نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز


زمزمه گرم خیز و نرم ریز چشمه ساران ،

گلرقص گوهرین و آبگینه گون آبشاران ، 

آذرخش آذرافروز و آتشین آسمان ،

رگبار روح بخش باران بهاران ، 

بازی پرغوغای برگ و باد در آغوش شاخساران شمشاد ،

نگاه پاک و زلال ستارگان زیبا در آسمان فریبا ،

ریزش سیمگون مهتاب بر سیمای سپید آب ،

نغمه خوانی شورانگیز هزاردستان در صحن گلستان ،

سرود سرورآمیز حقایق از پنجره سرخ شقایق ،

تلالو رخشان ژاله بر گلبرگ لاله ،

پیام پرواز پروانه از رویش سبز جوانه ،

لغزش بلورهای مذاب بر روی سنگریزه های جویباران پرآب ،

سجده سبز نسیم سحر بر سجاده سپید سوسن های معطر ،

وزش نسیم سحرانگیز اسحارهمراه با شمیم عطرآمیز کوهسار ،

همه و همه خبر از فرارسیدن بهاری ارزنده و نوروزی فرخنده می دهند ، اما دل می گوید :

بود آن روز بر ما عید مطلق         که در جنبش درآید پرچم حق

و پیام عطراگین و بهارآفرین مولا علی(ع) مشام جان را می نوازد :

« کل یوم لایعصی الله فهو یوم عید »

هر روزی که در آن روز خدا نافرمانی نشود ، همان روز عید است .

(نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰)

عزیز فهیم و فرزانه !

فرارسیدن بهار بهروزی و وزش نسیم نوروزی در سایه سار اطاعت از قادر مطلق و اهتزاز پرچم حق را بر شما و خانواده محترم تبریک و تهنیت می گویم . امیدوارم غنچه لب هایتان شکوفا ، بهارتان زیبا ، شادی دل هایتان پیوسته و نوروزتان خجسته باد !

                                  سید علی رضا شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 29 اسفند 1392 | 10:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد419


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من انسان را موجودی «شونده»دیدم،نه «بونده»؛زیرا جنبش خاک و گردش افلاک نه سر ایستایی دارد و نه سیر قهقرایی.اصل «صیرورت »،قانون حرکت جهان هستی است.انسان همواره باید از «وضع موجود » به سوی « وضع مطلوب» حرکت کند.رضا دادن انسان به هر پایه ای از وضع مطلوب،آغاز ایستایی است؛ زیرا هر وضع مطلوبی در لحظه همان وضع موجود است؛بنابراین ایستایی در هیچ موقعیتی برای انسان نه عقلانی است و نه منطقی.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من توبه را خروج از وضع موجود و هجرت به سوی وضع مطلوب دیدم؛خروج از مسجدالحرام «من» به سوی مسجدالاقصای«فطرت».لازمه رهایی ،خودانگیختگی است و انگیزه خودانگیختگی نه «رهبت» که « رغبت»است.

خوب اینم یه جور عکس گرفته!

 

خوب اینم یه جور عکس گرفته!

من انسان امروز را دیدم که قیودات محیط و مقدرات محاط چنان سیمای شخصیت او را درهم شکسته بود که هویت او حتی برای خودش نیز در هاله ای از ابهام و هوله ای از اوهام فرو رفته بود.

من در آغازین سال های هزاره سوم افکاری را دیدم که به جای پرواز با بال های دیجیتال،نشسته بر لاک پشت خیال؛در بیابان برهوت به سوی تخته تابوت می راندند!!

 من گل های آفتاب گردان را دیدم پشت بر آفتاب و روی به سوی سراب. ...و در اینجا بود که نمادی از سقوط ملت ها و فروپاشی دولت ها برایم تداعی شد!!

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر
 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 28 اسفند 1392 | 7:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد418


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من زبان را عضوی بدون استخوان و اندامی برای بیان دیدم،اما زبانی بدین نرمی و گرمی چه آسان می تواند دل ها را بشکند و محفل ها را بپراکند....بنابراین مهارش کنیم و در اختیارش آریم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چون توانم را نگریستم،بر ناتوانیم گریستم؛بنابراین چون دیدم نمی توانم کاری کنم که ارزش نوشتن داشته باشد،کوشیدم چیزی بنویسم که ارزش خواندن داشته باشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برای انتقال و پرورش اندیشه راهی بهتر از رویش از ریشه ندیدم.ابزار انتقال اندیشه و فرهنگ باید مغز را به تلاش وادارد،اما آن را متلاشی نکند.

jadid (22)

من وقتی خرگوشی را دیدم در میان یک دنیا هویج و یک عالم بسیج، دریافتم که باید آرزویی فراتر از زمین و آرمانی فرازتر از زمان داشت؛ آرمان و آرزویی که مرا از خاک برهاند و به افلاک برساند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین تراژدی را برای بشر این دیدم که قدر داشته ها را پاس ندارد و بخواهد نداشته ها را به دست آورد.

ادامه دارد...  

                        شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 7:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد416


تصاویر زیباسازی نایت اسکین
 




 
من فروپاشی اندیشه ها را در متلاشی شدن ریشه ها دیدم.آن گاه که ریشه های هویت خشکید،اندیشه های شخصیت می پژمرد. 

 

من کسانی را دیدم پای در های و هوی هوا و دل در گروی هوی،بی خیال نرد نیرو می باختند و بر آمال، سمند آرزو می تاختند. من در این تصویر سیمای ملت هایی را دیدم که در عصر بحران بینش ها و ریزش ارزش ها در حال سقوط و زوال بودند ؛ اما در اندیشه ارضای امیال و آمال !! 

 

من مردی را دیدم که نه قامت چوبین یک نهال که نماد استقامت یک ملت زلال را با دندان سلطه گری می خورد.  

  گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من راز شیدایی انسان ها را در نیاز به تنهایی دیدم. زیرا در این شهر هر که پاک تر اندوهناک تر و هر که آلوده تر،ستوده تر!!

 

من خوشبختی را گمشده همه انسان ها دیدم؛اما چه بسیار انسان هایی را دیدم که پس از یافتن این گمشده خود را گم کردند!!

ادامه دارد...

   شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1392 | 1:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد415


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عبادات را بال و پر پرواز و عرصه راز و نیاز دیدم. آن گاه که عبادت رنگ عادت می گیرد،بصیرت نیز در بصر خلاصه می شود و فضیلت در نظر.نمادهای وحدت در قالب نهادهای وحشت تجلی می یابد و فرق ها در کسوت فرقه ها. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کوهی را دیدم که درد زاییدن گرفت،اما موش زایید!!... و شگفت انگیزتر این که آن موش ،کوه ها را می بلعید و فریاد می زد:هل من مزید؟! 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پرنده ای را دیدم که نوک او را چیدند و پر و بالش را بریدند؛اما نه توانستند شوق پرواز را از او بگیرند و نه عشق آواز را. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان ها را چون قطار دو گونه دیدم:بسیاری از آنان چون واگن های قطارند که باید به کار کشانده شوند،تنها معدودی مانند لکوموتیو هستند که می توانند با اراده و اختیار خود کار کنند و  دیگران را نیز به دنبال خود بکشند. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من افسانه های باستانی و اسطوره های انسانی را رویاهای یک ملت دیدم که آن ها را در بیداری می نگرند و با هشیاری می نگارند؛آرزوها و آرمان های خفته خود را در آن ها می جویند و راه وصولشان را می پویند

ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 18 اسفند 1392 | 6:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد414


تصاویر زیباسازی نایت اسکین


 

من در عرصه زندگی قوام بخش ترین عامل تعامل را رعایت اصل تعادل دیدم.تعادل یعنی نگاه داشتن پرنده ای در دست است که اگر آن را سخت بفشارید،می میرد و اگر سست بدارید،می پرد. پس باید با تعادل نگاهش داشت و در رفاهش گذاشت

 

من خروش خیزابه های احساس و امواج مواج حواس را دیدم؛خروش امواج احساسات را نه تهدید رفعت،که اغتنام فرصت ارزیابی کردم.بنابراین شکست این خروش ،دشوار،اما راه بهره جستن از آن هموار است. 


من انتخابات را در شهر سرب و سراب بسان مسابقه دوی دیدم که مفهوم عدالت و برابری را در آن شهر تبلور می بخشید و سرنوشت تلخ آن جامعه را به تصویر می کشید. دونده ای را بر پر و بال می نشانند و بر دوش دیگر بار می نهند!! 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من جلال و جبروت دنیوی و شکوه و شگفتی مادی را همچون دایره‌ای بر سطح آب دیدم که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود.

 

من جامعه ای پر از دلقک را برتر و بهتر دیدم از جمعیتی انباشته از آدمک! زیرا آنان نقش خود را ایفا می کنند و اینان ذات خود را می نمایانند. 
ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 | 7:36 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد413


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من چه بسیار مبارزانی را دیدم که در جوانی علیه استبداد، و ستم و بیداد جنگیدند، اما چون بر سریر قدرت و اورنگ صدارت تکیه زدند،چنان بر طبل ستم کوبیدند که ستمدیگان بر آنان برآشوبیدند.اینان چشمه های چشم ها را ندیدند ،ناگزیر خوشه های خشم ها را درویدند. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه بسیار شهریارانی را دیدم که تنها سخنانی را می شنوند که از دهانه تفنگ به درآید،نه از دهان فرهنگ....و این چنین بسیاری از صفحات تاریخ را سرخ رقم می زنند! 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تا آن گاه که بهاری ترین جلوه های فضیلت را نشسته بر اریکه ارگ عزت دیدم،با گل ها زیستم و با شبنم ها گریستم؛اما آن گاه که اهریمن فرومایگی و چاپلوسی با سازوکاری اختاپوسی بر همه ارکان شهر چیرگی یافت،ناگزیر همه پیوندهای وابستگی را گسیختم و همراه با برگ های خزان زده بر خاک فروریختم.  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من حج را آهنگ و طواف را یک فرهنگ دیدم؛طواف مدام بر گرداگرد نمادی تمام،کعبه را تهی از طبیعت و پر از حیرت دیدم،کعبه نماد است،نه نهاد.نمادی برای عشق و پرستش،نه نهادی برای آز و آلایش.


من دردآورترین اشک را نه جاری از چشم که ناشی از خشم دیدم؛خشمی خروشیده از سینه و جوشیده از دردی دیرینه.  
 

ادامه دارد...

                                               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 14 اسفند 1392 | 7:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد412


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من حتی گرگ خونخوار را در برابر انسان فریبکار ،متهم مظلوم و درنده معصوم دیدم؛گرگی که نه صداقت دیده و نه یوسف دریده،اما بار سنگین اتهام ، و نفرین و زشتی نام را مظلومانه به دوش می کشد و خاموش راه می سپرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من  تندیسگران دانشور و اندیشمندان هنرور را چنان توانمند دیدم که وقتی آنان با دست های ظریف و اندیشه های لطیف خود می توانند آهن خام را چنین رام کنند تا بار اندیشه و پیامش را حمل کند،قطعا می توانند دنیا را تکان دهند! 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در محفل متحجران مغرور و مجلس متعصبان کور،زبان لال را بهتر از بیان استدلال دیدم؛زیرا اینان هر سخن فراتر از شعور خود را انکار می کنند و تنها زبان زور دارند.  

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نفهمی را تنها درد کشنده ای دیدم که نصیب بی دردان می شود، ولی دردمندان را می کشد.نفهمی دردی است که فهمیدگان را می کشد، نه ابلهان را. 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زلزله ای را دیدم که نه تنها زمین های خاک و سنگ که زمینه های فرهنگ را لرزاند. 

ادامه دارد...


                             شفیعی مطهر

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 12 اسفند 1392 | 6:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد411


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من مرگ را نه «فوت»،که «وفات» دیدم و زندگی را نه مهلتی برای خور و خواب،که فرصتی برای انتخاب دیدم؛ انتخابی سرنوشت ساز بین وصال جاودان یا زوال آژمان.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در بسیاری از موارد نه گنج،که رنج را بهترین یار و برترین یاور دیدم؛البته به شرطی که بتوانیم از آن با زیرکی بهره جوییم و راه رشد را بپوییم.

http://www.fardanews.com/files/fa/news/1391/6/14/108041_793.jpg

من عبادت را بالاترین بال عروج و برترین مشق معراج دیدم؛اما اگر عبادت هم عادت شود،نه پر و بال که خود وبال می شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در عرصه رویارویی داد و بیداد و نیز درگیری حق و باطل هیچ کس را بی طرف ندیدم؛زیرا هر بی طرفی را عملا در اردوگاه باطل و بیداد، و یار و یاور فساد دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مفهوم برابری انسان ها را نه در تساوی فضیلت ها که در برابری فرصت ها دیدم.

ادامه دارد...

                                              شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 10 اسفند 1392 | 2:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد410


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 من رویاها را بادکنکی پوچ بر مسیر کوچ دیدم؛اما همین پدیده پوچ ،بار سنگین و حجم وزین واقعیت ها را به دنبال خود می کشد و به آمال تحقق می کشاند.

 من آدم های حسود و انسان های عنود را زندانی پندار باطل و گمان عاطل خود دیدم . او نمی تواند بفهمد که راه رهایی از این زندان پیراستن دل از رذائل است ،نه فرار از چهاردیواری و سلاسل. آن راه دیدن آفتاب است و این رسیدن به فاضلاب!!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من نظم بخشیدن در سایه خشونت و نیز حاکمیت بی نظمی در پرتو عطوفت هر دو را حقیقت گریز و کمال ستیز دیدم. کمال انسانی در نظمی محبت آمیز و انتظامی خشونت گریز است.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من توسعه فرهنگی و فرهنگ توسعه را برترین راه پیشرفت ملت ها دیدم....و کلید همه آگاهی ها در گسترش و نهادینه کردن فرهنگ مطالعه است.

یک نقاشی دیواری فوق العاده با عنوان فقر

من دنیایی بزرگ و سینه ای سترگ در دل کوچک کودکان دیدم که هنوز دنیای کوچک ما بزرگسالان نتوانسته است فروغ آن را بیالاید و به دروغ بیاراید!

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392 | 6:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد409


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من لازمه زیستن در این شهر و نگریستن به این دهر را بهره جویی از نقاب هایی گوناگون و انتخاب هایی ناموزون دیدم.با هر کس با زبانی باید سخن گفت و بسیاری از حقایق را باید نهفت.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من کسانی را دیدم که همه مردم را در قد و قواره دیدگاه کوتاه و کوتاهی نگاه خود می بینند.اینان انسان ها را به دیده حقارت می نگرند و هستی شان را با قلم اسارت می نگارند.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من زبان دل و درون را بسی رساتر و بسیار گویاتر از زبان دهان و برون دیدم.این را می توان بست ،اما آن را نمی شود درهم شکست.

من قلعه های شنی و قله های اهریمنی را بس ناپایدار و بسی بی قرار دیدم. این قلعه ها دیر یا زود اسیر امواج می شوند و هستی شان به تاراج می رود،بنابراین نه می توان بدان دل بست و نه می شود در آن نشست.

من بسیاری از نخبگان دردآشنا و اندیشمندان والا را دیدم که عمری تاوان بزرگی شان را می دادند...

ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 4 اسفند 1392 | 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد408


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من وقتی دیدم که در این شهر کسانی هستند که به جای مردم می بینند و به جای مردم سخن می گویند،در این صورت احساس کردم چه لزومی به دیدن و گفتن و چه بهره ای از رشد و شکفتن؟!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من در این شهر مردمی را دیدم که نه تنها در خواب غفلت،که در رختخواب ذلت فرورفته اند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کسانی را دیدم که همه سرمایه شان در سایه شان خلاصه می شد....و چه بدبخت مردمی که زیر سایه اینان به سرمی برند!!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من وقتی دیدم نمی توان اندیشه ای در سر داشت،با خود اندیشیدم چه فایده ای از سر داشتن و با سرداران! سر به سر گذاشتن؟!!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من مردمی را دیدم که در زیر بمباران رسانه ای از سرها مغز را و از گفتارها،سخنان نغز را ربوده بودند.با خود گفتم :چه سود از نهال های بی ریشه؟!! و سرهای بی اندیشه؟!

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 3 اسفند 1392 | 6:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد407


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من برخی از زنان را دیدم که از خدای توانمند و بزرگ یک شوهر می خواهند ،ولی از این شوهر کوچک و ناتوان همه دنیا را! (با الهام از سخن شکسپیر)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه ستمگر دیدم کسی را که از جیبش به تو می بخشد،تا از قلب تو چیزی را بگیرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من رنج های زندگی را گنج های ارزندگی دیدم؛البته به شرطی که انسان بتواند به گونه ای موثر از آن بهره گیرد.

من شن ها و ماسه ها و صدف های سواحل را نقش آفرینانی متحول دیدم. این نقش ها برای مفاهیم هنری نه ماسه هایی خاموش که شناسه هایی پرخروش اند.برای هنرمند فکور همه پدیده های هستی قلم هایی پرشور هستند.

من چه بسیار خطرها را در کمین و گوش ها را سنگین دیدم....و چه می توان کرد آن جا که کسی غافلانه گام برمی دارد و مستانه در دام می افتد؟! نه گوشی برای شنیدن دارد و نه هوشی برای اندیشیدن!

ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 2 اسفند 1392 | 6:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد406


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من تنها دو گروه را فاقد توانایی تغییر دیدم:دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان.(با الهام از سخن وین دایر)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در سینه انسان های بزرگ دو دل دیدم: دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است.

(با الهام از سخن علی علیه السلام:المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هنگامی انسان را در سراشیبی افول و سرازیری نزول دیدم که خاطره هایش بر امیدهایش بچربد و پایش بر پله خودپسندی بلغزد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی از دوستان را دیدم که مرا فروختند ،ولی به من درس هایی آموختند که اگر می ماندند،هرگز من این درس ها را فرانمی گرفتم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی از افراد را دیدم که چون در دلم برای آنان بیشتر از لیاقتشان ارزش قائل شدم،ارزش خود را در دل آن ها از دست دادم.بنابراین فهمیدم که ارزش هر کس به اندازه ظرفیت و علو شخصیت اوست.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 1 اسفند 1392 | 10:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد405


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من کودکان امروز را بسی بزرگ تر از پدران و مادران دیدم که در دنیایی فراخ تر ،اما در راهی پرسنگلاخ تر راه فردایی روشن تر را می پویند و دنیایی بهتر را می جویند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ویرانگر خانه های چوبی را نه نعره های شیرهای خشمگین،که سکوت موریانه های مسکین دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شخصیت انسانی را مهم تر از آبروی او دیدم؛زیرا شخصیت هر کس جوهره وجود اوست،ولی آبروی او تصورات دیگران درباره اوست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در روزهای بارانی همه پرندگان را دیدم که برای پرهیز از خیس شدن به دنبال سرپناهی می گردند. عقاب تنها پرنده ای است که برای رهایی از خیس شدن بر فراز ابرها پرواز می کند.بنابراین دانستم که این دیدگاه هاست که تفاوت ها را می آفریند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین مشکل فکرهای بسته را دهان های باز و زبان های دراز دیدم.

ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد 404


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تغییر را نخستین گام کمال دیدم و تدبیر را اولین اقدام برای فرار از انفعال؛بنابراین تا هنگامی که در بر پاشنه پیشین می چرخد، هیچ گاه تحول نوین نمی آفریند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هر آیه ای را آیینه ای از پدیده های آفرینش و گنجینه ای از درواژهای بینش دیدم. هر آیه را نمودی بیانگر بودها دیدم و نشانگر نمادها. برای تحکیم شناخت ،باید از آیه ها آیینه ساخت .


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بهار را نه تنها فصلی از طبیعت ،که اصلی از خلقت دیدم.هر رویشی به میرش می انجامد و هر میرشی به رویشی مجدد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کودک را فرشته ای دیدم که هر چه دست ها و پای هایش بزرگ تر می شود، پرها و بال هایش کوچک تر می گردد.

(با الهام از سخن جرج برناردشاو) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

من معرفت را دردانه هایی مانا و گهرهایی پایا دیدم که انسان پس از فراگرفتن همه چیز و به فراموشی سپردن همه چیز در بستر ذهنش ته نشین می شود و بر جای می ماند.

ادامه دارد....

                         شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 28 بهمن 1392 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 403)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من پرواز هر پرنده را با پر و بال دیدم و اوج گرفتن هر انسان را با همت لایزال.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هر انسان را که دیدم دریافتم که در کنار موافقان می آساید،اما در جوار مخالفان بر کمال می افزاید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من راز پویایی و رمز پایایی را سازگاری با تغییر دیدم،نه امیدواری به تقدیر.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من سازگاری با تغییر را صفتی نیکو دیدم و تحجر را روش افراد بدخو.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تلاش برای تغییر دیگران را تکاپو برای تحقیر ایشان دیدم؛بنابراین زیباترین تصویر مطلوب هر کس ،سیمای اصیل اوست،نه سیمای بدیل او.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 26 بهمن 1392 | 9:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 402)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من نیز چون شما با دیدن تصویر نخستین، تصوری دل چرکین به خاطرم خطور کرد؛اما با دیدن تصویر دوم به بطلان خیال و شتاب در استدلال خود پی بردم.بنابراین فهمیدم چه بسیار شتاب کردن در داوری و سراب دیدن در زودباوری ،که درنگ را نمی شکیبد و انسان را می فریبد.          


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان را شگفت انگیز ترین وجود و اسرارآمیزترین موجود دیدم. انسان نمی تواند بیش از چند دقیقه بدون هوا،بیش از دو هفته بدون آب و بیش از دو ماه بدون غدا زندگی کند،اما یک عمر می تواند بدون وجدان زیست را تداوم بخشد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در این شهر پرفریب و عصر عجیب کسانی را دیدم که با گرمی دستی را نمی فشارند و پس از هر دست دادن انگشتان خود را می شمارند!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در  این شهر به جای این که هر دستی را در دست دیگر ببینم،هر دست را بالای دست دیگر دیدم.بنابراین پیوندها نه افقی و برابر ،که عمودی و نابارور است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در این شهر کسانی را دیدم که خوشبختی خود را در بدبختی دیگران می جستند؛ بنابراین عمری می نالیدند،اما نمی بالیدند.

ادامه دارد...

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 23 بهمن 1392 | 6:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 401)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من این اندیشه را كه همه‌ چیز به روال همیشگی پیش می‌رود، خود همان فاجعه دیدم!(با الهام از سخن والتر بنیامین)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هویت خودساخته انسان را در سیمای مقاومتی دیدم کـه در برابر محیط نشان می دهد.(با الهام از سخن ماکسیم گورکی)

 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org



من انسان های وحشی را دیدم که یکدیگر را می خورند و انسان های متمدن را، که همدیگر را فریب می دهند.(با الهام از سخن آرتور شوپنهاور)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org



من در تاریخ بشر کسانی را دیدم که مدعی بودند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند.اینان سرانجام به این نتیجه رسیدند که همه را باید کُشت...!(با الهام از سخن آلبر کامو)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من زمان را دگرگون کننده آدم‌ها دیدم، اما تصویری را که از ایشان داریم، ثابت نگه می‌دارد. هیچ چیزی دردناک‌تر از این تضاد میان دگرگونی آدم‌ها و ثبات خاطره نیست.

(با الهام از سخن مارسل پروست)

ادامه دارد...

                                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1392 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 400)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بزرگ ترین بدبختی را در این دیدم که طاقت کشیدن بار بدبختی را نداشته باشیم. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پیش نیاز درس پرواز را ایستادن،راه رفتن،دویدن و بالارفتن دیدم.

(با الهام از سخن نیچه)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من یکی از علل ناکامی در وصول به اهداف را در این دیدم که به هر سگی که در مسیر پارس می کند، بخواهی سنگی پرتاب کنی.

(با الهام از سخن لارنس اسنرن)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در زندگی هماره خود را نیازمند هدفی می دیدم که به خاطر وصول به آن از بستر برخیزم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من چه بسیار روزهایی را دیدم که در آن کسانی را بیگانه یافتم که روزگاری با یگانه بودند و دوستشان می داشتم و همراز می پنداشتم !

ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 19 بهمن 1392 | 8:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 399)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من نتیجه آزمون زندگی را در این تحربه دیدم که ژرفای هیچ رودخانه ای را نباید با هر دو پای اندازه گرفت.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من در رقابت، هیچ کس را برابر خود ندیدم. هدف من شکست دادن آخرین کاری است که خود انجام داده ام.  (با الهام از سخن بیل گیتس)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من تنها راه کشف ممکن ها را، رفتن به ورای غیر ممکن ها دیدم.

(با الهام از سخن آرتور کلارک)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من برای فراگرفتن آنچه می خواستم بدانم،خود را نیازمند پیری دیدم.
اکنون برای خوب انجام دادن آنچه که می دانم، به جوانی نیاز دارم.

(با الهام از سخن ژوبرت)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من بزرگ ترین درس زندگی را آموختن این سخن دیدم که گاهی احمق ها درست می گویند.   (با الهام از سخن وینستون چرچیل)

ادامه دارد... 

                                 شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 398)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من فقیرترین مردم را کسانی دیدم که تنها دارایی شان،پول بود!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من خدا را در قلب كسانی دیدم كه بی هیچ توقعی ، مهربان اند و خود را نیازمند بذل احسان می دانند.

  گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

  من اعتماد را چون پاک کنی دیدم که پس از هر اشتباه کوچک تر می شود و بر اثر تکرار اشتباه روزی به پایان می رسد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی از دردها را چون چایی دیدم که هر چه زمان بر آن بگذرد و هرچه سرد شود،باز هم تلخی آن نمی رود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هفت پدیده را بدون هفت علت ،خطرناک دیدم:

ثروت را بدون زحمت،

دانش را بدون شخصیت،
علم را بدون انسانیت،
سیاست را بدون شرافت،
لذت را بدون وجدان،
تجارت را بدون اخلاق
و عبادت را بدون ایثار. (با الهام از سخن گاندی)

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 15 بهمن 1392 | 8:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 397)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من برای دوست داشتن دیگران و احترام به آنان نیازی ندیدم که با بینش آنان هم عقیده و با روش اینان هم سلیقه باشم .


من لبخند را بهترین زیور و برترین هنر هر انسان دیدم.


من اعتماد را چون کاغذی لطیف دیدم که وقتی مچاله می شود،دیگر نمی تواند به حالت نخست برگردد.


من آب های همه اقیانوس ها را از غرق کردن یک قایق کوچک عاجز دیدم؛ زیرا تنها راه غرق کردن هر قایق نفوذ آب در آن است.تا هنگامی که قایق نفوذناپذیر باشد،تلاش همه آب ها نمی تواند هستی قایق را فروپاشد.


نایت اسکین

 

من گمشدگان وادی نقل را بسی بیشتر و فراوان تر از سرگشتگان عرصه عقل دیدم؛بنابراین باید از تقلید کورکورانه روی برتابیم و کتاب نقل را نیز در پرتو آفتاب عقل تلاوت کنیم.

ادامه دارد...

                             شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 13 بهمن 1392 | 2:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 395)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بسیاری از انسان ها را اسیر عادات و برده صفات دیدم؛صفات و عاداتی که نه توجیهی مبتنی بر استدلال دارد و نه منطقی مبتنی بر کمال


نایت اسکین

من افراد بسیاری را دیدم که در عرصه زندگیم پای نهادند و آثاری به جای گذاشتند؛اما بعضی از آن ها نعمت بودند و برخی،عبرت.


نایت اسکین

من «کمال فرهیختگی» و «جمال خودبرانگیختگی» را در این دیدم که در عین مخالفت با عقیده ای برای آن احترام قائل باشد.


نایت اسکین

من بسیاری از مستمعان سخن را دیدم که نه برای فهمیدن،بلکه برای پاسخ دادن به سخن گوش می سپارند.


نایت اسکین

من هیچ دری را ندیدم که خداوند حکیم آن را از روی حکمت بر روی بنده متوکل ببندد و دری از رحمت به رویش نگشاید. 

ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 394)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من بسیاری از انسان ها را دیدم که آموختند تا در هوا چون پرندگان پرواز و در آب چون ماهیان شنا کنند؛اما یاد نگرفتند تا در روی زمین چون انسان زندگی کنند.


نایت اسکین

من «زنده بودن» را حرکتی افقی از گهواره تا گور؛و «زندگی کردن» را تلاشی عمودی از از زمین تا آسمان دیدم.


نایت اسکین

من سیمای واقعی زندگی را در شیرین کردن تلخی های زندگی دیگران دیدم.خوشا آنان که عمری خود می سوزند و راه گمگشتگان را نور می افروزند.


نایت اسکین

من برای ادامه زیست دو خورشید را لازم دیدم :یکی در سینه سپهر و دیگری در سپهر سینه. آن، در قلب آسمان می درخشد و این، در آسمان قلب.

عکس های شاد و خنده دار آخر هفته !! (70) www.taknaz.ir

من پرخاشگری را روندی مستمر و رفتاری مکرر دیدم که کودکان در خانواده آن را عملا فرامی گیرند و در عمل خود تبلور می بخشند.

ادامه دارد...

                                شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 7 بهمن 1392 | 7:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 393)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من سیمای واقعی خود را در آیینه ذهن هیچ کس ندیدم. من داوری هر کس را درباره خود آن گونه دیدم که خود می پنداشت و سیمای مرا دگرگونه می انگاشت.


نایت اسکین

من میخ هایی هایی را بر دیوار استوارتر و پایدارتر دیدم که پتک هایی پولادین تر و ضرباتی سنگین تر را تحمل کرده اند. 

       نایت اسکین      

من چون برخی را دیدم که از زمین خوردن من می خندند،کوشیدم برخیزم تا بگریند.


نایت اسکین

من بسیاری از اشتباهات را ناشی از این دیدم که ما به گاه «فکر کردن»،«احساس می کنیم» و به گاه «احساس کردن»،«فکر می کنیم».


نایت اسکین

من تلخ ترین دارو و سخت ترین تکاپو را وفادری به خائن،صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل دیدم.

ادامه دارد...

                     شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 7:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 392)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من شهریاری را دیدم که بر این پندار بود که باید مورچه را با کلاشینکف و پیل را با پف کشت.

نایت اسکین

من فرهنگ قاطرسواری و الاغ و گاری را دیدم که از معرکه سنت گسسته و بر فراز اریکه مدرنیسم نشسته است.نمی توان با فرهنگ دیروز،آهنگ فردا را نواخت و با بینش ایستا،پویش پویا را شناخت.


نایت اسکین

من جای پای لحظه های زمان را روی گونه های زرد انسان دیدم.این ما نیستیم که زمان را تلف می کنیم،بلکه این زمان است که ما را پیر و پیران را زمینگیر می کند.


نایت اسکین

من چه بسیار «شدت تنهایی » را در « حدت وفاداری » دیدم. هر که وفادارتر، تنهاتر ؛ و هر که پاک تر،غمناک تر.


نایت اسکین

من گسترش شخصیت و آفرینش هویت را پرهزینه ترین کار و سنگین ترین رفتار دیدم.

ادامه دارد...

                                     شفیعی مطهر

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 2 بهمن 1392 | 6:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 391)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بزرگ ترين هنر انسان را دانايي« ژرف ديدن » و توانايي «عشق ورزيدن»ديدم.

نایت اسکین

من دوستان واقعي را كساني ديدم كه لغزش هايم را «نقد »مي كنند،اما مي بخشند ؛ نه آنان كه خطاها را«نقل» مي كنند، ولي نمي بخشند. زيرا نقد لغزش ها ،انسان را مي سازد،ولي نقل آلايش ها آدم را مي سوزاند.

گروه اینترنتی ایران ســــان | www.iransun.net

من در اين شهر تصوير فقر را نه در سيماي گرسنگي نان و تشنگي آب،كه در چهره كتاب ديدم. اينان آب را در سراب مي بينند و سراب را در كتاب!

نایت اسکین

من سيماي عرفان ناب را در حضور سبز خدا در لحظه لحظه حيات و لمحه لمحه لحظات ديدم.عرفان حقيقي نه در گريز از مردم و ستيز با تنعم ، كه در تعامل با ناس و تكامل درم و احساس است.

نایت اسکین

من زنی را دارای مقامی منیع و جایگاهی رفیع دیدم که در برابر هیچ پسری زانو نمی زند جز در برابر  پسر خود،؛آن هم برای این که بند کفشش را ببندد.

ادامه دارد...

                              شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 30 دی 1392 | 8:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 390)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من زندگي را راهي ديدم كه بايد آن را پايدارانه پيمود و نيز شعري ديدم كه بايد عاشقانه سرود؛ بنابراين هر انسان شكوفه اي ناشكفته و حرفي ناگفته است.

نایت اسکین

من همه رنگ ها را ديدم و از بين آن ها يك رنگي را برگزيدم،ولي ندانستم كه يك رنگ بودن، چشم و دل برخي را مي زند و تكراري به نظر مي رسد. اين روزها اين رنگين كمان ها هستند كه در این شهر بر سينه سپهر مي درخشند و شهر را جلوه می بخشند!!

والپیپرهای بسیار زیبا با کیفیت فوق العاده

من داد و استبداد را دو سر يك الاكلنگ ديدم.اوج هر يك از آن ها ،افول ديگري را در پي دارد.بنابراین آموختم که نهال«داد» هرگز در شوره زار «استبداد» نمی روید.باید نخست رنگ استبداد را می راند؛سپس نهال فرهنگ داد را نشاند.

 نایت اسکین

من در كوير سترون و ريگزار وطن،بوته خار روشنگری را ديدم كه به سختي مي كوشيد تا دير بپايد و تزوير را بزدايد.اين خار،گل مي داد و صحن و سراي صحرا را عطرآگين مي كرد.

نایت اسکین

من بزرگ ترين درد جانكاه و پليدي گناه را براي انسان در اين ديدم كه نه انديشه اي براي سخن گفتن داشته باشد و نه شعوري براي سخن شنفتن.

ادامه دارد...

                                شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 21 دی 1392 | 6:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 389)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من ارزش مداد را به مغز و ارزش زبان را به سخان نغز دیدم. زبان جٍرمش صغير است و جُرمش كبير.مداد بدون مغز چوبی است که بایسته سوختن است و دهان بدون سخن نغز، شایسته بردوختن!

 

من افراد فرنشین و حاملان مسئولیت های سنگین را هماره در خطر سقوط و بر گذر هبوط دیدم. ... هر که نامش بیش،دامش بیشتر!

نایت اسکین

من جاده هاي دراز  و راه هاي پرنشيب و فراز را با همراهان فرزانه و همسفران يگانه نه طولاني و دشوار ،كه آسان و هموار ديدم.با همسفري ياران موافق و دوستان صادق،جاده ها را بي پايان و سفرها را آژمان دوست دارم.

 نایت اسکین

من در پويش مسير زندگي  كوره راه هاي باريك و جاده هاي تاريك را نه تنها با شادي و شعف،كه با نور و روشني هدف پيمودم.

نایت اسکین

من تحويل هر سال را بدون تحول در حال،نه مبارك و ميمون ديدم و نه همراه با شادي و شگون؛ زيرا سرچشمه هر خوشبختي،تحول حال است ، نه تحويل سال.

 ادامه دارد...

                                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 18 دی 1392 | 6:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(388)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من چون برخي افراد را ديدم كه تنها به گاه نياز مرا ياد مي كنند،از غم نناليدم ،بل كه به خود باليدم كه هنوز مي توانم سختي ها را برتابم و چون شمعي در تاريكي بتابم.

 نایت اسکین

من خود را برتر و بهتر از ديگران نديدم؛اما كوشيدم نسبت به خود بهترين باشم -

 

 

 

من زیباترین پارچه ها را بافته هایی دیدم که از رنگ های گوناگون و آژنگ های آتشگون بهره جسته اند؛بنابراین دریافتم که رستگارترین و خوشبخت ترین جامعه،ملتی است که در اداره آن همه علایق گونه گون و سلایق گردون مشارکت داشته باشند.

 

 

 

من تیره و تار دیدم سرنوشت ملتی را که چشم به راه قهرمانی هستند که از ورای زمان و تنگنای زمین به درآید و پلیدی ها و پلشتی ها ر ا بزداید.بلکه خوشبخت مردمانی هستند که خود قهرمانانه به پاخیزند و با سختی بستیزند.

  


من قطرات باران و جوشش چشمه ساران را زلال دیدم. این ،گل و لای زمین و نهرهای گلین است که آب ها می آلایند و بر پلیدی ها می افزایند؛بنابراین فطرت همه انسان ها پاک و جانشان از افلاک است. این،آلایش های روزگار است که جان ها را سیاه و جهان را تباه می کند.

 

ادامه دارد...


                            شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 16 دی 1392 | 6:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(387)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من اعتمادكردن به انسان ها را پسنديده ،اما سادگي و زودباوربودن را نكوهيده ديدم.

 

من چون خود را آدمي معمولي و عادي ديدم،كوشيدم خود را چنان كه هستم بنمايم،نه آن گونه كه مي خواهم و مي خواهند.زيرا هر كس بايد يا آن گونه باشد كه مي نمايد،يا آن گونه بنمايد كه هست.


من سكوت را هميشه نشانه رضايت نديدم؛ زيرا دو گونه افراد در برابر سخن ،سكوت مي كنند؛يكي آنان كه از سخن راصي اند و ديگر كساني كه ارزشي براي درك و فهم خود قائل نيستند و تلاشي براي فهميدن نمي كنند.


من تداوم ظاهر زيبا را چند سال ،اما تجسم شخصيت زيبا را يك عمر ديدم.

 

من وجود بسياري از آدم ها را براي خود سرمايه و نعمت، و برخي را مايه عبرت ديدم.

 ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 14 دی 1392 | 8:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(386)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 

عکس: به این میگن تبلیغ خدا پرستی!

من انسان را ديدم كه مي خواست انديشه سير و سفر از جنين تا جنان را در باور خود بارور كند...و شاید اندیشه بهشت ، ریشه در سرشت دارد؛زیرا انسان برای زیستن در بهشت آفریده شده،نه گریستن در این سرای خاک و خشت!

عکس های بامزه و خنده دار (59) www.taknaz.ir

من درختي را ديدم كه با سخت جاني ريشه در سنگ و انديشه در فرهنگ فرومي برد، تا زيست شادمانه و حيات جاودانه را تبلور بخشد. من سيماي شهروندان آگاه و انديشگران بي پناه جهان سوم را در آيينه وجود اين درخت يافتم.

عکس های بامزه و خنده دار (59) www.taknaz.ir

 من غازي را ديدم كه در آيينه خيال و گنجينه آمال خود را قويي زيبا و مرغي فريبا مي ديد.بنابراین دریافتم که نیروی تخیل می تواند هم خودشیفتگان را بفریبد و هم استعدادها را بشکوفاند.

 

من كساني را ديدم كه در برابر درهای بسته به جاي عشق و اميد و يافتن كليد، به زمين و زمان برمي آشوبيدند و به درها لگد مي كوبيدند .

 

من بسياري از افراد را ديدم كه بر اين پندار بودند كه بايد انسان هاي خوب را پيدا و آدم هاي بد را رها كرد؛اما من فهميدم كه بايد خوبي هاي انسان ها را پژوهيده و بدي هايشان را ناديده گرفت؛زيرا هيچ كس كامل نيست.

 ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 13 دی 1392 | 5:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(385)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 

من دردناك ترين اشك ها را قطراتي نديدم كه از چشم ها جاري مي شوند و صورت را مي پوشانند،بل كه قطرات سرشكي است كه از دل جاري مي شوند و روح را مي پوشانند.

من پيوندها را چون پرندگاني ديدم كه اگر آن ها خيلي محكم بگيرند،مي ميرند و اگر خيلي سست نگه دارند،مي پرند؛ولي اگر آن ها را با دقت و مراقبت نگه دارند،براي هميشه در كنار شان مي مانند.

من احساسات را چون امواج مواج دريا ديدم.از يورش موج نمي توان جلوگيري كرد،اما مي توان بر بهترين آن سوار شد.


من تدين بسياري از دينداران را مبتني بر تعليل ديدم ،نه دليل.انگيزه دينداري بسياري از افراد،تدين پدر و مادر است، نه تحقيق و پژوهش فرد.


من نه شكافتن درياي نيل كه شكفتن تنگناي تحليل را ديدم. اگر رود نيل پارسايان را رهايي بخشيد،نيروي تحليل انديشه را شكوفا مي كند.

ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 10 دی 1392 | 7:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


دل دیدنی های شهر سرب و سراب(384)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من شاعر را كسي ديدم كه از درون سنگ،آسمان را و از آسمان ،درون سنگ را ببيند. 

(با الهام از سخن فريدون مشيري) 

من چيزي را ويرانگرتر از اين نديدم كه انسان دريابد فريب كساني خورده كه باورشان داشته است. 

(با الهام از لئو باسكاليا)  


من بيهوده ديدم جستجوي خود را در دنيايي كه از آن من نيست. 

(با الهام از سخن ايتالو كالوينو) 

من پيوند فكري را مهم تر از پيوند خوني ديدم.   (فريبا وفي)


جملات الهام بخش برای زندگی

من شكستن تخم مرغ را از بيرون ،ممات و از درون آغاز حيات ديدم؛بنابراين دانستم كه بهترين تحول و برترين تامل از درون روي مي دهد. 

ادامه دارد....  

                     شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 8 دی 1392 | 1:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(383)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 من براي تداوم حيات و استمرار ثبات هيچ چيز را اثربخش تر و توان آفرين تر از تمركز انرژي روي تعدادي محدود از هدف ها نديدم.      (با الهام از سخن نيدو كيوبين) 

من بزرگي انسان ها را نه در منطقه زندگي ،كه در منطق ارزندگي ديدم. 

من بسياري از باورها را براي حقيقت خطرناك تر از دروغ و اسارت بارتر از يوغ ديدم.  

  (با الهام از سخن فردريش نيچه) 

من عشق را چتري باراني ديدم براي دو نفر در زماني كه حتي يك قطره باران هم نمي بارد. 

(با الهام از سخن نادر ابراهيمي) 

من بسياري از انسان ها را از دور محبوب و عزيز ولي از نزديك معيوب و نفرت انگيز ديدم.

     

ادامه دارد..... 

                       شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 6 دی 1392 | 3:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(382)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من هر مخاطبی را دیدم ،احساس كردم در عرصه گفت وگو و حوزه تفهيم و تفاهم بايد به اندازه ظرفیت دریافتش با او سخن بگویم.

من ایستادن افتاده را زیباتر از ایستانیدن کسی دیدم که به زور نگاهش می دارند.

من گم گشتگان وادی «نقل» را بسی فراوان تر از سرگشتگان عرصه « عقل » دیدم.آنجا «تجلیل » حاکم است و اینجا«تحلیل».آنجا تنها«تقلید» میداندار است و اینجا«تردید».تقلید به آرامشی مرگ آور می انجامد، اما تردید جنبشی بژوهشگرانه در پی دارد.بنابراین کتاب نقل را در پرتو آفتاب عقل بايد قرائت كرد.

من كسي را ثروتمند واقعي ديدم  که به کمترین ها نیاز دارد، نه كسي که بیشترین ها را دارد .

من مهم ترين رويداد زندگي را نه تاريخ تولد حيات،كه تاريخ تبلور ذات ديدم.

ادامه دارد...

                          شفيعي مطهر

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 27 آذر 1392 | 10:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(380)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من هرگاه ديكتاتورهاي قدرقدرت و خودكامگان قوي شوكت را ديدم ،قدرتشان را حبابي پر باد و بروت و قصرهايشان را تارهاي عنكبوت يافتم.نه آن را بقايي است و نه اين را وفايي.


من مغزهاي خالي را ديدم كه تفنگ هاي پر را براي مغزهاي پر مي ساختند.


من قفسه تنگ سينه و قفس قشنگ دنياي ديرينه را براي روح بلند و روان شكوهمند انسان بسي كوچك و بسيار اندك ديدم.اين شاهين تيزبال و عقاب فرخنده فال سپهري بي كران و آسماني آژمان مي طلبد تا در آن بال بگشايد و شعر جاودانگي بسرايد.


من« آزادي» را يلي جهانگير و پهلواني شكست ناپذير ديدم كه در عرصه رويارويي هر هماورد نيرومند و حريف نوند را بر خاك مي اندازد و در مغاك مي گدازد.من در درازناي زمان و پهناي زمين هرگاه هر ارزشي حتي دين و عدالت را در رويارويي با آزادي ديدم، اين آزادي بود كه هماره بر سكوي پيروزي ايستاد و دين و عدالت را به محاق شكست فرستاد.

من دروغ و فريب را چنان ويرانگر و فسادآور ديدم كه سرانگشتي از فريب دريايي از تهذيب را مي آلايد.

ادامه دارد... 

                           شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 20 آذر 1392 | 7:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(379)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

  من گورستان ها را انباشته از افرادی ديدم که روزی گمان می کردند که  چرخ دنیا بدون آ نان نمی چرخد.

    

  من  یک شمع روشن را ديدم كه می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند بدون اين كه ذره ای از نورش کاسته شود

 

    من  مشکل فکر های بسته را در این ديدم که دهانشان پیوسته باز است . . .


من بزرگ ترين اشتباه را ترس مداوم از اشتباه كردن ديدم.


من سپاهي انبوه و لشكري بشكوه به استعداد يك صد و بيست ميليارد سرباز را گوش به فرمان خود ديدم. اين سپاه عظيم شبانه روز در اختيار من اند تا من چه فرماني برانم يا چه بذري را برافشانم.اين لشكر ياخته هاي حيات آفرين و سلول هاي پرده نشين ،سربازاني هستند كه بر تارك سپهر زندگي مي درخشند و اراده مرا تحقق مي بخشند.

ادامه دارد...

                         شفيعي مطهر

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 18 آذر 1392 | 7:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(378)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین
 

من مسير حركت دنیا را به سوي پلیدی ها و پلشتي ها ديدم و این روند نه برای غوغای انسان‌های پلید و حقير كه به خاطر سكوت انسان‌های پاك و بصیر است. 


من فرهنگ ستيزاني را ديدم كه با داعيه ارزشمداري به جاي تحكيم ارزش ها به تكريم لغزش ها پرداختند و كنش هاي فرهنگي را با روش هاي سرهنگي پي گرفتند....و سرانجام ناگزير شدند تا به جاي «پند دادن»، «بند نهادن» را برگزينند!


من براي ويراني خانه هاي چوبين ،سكوت موريانه هاي خاموش را وحشتناك تر از نعره گوشخراش و عربده پر ارتعاش شیرهای پرخروش ديدم.

         

 من شخصیت خويش را مهم تر از آبروی خود ديدم؛ زیرا شخصیت هر كس جوهر وجود خود اوست؛ اما آبرویش تصورات دیگران نسبت به وي است.

    

  من به گاه بارش باران، همه پرنده ها را به دنبال يافتن سر پناه ديدم؛ اما عقاب را نگريستم كه برای پرهيز از خیس شدن بالاتراز ابرها پرواز می کند. این سطح دیدگاه است که افق نگاه را برمي گزيند و تفاوت را مي آفريند

     ادامه دارد...


                          شفيعي مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 16 آذر 1392 | 7:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 18 19 20 21 22 ... 71 صفحه بعد