#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(414)
« کابوسی غمّاز »و « عروسی پُرناز » !
من دنیا را چون « سایه ای دراز » و « همسایه ای طنّاز » دیدم
که اگر او را دنبال کنی، « با تو می ستیزد » و « از تو مي گريزد »؛
ولي اگر از او بگريزي، « تو را دنبال » و « از تو استقبال » مي كند.
دنیا « کابوسی غمّاز » است و « عروسی پُرناز » .
« ورجاوندان را می شکیبد »،ولی « آزمندان را می فریبد »!
دنیا به مثال سایه همراه شماست
فرّار بود گرش تو دنبال کنی
امّا چو ز نزد او گریزان گردی
دنبال کند تو گر اهمال کنی
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
طنّاز: فسوس کننده،شوخ و پُرناز،،مسخره کننده
ناز: فخر ،عشوه ،کرشمه
کابوس: حالت اختناق و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می دهد و خیال می کند چیزی سنگین بر سینه اش فشار می آورد و نمی تواند تکان بخورد
غمّاز : غمزه کنندهاشاره کننده با چشم و ابرو
ورجاوند : بلندپایه،ارجمند،برازنده،نیرومند
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
عاشورا خطّ سبز عزّت
#شفیعی_مطهر
عاشورایی دیگر گذشت و داغی دیگر بر دل ها گذاشت!
عاشورا قلّه ای است بلند و شکوهمند که قرن هاست پیروز و سرفراز بر بلندای تاریخ بشر ایستاده و سرود پویایی و پایایی را در گوش زمان زمزمه می کند.
از این قُلّه رفیع رفعت دو خط موازی تا دامنه قیامت کشیده اند:
یکی خط سبز عزّت و دیگری خط سرخ شهادت .
زیست طیّبه هر مسلمان موحّد بر روی یکی از این دو خط استمرار دارد ، يعني اگر مي تواند در خطّ سبز عزّت مي زيَد و گر نه در خطّ سرخ شهادت مي ميرد ....و راه سومي ندارد.
در اين دو خط سبز و سرخ - عزّت و شهادت - نه رنگي از ريا ديده مي شود و نه زنگاري از جفا .
در زيست طيّبه نه تعلّق به ناسوت راه دارد و نه تملّق به طاغوت.
تكلّف گر نباشد خوش توان زيست
تعلّق گر نباشد خوش توان مُرد
انسان هاي عاشورايي نه زر و زور را برمي تابند و نه به سوي تزوير مي شتابند. از اين مي گريزند و با آن مي ستيزند.
اينان تا شور حسيني در سر و شعور حسيني را در دل دارند، اين شعار حسيني را بر لب دارند:
تا مي توان در خاك و خون خُفت
چون مي توان خواري پذيرفت؟
يا زندگي با فخر و عزّت
يا مرگ با عزّ شهادت
تا مي توان با سادگي مُرد
كي مي توان شرمندگي بُرد؟
آزاد مردان جبهه عاشورا و آزاد زنان حماسه كربلا در خشنودي معبود هر جفايي را جميل مي بينند و هر تلخي را تجليل .
حضرت زينب (س) در پاسخ يزيد در تحليل واقعه عاشورا مي فرمايد:
« ما رايتُ الّا جميلا » .
منطق حال و زبان قال این شیرزنان و شیرمردان حسینی این است:
گر شب پره خونم از گلو می ریزد
هر صبح شکوه شب فرو می ریزد
تا منطق تو زور و زبان شمشیر است
خون از من و از تو آبرو می ریزد
.... و اکنون در شامگاهان عظیم ترین و طولانی ترین روز تاریخ - عاشورای حسینی - زمین بر آسمان می نازد و با نمایش شکوه این حماسه سر بر می افرازد و بانگ می زند و این فریاد را سر می دهد:
نكوتر بتاب امشب اي روي ماه
كه روشن كني روي اين بزمگاه
بسا شمع رخشنده تابناك
ز باد خــوادث فرو مُرده پاك
بتاب اي مه امشب كه افلاكيان
ببينند جانبازي خاكيان
.. ما با دلی پرخون و رویی گلگون ضمن تسلیت این واقعه جانگداز عالم بشری به همه آزادگان زمین و حقجویان زمان ،موفقيت روز افزون همگان را در پويش راه عزت و كرامت حسيني را از درگاه خداوند متعال مسئلت داريم و با پیامی کوتاه و تکان دهنده از سرور شهیدان (ع) سخن را به پایان می رسانیم:
النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْيَا، والدِّینُ لَعقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ ما دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ، فَإذا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیّانُونَ.
مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقۀ زبانشان است، تا زمانی كه آسایششان برقرار باشد، گرد آن میچرخند و آنگاه که با آزمایش غربال شوند، دینداران اندک خواهند بود. (بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۳۸۳)
باید به پا خاست و راه این رهرو راستین را ادامه داد. حسین، زیستن با عزّت می خواهد ، نه گريستن با ذلت !
تصور كنيد در جبهه كسي براي رسيدن به هدف ايثار كند و روي مين برود تا افراد ديگر از آن جا عبور كنند و به مقصد برسند؛ ولي بعد از شهادت او آن ها به جاي اين كه راه را ادامه دهند، تا به هدف برسند، بنشينند و فقط براي او گريه كنند!
شما را چشم در راهیم در کانال زیر:
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(413)
« پاسدار عزّت » و « معمار ذلّت »
من كساني را ديدم كه از « قُلّه بلند دماوند»
و « چکاد شکوهمند سهند» افتادند،
اما از جاي « برخاستند »، زيرا زندگي را « مي خواستند»؛
اما كساني را ديدم كه نه « از خشم کژدُم »
که چون « از چشم مردُم » افتادند،
هرگز نتوانستند از این جاي « زشت شوم برخيزند »
و با « سرنوشت محتوم بستيزند».
هر انسان خود « پاسدار عزّت » و « معمار ذلّت » خویش است!
#شفیعی_مطهر
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
ارمغان عاشورا
(#شفیعی_مطهر)
عاشورایی دیگر گذشت و ما را گامی به سوی سفر به دیار حبیب نزدیک تر کرد .
من خیلی وقت است بر این باورم که فلفسه برگزاری آیین های دینی و ملی چون سالروز میلاد یا شهادت یا وفات پیشوایان و بزرگان این است که ما از این رهگذر، توشه ای و از خرمن آموزه های آنان، خوشه ای برگیریم . بنابراین من امروز یکی از رهنمودهای امام آزادگان حضرت حسین بن علی (ع) را می خواهم به عنوان ارمغان عاشورای حسینی با شما به گفتگو بنشینم .
ایشان سخنی بدین مضمون دارند :
« عقل و خرد جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد .»
آیا ما تا کنون درباره تحقق امر فوق اندیشیده ایم ؟ اگر نه هم اکنون کمی بیندیشیم و ببینیم آیا ما در طرح هر مسئله واقعا به دنبال حقیقت مطلب هستیم ، یا منافع خود ؟
اگر ما در بازبینی یک مسئله فقط به دنبال منافع خود باشیم ، دیگر کشف حقیقت از دایره درک ما حذف می شود و این خود ضد کمال بخشی عقل و خرد است .
بدیهی است تنها وجه ممیزه ما نسبت به سایر موجودات « عقل و خرد » ماست و اگر این موهبت عظمی را از ما بگیرند ، دیگر امتیازی بر حیوانات نداریم .
از سوی دیگر رشد و تکامل این ودیعه الهی - عقل - هم تنها با پیروی از حق تحقّق می یابد ، پس طالبان کمال و رهپویان وصال راهی جز پیروی عارفانه و عاشقانه از حق و حقیقت ندارند . در پویش این راه خدا قول داده که خود دست ما گیرد و به وصال پذیرد :
« والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین » ( قرآن ، عنکبوت ، ۶۹)
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(412)
از « ساحل شرف » تا « جزیره هدف »!
من « مديران سازمان » و « رهبران جهان » را آن گاه موفّق ديدم
كه پيش از فشردن دست كاركنان و شهروندان ،
« دل ها را تسخير » و « مشکل ها را تدبیر » کنند!
رهبر وقتی می تواند « مُثمر ثَمَر » و « مَنشا اَثَر » باشد
که در جان ها « محبوب » و پایه های قدرتش بر « قلوب » استوار گردد.
رهبر نسبت به مردم چونان « زورقی رها » بر روی« آب دریا »است
آب دریا می تواند « زورق روان »را بر فراز « دست های مهربان »خود
از « ساحل شرف » تا « جزیره هدف » برساند؛
نیز « دریای مردمی »می تواند با یورش به داخل « زورق رهبری »
آن را با « سرنشینان سرگردان » به ژرفای « دریای عصیان » بفرستد.
پیامبر اکرم (ص) :
صِنفانِ اِذا صلحا صلحت الاُمّه وَ اذا فَسَدا فَسَدت الاُمّه .
قیل : مَن هُم؟ یا رَسول الله! قالَ: اَلعُلَماء وَ الرُّوَساء
دو صنف هستند که هرگاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود و هرگاه فاسد شوند، امت فاسد خواهد شد.
سوال شد: اين ها چه كساني هستند؟
فرمودند: « عالمان اُمّت » و « اميران ملّت ».
(شيخ صدوق، ص۳۶)
#شفیعی_مطهر
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(411)
« خدایگان غدّار » و « فرمانروای قدرتمدار »
من ماری را دیدم با « پنج سر » و « هزار خطر »؛
اما این « سرهاي نيشدار » و « خطرهاي بي شمار »
در برابر خطر « خودكامگي انسان » و این « طغیان بی کران »،
« بلايي حقير » است و « دردي چاره پذير ».
« خدایگان غدّار » و « فرمانروای قدرتمدار »
چون خود را « مُجاز به غارت » و « بی نیاز از نظارت » مردم ببیند،
از گرگ « سفّاک تر »است و از مار « خطرناک تر »!
#شفیعی_مطهر
----------------------
خدایگان: خداوند،پادشاه بزرگ
غدّار: بی وفا، خائن، حیله گر ،فریبکار
مُجاز: اجازه داده شده، جایز، روا
سفّاک:خون ریز
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(410)
« رهبر راستین » یا « تاجوَر فَرنشین »؟
من مدیری را برای « رهبری، شایسته » و برای « راهبردی، بایسته » دیدم
که راه را « بنماید » و خود پیشاپیش رهروان راه را « بپیماید ».
نه این که خود در « کُنجِ عافیت نشیند » و « لُنجِ سلامت برچیند»؛
ولی رهروان را به « کار با بدبختی ها » و « پیکار با سختی ها » برانگیزد!
آن که خود به « تجمُّل » می گراید و خلق را به « تحمُّل » فرامی خواند،
نه « رهبری راستین »، که « تاجوَری فَرنشین » است!
کسی « شایسته رهبری » و « بایسته مهتری » است
که کهتران را « فراتر نشاند » و خود را « فروتر خواند ».
امام علي(ع) : اَلسَّيدُ مَن تَحَمَّلَ المَوونه وَ جاءَ بِالمَعونَه.
آقا و سرور جامعه كسي است كه زحمت ديگران را بر دوش مي كشد و به دیگران ياري مي رساند.
#شفیعی_مطهر
----------------------------
لُنج : دو طرف دهان از بیرون،لب،گرداگرد دهان
فَرنشین: رئیس،بالانشین
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(ویژه عاشورا)
عاشورا؛«مکتب بالیدن» ،نه «شب نالیدن»!
من عاشورا را « مكتبي براي باليدن » ديدم ،نه « شبي براي ناليدن »،
كربلا را « آموزه اي براي مكتب » ديدم ، نه « موزه اي براي مذهب »؛
ذكر آن حماسه را « نگاهي براي نگريستن » ديدم، نه « آهي براي گريستن »؛
و آيين هاي سوگواري را « نماد انگيزش شعور » ديدم،نه « نمود جوشش شور ».
من در كربلا « سوز عطشي » و « افروز آتشی » را ديدم
كه همه « زمين هاي كوير را سيراب » ، و همه « زمان هاي فقير را غرقاب » كرد.
من در شامگاه « عاشورای گلگون »،« خروش سرخ خون » را ديدم
كه از « حنجره سرخ سحاب » و « پنجره سپيد مهتاب »گذشت
و پشت « شب سياه » و « اهریمن دُژآگاه » را درهم شكست
و حقيقت سبز پيروزي « خون بر شمشير »،« حلقوم بر تير »،
« حنجر بر خنجر » و « باور بر تاجور »را جاودانه كرد.
من در كرانه خونين فرات، تابش سيمين مهتاب را ديدم
كه خواب طلايي ماهيان را نقره باران مي كرد
و مي كوشيد تا جگر سوخته فرات را در اندوه جگرسوختگان عطشناك التيام بخشد.
من سيماي سرخ و فرياد سبز شهيدان نينوا را ديدم و شنيدم
كه آيه « اِنّي اَعلَمُ مالا تَعلَمون » را براي « عرشيان تفسير مي كرد»
و جانبازي جوانمردان كربلا ، حقيقت « فَتَبارَكَ الله اَحسَنُ الخالِقين » را براي « فرشيان تعبير مي نمود».
من در شامگاه عاشورا ،نمايشگاه عظيم كربلا را ديدم كه همه عظمت عشق،عزّت،دلدادگي،حُرّيت ، حميّت و آزادگي را بر صفحه صفحه صحيفه هستي ترسيم مي كرد
و عطر عصاره اين خون جوشان را سرمايه سرخي هر فلق و زيبايي هر شفق قرار مي داد.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
کدام بر که بگرییم؟
ما برحسین؟ یا حسین بر ما؟!!/3
#شفیعی_مطهر
اما ، عزيزان من !
آيا امام حسين (ع) در قبال همه عزّت مداري هاي خود و در برابر همه مصائب مسلمين از ما گريه و سوگواري مي طلبد يا عقلانت و خردمداري؟!
ايشان از شيعه راستين خود ذهني نقّاد و طبعي وقّاد مي خواهد.
« من دلائل العالم انتقاده لحدیثه »
(تحف العقول ، ص ۲۴۸)
سخنی که از قید قلم رسته و بر صدراين مقال نشسته ، گهری ناب و جرعه ای از آفتاب است که از اندیشه و بیان امام حسین (ع) تراویده و بر صفحه ای از صحیفه هستی أرمیده است .
امام آزادگان ، تفکّر و نقّادی سخن را تا بدان پایه ارج می نهند که آن را از نشانه ها و دلایل دانایی انسان می دانند .
عقل را باید به کمال رساند و آن را بر صدر استدلال نشاند .
ایشان بر این باورند که :
« عقل جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد .»
اکنون ما امّتی هستیم که پیروی از ائمّه اطهار (َع) را افتخار خود می دانیم و ارادت و محبّت خود نسبت به ایشان را انگیزه همه کارهای خود می شماریم .
آیین ها و مراسمی که ما هر ساله به انگیزه عزاداری و سوگواری حضرت سیّدالشّهدا(ع) برگزار می کنیم ، آیا نباید ما را گامی به سوی شناخت راه و روش ایشان نزدیک کند ؟
ما در این آیین ها چقدر شعر و شعار و نوحه و مصیبت مبنی بر تشنگی این بزرگواران نقل می کنیم ؟! اما کمتر از بیانات و سخنان خود ایشان می گوییم .
سخنرانی حضرت امام حسین(ع) در «منی» از بی نظیرترین و زیباترین و شیواترین بیانات تاریخ است . طراوت و تازگی در فرازهای شگفت انگیز سخنان ایشان جلوه گر است . اما چون نوحه های بی پایه مدّاحان گریه آور و سوزناک است ، بیشتر وقت مجالس عزاداری در اختیار آنان است.
ادامه دارد...
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(409)
« صاف گفتن » و « شفّاف شکفتن »!
من سرهایی را دیدم « گران » و چشم هایی « نگران »؛
« گران از خواب غفلت » و « نگران از تعارض تصاوير هويت » !
هویت ديروز در قاب فردا نه « فعّالیّتی در عمل » دارد و نه « جذّابیّتی در اَمَل ».
نه « القاب » در « قاب » می گنجد و نه « قاب » در « نقاب »!
در « روزگار زلالی » و رواج « بهار دیجیتالی »
تنها باید از « آب و آیینه » سخن گفت ،نه از « کین و کینه »!
باید « صاف گفت » و « شفّاف شکفت »!
#شفیعی_مطهر
--------------------------
صاف :صافی،پاکیزه و خالص و بی دُرد،بی غش،بی آلایش
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.