جوشش خون لاله در میدان ژاله
#شفیعی_مطهر
اینجا میدان ژاله است ، ميدان يورش رجّاله ها بر لبخند لاله ها.
اينجا ميدان رويارويي رگبار تير است بر گل نغمه هاي تكبير.
اينجا نمايشگاه عظيم شرافت بشر است در برابر شرارت شر .
اينجا محل انتشار عطر توحيد است از لب هاي شكوفه هاي شهيد .
اينجا فرودگاه تُندرهاي شور و نشور است از بلنداي مناره هاي نور .
اينجا ميدان مصاف دنائت است با مناعت و عرصه تاخت و تاز عصاره عداوت و قساوت است بر اسوه هاي استقامت و سخاوت .
اينجا صداي شكستن بلور بغض ها فضا را انباشته و پرچم هاي خشم و خروش بر فراز گلدسته هاي قيام برافراشته است.
در اينجا هديه سرخ گلوله هاي سرب شاهي براي قلب هاي عاشقان الهي ، لحظه ها را خونين و ثانيه ها را عطرآگين كرده است .
در اينجا گُل قُرب الهي با نسيم سُرب شاهي شكفته مي شود و غنچه قرابت با شميم شهادت .
در اينجا سينه سرخان عاشق در زلال خون شقايق پَر مي شويند و خون چكان تا خلوتگاه خورشيد پَر مي كشند .
در اينجا سنگيني بار فاجعه ، پشت واژه ها را مي شكند و حجم وسيع مصيبت ، گستره گسترده كلمات را مي آگند.
در اينجا آن قدر بذرهاي جمال در دل خاك نهفت كه نمي دانم فردا - در بهار آزادي - چقدر گل هاي كمال بر فراز خاك خواهد شكفت ؟!
چه طراوت ها كه به غارت رفت ! و چه لطافت ها كه گرفتار شقاوت شد!!
در هفده شهريور ۵۷ فرياد " استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي " با خون شهيدان رنگين شد و با شميم عشق ، عطرآگين.
در هفدهم شهريور ۱۳۵۷ تظاهرات ميليوني آزادي خواهان مسلمان در ميدان ژاله (شهدا) به وسيله مزدوران گارد شاهي به خون كشيده شد و عده بسياري از هم ميهنان ما به شهادت رسيدند . گرچه سياهي ستم شاه ،سيماي اين جمعه را سياه كرد - جمعه سياه - ولي روي ديگر اين سكه ، سرخي خون شهيدان بود كه اين روز را به نام " جمعه خونين " در تاريخ ثبت كرد .
ضمن گرامي داشت ياد سرخ شهيدان به خون خفته هفده شهريور ، موفقيت و پيروزي همه رهروان راه سبز شهيدان و رسانيدن كلام و ابلاغ پيام اين عزيزان - که گسترش آزادی ها و تکریم شخصیت انسان ها بود - را از درگاه خداوند متعال و معبود لايزال آرزو دارم .
این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(377)
« بستگان به زمین » و « وابستگان به زمان»
من « مرغان شاد » و « پرندگان آزاد » را
« رهاتر از موج » و « فراتر از اوج » دیدم؛
پرندگانی که « سینه سپهر را می شکافند »
و در « مِهینه مِهر می شکفند»!
این « پرندگان سبکبال » و مرغان فرخنده فال »
بر بلندای سپهر پرواز خود نه « مرزی » دارند و نه « ترس و لرزی ».
بنابراین دانستم که برای رهایی از « بند خاک » و « گزند مغاک»
باید دل را از « دلبستگی ها » و جان را از « وابستگی ها » آزاد کرد!
« بستگان به زمین » و « وابستگان به زمان»
نه « پری برای پرواز » دارند و نه « نایی برای آواز »!
اینان « سر به زیر » دارند و « پای در قیر»!
عمری بر روی محیط « دایره هوس » و « خاطره قفس » می دَوَند!
و هر چه تندتر « بدَوَند»،زودتر به نقطه آغاز « می رسند».
نه « گامی به پیش می گذارند »
و نه « اهتمامی به خویش دارند»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
مِهینه : بزرگ،بزرگ تر،بزرگ ترین
مِهر : آفتاب،خورشید
فرخنده فال: نیک بخت،خجسته،مبارک
مغاک : گودال،جای گود
اهتمام : همت گماشتن بر امری،کوشیدن
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
فرهنگسازي وظيفه كيست؟
#شفیعی_مطهر
نقل ميكنند كه، حاكمی به حكيمي گفت:
چه كنيم كه مردم به آموزش علم و حكمت رغبت كنند، و جوانان و نوجوانان خود را به مدرسه رفتن و دانشمند شدن تشويق كنند؟
حكيم گفت: اگر در اين سخن صادق هستي، كافي است كه چند روزي زمام مركب مرا در دست بگيري و از خانه تا مدرسه و بالعكس مرا همراهي كني، تا مردم به ويژه نسل نو دريابند كه حكومت تا چه اندازه، علم و عالم را ارج مينهد و براي آن ارزش قائل ميشود. در اين صورت فرزندان خود را براي كسب علم و دانش به سوي مدارس گسيل ميدارند.
اين حكيم درست دريافته بود. در حديثي آمده:
«مردم به فرمانروايان خود شبيهترند تا پدران خود!»
اگر نگاه حاكمان و مديران جامعه به علم و عالم، تحقیق و محقّق و انديشه و انديشمند كريمانه باشد، اين بينش ميتواند مبناي ارجمندي پژوهش و ارزشمندي پژوهشگر قرار گيرد.
البته با دگرگونيها و تحولّات اخير در مباني گفتمان جديد در عرصههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي جهان كه همزمان با گسترش گفتمان دموكراسي و كاهش حجم نقشآفريني و سلطهگري حكومتها، از نقش فرهنگآفريني حكومتها نيز در جوامع مدرن كاسته شده است؛ اما در جامعه نيمهسنّتي ما هنوز حاكمان، رهبران و مديران جامعه، بزرگترين و ژرفترين نقش فرهنگآفريني را بر عهده دارند. بنابراين مديران و حاكمان درباره ترويج و تعميق امر پژوهش همزمان ميتوانند در دو عرصه انجام وظيفه نمايند:
الف) فرهنگسازي و نهادينه كردن امر پژوهش؛
ب) افزايش سهم دانشگاه ها و آموزش و پرورش،در امور پژوهشي .
براي همه شما عزيزان از درگاه خداوند متعال ، سلامت و موفقيت روزفزون مسئلت دارم.
پيوسته هوادار ره حق باشيد
در كسب رضاي حق موفق باشيد
این کانال تلگرامی چشم به راه نگاه پویشگر شماست:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(376)
« واقعیت گریزی » و « حقیقت ستیزی»!
من ایدئولوگی را دیدم
که اسب ایدئولوژی او « مُرده »
و هرزه گیاه اندیشه اش « پژمُرده » بود؛
اما او به جاي پياده شدن از این « اسب بیمار »
و دست کشیدن از این « کسب و کار »
،دست به هر « كاری متعارف » و « ابتکاری غيرمتعارف » مي زد
تا با « واقعیت » « بستیزد » و از « حقیقت » « بگریزد »!
غافل از این که « صفای حقیقت » و « سیمای واقعیت »
چونان « مهر » بر سینه « سپهر » « می درخشد»
و هم « شیفتگان زلال » و هم « فریفتگان ضلال » را
« نور و شعور » « می بخشد»!
#شفیعی_مطهر
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
اقتدار حكومت
#شفیعی_مطهر
آيا «اقتدار» براي حكومت لازم است؟
اگر حكومت بايد «مقتدر» باشد، سقف «اقتدار» بر چه ستونی باید استوار باشد؟
آيا سخت گيري حكومت نسبت به مردم و سركوب مخالفان نشانه اقتدار يك حكومت است؟
بديهي است يك حكومت براي اداره عادلانه يك جامعه قطعاً بايد مقتدر باشد. اداره عادلانه يك جامعه بزرگ به ابزارها و اهرم هاي قوي و نيرومند نياز دارد. حكومتي كه مي خواهد حقوق افراد ضعيف و ستمديده را - بدون لكنت زبان - از چنگ افراد ستمگر و قلدر بگيرد، لزوماً بايد مقتدر، نيرومند و قاطع باشد.
«اميرالمؤمنين علي (ع) فرمود: من اين جمله را مكرر از زبان پيغمبر اكرم (ص) شنيدم كه:
لن تقدّس امّة حتّي يؤخذ للضّعيف حقّه من القويّ غير متعتع.
هرگز جامعه اي به مقام قداست، به مقامي كه قابل تقديس و تمجيد باشد، كه بشود گفت اين جامعه، جامعة انساني است، نمي رسد، مگر آن وقت كه وضع به اين منوال باشد، كه ضعيف حقش را از قوي بگيرد بدون لكنت كلمه. وقتي ضعيف در مقابل قوي مي ايستد، لكنتي در بيانش وجود نداشته باشد.
اين ، شامل دو مطلب است:
يكي اين كه مردم به طور كلي روحيّه ضعف و زبوني را از خود دور كنند و در مقابل قوي هر اندازه قوي باشد، شجاعانه بايستند، لكنت به زبانشان نيفتد، ترس نداشته باشند،
ديگر اين كه اصلاً نظامات اجتماعي بايد طوري باشد كه در مقابل قانون، قوي وضعيفي وجود نداشته باشد. »(1)
كلام مولا (ع) بيانگر اين حقيقت است كه:
1- حكومت بايد مقتدر باشد؛
2- اقتدار حكومت به استقرار عدالت اجتماعي و احقاق حقوق مردم است؛
3- در جامعه و حكومت مقتدر، زبان و بيان مردم - به ويژه افراد ضعيف و ستمديده - آزاد، رسا و گوياست.
«علي (ع) در آن فرماني كه به مالك اشتر نوشته است، جمله اي دارد كه عين آن در اصول كافي هم هست. به او مي فرمايد:
مالك! تو بايد به گونه اي حكومت بكني كه مردم تو را به معني واقعي تأمين كننده امنيتشان و نگهدار هستي و مالشان و دوست عزيز خودشان بدانند، نه يك موجودي كه خودش را به صورت يك ابوالهول در آورده و هميشه مي خواهد مردم را از خودش بترساند، با عامل ترس مي خواهد حكومت بكند.(2)»
در جامعه و حكومت مقتدر، «عدالت» بر صدر مي نشيند و «قاطعيت» قدر مي بيند. استعدادها شكوفا، و فرياد ها گويا مي شود.
مردم در آن عزيزند.
در اين جامعه اقتدار و قاطعيت در خدمت عدالت و قانون است، نه ابزار اعمال و اميال حاكمان.
زلال «مهر و مدارا» در كوچه هاي شهر موج مي زند و نسيم «عشق و عدالت» در فضاي جامعه عطر آرامش مي پراكند.
روش حكومتي زمامداران اسلامي بر اصل مهر و مدارا استوار، و بر محور عدل و اقتدار پايدار مي ماند.
«اميرمؤمنان (ع) براي سردار خود «معقل بن قيس رياحي» كه در رأس 3000 نفر از مداين به طرف شام، قلمرو معاويه مي رود، مي گويد:
از خدا بترس، خدا را در نظر بگير و تا دشمن به جنگ شروع نكند، تو شروع نكن. مبادا دشمني آنان تو را وادار كند كه قبل از آن كه آن ها را كاملاً دعوت و اتمام حجت كني ، به زد و خورد مبادرت ورزي.»
اين شيوه و روش امام علي (ع) است ، و اما وقتي آلتر ناتيو او، معاويه، مي خواهد دستور حمله بدهد، چه مي گويد؟ او به «سفيان غامدي» كه او را مأمور شبيخون به حدود قلمرو حكومت علي (ع) كرده است، مي گويد:
«برو، شبيخون بزن و آدم بكش و اموال را غارت كن كه اين كارها از لحاظ سياست بسيار نافع است؛ زيرا اهل عراق مي ترسند و دوستان ما كه در گوشه و كنار هستند، خوش وقت و دل قوي مي گردند و بعضي هم كه مرددّ هستند كه چه كنند ، به طرف ما خواهند آمد.(3)»
در مكتب اسلام، اساس سياست و روش حكومت بر مهر و مدارا است، نه تندي و خشونت.
امام صادق (ع) به «عمار بن ابي احوص» فرمود:
«بر مردم فشار نياوريد. آيا نمي داني كه حكومتداري و روش اداره امور بني اميّه بر زور و فشار و ستم بود، ولي حكومتداري و روش اداره امور ما به نرمي و مهرباني و متانت و تقيّه و حسن معاشرت و پاكدامني و كوشش است؟ پس كاري كنيد كه مردم به دين شما و مسلكي كه داريد، رغبت پيدا كنند.(4)»
بعضي از سياستمداران حاكم گويي فراموش كرده اند كه در گفتمان حكومتگري اسلامي، مردم «ولي نعمت» اند و حاكمان در خدمت. آنان پيوسته كارهاي اندك خود را به رخ مي كشند و از مردم انتظار سپاس و احترام دارند.
امام علي (ع) در فرمان معروف خود به مالك اشتر مي فرمايد:
«بر حذر باش از منت نهادن به مردم در قبال نيكي ات به آن ها … پس هر آينه منت نهادن نيكي را تباه مي سازد.»
پيام اصلي و نكته محوري همه نهضت ها و انقلاب هاي يك صد سال اخير در ايران و جهان، اصل استقرار حاكميت مردم يا مردم سالاري بوده است. امروزه نيز گفتمان غالب در دنيا، دموكراسي و مردم سالاري است. بي ترديد هر حكومتي هر چند مقتدر در جهان تنها در يك صورت مي تواند پايدار بماند و ماندگار شود و آن اين است كه پايه هاي اقتدار خود را بر اصول مردم سالاري استوار سازد.
در بينش اسلامي آياتي چون: «امر هم شوري بينهم» و «وشارهم في الامر» و نيز اقوال و افعال و شيوه حكومتي پيامبر اكرم (ص) و امام علي (ع) بر نقش مهم و محوري مردم در امر حكومت تأكيد ورزيدند. اما شيوه حكومتي زمامداران خود كامه اي چون بني اميّه و بني عباس و … باعث شد كه «مردم» فراموش شوند و مردم نيز خود را فراموش كردند.
بنا براين وقتي بيدارگراني چون سيد جمال الدين اسد آبادي، عبدالرحمن كواكبي (فقيه سوري اهل سنت) و آيت الله ناييني بر حقوق مردم و نقش محوري آنان در حكومت اشاره كردند، بسياري پنداشتند اين افكار وارداتي و غربي است و هيچ ريشه اي در متن آيات، روايات و سنت پیامبر (ص) ندارد!
سيد جمال نخستين عالم برجسته مسلمان بود كه براي تبيين حقوق مردم و شفّاف كردن مرزهاي مسئوليت و اختيارات مردم و زمامداران، اولين قانون اساسي ايران را در سفر آخر خود به ايران در سال 1308 قمري (1۲۲ سال پيش) نوشت. اين تفكر «حقوق مردم» به تدريج در سراسر كشورهاي اسلامي رواج يافت. حق حاكميت ملي و مردمي و صاحب حق دانستن متن جامعه مانند خون تازه اي در رگ هاي امت اسلامي جاري شد و موجد و منشأ و سرچشمه بسياري از نهضت هاي مردمي در ايران و ساير كشورهاي اسلامي گرديد. بسياري از روشنفكران اسلامي و عالمان ديني بر آن شدند تا با كاوش در متون اسلامي اين حقوق فراموش شده مردم را بازيابند و دموكراتيك بودن شيوه حكومتي اسلام را باز شناسند.
كواكبي در كتاب مهم «طبايع الاستبداد» و آيت الله ناييني در كتاب «تنبيه الامّه و تنزيه الملّه» فصل تازه اي در اين باب گشودند. علماي ثلاثه نجف مرحوم آخوند خراساني، مرحوم شفيع عبدالله مازندراني و مرحوم محمد حسين كاشف الغطاء مشتركاً طي اطّلاعيه اي اعلام كردند كه:
«به اجماع علما ، حكومت در عصر غيبت از آن جمهور مسلمين است.»
از آن پس مسلمانان به فكر افتادند كه بايد با تدوين «قانون اساسي» به عنوان ميثاق مشترك ملت و حاكميت بكوشند تا حقوق فراموش شده خود را احيا و احقاق كنند.(5)
علامه اقبال شاعر روشنفكر پاكستاني با الهام از اين گفتمان چنين سرود:
خدا آن ملّتي را سروري داد
كه تقديرش به دست خويش بنوشت
به آن ملت سرو كاري ندارد
كه دهقانش براي ديگري كشت
پاورقي ها
1- استاد مرتضي مطهري، پيرامون جمهوري اسلامي، ص82
2- همان، ص81
3- با الهام از كتاب «علي از زبان استاد مطهري، نوشتة عباس عزيزي»
4- استاد مصطفي دلشاد تهراني، دولت آفتاب، به نقل از الخصال، ج2، صص354-355
5- با بهره گيري از مقاله «باز انديشي مسلماني» نوشتة روح الله يوسفي، همشهري، 17/2/82
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(374)
« پارسی » یا « فارسی »؟!
من « پارسي » زبان هايي را ديدم
كه زبان گويشي خود را نه « پارسی » ،که« فارسي » مي ناميدند،
زیراعرب ها حرف« پ » ندارند!!
پس از یورش « اعراب » و خاموشی « فروغ فرهنگ و آداب »
آن چه فرهنگ و ادب « پارسی » را در سال های « بی حارسی » حراست کرد
نه « شاهان خودکامه » که « زبان شاهنامه » بود!
#شفیعی_مطهر
بیشتر بخوانید در کانال
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(373)
درد بی دردی!
من دوستی را دیدم
که هم « درد » داشت و هم « دل »،
فهميدم مي توان با او « درددل » كرد!
درد بی دردی چه دردی بی دواست!
درد ،لطف و نعمت پاک خداست
#شفیعی_مطهر
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(372)
شما چی؟!
من دوستم را دیدم.
گفت: دوستت دارم.
گفتم: تو باران را هم دوست داری،
ولي به هنگام بارش باران در زير چتر پنهان مي شوي ،
آفتاب را نيز دوست داري ، اما به سايه پناه مي بري
و باد را هم دوست داري ،
اما به گاه وزش باد، پنجره را مي بندي.
اكنون بگو مرا چگونه دوست داري؟
....و دوستم به فکر فرورفت!
شما چی؟!!
#شفیعی_مطهر
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(371)
« بستر آرام » یا « خاکستر آلام »؟!
من « آدمی بی خیال » و « انسانی بدسگال » را دیدم
که بر روی « ریل های قطار » چون « بستر زرنگار»
به « خوابی شیرین » و « رویایی نوشین » فرو رفته بود؛
خوابی به « ژرفایی غفلت » و « شکرخایی عادت ».
چه « شباهتی دلاویز » و « مشابهتی شگفت انگیز» دیدم
بین این « انسان غافل » با « دنیازدگان جاهل »!
مسیر دنیا چون محل « عبور سِیل » است و « مرور رِیل »؛
بنابراین نه « بستر آرام »، که « خاکستر آلام » است!
باید هر لحظه آماده شنیدن « بانگ رحیل » باشیم و « گلبانگ گسیل »!
دنیا « پُلِ عبور » است و « مُلِ غرور ».
#شفیعی_مطهر
------------------------------
سگالیدن : اندیشیدن،فکرکردن،پنداشتن
شکرخایی : شکرخواری
مُرور : رفتن و گذشتن، گذرکردن
آلام : دردها ،رنج ها،(جمع اَلَم)
رحیل : کوچ کردن،کوچیدن
گسیل : کردن روانه کردن ،فرستادت کسی به جایی
مُل : شراب
بیشتر بخوانید در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
پرستوهاي پر افروخته ۴
(يادي از معلمان شهيد رجايي و باهنر)
خاطره دوم:
برادر رجايي ذاتا انساني خويشتن دار و خود نگه دار بود و از هر موقعيتي كه امكان داشت نفس ، او را به رفاه طلبي و تجمل پرستي بكشاند و در ميدان باز زندگي بدون كنترل رها كند ، طفره مي رفت . در تمام لحظات زندگي حتي خصوصي به هواي نفس و خواهش هاي نفساني زودگذر ، ميدان عمل نمي داد ، تا به جايي برسد كه ديگر نتواند اختيارش را داشته باشد!
يك بار بلوز بافته اي به حضورش آوردند و گفتند:
خانمي آن را بافته و با اميد و آرزوي فراوان به نخست وزير محبوب و حزب الهي خود هديه و سفارش كرده است كه حتما ايشان از آن براي شخص خود استفاده كند . رجايي ابتدا حسب معمول از پذيرفتن آن خودداري كرد ، ولي وقتي كه به يادآوري هاي پيام آورنده توجه كرد ، چاره اي نديد جز آن كه آن را بپذيرد و قلب ساده و بي آلايشانسان رنج كشيده اي را به دست آورد و به ارزش هاي ساده، ولي پر محتوايش احترام بگذارد . لذا آن را پوشيد و مسماي پوشيدن را تحقق بخشيد . آنگاه نگاهي به اطرافيان كرد و خود را برانداز نمود . لحظه اي بعد با تبسمي حاكي از كفايت و كنترل خواسته ها بلوز پوشيده را از تن در آورد و گفت :
من پوشيدم و خواهش نفسم را اجابت كردم و نذر آن خانم را نيز برآورده ساختم . اما از اين بيشتر نيازي نيست و افزون از آن جز اسراف نمي تواند باشد ، زيرا من فعلا چيزي دارم كه مرا بپوشاند ! بهتر آن است كه آن را براي محرومان و جنگ زدگان ارسال كنيد كه آنان اولويت داشته و استحقاق بيشتري در اين مورد دارند!!
...ادامه دارد
موضوعات مرتبط: روزنوشت
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.