هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 987)

 

«فکر» یا «ذکر»؟! 

 

 «متحجّران سنگواره» و «متعصّبان پُر انگاره»

  از «پندارهاي شوم» و «انگارهای موهوم» ، 

«بُت واره هايي خالی» و «رخساره های خیالی» می سازند

و از آن ها «خودآگاه می ترسند» و آن ها را«ناخودآگاه می پرستند»!

اينان هر «خطّي را خطا مي پندارند»

و هر «انديشه اي را بي ريشه مي انگارند».

 جز «بافته های سخیف» و «یافته های اراجیف»،

هیچ «منطق عقلی» و «حقایق نقلی» را نمی پذیرند!

«خودارزی را فُسیل» و «خردورزی را تعطیل» کرده اند! 

«دهانی گُسسته» دارند و «اذهانی بسته»!

از شنیدن هر سخن منطقی «می پریشند»،

امّا لحظه ای «نمی اندیشند».

به جای «فکر»،فقط «ذکر» می کنند،

آن هم نه با «تنقیح»،که فقط با «تسبیح»! 

و نه با «زمزمه جان»،که با «لقلقه زبان»!

 از هر «اندیشه نو به شدّت برمی آشوبند» 

و هر «خردپیشه پیشرو را با حدّت سرمی کوبند»!

«باورهای دینی شان،تلقینی» و «جهان بینی شان تا نوکِ بینی» است.

آنان «شخص شان حقیر»است و «شخصیّت شان قابل تحقیر»!

انسان، با «تکریم،کریم» می شود و با «تحقیر،حقیر»!

اینان «رغبتِ دیدن» و «زحمتِ اندیشیدن» را به مُرادها وانهاده اند

و خود «مَهلِ مُرید»اند و «اهلِ تقلید»!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------------

متحجّر: سنگ شده،دُگم

متعصٌب: کسی که در کاری تعصبب و جانبداری بی جا نشان دهد

انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه،سرگذشت

رُخساره: رخ، روی، چهره، صورت، سیما

سخیف: سُست، سبک، ضعیف، ناقص، سبک عقل

اراجیف: سخنان بیهوده،اخبار دروغ و بی اصل

فُسیل: سنگواره

تنقیح: پاکیزه کردن،خالص کردن،اصلاح کردن کلام از عیب و نقص

لَقلَقه: بانگ لک لک،بیهوده گویی 

حدّت: تنذی،تیزی،خشم،غضب،برندگی

مُراد: مقصود،منظور،پیشوا

مَهل: نرمی و آهستگی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 22 تير 1397 | 12:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 986)

 

«فریب تعصُّب» و «آسیب تصلُّب»


برخی «باغبانان پویا» و «دهقانان کوشا»،

  «سيب» خود را «بی آسیب» می پندارند

و سیب های دیگران را پر از «آفت» و غیرقابل «ضیافت»می دانند.

اینان سیب باغ خود را «بهترین» و «برترین» سیب دنیا می نامند؛

بدون اين كه ديگر سيب ها را «ديده» يا «چشيده» باشند.

...و چه بسا باورمندان «فریفته» و «خودشیفته»،

«نظرها» و «باورها»ی خود را «دُرُست ترین»

و دیگر باورها را «سُست ترین» می پندارند!

بدون این که درباره باورهای دیگر «دانشی ویژه» یا «پژوهشی آویژه» داشته باشند.

خوشا انسان هایی که «گوهر باور» و «جوهر نظر» را 

از «فریب تعصُّب» و «آسیب تصلُّب» نگه می دارند.

چه «کلام حکیمانه» فرمود آن «امام جاودانه» علی(ع):

«کونوا نَقّادَ الکلام». نقدکننده هر سخن باشید.

 خردمند، عقلانی بودن هر سخن را نخست «پژوهش» و سپس «پذیرش»می کند.

او تنها باورهایی را می پذیرد که «عاقلانه» و «عادلانه» باشد.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

 تعصُّب: جانبداری غیرمنطقی از کسی یا از طریقه و مذهبی

تصلُّب: سخت شدن،سفت شدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 21 تير 1397 | 6:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 985)

 

«نقشِ ویژه» و «نقشه آویژه»

 

 خداوند،«كارگرداني حكيم» است و بندگانِ خدا ،«بازيگراني فهيم» ،

كه هر كس در «چکامه گزینش» و «نمايشنامه آفرينش»، 

«نقشي ویژه» را با «نقشه ای آویژه» بازي مي كند.

این نقشی است كه كارگردان برايش «نگاشته» و او را برای اجرا «گماشته» است. 

«گونه نقش» و «نمونه نقشه» مهم نيست، 

بل كه مهم اين است كه هر كس هر «نقشي» و «نقشه ای»، 

که بر عهده دارد،چقدر آن را «خوب» و «مطلوب» بازي مي كند.

 چه بر «باب» باشیم و چه «ارباب»،

باید نقش را خوب «ایفا» و «استیفا» کنیم!

باید چنان در صحنه «بدرخشیم» ،که همه بشریت را «نور و نوا بخشیم».

در این صورت است که «کاردانِ ازل» و «کارگردانِ لَم یَزَل»،

«تاجِ افتخار را بر سَرِ ما»می نهد و «دیباجِ ایثار را بر بَرِ ما» می کند.

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

 آویژه: ویژه،خاص،خالص

چکامه: شعر،قصیده،چامه

باب: در،درِ خانه،دروازه

ایفا: وفاکردن به عهد،به سربردن پیمان ،به جاآوردن

استیفا: تمام فراگرفتن،تمام حق را گرفتن،طلب تمام کردن

ازل: همیشگی،دیرینگی،آنچه اول و ابتدا ندارد

لم یزل: بی زوال، پاینده ،جاودان، از صفات باری تعالی

دیباج: دیبا،پارچه ابریشمی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 20 تير 1397 | 5:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 984)

 

«تراز خاشاک» یا «فراز افلاک»؟!

 

 من «کوه پیمایی نامجو» و «سنگ نَوَردی پُرهیاهو» را دیدم 

که چون بر فرازِ «نخستین قُلّه پَست» برآمد، 

بدون صعود به «بلندترين چكادِ دوردست»

در «سايه سارِ پيروزي» و «برخوردار از بهروزی»، 

بی خیال از «فراز و فرود آرميد» و از «ادامه صعود دست كشيد». 

او به هزينه كردن اين موفقيّت «پرداخت» ، 

در نتيجه چكادهاي بلندتر را «باخت».

آنان که در «کارِ زندگی» و «پیکارِ ارزندگی»،

در «نخستین خیز» به «فرودین خاکریز»، 

«دست می یایند» و «همان جا می خوابند»،

از «صعود به قُللِ رفیعِ کمال» و «ورود به محلِّ ترفیعِ جلال» بازمی مانند!

 این،«همّت های بلند»اند و «حمیّت های شکوهمند» ،

که بر «موجِ معراج می نشینند» و «اوجِ عروج را برمی گزینند».

در «چهرِ راز» و «سپهرِ پرواز»،

هم «مگسانِ دغلباز» هستند و هم «عقابانِ تیزپرواز».

اوجِ عروجِ اینان در «ترازِ خاشاک» است و آنان بر «فرازِ افلاک»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

تراز: سطح، ردیف، طبقه،(طراز،معرّب آن است) 

صعود:بالارفتن، برشدن

چکاد: قُلّه کوه،بلندترین نقطه کوه

فرودین: زیرین،پایینی،پست تر

حمیّت: مروّت،نخوت، غیرت، ننگ و عار

معراج: پلکان،آن چه به وسیله آن بالا روند

عروج: بالارفتن به بلندی برآمدن

چهر: چهره،سیما،صورت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 982)

 

«ژرف دیدن» و «شگرف اندیشیدن»! 

 

Image result for ‫شکستن سنگ با سر‬‎

من  «سري» را ديدم «سرسری»،

كه «سنگ ها را درهم مي شكست» ؛ ولي از «درك فرهنگ ها مي خَست». 

سری که می تواند سنگ را بشکند؛باید«بسی پَخت» باشد و «بسیار سَخت»؛ 

ولی ارزشِ سر نه به سختیِ «پوست»،که به محتوایِ «اوست». 

سری به همه سرها «می ارزد»،که «خرد می ورزد»! 

ارزش سر به «افکارِ مغز» است و «گفتارِ نغز». 

سر باید برای حلِّ کوه مشکلات «عمیق بیندیشد»،نه این که «با تحمیق بِپَریشَد». 

سنگ را نه با «سر»،که با «تَبَر» بهتر می توان شکست،

امّا با هیچ وسیله ای جز سر نمی توان «ژرف دید» و «شگرف اندیشید»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------- 

سرسری: کاری که بی تامُّل و از روی سستی و سهل انگاری انجام داده شود،سخن یاوه و بیهوده

خَستن: آزردن،آزرده کردن،زخم کردن،زخمی شدن

پَخت: چیزی که لبه آن گِرد باشد و تیزی نداشته باشد

 پریشیدن: پریشان شدن،آشفته شدن،آشفتگی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 17 تير 1397 | 6:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 980

 

 «اِعراض» یا «اعتراض» ؟!

 

من جامعه اي را ديدم «کافته» و «توسعه نیافته».

كه همه «آموخته» و تجربه«اندوخته» بودند، 

که براي موفّقيّت بايد «دهاني بسته» و «دستانی شكسته» داشته باشند.

بايد با دهنه هاي آهنين «دهان ها را دوخت» 

و در برابر زورمندانِ حاكم، «سكوت را آموخت». 

در این جا راه راهیابی به «میزِ ریاست» و «مِهمیزِ سیاست»،

«دست بوسی» و «چاپلوسی» است.  

کسانی از «نفوسِ قبیله آدم»اند که «دستبوسِ قبله عالَم»اند!

هر که به «سلطان، نزدیک تر»،در «سُلطه، شریک تر»!

«سلامت در تسلیم» است و «اقامت در تعظیم»! 

مردم،«بندگانِ مکلَّف» اند،نه «شهروندانِ باشرَف»! 

هر «اعتراض» به «اِعراض»می انجامد 

و هر «انتقاد» به «انقیاد»!

هر که در برابر «بیداد» از «داد» گوید

و از «فریاد»،«یاد» کند،

«مُکافاتی سنگین» و «مُجازاتی ننگین» دارد.

...و در یک سخن «سلطان،خدایگان» است و «همگان،بندگان»اند!

 

 #شفیعی_مطهر 

-----------------------------------------  

اِعراض: روی گردانیدن،رخ برتافتن،نافرمانی،پشت کردن

کافته: شکافته،ترکیده،عقب مانده

 اِنقیاد: فرمانبرداری،خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 14 تير 1397 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 979) 

 

 مرگ، «داسِ دِروگر» یا «یاسِ مُعطَّر»؟!

 

من «واپسين تصوير دنياي دَيجور» را در «نصب آخرين سنگِ گور» ديدم.

 با مرگ از «سرایی خیالی» چشم می پوشیم 

و به «دنیایی عالی»دیده می گشاییم. 

این جا «سرای مَجاز» است و آن جا «دنیای راز». 

این جا گویی عمری در «خواب و خیال» بودیم و آن جا در «آفتاب کمال». 

این جا نه «خوشی ها» اصالت دارد و نه «ناخوشی ها»، 

امّا آن جا «کاشت ها» را «برداشت»می کنیم. 

اگر با «بینشِ ژرف»،جهانِ«آفرینشِ شگرف» را  

به درستی «بشناسیم»،از آن پس از هیچ رویدادی «نمی هراسیم». 

 «طوفانِ مرگ» چون «خزانِ برگ» است . 

هیچ برگی از درخت «نمی ریزد» و با خاک «نمی آمیزد»، 

مگر این که در بهاری «دیگر»،«باطراوت تر»، 

باز «می رویَد» و راه زندگی را دوباره «می پویَد».

«مرگ»، یک «برگ» از کتاب زندگی است. 

 مرگ،نه «داسِ دِروگر»،که «یاسِ مُعطَّر» است!  

 نه «مرگِ من» مهمّ است،نه «مرگِ تن»،

آنچه مهمّ است این است که «زنده باشیم»، ولی «ارزنده نباشیم» 

و در درون ما «سرشته ای به نام انسانیّت» 

و «فرشته ای به فرنام عقلانیّت» بمیرد!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------  

مَجاز: کلمه ای که در غیرمعنی حقیقی خود بکار رود،ضدّ حقیقت

دِروگر: دروکننده،دروکننده گندم یا جو یا گیاه دیگر 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 13 تير 1397 | 11:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 978) 

 

 «خودکامه امیر» و «عامّه حقیر»! 

 

من زندانياني را ديدم «دون» و «زبون» ،

كه «ادامه حيات» و «برنامه نجات» را 

در «مرارت زندان» و «اسارت در بند گران» می پنداشتند!

اینان ،«رهایی از محبس» و «جدایی از قفس» را مرگ خود می انگاشتند! 

 سخت ترین «روش اسارت»،«پذیرش حقارت» است.

 آن که خود را «حقیر» و دیگری را بر خود «امیر» می داند، 

برای خود «حقارت را شایسته» و برای او ،«امارت را بایسته» می پندارد! 

رهایی چنین «اُسرایی» از دست چنین «اُمرایی» ، 

«کاری دشوار» و «ابتکاری قابل انکار» است. 

انسانِ «حقیر»،نه تنها خود را «اسیر» می داند، 

بلکه آمادگی دارد تا «تن به هر پستی» و «سر به هر سرمستی» بدهد! 

او از «تحریر می ترسد» و «زنجیر را می پرستد».  

انسان بدون کرامت نه «سهمی از انسانیّت»  دارد و نه «فهمی از عقلانیّت»! 

نه «تحسین را می سنجد» و نه از «توهین می رنجد»! 

 از «تردید می ترسد» و از «تهدید می هراسد». 

 یک «خودکامه امیر» می تواند بر میلیون ها «عامّه حقیر»، 

به آسانی «فرمان براند» و «جان بستاند»!  

  

#شفیعی_مطهر

-------------------------------   

عامّه:  همه ،مردم ،همه، همگان

دون: پست،خسیس،سفله،فرومایه

زبون: بیچاره، ناتوان، عاجز، خوار، زیردست

مرارت: تلخی،تلخ شدن

تحریر: آزادکردن،آزادساختن بنده 

سنجیدن: چیزی را با چیز دیگر مقایسه کردن،برابرکردن 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 12 تير 1397 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 977)

 

  «فهمِ عالی» یا «وهمِ خیالی»؟!

 

من هر «بيننده عادي» و حتّی هر «اندیشَنده انتقادی» را ديدم،

در رویاهای خود «می زیست» 

و دنيا را از وراي عينك پندارهاي خود «مي نگریست» .  

بدیهی است هر کس تفسیر خود را از جهان ،«فهمِ عالی»

و برداشت های دیگران را «وهمِ خیالی» می پندارد!

بنابراین هر کس باید به همه «نظرها» و «باورها» احترام بگذارد،

اگر چه آن ها را «سُست» و «نادُرست» بداند!

البته نقد هر «مکتب انسانی» و حتی «مذهب آسمانی»،

با «ابزار عقلانیت» و با «معیارِ عدالت» ،

«مُجاز» و حتّی «کارساز» است. 

«حق ترین مکتب» و «مطلق ترین مذهب»،

در «دنیای تجرُّد» حق است،نه در «سودای تفرُّد».

زیرا ممکن است از یک حقیقتِ واحد «پنداشت های ناهمگون» 

و «برداشت های گوناگون»وجود داشته باشد.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

 تجرُّد: تنهایی،مجرّد بودن،دوری گزیدن از علایق دنیوی

سودا: خیال،(سودای تفرُّد: برداشت و تفسیر یک فرد از یک حقیقت)

تفرُّد: یکه و تنهابودن،برداشت فردی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 11 تير 1397 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 976)

 

«اساسِ سعادت»،«احساسِ قناعت» است! 

 

 چه بسيار انسان هاي «غافل» و «کاهل»، 

كه «داشته هاي ارزشمند را نمي بینند» 

و به «نداشته هاي خوشايند مي انديشند».

 «داشته ها» و «نداشته ها» هر دو نسبی اند،نه مطلق؛

بنابراین هیچ «گاه» حتّی هیچ «پادشاه»،

«داشته های بشکوه» و «انباشته های انبوه» را

نه «کافی» می داند و نه «وافی»!

بنابراین انسان هیچ گاه از بسیاریِ «داشته ها» و «انباشته ها» خشنود نمی شود.

تنها راهِ «خشنودی خاطر» و «بهبودی موثّر»، قناعت است.

تنها «اساسِ سعادت»،«احساسِ قناعت» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

 بشکوه: باشکوه، دارای شکوه ،باشوکت و هیبت

وافی: تمام و کامل

قناعت: راضی و خرسند بودن به قسمت خود،صرفه جویی

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 10 تير 1397 | 6:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 975)

 

«پایداری» و «پیروزی»

 

 چه بسيار «دلاورانِ بِشکوه» و «پیکارگرانِ نستوه» ،

كه در لحظاتي «نا امید» و «دچارِ تردید» شدند،

که در «آستانه پیروزی» و «زمانه بهروزی» بودند.

لذا دست از «کار و پیکار کشیدند» و «گوشه عُزلت گزیدند»!

بنابراین کسی که «ایمان» و «اطمینان» دارد ،

که راه خود را نه «سُست»،که «دُرُست»برگزیده،

 در هیچ «زمان» و هیچ «مکان»

نه «هیاهویی در نبرد» را ترک می کند و ونه «رویارویی با هماورد» را!

 او «پس از هر شکست برمی خیزد» و «با هر بُن بست می ستیزد»!

همواره پیروزی از آنِ «مردی امیدوار» و «هماوردی پایدار» است،

که لحظه ای «بیشتر بپاید» و حریف را «بیشتر بفرساید»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

بپاید: پایداری کند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 9 تير 1397 | 8:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 974)

 

«تسلیم» یا «تصمیم»؟ 

 

  «هیچ راهی برای آغاز، دور» و «هیچ گاهی برای پرواز ، دیر»نیست . 

«رفتن را با هر گام» و «شكفتن را با وزش هر نسيم آرام» مي توان آغاز كرد.

 هر انسان قطعاً بسیار «فُرصت های سوخته» و «عُسرت های اندوخته» دارد؛ 

ولی همیشه جلوگیری از «زیان ها» و «خُسران ها»، 

آغازِ «روندِ سود» و «فرایندِ بهبود» است.

 بنابراین «افسوس خوردن» و «مایوس شدن»، 

نه «دردی را درمان» و نه «نبردی را آسان» می کند.

بیاییم از «فرصت سوزی ها» و «حَسرت اندوزی ها»،

به جای «ترس»،«درس» 

و به جای «تسلیم»،«تصمیم» بگیریم!

هیچ گاه برای «اتّخاذِ تصمیم» با «اعتمادِ صمیم» دیر نیست! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------- 

عُسرت: تنگی،سختی، دشواری، تنگدستی ،بی چیزی

حَسرت: افسوس خوردن،دریغ خوردن،دریغ،افسوس

صمیم: خالص،محض،اصل و خالص هر چیز

 -------------------------------

 

یک خواهش

 

چون جلد چهارم کتاب «دل دیدنی های شهر سرب و سراب» در شُرُف تدوین است،از همه مخاطبان فرزانه و فرهیخته این مجموعه خواهشمندم نقدهای ارزنده و سازنده خود را درباره این مجموعه حداقل در چند سطر مرقوم فرموده و در تلگرام به وسیله پی وی شخصی به من اهدا فرمایید تا در مقدمه آن کتاب با نام خود عزیزان درج شود.

 

پیشاپیش از لطف شما متشکرم!

 

شفیعی مطهر

-------------------------------------------------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 8 تير 1397 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 973)

 

  «جمعی بسوزیم» و «شمعی برافروزیم»!

 

Image result for ‫مجسمه های معروف دنیا‬‎

من تندیسی را دیدم «تراشیده از سنگ» و «ایستاده بر فرازِ اورنگ»؛ 

او سال ها بود كه «گران مي زيست» و افق هاي دور را «نگران مي نگريست».

او پاسدارِ «پيامِ پيشينيانِ پاك» بود و «کلامِ زمينيانِ خفته در خاك».

 انسان ها آفریده می شوند برای «زندگی جاودانه» و «ارزندگی بی کرانه». 

«قاموسِ زندگی» و «اقیانوسِ ارزندگی»، 

نه «کناره ای مسدود» دارد و نه «کرانه ای محدود». 

مرگ،«زیستی نوین» است،نه «نیستی بنیادین». 

انسان به اندازه ای که برای جامعه «مفید» باشد،«جاوید» می ماند. 

انسان برای جاودانگی نه به «تندیس» نیاز دارد و نه به «تدلیس»!   

تندیس،در «دیده ها» جای می گیرد،نه در «دل ها»!

آن که «دل ها را تسخیر» و «جان ها را تاثیر»می بخشد، 

«قِدّیس» است،نه «تندیس». 

بیاییم با «گفتارِ به گزین » و «رفتارِ خیرآفرین»، 

 «جمعی بسوزیم»، برای بشریت «شمعی برافروزیم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------  

تندیس: تن مانند، پیکره، مجسمه، کالبد، تمثال

اورنگ: سریر ،تخت 

قاموس: دریا، میانه دریا، دریای عظیم

تدلیس: پنهان کردن و پوشاندن عیب،عیب خود را پنهان کردن،فریب دادن،عوام فریبی 

قِدّیس: پاک و منزّه،بسیار پارسا و مومن  

به گزین: به گزیننده،هر چیز بسیار نیکو و برگزیده،نیکوترین برگزیده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 7 تير 1397 | 7:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 972)

 

 «خانه خدا»  و «آشیانه هُدا» 

 

Image result for ‫عکس قصرهای یخی‬‎

من کسانی را دیدم که در «عصرهای نوین»،«قصرهای یَخین»می ساختند! 

نه از «سنگ های سترگ»، که از «قطعه یخ های بزرگ». 

قصرهایی که با تابش «خورشیدِ فروزان» و «آفتابِ سوزان» ذوب می شد.

...و چه «مُتناظِر» دیدم این «مَناظِر» را

با برخی از «پرداخته های غافلانه» و «برساخته های جاهلانه» ! 

 «هر چه نپاید،دلبستگی را نشاید.» 

بر پایه این «پندِ کارساز» از «ورجاوندِ شیراز»، 

نه «قصرِ قیصر» جاودانه می مانَد،نه «فصلِ فیصل»! 

دل،«جاهی والا» دارد و «جایگاهی بالا». 

دل،«خانه خدا» است و «آشیانه هُدا». 

دریغ است که این «ودیعه الهی» و «بدیعه آگاهی»، 

برای برساخته ای «فانی»،«قربانی» شود!  

باید دل را با «ولای خالصانه» به «خدای جاودانه»داد. 

خدایی که نه «گسست» دارد و نه «شکست».

برای دل تنها «مایه بستگی» و «سرمایه وابستگی» 

«وجودِ ذوالجلال» است و «معبودِ لایزال»! 

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------  

هُدا: راستی، رستگاری ،راهنمایی، راه راست

مُتناظر: نظیر یکدیگر،همانند

پرداختن: جلادادن و آراستن،ساختن،مرتب کردن،انجام  دادن 

فیصل: حاکم،قاضی  

ودیعه: سپرده شده، مالی که به امانت نزد کسی گذارند

بدیعه: تازه،نو،شگفت

ولا: محبت، دوستی، قرابت 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 6 تير 1397 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 971

 

 «بنای طاقت» بر «بنیان صداقت»

 

من زوج هایی را دیدم که خورشید را «در آغوش مي فشُردند»؛ 

اما گرم كردن دل ها را «به فراموشي مي سپُردند».  

برای «ادامه زیستن» و «بابرنامه نگریستن»، 

هم «نرمی» لازم است و هم «گرمی». 

«گرمی برای دل» است و «نرمی برای حلِّ مشکل». 

همسران برای «تالیف قلوب» و «تلطیف محبوب» 

باید نسبت به یکدیگر «پشتگرم» و «دلگرم» باشند.

 «دوست داشتنِ محبوب» نباید تنها در «قلوب»محبوس باشد،

 بلکه باید «بر زبان، جاری» و «در بیان، تکراری» شود. 

تکرارِ راستینِ «کلماتِ عاشقانه» و «عباراتِ مهربانانه»، 

«کدورت ها را می زداید» و «عطوفت ها را می افزاید». 

خانواده نه «کوخی بی ستون»،که «کاخی چهل ستون» است، 

ولی این «طاق» تا زمانی «طاقت» می آورد، 

که «بنای طاقت» بر «بُنیان صداقت» استوار باشد. 

آن گاه که «رگی از ننگ» و «رگه ای از نیرنگ» بدین کاخ راه یابد، 

همه «ستون ها درهم می ریزند»و همه «قانون ها از خانه می گریزند» ! 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------------- 

 طاقت: قدرت،توانایی،بردباری،تاب و توان،تاو

تالیف: دوستی کردن،الفت دادن،دمسازکردن

کوخ: خانه بی پنجره، خانه ساده میان کشتزار

طاق: سقف خمیده،سقف قوسی شکل 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 5 تير 1397 | 6:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 970) 

 

«ابزارِ نوین»،ولی با «افکارِ دیرین»! 

 

من در «جهانِ امروز»،«انسانِ دیروز» را دیدم 

با «چشمی نگران» و «روحی سرگردان». 

او «با هر آرزویی می زیست» و «به هر سویی می نگریست» . 

 او همه «افزارهای رفاه» و «ساز و کارهای همراه» را داشت،ولی مرفّه نبود! 

او همه «آهنگ های شاد را می شنید» و «ضرباهنگ های آزاد را می دید» ، 

ولی نه «اساس شادی» می دید و نه «احساس آزادی» می کرد! 

او هم «مال» داشت و هم «امیال»، 

ولی نه از «مال» به «آمال» می رسید و نه از «امیال» به «مَآل»!   

او همیشه «با پویایی می دَوید»،ولی «به جایی نمی رسید». 

زیرا او با «افکاری دیرین» می کوشید «ابزاری نوین» بسازد! 

برای «زندگی امروز» باید «به روز» بود! 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------- 

مَآل: عاقبت(خوش) 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 4 تير 1397 | 6:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 969) 

 

 «نور گریزی» و «شعور ستیزی»!

 

من در ورای ده ها «چشم بند» و صدها «پای بند»، 

«اندیشه هایی گران» و «چشم هایی نگران»را دیدم.

 هر انسان از «گنجینه فهم»،یک «گزینه سهم» دارد! 

فهم،«جویباری روان» و «آبشاری ریزان» است. 

هر کس از زلال آن «به بازه عقلش می نوشد» 

و «به اندازه نقلش می نیوشد».  

فهم،«آفتابی درخشان» است و «مهتابی تابان»! 

نمی توان جلوی این «چشمه نور» را با «کرشمه سانسور» گرفت!

می توان «دهان ها را بست» و «قلم ها را شکست»، 

ولی نمی توان «اندیشه» را برای «همیشه» سرکوب کرد! 

می توان جلوی «دیدن» را گرفت،ولی «فهمیدن» را هرگز! 

می توان «گفتن» را ممنوع کرد،ولی «شکفتن» را هرگز! 

می توان «شعار» را سرکوب کرد،ولی «شعور» را هرگز! 

می توان «دیدن» و «شنیدن» را «سانسور کرد»، 

ولی نمی توان از «خطِّ بیداری» و «شطِّ هشیاری»،«عبور کرد»!  

می توان «زبان» را برید،ولی «بیان» را هرگز!

«لال گفتن» و «زلال شکفتن» ، 

«موهبتی الهی» و «مرحمتی نامتناهی» است. 

بنابراین چه «نادان» و «ناتوان» اند، 

آنان که از «نور می گریزند» و با «شعور می ستیزند»! 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------- 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 3 تير 1397 | 7:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 968)

 

«جسور» یا «مجبور»؟! 

 

 «اختلافِ نظر» و «انحرافِ باور» 

در «جوامعِ انسانی»،حتّی در «شرایعِ آسمانی»،

لازمه «اندیشیدن» و «ژرف دیدن» است.

  فقط در دو جامعه به طور کامل «یگانگی باور» و «وحدت نظر» وجود دارد

و حتّی ذرّه ای «خلاف» و «اختلاف» در باورها دیده نمی شود،

آن دو، «جامعه گورستان» است و «جامعه گوسپندان».

(اِختلافِ عُلَماءِ اُمَّتی رَحمَه)  

این جوامع استبدادی است که یک نفر «به جای همه» و «برای همه» 

هم «می اندیشد» و هم «تصمیم می گیرد».

البته چنین جمعی را نه «جامعه انسانی»،که «مجموعه حیوانی»می توان نامید!

 برای آزاداندیشی،باید «شجاعتی ژرف» و «شهامتی شگرف» داشته باشیم.

بیاییم «جُراتِ آزاداندیشی» و «جسارتِ سبزکیشی»را برگزینیم؛

بیاییم در «آفرینش نظر» و «گُزینشِ باور»،

«جسور» باشیم،نه «مجبور»!

 حتّی در صورت لزوم «متفاوت با جماعت» و «متخالف با جمعیت»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 2 تير 1397 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

   

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 966) 

 

«حیای بینش» در «حیات آفرینش»

 

 «شبنم شرمِ بُلبُل» بر «گونه نرمِ گُل»

تجلّی «حیای بینش» است در «حیات آفرینش».

 انسانی که خود را به زیور «شرم و حیا نمی آراید»،

قطعاً «خطِّ خطا می پیماید». 

برای «جوانِ شریف» و «انسانِ حَنیف»، 

«شرم،شرفی شایسته» است و «آزرم،هدفی بایسته». 

«حیا،حُرمتِ حیات» است و «پروا،پروانه نجات».  

«شرم ،حافظی استوار» و «آزرم،محافظی ماندگار» است، 

که «هماره و همیشه»،«انسانِ خردپیشه» را 

از «پستی ها» و «سرمستی ها» نگه می دارد. 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------- 

حنیف: راست ، مستقیم،ثابت و پایدار در دین،پاک نهاد

آزرم: شرم،حیا،نرمی،رفق،شفقت،بزرگی و شرف و عزّت و حُرمت

پروا: صبر و قرار،آرام،شکیبایی،طاقت،میل و رغبت،توجه،بیم و ترس

پروانه: اذن،اجازه،جواز،حکم،فرمان

  

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 31 خرداد 1397 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 965)  

 

  «سیری به سوی زوال»یا«مسیری به کوی کمال»؟!

 

«زایش و ‌رویش» و نیز «مرگ و میرش»، 

نه «رَوَندی کاهنده»، که «فَرایَندی فَزاینده» است. 

به دیگر سخن، مرگ و میرایی نه «سیری به سوی زوال»، 

که «مسیری به کوی کمال» است. 

 «سیر و سفرِ انسان» از «جَنین تا جَنان» 

از پلی می گذرد به نام «جهانِ ملموس» و «دنیای محسوس». 

ما لحظه «ترکِ این سرای بیگانه» و «درکِ آن مَاوای جاودانه» را «مرگ» می نامیم! 

در حالی که این «دنیای فُرودین» نسبت به «سرای جنین» 

«بسی بزرگ تر» و «بسیار سترگ تر» است. 

به همین نسبت «دنیای باقی» نسبت به این «سرای فانی»، 

«بسی ستُرده تر» و «بسیار گُسترده تر» است. 

این «نکته حکیمانه» را چه زیبا می سراید «مولانای فرزانه»: 

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او جانی ستانم جاودان
او ز من دَلقی ستاند رنگ رنگ 

 

#شفیعی_مطهر 

--------------------------- 

 دلق: خرقه، پوستین، جامه درویشی، لباس ژنده 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 30 خرداد 1397 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 964) 

 

 «بهترین مدیر» و «برترین امیر» 

 

 «توانِ تصمیم گیری» و «میزانِ مشورت پذیری» 

و نیز «گامِ شجاعانه» و «اقدامِ خردمندانه» 

در «شکوفایی استعدادها» و «رویارویی با رویدادها» ،

 کلیدِ «عظمتِ رهبری» و «مدیریتِ بهره وری» است. 

«بهترین مدیر» و «برترین امیر»، 

کسی است که «جمعی پراکنده» را دورِ «شمعی برازنده»گِرد آورد 

و با مدیریت مدارا، آنان را «سامان» و «سازمان» بخشد. 

...و بدترین مدیر کسی است که با «شایستگان درآویزد» و با «بایستگان بستیزد»،

در نتیجه «سامانی توانمند» و «سازمانی ورجاوند» را 

با «بی بصری» و «تنگ نظری» فروپاشد.

چه زیبا «می فرماید» پیامبر اکرم(ص) آن جا که «زبان می گشاید»: 

«خَیرُالوُلاتِ مَن جَمَعَ المُختَلِف وَ شَرُّالوُلاتِ مَن فَرَّقَ المُوتَلِف». 

 

 #شفیعی_مطهر 

------------------------- 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 29 خرداد 1397 | 6:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 956)

 

«واقعیّتِ روشن» و «حقیقتِ مُتقَن»


همه خود را «پیراسته از رذایل» و «آراسته به فضایل» می دانیم.

تا کسی «اِکسیرِ غیب» نداند، خود را «اسیرِ عیب» نمی داند. 


عیب، «ضعفی گران» و «نقصی عیان» است که فقط دیگران دارند.


زیرا هر کسی ضعف های خود را «کمال» و نقص هایش را «جمال» می داند.

ما باید این «واقعیّتِ روشن» و «حقیقتِ مُتقَن» را بپذیریم،

که هیچ انسانی نه «دانای غیب» است و نه «مُبرّای از عیب».

انسان آن گاه عیب خود را «می پذیرد» و شیوه اصلاح خود را «فرامی گیرد»، 

که این «نظر» را «باور» کند،

که هیچ انسانی نه «کامل» است و نه «واصل»،

بل که همه در «سیر تکامُل» و «مسیر تعامُل» هستیم.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

مُتقَن: محکم استوار

تعامُل: با یکدیگر کارکردن،رفتار متقابل

مبرّا: تبرئه شده، کسی که پاک از تهمت است

واصل: رسنده، کسی که به هدف رسیده است

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 21 خرداد 1397 | 5:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 955)

 

 «داشت» یا «برداشت»؟!

 

خوشبختی نه یک «اساس»،که یک «احساس» است!

چه بسیار انسان هایی که دارای «پول بسیار» و «تیول بی شمار» هستند،

امّا به جای «احساس خوشبختی»،«هَمّاسِ سختی» هر لحظه 

آنان را «بیشتر می افسُرَد» و «پَریشتر می پژمُرَد» .

نیز بسی «فَرناسِ فرودست» بدون «احساسِ شکست»،

«روزن های بسته را می گشایند» و با «تن های خسته راه می پیمایند»!

در زندگی آن چه مهم است،نه «داشت»،که «برداشت» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------- 

تیول: ملک و آب و زمینی که در قدیم پادشاه به کسی واگذار می کرد که از درآمد آن زندگی کند

هَمّاس: شیر درّنده،بسیار درهم شکننده 

پریش: پریشان،پریشیده،پراکنده،متفرق

فَرناس: غافل ،نادان،خواب آلود

 برداشت: درک،فهم،فهم خاص از یک پدیده

 **************************************

برای نخستین بار در تاریخ ادبیات پارسی منتشر شد

بازنویسی همه قصه های ناب «کلیله و دمنه» برای جوانان و نوجوانان ایرانی و پارسی زبان

240 صفحه ،قیمت روی جلد: 15هزار تومان

برای تهیه با شماره های زیر تماس بگیرید تا برایتان ارسال شود:

02144642331

09123491190

----------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 20 خرداد 1397 | 5:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 953)

 

«تعادل بهار» در «تکامل رفتار»



 

 «سرمای زمستان، لرزاننده» است و «گرماي تابستان ،سوزاننده»، 

ولی «تعادل بهار» و «تحوُّل روزگار»  

«روياننده» و «برانگیزاننده» است.

 هماره «تعادل، رويشگر» است و «افراط و تفريط، ويرانگر». 

«غنچه های داد» و «شکوفه های استعداد»،

نه در «سرمای تُندروی» می شکفند و نه در «گرمای کُندروی»! 

بلکه این غنچه ها در «بهار عدالت می رویَند» و در «روزگار کرامت می بویَند».

نادان،«سیرِ حیات» و «مسیرِ ممات» را

یا «بسی تُند» می پیماید یا «بسیار کُند».

او با «تخیُّل،یگانه» است و با «تعادُل،بیگانه».

چه زیبا فرمود «امیر بیان» و «مولای متّقیان»:

«لایُرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطاً اَو مُفَرِّطاً».

رهرو آن نیست که گَه تُند و گَهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود 

بیاییم «تعادل بهار» را در «تکامل رفتار» تبلور بخشیم.

 آن گاه می بینیم که «نسیم بهارآفرین» از «چشمه سار بهشت برین»،

«پر و بال می گشاید» و «ترانه وصل و وصال می سراید».

از هر «ذرّه زمین» و هر «لحظه زمان» رایحه عشق می تراود

و ما می توانیم «شکوفه های بهار» را از «شاخسار روزگار» بچینیم

و «طراوت بهار» را با «حلاوت رفتار» جاودانه سازیم.

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

افراط: زیاده روی،تندروی،از حد درگذشتن

تفریط: کوتاهی کردن در کاری،کُندروی،تلف کردن مال،ضایع کردن

داد: قانون،عدل،انصاف،مقابل ظلم و ستم

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 18 خرداد 1397 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  دل ديدني هاي شهر سرب و سراب

 

    (به بهانه فرارسیدن شب هاي قدر)

 

 امام صادق(ع) : هنگامي كه روزه هستي، بايد گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضاي بدنت از زشتي ها روزه باشد. 

 

من ماه مبارك رمضان را ماهي ديدم كه سرآغازش رحمت، ميانه اش مغفرت و پايانش رهايي از آتش دوزخ بود.

     من رمضان را ماه انفجار نور دیدم و فصل سبز سرور. 

من شکم و شهوت را زمینی ترین اندام ها دیدم و چون آن دو اندام را روزه دار دیدم ،از هرزه گردی هاي دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...بر خود لرزيدم. 

 من رمضان را بهار دل ديدم و شب هاي قدر را فصل فضائل. اين فصل با رويت هلال آغاز مي شود؛ اما فصل بهار دل ها نه با رويت هلال كه با تحول در حال آغاز مي گردد.  

 من بهار رمضان و شب هاي قدر را چون نسيمي ديدم كه نه تنها خاك را ، كه افلاك را حيات مي بخشد. نسيم سحرگاهانش مشكبار است و شميم شامگاهانش خوشگوار.  

  من در رگ های هر شب رمضان بويژه در شب هاي قدر ، نور نيايش را جاري ديدم. در انبان هر لحظه عطري از عشق نهفته و غنچه اي از شوق شكفته است. نسيم رمضان بهارآفرين است و عطرآگين. نسيمش نرم خيز است و شميمش ، مشكبيز. 

 من در شب هاي قدر از حنجره هر پنجره آواي تلاوت قرآن را مي شنوم كه در كوچه ها عطر معنويت مي پراكند. بر شاخساران گلدسته ها گل تكبير مي شكفد و سينه سياه ظلمت را مي شكافد. از ساقه ترد لحظه ها جوانه هاي سبز عرفان و شكوفه هاي سرخ ايمان مي رويد. 

 

#شفیعی_مطهر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 17 خرداد 1397 | 12:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 952)

 

«جذرِ امید» یا «بذرِ تردید»؟! 

 

در بازارِ «شهر سرب و سراب» و در این دورانِ «قهر آب و آفتاب»،

به جای «تربیت و تهذیب»،«فقر و فرق و فریب»،

«رایج ترین سکّه» و «رفیع ترین سبیکه» است.

در یک قرارداد «خودسرشته» و «نانوشته» ،

همه برای اسارت یکدیگر «یوغ می جویند» و به همدیگر «دروغ می گویند».

اینان به قدری «بدخواه» و دُژآگاه» اند،

که از سرِ کلاه داران «کلاه برمی دارند» و بر سرِ «بی کلاهان می گذارند»!!

  این «خوی پلید» و «هیاهوی شدید»،

در دل ها به جای «جذرِ امید»،«بذرِ تردید» کاشته است.

همه در آتشی «می سوزند»،که خود «می افروزند».

آن که «غم را برمی گزیند» و «جهنّم را می آفریند»،

نه «خدای رحمان»،که «انسانِ نامهربان» است. 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

جذر: بیخ، ریشه،اصل

فرق: تفاوت،جدایی،تبعیض

سبیکه: نقره گداخته،تکه سیم یا زر،شمش طلا یا نقره

یوغ: چوبی که هنگان شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند

دُژآگاه: بداندیش،بددل،بدخو،تندخو،نادان و بی تربیت 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 17 خرداد 1397 | 5:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 951)

 

«بینش ویژه» و «گزینش آویژه»!

 

من «بذر هر باور» و «جذرِ هر هنر» را 

که نه تنها در «بسترِ طاهِر»،که حتی در «خاکسترِ خاطِر» افشاندم، 

«هالی از واقعیت» و «نهالي از حقيقت» را 

در آن «بذر باور» ،«بارور» ديدم.

در هر «مذهبِ آسمانی» و «مکتبِ انسانی»،

«رگ هایی از حقیقت» و «رگه هایی از واقعیت» دیده می شود.

«واقعیتِ حق» و «حقیقتِ مطلق»،

تنها در «ذاتِ لایزال» و «ثباتِ بی زوال» است.

همه آن چه در «اذهان بشر» به صورت «نقد و نظر» وجود دارد، 

تنها«بخشی از حقیقت» و «رَخشی از واقعیت» را دربردارد. 

حقیقت، «بارقه ای مجرَّد» و «شارقه ای از خرد» است، 

که هر کس از آن «بینشی ویژه» و «گزینشی آویژه» دارد. 

بنابراین هیچ انسانی «عقلاً نباید» و «شرعاً نشاید»، 

که «باورِ عقلی» و «نظرِ نقلی» خود را  

«حقیقتِ مطلَق» و دیگران را «احمق» بپندارد! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------

آویژه: ویژه،خاص،خالص

جذر: بیخ،ریشه،اصل

هال:قرار،آرامش،،آرام،صبر و شکیبایی

رَخش: روشنی،پرتو،شعاع،درخشندگی،انعکاس نور

 بارقه:  ابر برق دار،برق زننده،درخشنده

مجرَّد: منزّه از مادّه

شارقه(شارق): برآینده،تابنده،تابان و درخشان،آفتاب،خورشید هنگامی که برآید

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 16 خرداد 1397 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 950)

 

«نیوشیدن ندای فطرت»و«نوشیدن گوارای طینت»

 

   «عواطف انساني» و «لطایف آسمانی» در ژرفاي وجودِ انسان ها 

مُبتني بر «فطرت و فضيلت» و روييده بر «باورِ طينت» است.

انسان حتی در اوجِ چيرگي «خشم و خشونت» در جبهه هاي «جنگ و جنايت» 

نيز نمي تواند «نداي فطرت» را نشنود و «سيماي فضيلت» را نبيند.  

 گاه ممکن است «سیمای انسانیت» در زیر «غبارِ غفلت» 

«نهان» و «پنهان» شود،

ولی هیچ گاه در «وجود»،«نابود» نمی شود.

«نیازهای فطری» ، «رازهای عِطری»است،

و چون «شیدی رخشان» و «خورشیدی درخشان»،

گاه ممکن است در زیر «ابرِ شعار» و «جبرِ روزگار»

از «دیده ها نهان» و در میان «پدیده ها پنهان» شود،

ولی سرانجام«شید نشاید که نشتابد» و «خورشید نباید که نتابد»! 

«فطرت اصیل» در وجود هر انسان«چه بخیل و چه نبیل» وجود دارد.

افرادِ «شیّاد» و «بدنهاد»،

سیمای زیبای این «سرشته لاهوتی» و «فرشته ملکوتی» را

در زیر «بارِ خس» و «غبارِ هوس»

«می پوشانند» و به آن زهرِ مرگ «می نوشانند».

بیاییم هماره برای«نیوشیدن ندای فطرت» و «نوشیدن گوارای طینت»،

«گوشی شنوا» و «هوشی پویا» داشته باشیم!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

نیوشیدن: شنیدن، گوش کردن،گوش فرادادن

طینت: خلقت، سرشت، خوی، جبلّت

شید: نور،روشنایی،آفتاب

نبیل: مرد نجیب و شریف،دانا و هوشیار 

خَس: خار،خاشاک،مردم پست و فرومایه و ناکس و زبون

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 15 خرداد 1397 | 5:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 949)

 

«تحجُّر» یا «تفکُّر»؟!

 

 من دو چیز را «پنهان» و «بی پایان» دیدم : 

یکی «نهایتِ جهان» و دیگری «حماقتِ انسان» . 

ممکن است روزی عمر جهان به «کفایت» و «نهایت» برسد،

ولی حماقت انسان،«قاموسی بی پایانه» است و «اقیانوسی بی کرانه» .

مردمی که «درک» را «ترک» می کنند

و «توحید» را نیز بر پایه «تقلید» می پذیرند،

 «با شعور می ستیزند» و «از نور می گریزند»!

اینان «ریشه روشنایی» و «اندیشه شکوفایی» را برمی کَنَند

و «تحجُّر» را بر «تفکُّر» برمی گزینند!

آیا هیچ «اندیشه ای» و «خردپیشه ای»،

می تواند این همه «حماقت» را «طاقت» 

و برای این همه «بلاهت»،«شباهت» بیاورد؟!

آیا هیچ «آدم دانا» و «قلم توانا» می تواند 

این گروه را بهتر از این «تعریف» و «توصیف» کند؟

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿۱۷۹،اعراف﴾

و محقّقا بسیاری از جنّ و انس را برای جهنّم آفریدیم ، چه آن که آن ها را دل هایی است بی ادراک و معرفت ، و دیده هایی بی نور و بصیرت ، و گوش هایی ناشنوای حقیقت ، آن ها مانند چهارپایانند، بلکه بسی گمراه ترند ، آن ها همان مردمی غافل اند.

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

 تحجُّر: سنگ شدن،سخت شدن،دُگماتیسم

کفایت: بس شدن ،کافی بودن،تمام شدن

قاموس: دریا،دریای عظیم،میانه دریا

بلاهت: نادانی،کودنی،ضعف عقل

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 14 خرداد 1397 | 5:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 947)

 

«گران ترین» و «رایگان ترین» کالا!

 

«گران ترین» و در عین حال «رایگان ترین» کالا

 در «بُنیانِ بینش» و «جهانِ آفرینش»،وقت است! 

 وقت،«عیار زندگی» و «معیار ارزندگی» است.

زندگی چون «برگی لطیف» و «گلبرگی ظریف» است،

امّا «داسِ مرگ» ناگهان «هراسِ گلبرگ» را درو می کند.

«گران ترین گوهر» و «شایگان ترین جوهر»،

اگر «تلف» و تبدیل به «خَزَف» شود،

«قابلِ یافت» و «شاملِ بازیافت»است،

امّا «گوهر زمان» و «جوهر جان»،

اگر «اِسراف» یا «اِتلاف» شود،

دیگر نه «مکانِ ارزیابی» دارد و نه «امکانِ بازیابی»!

زیرا «ثانیه ها»،«المُثنّی» ندارد!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

خزف: سفال،ظرف گلی

 

کتاب های زیر از همین قلم منتشر شد:

1- دل دیدنی های شهر سرب و سراب، جلد سوم،

288 صفحه قیمت روی جلد: 10 هزار تومان

2- کلیله و دمنه،بازنویسی همه قصه ها به زبان روز برای جوانان،

240 صفحه ،قیمت روی جلد: 15هزار تومان

3- شورا،مشورت و مشارکت از دیدگاه امام علی(ع)،(چاپ دوم)

88 صفحه ،قیمت روی جلد :5هزار تومان

مرکز پخش در تهران: خ انقلاب،روبروی دانشگاه تهران،بین خ رازی و خ دانشگاه،انتشارات علوم بنیادی

تلفن: 66973659  - 66973774

برای تهیه بیش از 10جلد با شماره های زیر تماس بگیرید تا برایتان ارسال شود:

02144642331

09123491190

-------------------------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 12 خرداد 1397 | 5:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 946)

 

«ذاتِ ارزنده» و «صفاتِ برازنده»!

 

آیا ما «مردُم» کمتر از «گندُم» هستیم؟

چون او را «زیرِ خاک» و «اسیرِ مَغاک» کنند،

«امیدوارانه می رویَد» و راهِ رشد را «عاشقانه می پویَد»!

چون او را با «ضرباهنگِ آب»،زیر «سنگِ آسیاب»می فشارند،

 با کمی «گارد» تبدیل به «آرد» می شود.

چون او را «می سایند» ، بر بهایش «می افزایند».

چون بر او آب «ریزند» و با آن «بیامیزند»،

«خمیری چسبنده» و «اِکسیری ارزنده» می شود.

آن گاه که آتش «می افروزند» و او را «می سوزند»،

نه با «سودایی سوخته»، که با «سیمایی برافروخته»،

برای بشر «خوب تر» و «مطلوب تر» می شود.

و چون او را «با زبان بچشند» و «به زیر دندان بکشَند»، 

به «انسان،جان»می بخشد و به «جان،جهان» را!

انسان نیز اگر دارای «ذاتی،ارزنده» باشد و «صفاتی،برازنده»،

در «گردونه هستی» از هر «آزمونه پَستی»،

«سرفراز» و «بی انباز» به درمی آید .

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

مغاک: گودال،گود،جای گود

گارد: پاسبانی، پاسداری، نگهبانی ،مراقب پاسدار،نگهبان

اکسیر: کیمیا، جوهری که ماهیت جسمی را تغییر دهد، مثلا مس را طلا کند

سودا :هوا و هوس،عشق و جنون

انباز:حریف،همباز،شریک،همتا

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 11 خرداد 1397 | 5:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 944)

 

«خردِ زُلال» یا «عددِ سال»؟!

 

چه بسیار افرادی که در «گشتِ زمین» و «گذشتِ زمان»

«موی را به سپیدی برف» و «روی را به سیاهی شَنگَرف» درآورده اند،

امّا دریغ از انباشتنِ «خوشه ای از حکمت» و «توشه ای از معرفت»!

 عمر، «حُبابِ برف» است و زمان، «آفتابِ شِگَرف»،

اگر از «لحظه لحظه» و «لمحه لمحه»آن،

«سود نجوییم» و راه آن را «با فَرنود نپوییم»،

«قطره قطره مرگ»،«ذرّه ذرّه این تگرگ» را

«بی بهانه آب» می کند و «بی رحمانه به سراب» تبدیل می کند.

بدین گونه «عمر بر باد» می رود و «زندگی از یاد»!

 برای ارزیابی انسان آن چه مهم است «ارزندگی خرد» است،نه «زندگی اَبَد»،

زیرا بزرگی به «خردِ زُلال» است،نه به «عددِ سال».

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

شَنگَرف: سولفور جیوه،یک نوع سنگ معدنی

شگرف: عجیب، نیکو و خوش آیند،کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی

لمحه: یک بار نگریستن،با شتاب به چیز ی نظرکردن

فرنود: دلیل،برهان،حجت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 9 خرداد 1397 | 5:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 943)

 

«فرمانِ دَنی» و «نافرمانی مدنی»  

 

,
 

در جامعه با «اَعمالِ منفور» و «اِعمالِ سانسور»،

«اندیشه ها را به بند» و «خردپیشه ها را به کمند» بکشد،

در این جا «نافرمانی مدنی» در برابرِ «فرمانِ دَنی»،

از حقوقِ مسلّمِ «شهروندانِ آگاه» و «ورجاوندانِ فرگاه» است.

کسانی «عطای طغیان را می چشند»،که «عصای عصیان را برکشند».

هر گاه در جامعه «شیوع خلاف» به «موضوعِ اختلاف» تبدیل شود،

«فصلِ ختام» و «اصلِ اختتام»،رای و نظر مردم است.

این مردم اند که به «گاهِ خطر»،«سخنِ آخر» را بیان می کنند.

«بستنِ دهان» و «شکستنِ بنان»مردم 

به بهانه «عدم بینش» در «موسم گزینش»،

نه تنها به «نفیِ نبوغ»،که به «عدم بلوغ» ایشان می انجامد.

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

 دَنی: ذلیل،فرومایه،پست و حقیر

طغیان: از حد خود درگشتن،از اندازه تجاوزکردن،گردنکشی،گستاخی

عصیان: ترک طاعت،نافرمانی،عدم انقیاد،سرپیچی

ختام: پایان،انجام،پایان امری یا چیزی

اختتام: به پایان رسانیدن،خاتمه دادن،ختم کردن

بنان: انگشتان،سرانگشتان(شکستن بنان:شکستن قلم و جلوگیری از نوشتن)

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 8 خرداد 1397 | 5:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 942)

 

انسانِ «رسول» و «مسئول»

 

من هر «انسان» را در «سپهر زمین و زمان»

«رسول» و در برابر رسالت خود،«مسئول» می دانم.

او تا آن جا که «می داند» و «می تواند»،

باید در «نارِ واهی بسوزد» و «نورِ آگاهی بیفروزد».

هیچ انسانی بدونِ «دلالتِ آسمانی» و «رسالتِ انسانی» آفریده نمی شود.

او نخست باید خود را «بسازد» و سپس به اصلاح جامعه «پردازد».

انجام این رسالت،نباید به نفیِ«آبادیِ جهان» و «آزادیِ انسان» بینجامد!

این رسالت نه «باوری را تحمیل» می کند و نه «داوری را،تحمُّل»!

رسالت هر انسان ،«روشنگری» است،نه «تاجوَری». 

هر «انسانِ دلسوز» در «جهانِ امروز»،

«ناره ای مقدَّر» است و «مناره ای منوَّر».

هر که خواهد از روشنایی این نور «راه پوید» و «همراه جوید». 

او «با نور می آمیزد» و «با زور می ستیزد».

 «با داد کار» می کند و «با بیداد،پیکار».

«نظرِ او صائب» است و «منتظرِ مصائب»،

امّا گره هر گونه «سختی» و «شوربختی» را

با سرانگشتِ«خودارزی» و «خردورزی»می گشاید.

امید که «گُفتمانِ رسالت ها» به «درمانِ رذالت ها»بینجامد!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

نار: آتش

واهی: سست، فروهشته، بی بنیان،کهنه و پوسیده

تاجور:ناجدار،پادشاه،صاحب تاج و تخت

ناره: زبانه ترازو یا قپّان

مقدَّر: سرنوشت،آنچه تقدیر شده،نصیب و قسمت

صائب :راست و درست، حق و رسا 

مصائب: جمع مصیبت، سختی ها و رنج ها، اندوه ها ،غم ها

گفتمان:منظومه یا مجموعه نظری خاص در دوره ای خاص،مبحث

 -------------------------------------------

 

کتاب های زیر از همین قلم منتشر شد: 

 

 

1- دل دیدنی های شهر سرب و سراب، جلد سوم،

288 صفحه قیمت روی جلد: 10 هزار تومان

 

2- کلیله و دمنه،بازنویسی همه قصه ها به زبان روز برای جوانان،

240 صفه ،قیمت روی جلد: 15هزار تومان

 

3- شورا،مشورت و مشارکت از دیدگاه امام علی(ع)،(چاپ دوم)

88 صفحه ،قیمت روی جلد :5هزار تومان

 

مرکز پخش در تهران: خ انقلاب،روبروی دانشگاه تهران،بین خ رازی و خ دانشگاه،انتشارات علوم بنیادی

تلفن: 66973659  - 66973774

 

برای تهیه بیش از 10جلد با شماره های زیر تماس بگیرید تا برایتان ارسال شود:

02144642331

09123491190

---------------------------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 7 خرداد 1397 | 5:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 940)

 

«خردمندترین» و «ورجاوندترین»انسان کیست؟

 

من «داننده اَلَستی» و «آفریننده هستی» را دیدم،

که با خود «غَور» و با من «شَور» می کرد.

او می گفت :همه انسان ها به جای «هماوردی» پر از «تفاوت های فردی» هستند.

می خواهم همه هستی را «درهم ریزم» و ریز و درشت را «با هم بیامیزم»

و از نو انسانی بیافرینم که هم در «جمال» و هم در «کمال» ،مطلق باشد.

اکنون در این«گردونه»به دنبال «انسانی نمونه» می گردم،

که از همه «کامل تر» و «عاقل تر» ،

و «پیراسته از همه رذایل» و «آراسته به همه فضایل» باشد.

حال آیا تو چنین کسی را «می شناسی»؟ و از معرفی او «نمی هراسی»؟ 

به نظر تو «خردمندترین» و «ورجاوندترین»انسان کیست؟

من همه انسان ها را «دیدم» و با خود «اندیشیدم»،

هیچ کس را از خود «بالاتر» و «والاتر» ندیدم!!

لذا باطناً با «رعایتِ خودمداری» و ظاهراً با «نهایتِ خاکساری» خود را معرفی کردم!!

 خدا چون این سخن را «شنید»،«به شدّت خندید» !

وقتی «علّت خنده» بر این «بنده شرمنده» را پرسیدم،گفت:

آخر این سوال را از هر انسانی پرسیدم،همین پاسخ را داد!!!

همه انسان ها خود را در «عقل به کمال» و در «شکل به جمال» می دانند!!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------------

غَور: فروشدن،فرورفتن در امری،،به دقت نگریستن و تفکّرکردن

هماورد: حریف ،هم نبرد

گردونه: چرخ ،ارابه، گاری،فلک،هر چیز که می گردد

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 5 خرداد 1397 | 4:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 37 38 39 40 41 ... 130 صفحه بعد