما سیرت های زیبا پژمردگی « نمی شناسند». گام های « دوران » به مرور « زمان » از صورت های زیبا « طراوت را می رباید» و « لطافت را می فرساید». اما پیوندهایی که بر « پایه فضایل » و « زیبایی دل » استوار شده، هرگز نه « گُجَسته » می شوند و نه « گُسَسته »! « فریفتگان فریبایی » و « شیفتگان زیبایی »، « سایه ای لرزان » و « سرمایه ای رو به نقصان » دارند. ------------------------------------------------ #شفیعی_مطهر ---------------------------------- پلاسیدن : پژمرده شدن و از طراوت افتادن گُجَسته: پلید و ناپاک، مقابل خجسته --------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 15 خرداد 1395 | 5:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
اعدام انديشه --------------------------------- @شفیعی_مطهر ------------------------------- «ژوليوس كانوس» از فلاسفه «ستويسيسم» روم باستان در حدود 2050 پيش به جرم بيان نظريات مترقيانه خود به فرمان «كاليگولا» امپراتور روم اعدام شد. او حتي در آخرين لحظات عمر حاضر نشد حرف هاي خود را پس بگيرد و جان خود را نجات دهد. كانوس گفته بود: همان گونه كه خدا نظم ستارگان را برقرار ساخته و انسان ها را برابر آفريده، بر دولت هاست كه با وضع قوانين و ضوابط و اجراي آن ها نگذارند اين برابري در طول حيات بر هم خورد كه مشكلات نتيجه نابرابري است و دولت ها برگزيده مي شوند تا نيكبختي اتباع را فراهم سازند و…» با گذشت بيش از 20 قرن از تاريخ بيان سخنان فوق، همخواني آن با قرائت و ادبيات امروز باعث شگفتي است. شگفت آورتر اين كه برخورد حاكم خودكامه آن زمان هم با گوينده اين سخنان، شباهت بسياري با رفتار حكام بعضي از كشورهاي توسعه نيافته با انديشمندان نو آور دارد. كاليگولا اين اظهارات كلي را به صورتي ديگر تفسير كرد. او پنداشت (يا فهميد) كه هدف كانوس از بيان آن ها اين بوده كه نشان دهد كه چون وي نتوانسته نيكبختي مردم را تأمين كند، پس شايستگي رياست كشور را ندارد. بنابراين دستور داد او را بازداشت؛ محاكمه و محكوم به اعدام كردند. كانوس، حاكمان را مسئول حفظ برابري نسبي انسان ها مي دانست و براين باور بود كه آنان نبايد بگذارند كه تعادل ميان انسان ها بر هم بخورد. كانوس شايد نخستين فيلسوفي باشد كه بر توزيع عادلانه در آمد و رابطه كار و درآمد تأكيد كرده است. هر تیشه که بر پیکر اندیشه زدند بنیان وجود خویش را ریشه زدند اندیشه نمرده است و نمیرد هرگز آن تیشه به بنیان جفا پیشه زدند *********** بر پیکره ی بلند جان تیشه زدند آن تیشه به ریشه های اندیشه زدند از هر رگ آن صد گل اندیشه شکفت کی ساقه سبز فکر را ریشه زدند؟! ------------------------------- (شفیعی مطهر) ------------------------------ برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395 | 15:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(290) ---------------------------------------------- فارغ از « نفرین » و « آفرین »! ------------------------------------------- من چه « نجواگرانی نژند » و « نیایشگرانی نیازمند » را دیدم که در « سیلاب توفانی و پرانگیزش » و « گرداب پر خیزابه و خیزش » از « شدّت هول و هراس » و با « حدّت ترس از افلاس » با « خداوند خویش » ، « وفاداری بیش » را « پیمان بستند»؛ اما در « منزل رامش » و « ساحل آرامش » آن را « شکستند». چه زیباست همواره با خدا « زیستن »! و « رنج » و « رفاه » را با یک نگاه « نگریستن »! پرستشی زیباست که انگیزه آن نه « رهایی از رنج » و نه « در سودای گنج » ؛ بلکه تنها انگیزه پرستشگر « خروج از غُلِ غلافِ زمین » و « عروج به قلّه ی قافِ یقین » باشد! پرستشی « شیرین » و « کمال آفرین »است که فارغ از « نفرین » و « آفرین »، پرستشگر را به « رهایی از وابستگی ها » و به « تَمَنّای وارستگی ها » برساند ! ------------------------------------------ #شفیعی_مطهر ------------------------------- نژند : اندوهگین ،افسرده،پژمرده،سرگشته،خشمگین خیزابه : موج،کوهه آب افلاس : بی چیزشدن،نادارشدن،تنگدستی و بینوایی،ورشکستگی حدّت : تیزی،تندی،برندگی،خشم،غضب غُل : طوق،بند آهنی که به گردن یا دست زندانی ببندند غلاف : پوشش،پوشینه،نیام و جلد شمشیر عروج: بالارفتن،به بلندی برآمدن تَمَنّا : آرزوکردن،خواهش کردن،درخواست ------------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 14 خرداد 1395 | 8:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
ريشة تاريخي توسعه ----------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------------- * وقتي يك روزنامه نويس فرانسوي از روزنامه فيگارو با مظفّرالدّين شاه در حين سفرش به فرنگستان مصاحبه كرده و از وي مي پرسد: چه چيز پاريس براي شما جذّاب و جالب توجه بود؟ وي پاسخ مي دهد: يك شب وقتي از هتل محل اقامت خارج مي شدم، مقابل در ورودي هتل درشكه اي را ديدم كه منتظر مسافر است و سورچي درشكه زير نور چراغ گازي بالاي سرش با آرامش خيال غرق در مطالعه روزنامه است! ** در 17 دسامبر 1791 (225 سال پيش) اصلاحيه هاي دهگانه قانون اساسي آمريكا به اجرا در آمد. بر پايه آن آزادي مطبوعات، بيان، عقايد، مذهب، تشكيل اجتماعات مسالمت آميز، دادن شكايت و اعتراضيه به مراجع و مقامات، حمل اسلحه و داشتن امنيت شخصي و منع بازرسي غير منصفانه و منع مجازات با اعمال شاقّه تضمين شده است. به همين دليل انتشار روزنامه در آمريكا نياز به كسب پروانه ندارد و نمي تواند قانوني به نام مطبوعات وجود داشته باشد. ----------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 13 خرداد 1395 | 6:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(289) ------------------------------------------------- از « چشم شور » تا « چشمه نور » ------------------------------------------------ من چه بسيار كساني را ديدم كه « نا زيبا » ،اما « فریبا » بودند، در حالی که می توانستند « زيبايي را درك » و « فریبایی را ترک » کنند. شهروندانی را دیدم که نه « مهربان » بودند و نه « شادمان »؛ اما با « نسیم مهربانی » مست می شدند و با « شمیم شادمانی » سرمست! انسان هایی را دیدم که « خوب » نبودند ، ولي « خوبي » را مي فهميدند. اینان « خَسته از خراش خار خشونت » بودند و « محروم از مَرهمِ مرموزِ مهر و مروت و محبت »! از « پگاه آفرینش خامه » تا « گاه نگارش این چامه » ، این « نسیم مهربانی » و « شمیم شادمانی » است که می تواند « خدنگ خشونت را نَرمین » و « سنگ قساوت را شَرمگین » کند. بنابراین بیاییم چون « مهر فروزان » بر فراز « سپهر انسان » « بدرخشیم» و به همه « چشم های شور » ،« چشمه نور » و به همه « کرهای کور »، «کِرِشمه بلور» « بخشیم »! ---------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------------- فریبا : فریبنده،فریب دهنده خسته : آزرده،مجروح،دردمند،بیمار،مانده و رنجدیده از کار زیاد یا راه رفتن بسیار مرهم : هر دارویی که روی زخم بگذارند مرموز : رمزدار،پوشیده مروت : جوانمردی،مردمی، مردانگی،نرم دلی خامه : قلم چامه : شعر،غزل،سرود،نغمه خدنگ : تیر راست و بلند نَرمین : نَرم ،نرم شده چشم شور : چشم بد ، چشمی که از آن چشم زخم به کسی یا چیزی برسد کِرِشمه : ناز،غمزه،اشاره با چشم و ابرو ------------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 13 خرداد 1395 | 3:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 123 124 125 126 127 ... 241 صفحه بعد