هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1229)
«تندیسِ سنگی» و «قِدّیسِ اُورَنگی» !
برخی از افراد نه «چکادِ برافراخته»،که چون «موادِّ گُداخته»اند،
و نه از «نهادِ جان»،که گویی از «نهانِ آتشفشان» زبانه می کشند.
آنان هم «نور» دارند و هم «نار».
از دور «زیبا»یند و از نزدیک، «فریبا»؛
امّا از انسان ها «سنگِ خارا» می سازند و «خدنگِ جانگِزا».
«کارکردِ گُدازه»،سوختن هرگونه «سازه» است.
این افراد با «گُدازۀ احساس»،«سازۀ ناس» را ذوب می کنند
و هر «طالبِ تفکُّر» را در «قالبِ تحجُّر» شکل می دهند
و از هر «انسانِ سلیم» یک «ناتوانِ تسلیم» می سازند.
در این صورت «نهالِ اندیشه» از «ریشه» می خشکد
و «تفکُر،تعطیل» و «متفکِّر،علیل» می شود!
«ذکرِ زبانی» به جای «فکرِ عقلانی» می نشیند
و یک «مُراد» به جای میلیون ها «مُرید»می اندیشد!
یک «قِدّیس اورَنگی» برای میلیون ها «تندیسِ سنگی» تصمیم می گیرد!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
قِدّیس: پاک و منزّه،مومن،کسی که برای او قداست قائل باشند
اَورَنگ: تخت،سریر،تخت پادشاهی
تندیس: مجسّمه
چکاد:قلّه کوه
خدنگ: تیر راست و نیزه که از چوب درخت خدنگ می سازند
مُراد: مقصود،مقتدا،کسی که مورد ارادت جمعی قرار می گیرد
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1228)
«کور» یا «بی شعور»!
«احمق» همیشه خود را «برحق» «می پندارد»
و طرفِ «گفتگو» را «هالو» «می انگارد».
بنابراین گفتگو با انسانی با این «صفات» چون کشتنِ «حشرات» بر روی صورت است
که در صورتِ «توفیق» از این «طریق»،
به طورِ «تحمیلی» بر گونۀ خود «سیلی» نواخته ایم!
انسان اگر «تن و بدنش اسیر» و «دست و پایش در زنجیر» باشد،
بهتر از آن است که «عقل و خردش در بند» و «افکارش در کمند» باشد.
حماقت و بی شعوری نه «دردی همگون»،که «گُفتاوَردی دگرگون» اند
حماقت نه «دردی» دارد و نه «دست آوردی».
بی شعور،«مار» است و احمق««بیمار»!
آن«مارِ زنگی» است و این،«بیمارِ فرهنگی»!
آن دیگران را با «نیش» می آزارد و این با «نوش»!
بی شعور ممکن است «باسواد» و حتّی «استاد» باشد،
زیرا می توان سواد را «آموخت» و تجربه را «اندوخت»،
اما شعور را نه می توان «آموزش» داد و نه «افزایش».
انسان ،«کور»باشد، بِه که «بی شعور»باشد!
بیاییم بر «آستانۀ تحمُّل» و «پیمانۀ تامُّل» بیفزاییم،
تا بتوانیم با «طاقتِ خویش»،«حماقتِ هر روان پریش» را
«صبورانه برتابیم» و قربانیانِ حماقت را «فکورانه دریابیم»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1227)
شباهتِ «مردُم» و «گندُم»!
مردم می توانند دو «سرشت» و دو «سرنوشت» داشته باشند.
«مردُم» چون «گندُم» اند.
بعضی با فشارِ «آبِ آبشار» در «آسیابِ روزگار»
«سوده» و از قیدِ حیات «آسوده» می شوند.
آنان توسط شکمبارِگان «خورده» و به خاک «سپُرده» می شوند!
امّا برخی «بذرِ رویِش» اند و «جذرِ پویِش».
آن ها با «مِلاکِ پیشگامی» زیرِ «خاکِ گُمنامی» مدفون می شوند،
تا در «فردایی دیگر»،«سبز و بارور» برویَند
و بشریت بتواند از یک «دانه»،صدها «دُردانه» بردارد.
اینان خود را «فدا» و بشریت را «ندا» می کنند که،
امروز «فردها» فدا می شوند، ولی «فردا» را می سازند،
اگر دانه ای با «اِدراکِ رویِش» زیرِ «خاکِ پویِش» دفن شود،
نه «می میرد» و نه فراموشی «می پذیرد» ،
بلکه این «دانه»،«جاودانه» می شود.
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
سوده: ساییده شده،کوبیده و نرم شده
جذر: ریشه،اصل،بیخ نهال
مِلاک:اصل و مایة چیزی،معیار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1226)
«کوهی از گنج» و «انبوهی از رنج»!
من مردمی را دیدم با «انبوهی از رنج»،امّا نشسته بر «کوهی از گنج»!
مشکل این مردم نه «دَغَلی» است و نه «تَنبَلی»،
زیرا همه از «بام» تا «شام» ،
«می دَوَند»،ولی به جایی «نمی رسَند»!
مشکل اصلی این است که «زمامِ کار» و «تمامِ اختیار»
در کفِ بی کفایتِ«امیران بی لیاقت» و «مدیران بی درایت» است!
در این جا «تنور»ها «بی نور» اند و «گُلنار»ها «بی نار»!
دست ها «فَعّال» اند، ولی خردها «در حالِ انفعال»!
قدرت در «حصارِ انحصار» است و مقدّرات در «غُبارِ اَغیار»
آنان که «می فهمند» ،بدونِ «سهم اند»
و آنان که «چاپلوس» اند، در خدمتِ «دقیانوس» اند!
«آزمندان،فرنشین»اند و «ورجاوندان،خانه نشین»!
«هرزان،همه کاره»اند و «خردوَرزان،آواره»!
«روشنگران، خونِ حلق» می خورند و «تاجوَران ،خونِ خلق»!
تا «کَس ها سر به زیر»اند،«کَرکَس ها،امیر»اند!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
گُلنار: گل انار
نار: انار،(مخفّف انار)
هرز: هرزه، ولگرد ،یاوه گو
اغیار: بیگانگان،دیگران
دقیانوس: امپراتور روم در قرن سوم میلادی ، نام سلطانی جابر بت پرست ، اصحاب کهف از خوف او فرار کردند و به غار پناه بردند،در اینجا نماد یک خودکامه است
فرنشین: رئیس،حاکم،فرمانروا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1224)
«زبانِ منطِق»،بهترین «سلاحِ فایِق»!
من سیاستمدارانی «ساده اندیش» و «روان پریش»را دیدم
که نه در «سیّارۀ مرّیخ»،که در «انگارۀ تاریخ» جامانده اند!
اینان با همۀ «مللِ راقیه» و «نِحَلِ باقیه»،
حتّی «اهالی فرهنگ»،«سَرِ جنگ» دارند!
اینان با «تیشه های دیرین» به جانِ «اندیشه های نوین» افتاده اند.
در حالی که «گزارۀ تهاجُم» در «هزارۀ سوُّم»،
نه «جهادِ پایا»،که «اجتهادِ پویا» است.
در جهانِ امروز «راهِ رفاه» و «نگاهِ دادخواه»،
«تنش زدایی» است،نه «کشمکش افزایی»!
«گُفتمانِ پیروز» در «جهانِ امروز»،
«اسارتِ رقیب» نه در «فریب و تخریب»،
که در «دامِ سگال» است و «دوامِ استدلال» .
در جهانِ امروز نمی توان «افکارِ عمومی»را با «پیکارِ هجومی»،
«رام» و «آرام» کرد،
بلکه بهترین «سلاحِ فایِق»،«زبانِ منطِق» است!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
فایِق: پیروز،چیره،مسلّط،غالب
انگاره: پندار،تصور،گمان
راقیه: مترقّی،پیشرفته،بالارونده،تحصیل کرده
نِحَل: مذهب ها و ادیان و مکاتب،(جمع نحله)
باقیه: پایدار،پاینده،جاوید،بازمانده و به جامانده
سگال: اندیشه،فکر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1223)
«خودارزی» و «خردورزی»
سال ها به ما «گُفتند»،ولی پاسخی جز تسلیم «نشنُفتند» که:
شهر «فرنگ» هزار «رنگ» است
و هر «رنگ» هزار «نیرنگ»!
مردمش «مِی خوار»اند و «بی بندوبار».
امّا این را از ما «نهُفتند»و به ما «نگُفتند» که :
صدها «ابداعِ مفید» و «اختراعِ سدید»،
و هزارها «اکتشافِ نوین» و «انکشافِ بنیادین»،
آیا نتیجۀ «هوشیاری» است، یا «بی بندوباری»؟!
«رازِ شکوفایی» یا «رمزِ واپسگرایی»
برای همۀ «ملل» و «نِحَل»،
چه در «خاور» و چه در «باختر»،
در هر جامعه برای همه «شهروندان» و «ورجاوندان»،
«خودارزی» و «خردورزی» است.
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
ابداع: نوآوری،کار تازه کردن،نوپیداکردن
سدید: محکم و استوار،راست و درست
انکشاف: آشکارشدن،پدیدارشدن
نِحَل: مذهب ها و دیانت ها،(جمع نحله)
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1222)
«گُلِ حقیقت» و «پُلِ موفّقیّت»!
یک میخ اگر «راست و دُرُست»،نه «کژ و سُست» باشد،
با هر «حربۀ چکُّش» و هر «ضربۀ ناخوش»،
«استوارتر» و «پایدارتر» می شود.
انسان نیز اگر با «صداقت» و «لیاقت»،
با «ضَرَبات» و «مُشکلات» روبه رو شود،
با «حربۀ هر سختی» و «ضربۀ هر شوربختی»،
با «نهادۀ کم تر» و «ارادۀ محکم تر»،
«راه ِکمال» را به سوی «درگاهِ وصال» می پوید.
بیاییم بدون هیچ «کاستی»،راهِ «راستی» را پیش گیریم.
تا بتوانیم «گُلِ حقیقت را ببوییم» و «پُلِ موفّقیّت را بپوییم»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
حربه: سلاح،آلت جنگی،ساز و برگ جنگی
کاستی: کمبود،کم شده،کاهیده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1221)
«وارستگی» از هر «وابستگی»
در «کامِ بیداد» و «نظامِ استبداد»
کسانی که «درگیرِ بندِ تعلُّق» اند، ناگزیر «اسیرِ کمندِ تملُِّق» می شوند.
آنانی از این بند «رَستند» که آزاده «هستند».
هر «زاده» باید «آزاده» باشد.
ما آمده ایم تا در این «دنیای پست» و در همین «فضایی که هست»،
به سوی «جاهی والا» و «جایگاهی بالا» حرکت کنیم.
در این «سیرِ کمال» و «مَسیرِ استکمال»،
بعضی پای بر «دوشِ دیگران» می گذارند
و برخی بر «هوشِ همگنان».
اینان «باری ننگین» اند و «سرباری سنگین».
امّا در این راه، «نردبانی بهتر» و «پلّکانی برتر»
از «نهاد» و «استعدادِ» خویش نیست،
تا به آن «دست یازیم»و به این «دستاویز،دست آویزیم».
بیاییم دل بر «خدای خویش سپاریم» و پای بر «هوای خویش گذاریم»
و با «وارستگی» از هر «وابستگی»،
به سوی «کمالِ مطلق» و «لایزالِ برحق»،
«پر و بال گشاییم» و هر گونه «وبال را بپیراییم» .
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
تعلُّق: دلبستگی، داشتن به کسی یا چیزی،علاقه و پیوستگی
جاه: قدر و شرف،علو و منزلت،فرّ و شکوه، شان و جلال
استکمال: طلب کمال کردن کامل کردن
نهاد: سرشت، طینت، خلقت، بنیاد، درون، باطن
دستاویز: وسیله،بهانه
دست یازیدن: دست درازکردن به سوی چیزی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
دل ديدني هاي شهر سرب و سراب(۴۰)
ويژه عيد فرخنده مبعث پيامبر اكرم(ص)
من انسانی را ندیدم که در « حرای تکوین» از سوی «آفرینشگر عالمین»
به «رسالتی بزرگ» و «ماموریّتی سترگ» برانگیخته نشده باشد.
من با «نگاهی ژرف تر» و «نگرشی شگرف تر» هیچ آفریده ای را نیافتم
مگر این که از سوی «آفرینشگر حکیم» به «رسالتی عظیم» برانگیخته نشده باشد.
«همه موجودات» در «پهندشت کائنات»
هر یک برای انجام «ماموریّتی ویژه» و «رسالتی آویژه»
برای پیمودن «راه کمال» و انجام وظیفه از سوی «ذات ذوالجلال» آفریده شده اند.
انسان به عنوان «اشرف مخلوقات» و «ارشد موجودات»
«رسالتی بس خطیرتر» و «ماموریّتی بسیار چشمگیرتر» بر عهده دارد.
مسئولیت دشوار هر انسان یافتن «رسالت اصیل» و «نقش بی بدیل» خود در عالم هستی است.
هر انسان بخشی از این «پازل حکیمانه» و «نقشه جاودانه» را به کمال می رساند. اینجاست که مفهوم این «سخن سترگ» و «پیام بزرگ» مولا(ع) تبلور می یابد که:
« مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه»؛ راه خداشناسي از مسير خودشناسي مي گذرد.
نيز معني اين پيام عظيم پيامبر(ص) تجلّي مي يابدكه:
« رَحِمَ اللهُ امرَء مَن عَرَفَ قَدرَه » ؛
خدا رحمت كند انساني را كه قدر خود ( و رسالت خود) را بشناسد.
همچنین علي عليه السّلام فرمود: رَحمَ اللهُ امرَء عَلِمَ مِن اَينَ وَ في اَينَ وَ اِلي اَينَ.
خداوند رحمت کند کسي را که بداند کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت.
بنابراين سالروز بعثت پيامبر اكرم(ص) نه تنها روز برانگيخته شدن اين بشير بشر نيست ، و مبعث نه تنها گلي است كه در حرا شكفت و عطر دلاويز و گلبرگ رنگ آميز آن تا ظهور قائم امامت و قيام قيامت ، تاريخ زمان را عطرآگين و جغرافياي زمين را، رنگين كرد؛ بلكه اين رويداد عظيم يادآور برانگيخته شدن همه ما انسان هاست براي انجام ماموريّت خود.
آري مبعث چشمه اي بود كه از فراز حرا جوشيد و زلال آن بر بستر تاريخ خروشيد و بوستان هاي مكرمت را كرامت بخشيد و گلستان هاي سعادت را طراوت .
اكنون ما در اين روز بشكوه ضمن عرض تبريك به همه باورمندان رسالت و رهپويان نبوت، از خداوند حكيم مسئلت داريم كه ما را دست گيرد و در شناخت و انجام رسالتمان ياريمان فرمايد .
در كسب رضاي حق موفق باشيد
#شفيعي_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1220)
«کلیدِ فهم» یا «تقلیدِ وَهم»؟
افرادِ «فریفته» و «خودشیفته»،
در گفتگو هر «معادله» را به «مجادله» می کشانند.
آنان «شیفتۀ کارِ بیش» و «فریفتۀ افکارِ خویش» اند.
هر «کارِ» دیگر را «انکار»
و «افکارِ» خود را «ابتکار» می پندارند.
گویی به جای «ساختارِ مغز» و «افکارِ نغز»،
«کوهی از انگاره» و «انبوهی از سنگپاره»در سر دارند.
در دشتِ ذهن به جای «کاشتنِ نهالِ اندیشه» به «انباشتنِ آمالِ بی ریشه» پرداخته
و برای خود «پنداری واهی» خالی از «خودآگاهی» برساخته اند.
شخصیّتِ خود را نه در «بدایتِ حال» که در «نهایتِ کمال» می پندارند.
بنابراین نه «جایی برای آموزش بهتر» دارند و نه «جایگاهی برای پژوهش برتر».
آنان از «شنیدن می گریزند» و از «اندیشیدن می پرهیزند».
بنابراین برای آنان،«کلیدِ فهم»، «تقلیدِ وهم» است.
اینان خود را «برحق» و فهمِ خود را «مطلق» می دانند.
لذا در برابر هر «استدلال»، «لال» اند
و در برابر هر «حال»، «محال».
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
معادله : همچندی،برابرکردن،هم وزن کردن دو چیز
نغز: خوب ،نیکو ،لطیف، بدیع ،خوش آیند
انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه
بدایت: آغاز،اول هر چیزی،اول کار
محال: ناشدنی ،غیرممکن، سخن بی سر و ته و ناممکن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1219)
«آتشِ تباهی» و «عطشِ آگاهی»
هر انسانِ «آگاه» در هر «پگاه»
«باید» و «شاید»،
در هر «جمعِ پریشان» چون «شمعِ فروزان» «بدرخشد»
و شب های «تیره و تار» را «نور و نار» «بخشد».
اهالی «قلم» باید در هر شبِ سیاهِ «ستم»،
چون مهتاب «بتابند» و شب زدگان را «دریابند».
اگر شهری «ویران» با مردمی «نادان»،
در «آتشِ تباهی» و در «عطشِ آگاهی» می سوزند،
این «روشنگران آگاه» اند که مسئول اند،نه «بی خبران بی پناه».
آنان که نمی دانند در «جهلِ مُرکَّب»اند و اسیر «ابوجهلِ شب» .
نه «راهی برای نجات» دارند و نه «پناهی برای حیات».
«گناه نادانی» و «گواه ناتوانیِ»اینان
بر گردن روشنفکرانی است که «یاری را می دانند» و «یاوری را می توانند»!
امّا سر در «لاکِ پلیدی» و «مَغاک نومیدی» «فروبُرده اند»
و گویی از هر گونه «صلاح» و «اصلاح» «سَرخورده اند»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
شاید: شایسته است
مَغاک: گودال ،جای گود
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1218)
«یوغِ اسارت» یا «بلوغِ بصارت»؟
من شهری را دیدم «پُرهرج و مَرج» با مردمی «کم ارج»،
که همه به یکدیگر «دروغ» می گویند و در این کار «نبوغ» دارند.
در اینجا نه «عمادی» وجود دارد نه «اعتمادی»؛
زیرا وقتی کسی هیچ سخنی را «باور» ندارد،هیچ «نظر» هم ندارد.
بنابراین نسبت به انجام هر «کاری» و «ابتکاری»،
نه «دانایی» دارند و نه «توانایی».
این مردم نه می توانند «حقایقی را ببینند» و نه «دقایقی بیندیشند»؛
لذا چنین مردمی چون «خمیرِ نرم» در چنگال «میرِ بی شرم» اند.
مردمی «بی اراده»،که «بی قلّاده»،
اوامرِ مَلِک را «طاعت» و «اطاعت» می کنند.
مردمی که سراپا «نقص اند»،به هر ساز «می رقصند»!
مَلِک با مردمی «زار» چون «ابزار» رفتار می کند.
مردم برای رهایی از «یوغِ اسارت» باید به «بلوغِ بصارت» برسند.
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
یوغ: چوبی که هنگام شخم زدن روی گردن جفت گاو می گذارند و گاهآهن را به آن می بندند
بصارت:بینایی و دانایی
ارج :ارزش،بها،قدر و مرتبه
عماد: تکیه گاه،آنچه بدان تکیه کنند
میر: مخفّف امیر
قلّاده: گردن بند،افسار،مهار
طاعت: فرمانبرداری،بندگی،عبادت
زار: ناتوان،رنجور،ضعیف،نحیف،خوار،زبون،درمانده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1217)
«استعدادِ خیر و شر» در «نهادِ بشر»
بهار می تواند «شمشاد» را «شاد» کند و «باد» را «آباد»!
ولی نمی تواند کاری کند که «صنوبر»،«بر» دهد و «چنار»،«نار»!
بنابراین باید بپذیریم که اگر «استعدادِ خیر و شر» در «نهادِ بشر» نباشد،
نمی توان آن را «باور» و آن باور را «باروَر» کرد.
این «سرب و سراب» پُر ز عطر رُخِ دوست
«از کوزه همان برون تراود که در اوست»
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
نار: مخفّفِ انار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1216)
«زبانِ منطق» و «بیانِ صادق»
اگر «اندیشه ای نوین» حتّی با «ریشه ای دیرین»،
«سامانه ای از سگال» و «پشتوانه ای از استدلال» داشته باشد،
خود «بلیغ» است و نیاز به «تبلیغ» ندارد.
این «سخن زور» و «اهریمن سانسور» است
که تبلیغ آن جز با «حربۀ تکفیر» و «ضربۀ تدمیر» کارایی ندارد.
اگر به جای بهره گیری از «چوب و چماق» و «تحمیلِ اختناق»،
با «زبان منطق» و «بیان صادق» با مردم سخن بگوییم،
هر انسانِ «خردمند» و «ورجاوند» آن را
«عالمانه می گیرد» و «عاقلانه می پذیرد»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
سگال: فکر،اندیشه
تکفیر: کسی را کافر و بی دین خواندن
تدمیر:هلاک کردن
اختناق: خفه شدن خفگی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1215)
«لحظه ها» و «لمحه ها»!
باز هم سالی نو «تحویل» و سالی دیگر بر عمرِ ما «تحمیل» شد!
هر «تحویلِ سال» که به «تحوُّل در حال» مبدَّل نشود،
هیچ «تغییری در زندگی» و «تَاثیری در برازندگیِ» ما ایجاد نمی کند.
هزاران «پیامِ تبریک» ما را حتّی یک «گامِ باریک»،
به «چکادِ خُجستگی» و «نمادِ فَرخندگی» نزدیک نمی کند.
زمان در ذاتِ خود نه «خُجستگی» در بر دارد و نه «گُجستگی»!
همۀ «تحوُّلاتِ نوین» و «تامُّلاتِ بُنیادین» از درونِ انسان سرچشمه می گیرد.
این درونِ ماست که می تواند هم «بهشتِ برین»بیافریند و هم «جهنّمِ آتشین»!
ما هر لحظه در جهانِ «آفرینش»،«گُزینش» می کنیم
و با جهانِ هستی «مشغولِ دادو ستَد» و «وصولِ درآمد» هستیم.
ما در هر «دقیقۀ دارایی» شصت «ثانیۀ طلایی»
و در هر «سال مرموز» سیصد و شصت و پنج «روزِ بهروز»را از دست می دهیم.
اگر در ازایِ آن «چیزی برتر» و «پشیزی بهتر» به دست نیاوریم،
«بازی را باخته» و «بازسازی را نشناخته» ایم.
بیاییم «لحظه ها را قدر بدانیم» و «لمحه ها را بر صدر نشانیم»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
لمحه: چشم برهم زدن،لحظه ای نگریستن
گُجستگی: پلیدی و ناپاکی،نحوست، مقابل خجستگی
پشیز: پولک، پول خُرد فلزی کم ارزش، پول سیاه، سکه مسین کم بها
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1214)
«سِیلِ اخیر» و «خِیلِ مدیر»!
آن چه «ایران» را «ویران»
و شهرها را «غَرق» و مردم را «غَرق در زَرق» می کند،
نه «سِیلِ خروشان»،که «خِیلِ مدیران»اند ؛
مدیرانی «آراسته»،ولی «ناشایسته»،
که کاری کرده اند که بر «محیطِ زیست» باید «خون گریست»!
وقتی «عِیارِ بینش» و «مِعیارِ گُزینش»،
«چاپلوسی» و «دستبوسی» باشد،
کارگزارانِ «جهان بین» ،«خانه نشین» می شوند
و ارادتمندانِ «دیرین»،«فرنشین»!
وقتی همۀ رویدادها «قابلِ پیش بینی» و احتمالش «یقینی» است،
آیا نمی توان با اتّخاذِ «تدابیرِ ایمنی» و «بسیجِ میهنی»،
از «تلفاتِ انسانی» و «مشکلاتِ ویرانی» کاست؟
بیاییم از این «فاجعۀ جانگداز» و «واقعۀ دیرباز» درس بگیریم
و از این پس «مدیرانِ دانا» و «امیرانِ دردآشنا»را به کارها بگُماریم.
و «سَریرانِ حسّاس» را به «مدیران فَرناس» نسپاریم!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
خِیل: گروه
زرق: تزویر،دورنگی، ریاکاری
فَرنشین: رئیس،مسئول،مقام حکومتی
فَرناس: غافل، نادان ،خواب آلود
سَریر: تخت،تخت پادشاهی،کنایه از میز ریاست
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
«دارهای تباهی» و «پندارهای واهی»
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1213)
پرندگانی که در «تنگنای قفس» و «زوایای محبس» زاده می شوند،
«آواز را زاری» و «پرواز را بیماری» می پندارند!
انسان هایی هم که در «نظامِ بیداد» و در «استخدام استبداد»،
«زاده» می شوند،نمی توانند «آزاده» باشند!
زندان اینان نه «میله های محبس»،که «پیله های مقدّس» است.
زندانی که «ریشه» در «اندیشه» دارد
و قداستی که نه به «رنگِ کیاست»،که با «نیرنگِ سیاست» است!
برای رهایی «مردُم» از این «توهُّم»،
و نجات از «دارهای تباهی» و «پندارهای واهی»،
باید «فراست زایی» و از آن ها«قداست زدایی» کنیم.
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
پیله: کینه ،عداوت ،آزار و تعرض همراه با لجاجت
کیاست: زیرکی، هوشیاری
فراست: دریافتن و ادراک باطن هر چیزی ،هوشیاری،تیزهوشی،زیرکی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1212)
«جودِ ما» یا «وجودِ خدا»؟
آن چه نیاز به «ثَبات» و «اِثبات» دارد،
«جودِ ما» است،نه «وجودِ خدا».
خدا در «تبسُّمِ هر گُل» و «ترنُّمِ هر بلبل» تجلّی دارد.
سیمایش در هر «پدیده،دیدنی» است و صدایش از هر «آفریده،شنیدنی» است.
خدا هم «حق» است و هم «مطلق»،
این ما هستیم که باید با «رفتارِ زیبا»،و نه تنها با «گُفتارِ فریبا»،
«انسانیّتِ خویش» و «عقلانیّتِ خرداندیش» را نشان دهیم.
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
ثَبات:پایداری،قرار،پابرجابودن
جود: کرم،بخشش،عطا،جوانمردی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1211)
«نقّادانه دیدن» و «آزادانه اندیشیدن»
برای «دانای غریق» در «دریای عمیق»،
بهترین «وثیقۀ حیات»،داشتنِ «جلیقۀ نجات» است.
همین «جلیقۀ نجات» برای ماهی،بدترین «طریقۀ ممات» است.
بنابراین نمی توان «شیوۀ تیمار» برای هر «بیمار» را یکسان تلقّی کرد.
در «عرصۀ گُفتاوَردی»،«تفاوت های فردی»،
«جایی بالا» و «جایگاهی والا» دارد.
هر انسان «وجودی بی هماوَرد» و «موجودی منحصر به فرد» است.
پس حق دارد «مستقِل» و «بدون مشکِل»،
هستی را «نقّادانه ببیند» و دربارۀ آن «آزادانه بیندیشد»
و بر پایۀ «سرشت» و «سرنوشت»،
«جیرۀ نیاز» را به «زنجیرۀ بی نیازی» بیاویزد!
بیاییم هر «حق پرست» را همان گونه که «هست» بپذیریم.
نه آن گونه که ما «می پسندیم» و «برایش آرزومندیم»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
وثیقه: عهدنامه،محکم،استوار،آن چه به آن اعتماد شود
تیمار: پرستاری و مراقبت از بیمار،غمخوری،دلسوزی
گُفتاوَرد: گفتمان،گفت و شنود،مناظره
هماوَرد: حریف، رقیب،همرزم
جیره: روزیانه،راستاد،خوراکی روزانه به مقدار معین
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1209)
«جازِ تلخند» یا «اعجازِ لبخند»؟!
گاه یک «شکوفۀ لبخند» می تواند نه تنها صد «کوفۀ نَژَند»،
که هزار «گرۀ کور» و «گریوۀ دور» را بگشاید.
با این «بیانِ بینش»، «جهانِ آفرینش»
چون «آیینه ای صاف» است و «آبگینه ای شفّاف».
اگر با «لبی خندان» و «دلی شادان» با آن روبه رو شوی،
او دَرِ غم ها را «می بندد» و همراه با تو «می خندد».
اما اگر از «زیبایی ها چشم برگیری» و بر «بی وفایی ها خشم گیری»،
او هم بر تو «اخم» می کند و «زخم» می زند.
لبی که می تواند با «خنده» به روی یک «بنده» باز شود،
و «زره از رو» و «گره از ابرو» بگشاید،
چرا باید در برابرِ «عالَم و آدم»،«روی درهم» کشد؟!
«غمِ جازِ تلخند» را تنها می توان با «مرهمِ اعجازِ لبخند»درمان کرد.
بیاییم «بُروفه های عنادی را بشکافیم»
و همراه با «شکوفه های شادی بشکفیم».
«موجِ مهر» را بر «اوجِ سپهر» جاری سازیم
و همپای «کوکبِ نور» سینۀ «شبِ دیجور» را بشکافیم.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
جاز: آهنگ های موسیقی که در قرن 19میان سیاهان آمریکا متداول شد و بیانگر احساسات تند و تاثّرات سیاهان از قیود بندگی و غربت بود.سپس در سراسر آمریکا و اروپا شایع شد
کوفه: نام شهری در عراق،این شهر نماد غم ها و رنج های علی(ع)و اهل بیت ایشان بود
نژند: اندوهگین ،افسرده، پژمرده،سرگشته،خشمگین
گریوه: تپّه،پشته،گردنه سخت
آبگینه:شیشه ،بلور،آیینه،شیشه شراب،تنگ بلور
بُروفه:دستار،میان بند،شال که به سر یا کمر می بندند
شب دَیجور: شب دراز و بسیار تاریک
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1209)
«جازِ تلخند» یا «اعجازِ لبخند»؟!
گاه یک «شکوفۀ لبخند» می تواند نه تنها صد «کوفۀ نَژَند»،
که هزار «گرۀ کور» و «گریوۀ دور» را بگشاید.
با این «بیانِ بینش»، «جهانِ آفرینش»
چون «آیینه ای صاف» است و «آبگینه ای شفّاف».
اگر با «لبی خندان» و «دلی شادان» با آن روبه رو شوی،
او دَرِ غم ها را «می بندد» و همراه با تو «می خندد».
اما اگر از «زیبایی ها چشم برگیری» و بر «بی وفایی ها خشم گیری»،
او هم بر تو «اخم» می کند و «زخم» می زند.
لبی که می تواند با «خنده» به روی یک «بنده» باز شود،
و «زره از رو» و «گره از ابرو» بگشاید،
چرا باید در برابرِ «عالَم و آدم»،«روی درهم» کشد؟!
«غمِ جازِ تلخند» را تنها می توان با «مرهمِ اعجازِ لبخند»درمان کرد.
بیاییم «بُروفه های عنادی را بشکافیم»
و همراه با «شکوفه های شادی بشکفیم».
«موجِ مهر» را بر «اوجِ سپهر» جاری سازیم
و همپای «کوکبِ نور» سینۀ «شبِ دیجور» را بشکافیم.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
جاز: آهنگ های موسیقی که در قرن 19میان سیاهان آمریکا متداول شد و بیانگر احساسات تند و تاثّرات سیاهان از قیود بندگی و غربت بود.سپس در سراسر آمریکا و اروپا شایع شد
کوفه: نام شهری در عراق،این شهر نماد غم ها و رنج های علی(ع)و اهل بیت ایشان بود
نژند: اندوهگین ،افسرده، پژمرده،سرگشته،خشمگین
گریوه: تپّه،پشته،گردنه سخت
آبگینه:شیشه ،بلور،آیینه،شیشه شراب،تنگ بلور
بُروفه:دستار،میان بند،شال که به سر یا کمر می بندند
شب دَیجور: شب دراز و بسیار تاریک
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1208)
«توهُّمِ کافری» و «تورُّمِ کیفری»
در «جوامعِ آشُفته» با «حاکمانی خُفته»،
که حکومت نه تنها در همۀ «امورِ زندگانی»،
که در «مرورِ نهانیِ» مردم نیز دخالت می کند،
حجمِ زیادِ «بایدها» و «نبایدها»،
و «ممنوع ها» و «نامشروع ها»،
مردم را «کلافه» و «درگیرِ خرافه» می سازد،
ناگزیر مردم بر حجمِ «خلاف ها» و «اختلاف ها» می افزایند.
در نتیجه «توهُّمِ کافری» موجبِ «تورُّمِ کیفری»می شود.
راهِ «درمانِ این درد» و «در امان ماندن از این شگرد»،
گسترشِ «آزادی» و عدم دخالت حکومت در «امورِ عادی»است.
هر شهروند،«کریم» است و «حریم» دارد .
باید «کریم» ها را «مُکرَّم» داشت و «حریم»ها را «محترم».
حکومت باید تجاوز به این «حریم»ها را «تحریم» کند.
همه شهروندان باید آزاد باشند که چه «بنوشند» و چه «بپوشند»،
چه «راهی را بپویند» و چه «همراهی را بجویند».
«رفعِ محدودیّت ها» و «دفعِ محرومیّت ها»،
بر «کرامتِ شهروندان» و «شهامتِ ورجاوندان» می افزاید
و از «فرمان های دَنی» و «نافرمانی های مدَنی» می کاهد.
باور کنیم هر «خرداندیش»،«صلاحِ خویش» را بهتر از هر کس می داند!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------------
تورُّم: ورم کردن،آماسیدن،(تورُّم کیفری: افزایش زیاد کارهای غیرمُجاز و تعددِ مجازات ها)
مُرور: گذرکردن ،مطالعه اجمالی
دَنی: ناکس،پست،و حقیر،ضعیف
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1206)
سانسور،«تونِ بیداد» و «ستونِ استبداد»!
سانسور نه تنها «رَینِ رُعونت»،که «عَینِ خشونت» است.
سانسور،«تونِ بیداد» و «ستونِ استبداد» است.
خودکامه می کوشد تا با «سور» و «سانسور»،
برای شهروندان،«راهِ فهم» را ببندد و «چاهِ وَهم» را بگشاید.
خودکامه می کوشد «فکور» را «کور» و او را از «شعور»،«عور» کند.
او مردم را «چشم و گوش بسته» و با «قلمِ شکسته» می خواهد.
سانسور برای او «ابزارِ کار» است برای «مهارِ افکار»!
در این جا نه «اخلاق» کارکردی دارد و نه «ذهنِ خلّاق»!
اینجا «بابِ قانونِ موفّقیّت»در «کتابِ کانونِ قدرت» است
و برای نزدیک شدن به آن «رذیلت» اثر دارد،نه «فضیلت»!
اینجا «چاپلوسی، وَجیه» است و «دستبوسی ،قابلِ توجیه»!
«دیدن،ممنوع» است و «اندیشیدن نامشروع»!
سانسور،«واقعیّت را وارونه» جلوه می دهد و «حقیقت را واژگونه».
در این شهر باید «چشم و گوش را بگشاییم» و «عقل و هوش را بپالاییم»،
تا بتوانیم «سیمای بودهای جاذب» را در «ورای نمودهای کاذب» «بنگریم»
و ارزیابیِ «دقیقِ» خود را با «تحقیق» «بنگاریم»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
تون: گلخن،آتشدان حمام
رَین: چرک،زنگ،زنگار،پلیدی
رُعونت:نادانی،کم عقلی،سستی،یاوه سرایی
سور: جشن،مهمانی،بزم
عور: برهنه،لخت
وَجیه: نیکوروی،زیبا،پسندیده
توجیه: چیزی را موجّه نشان دادن،روآوردن به سوی چیزی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1205)
«رفتارهای ناگوار» و «کردارهای ناهنجار»
هر «پگاه» و هر «صبحگاه»،
که مردم «اندوهگین» در این «سرزمین»،
از «خانه های رامش» و «آشیانه های آرامش» بیرون می آیند،
همه با «اعصابی آشفته» و «اضطرابی نهفته»،
گویی «گاله هایی از زباله» و «مُچاله هایی از سگاله»با خود حمل می کنند!
اینان با سری «مَایوس از رهایی» و «مَانوس با تنهایی»،
و با دلی «پردرد از بود» و «سرد از بهبود»،
با «شتاب می دَوَند»،ولی جز به «سراب نمی رسَند»!.
«باور»ها ،«نابارور» شده و «همایش» ها «بدونِ آیش»!
گویی هر «عابر» در «معابر»،
«عَرّادۀ انزجار» و «آمادۀ انفجار» است.
او با هر «شگردی» در جست وجوی «هماوردی» است
که «گالۀ زُباله» و «مُچالۀ سگاله» را بر سر او فروریزد!
گویی او با هر «نیرنگ» با همه «سَرِ جنگ» دارد!
همۀ این «رفتارهای ناگوار» و «کردارهای ناهنجار»،
ناشی از «فشارهای روانی» و «آوارهای نهانی» است.
...و همه این ها ریشه نه در «گفتارِ یاران»،که در «رفتارِ شهریاران» دارد!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
گاله: جوال،تاچه
نواله : گلولۀ خمیر،لقمه،توشه
مُچاله: چیزی که میان دست فشرده شده باشد
سگاله:سرگین سگ
مَانوس: انس گرفته ،خوگرفته
آیش: باروری،میوه دادن
عَرّاده: آلتی جنگی در قدیم مانند منجنیق
انزجار: بیزاری داشتن،نفرت
آوار: آزار،رنج،ستم،بی نظمی،فساد،غارت،چپاول
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1204)
«بندِ لوسی ها» و «کمندِ چاپلوسی ها»!
«روزِ رهایی انسان» از بندِ «یوزِ تنهایی دوران»،
روزی است که بتواند خود را از «بندِ لوسی ها» و «کمندِ چاپلوسی ها» «برهاند»
و خویش را به «حالتِ شایگانی» و «اصالتِ انسانی» «برساند».
«تاجِ تعلُّق» به «رواجِ تملُّق» می انجامد.
در این صورت «اصالتِ آزادگی» به «جهالتِ از خودبیگانگی» می انجامد
و شخصیّت از ذاتِ افرادِ «پوچ»،«کوچ» می کند .
در زیرِ رگبارِ «چرب زبانی»،«اصالتِ انسانی» محو می شود!
در این جا «تاجوَرانِ پَست» از چاپلوسی ها «سرمست» می شوند
و «هویّتِ اصیل» و «شخصیّتِ نبیلِ» خویش را فراموش می کنند.
چاپلوسی «دامی دَهشَتناک» است و «فرجامی وَحشَتناک» دارد،
که «شیفتگانِ قدرت» و «فریفتگانِ صدارت» در آن فرومی افتند!
بیاییم «تملُّق را بمیرانیم» و «متملِّق را برانیم»!
و«آهنگی بنوازیم» و «فرهنگی بسازیم»،
که در آن «تملُّق،قبیح»باشد و «متملِّق تقبیح» شود!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
لوس: چاپلوس،چرب زبان،متملّق
یوز: پوزپلنگ،حیوانی گوشت خوار و درّنده
تعلُّق: آویخته شدن،درآویختن به چیزی،دلبستگی و علاقه داشتن به کسی یا چیزی
نبیل: نجیب و شریف،دانا و هوشیار
دَهشَتناک: ترس آور،حیرت انگیز
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1203)
«عصری عجیب» و «نسلی غریب»!
من «عصری عجیب» و «نسلی غریب» را دیدم
كه فاجعه را نه از «راهِ حمایت» که با« نگاهِ روایت» می نگرند .
به پندارِ اینان ،لحظه ها فقط «شکار» می شود و پیامدهایش،«انکار».
انسانیّتِ انسان به «محاقِ نسیان» می رود و عواطف او به «باتلاقِ حرمان».
در «پهنای زمین» و در «درازای زمان»
و در هر جامعۀ «اسیرِ انسداد» و «غیرِ آزاد»،
انسان، «مسخ» و انسانیّت،«نسخ» می شود!
«کرامت می میرد» و «عزّت، زوال می پذیرد»!
«قامت ها ،خمیده» و «استقامت ها،تکیده» است.
«رشتۀ امید از هم گسسته» و «فرشتۀ نوید رخت بربسته» است.
«لبخند بر لب ها ماسیده» و «افرند بر دل ها خشکیده»!
همه چشم به راه «سلیمانِ بسامان» و «قهرمانِ دوران» هستند؛
در حالی که رهایی بخشی جز «خویش» در «پیش» ندارند!
در هر «مان» یک «قهرمان» است و هر «سلمان»،یک «سلیمان»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
محاق: پوشیده شده ، احاطه شده
نسیان: فراموشی
حرمان: بی بهرگی،نومیدی،بازداشتن
انسداد: بسته شدن،بندآمدن
مسخ: دگرگون کردن صورت و برگرداندن آن به صورت زشت تر
نسخ: باطل کردن،ردکردن
تکیده: لاغر،باریک،ضعیف
ماسیده: بسته، سفت شده
نوید : ميده،بشارت،خبر خوش
افرند: فرّ و شکوه،زیب و زیبایی
بسامان:خوب و نیکو و مرتب و با نظم و آراستگی
مان: خانه،سرای
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1202)
«سلاحِ زور» یا «صلاحِ شعور»؟!
چشم ها را می توان بست و «ندید»
و بینی ها را می توان بست و «نبویید».
دهان ها را می توان بست و «نگُفت»
و گوش ها را می توان بست و «نشنُفت»؛
ولی با هیچ «حیلۀ ژرف» و «وسیلۀ شگرف»،
نمی توان جلویِ «فهمیدن» و «اندیشیدن» را گرفت!
بنابراین برای «کمالِ کلام» و «انتقالِ پیام»،
«پشتوانه ای بهتر از استدلال» و «نشانه ای برتر از استکمال» نیست.
بیاییم برای «حَشرِ حقیقت» و «نَشرِ واقعیّت»،
«حقِّ آزادی» و «رمقِ نقّادی» را برای همه «بپذیریم»
و به جای «سلاحِ زور» از «صلاحِ شعور» «بهره گیریم»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
سلاح: ساز و برگ جنگ،آلت جنگی
صلاح: نیک شدن،خیر و نیکی
استکمال: تمام کردن،کامل کردن،به کمال رسانیدن
حشر: برانگیختن،گردکردن مردم
نشر: پراکندن خبر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1201)
«روندِ کلّاشی»،سرآغازِ« فرایندِ فروپاشی»
من در این شهر کسانی را دیدم پر از «حرص و آز» با «دست هایی دراز»؛
دست هایی که برای بهره كشی از« شیبِ استثمار» و «نشیبِ استحمار»،
از فرازِ «قُلّۀ ثروت» به سوی فرودِ «دَرّۀ عُسرت» دراز شده بود.
هر كس خونِ «ضعیف تر» و «نحیف تر» از خود را
«می مكید» و در تنورِ فقر «می دمید».
...و در نتیجه جامعه را به سوی« کلّاشی»
و نظام را به سوی« فروپاشی» سوق می دادند!!
زیرا «روندِ کلّاشی»،سرآغازِ« فرایندِ فروپاشی» است!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
کلّاش : قلاش،بیکار،ولگرد،مفتخور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1200)
چتری به «مانایی مهر» و «بلندایی سپهر»!
در جهان میلیون ها «نهال رویید» و «راه کمال را پویید»؛
بروندادِ این «رویش» و «پویش»،
آفرینشِ بسی «جنگل»، «از گُسَل تا قُلَل» است.
«کاونده» و «پدیدآورندۀ» بسیاری از این نهال ها
هزاران «سنجاب» اند که با «اضطراب»،
«دانه هایی را کاشتند» و «خزانه هایی را انباشتند»
و امروز از رویش آن «بذرها» و «جذرها»،
جنگل هایی «انبوه» و «بشکوه» روییده
که بر تارک زمین «می درخشد» و به همه جهان «طراوت می بخشد»؟
بنابراین در این «دنیای پراتیکی» ذرّه ای از «ضیای نیکی»،
اگر «خاموش» هم شود،«فراموش» نمی شود!
بیاییم بدون «انتظارِ پاداش» و «دغدغۀ معاش»،
چتری بگشاییم به «مانایی مهر» و به «بلندایی سپهر»
به گونه ای که همۀ «انسان ها» در همۀ «مکان ها»،
با هر «رنگ و نژاد» و هر «فرهنگ و اعتقاد» در آن بگنجند!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
کاونده: کاوش کننده،جستجوکننده
جذر: ریشه،اصل،بیخ
خزانه: گنجینه،جایی که در آن چیزی را نگهداری می کنند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1198)
«پایشِ آزاد»،بهترین راه درمانِ «آلایشِ فساد»
«آزادی قلم» و «نقّادی دمادم»،
بهترین «شیوۀ انتقاد» برای ریشه کنی هر گونه «ریوۀ فساد» است.
در یک «جامعۀ آزاد» و رها از بند هر گونه «مانعۀ انقیاد»،
«فرزانه هایی فکور» و «رسانه هایی رها از سانسور»،
می توانند«مدیرانِ قدرتمِدار» را از «حصارِ انحصار» بیرون کشند
و رها از «اختناقِ همیشه ای» در «اتاقِ شیشه ای»،
در برابر «نگاه صدها دوربین» و »هزارها دیده در کمین» بنشانند.
با این گونه «راژمانِ دقیق» راه هر گونه «دُکانِ تحمیق»بسته می شود!
دیگر هیچ «فرنشین» و «پرده نشین» نمی تواند
دور از «نگاهِ ناس» ،«راهِ اختلاس» را «بگُشایَد»
و با «تهاجُم» ،«اموالِ مردُم» را «برُبایَد»!
«پایشِ آزاد» بهترین راه درمانِ «آلایشِ فساد» است.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
پایش: نظارت،نگهبانی،زیر نظر قراردادن
آلایش: آلودگی،ناپاکی
ریوه: مکر، حیله، فریب،افسون
راژمان: سیستم،دستگاه
فرنشین: رئیس
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1197)
«سقفِ کوتاهِ آزادی» و «وقفِ جانکاهِ انقیادی»!
هر «جامعه ای انسانی» ،«تابعه ای از مبانی» دارد.
هر ملت برای بهره مندی از «مواهبِ آزادی» ،باید «مصائبِ حادّی»را تحمُّل کند.
برخی جوامع برای بهره مندی از آزادی «بامی بلند» و «فرنامی شکوهمند» دارند،
ولی بعضی دارای«سقفی کوتاه» و «طَرفی تباه» هستند.
«بلندی» و «شکوهمندیِ» این بام
به «قامتِ تفکُّر» و «استقامت تدبُّرِ»
«شهروندان» و «ورجاوندانِ» آن جامعه بستگی دارد.
مردمی با «همّت های عالی» و «کرامت های متعالی»،
آزادگی را «می شایند» و بر بلندای بامِ آزادی «می افزایند».
ولی مردمی «سر به زیر» و «پای در قیر»،
با «قامتی کوتوله» و «دلبسته به یک بَیغوله»،
جز «جُرعه ای از جامِ ذلّت» و «لُقمه ای از طعامِ مذلّت»،
چیزی «نمی خواهند» ،لذا از بلندی بام «می کاهند».
در چنین جامعه ای،«سربلندان آزاده» و «ورجاوندان بااراده»،
ناگزیر باید در برابر «ستم»،«سَر، خَم» کنند!
اینان یا باید «سرببازند»، یا با «شر بسازند»!
در این شهر «تولِگان لوس» و «کوتولِگان چاپلوس»،
در «میدانِ رذیلت می تازند» و بر «یارانِ فضیلت می نازند».
برخی از بزرگان نیز برای «ادامۀ کار» در برابر «خودکامۀ جبّار»،
آن قدر سر را «خَم» و قدر خود را «کم» می کنند،
که «قامتشان خمیده» و «استقامتشان تکیده» می شود.
همیشه «سقفِ کوتاه» به «وقفِ جانکاه» می انجامد.
سربلندانی که زندگی زیر «سقفِ کوتاهِ آزادی» را می پذیرند،
ناگزیرند «وقفِ جانکاهِ انقیادی» را نیز بپذیرند!
...و چه سخت است «سربلند بودن» و «ریشخند شنودن»!!
و «سرافراختن» و «باور باختن»!!
و چه سرخوش اند «روله های بیداد» و «کوتوله های استبداد»!!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
وقف: ایستادن
طَرف(بر وزن ظرف): بهره،فایده
می شایند: شایسته هستند
بَیغوله:کُنج،گوشه،بیراهه،گوشۀ خانه،ویرانه،گوشه ای دور از مردم
لوس: چاپلوس،چرب زبان
وقف: ایستادن
ریشخند:مسخره کردن،به ریش کسی خندیدن
روله (کُردی): فرزند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1196)
«پیشِ یگان» یا «کیشِ همگان»؟!
حقیقت ،نه تنها«گنجینۀ صفا»،که «آیینۀ مصفّا» است؛
آیینه ای است که از «کمان به کمین» و از «آسمان به زمین» افتاد.
این آیینه از «قیدِ زمان رَست» و در «صیدِ زمین درهم شکست».
هر کس «تکّه ای از این آیینه» و «قطعه ای از این سیمینه» را
«برداشت»،از آنِ خویش «انگاشت».
هر «ساده اندیش»،«سیمای خویش» را در آن دید،
و خود را «نماد حق» و «مُراد مطلق»نامید!
بنابراین پنداشت که «همۀ حقیقت» و «هِیمنۀ واقعیت»تنها نزد اوست!
و هیچ کسِ دیگر «سهمی از حق» و «فهمی از فَلَق» ندارد؛
در نتیجه هر کس تنها«خویش» را «خرداندیش» انگاشت
و دیگران را «پریش» و «دگراندیش» پنداشت.
در حالی که حقیقت نه «پیشِ یگان»،که «کیشِ همگان» است.
بیاییم به همۀ انسان های «فکور» و «ذی شعور»،
«بازۀ دیدن» و «اجازۀ اندیشیدن»بدهیم
و بپذیریم که هر «جوانِ آزاد» و هر «انسانِ فرجاد»،
حق دارد از حقیقت «سهمی ویژه» و «فهمی آویژه» داشته باشد!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
یگان: یک یک،یکایک،یک به یک،مخفف یک گان
هیمنه: وقار و ابهت
فَلَق: صبح،سپیده دم،شکاف،شکاف کوه
فرجاد: فاضل،دانشمند
آویژه: ویژه،خاص،خالص
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1195)
«یافه های بی ریشه» و «خرافه های بی اندیشه»!
«ابتکار تحقیق» نباید «ابزار تحمیق» باشد.
تحقیق ما را از «گذرگاه آروین» به «فرگاه یقین» می رساند.
بنابراین تحقیق نباید برای «به حاشیه راندن یک نظر»
و «به کرسی نشاندن یک باور»
«مایۀ کار» یا «دستمایۀ انکار» قرارگیرد.
فرق «من» با «بَرَهمَن» این است
که او نخست یک «نظرِ خاص» از «باورِ خواص» را برمی گزیند،
سپس تحقیق را برای آن«حیلۀ ثبات» و «وسیلۀ اثبات» قرار می دهد.
ولی من تحقیق را «تلاشی هدفمند» و «کنگاشی بانیوند»می دانم،
که در پرتوِ آن می توانم «گوهرِ حقیقت» و «جوهرِ واقعیت» را
در ژرفای «قاموسِ ابهام» و «اقیانوسِ ایهام» بجویم.
بیاییم با «جسارت پژوهشگرانه» و «بصارت محققّانه»،
«نظرهای پیشین» و «باورهای دیرین»را
با «آرزوی تعمیق» در «ترازوی تحقیق» بسنجیم؛
آن گاه تنها «حقایق اصیل» و «دقایق قابل تحلیل» را بپذیریم
و «یافه های بی ریشه» و «خرافه های بی اندیشه» را فروریزیم!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
یافه: یاوه،هرزه،بیهوده،بی معنی،ناپدید،گم شده،سردرگم،پریشان
آروین: آزمایش،تجربه،امتحان
بَرَهمَن: عالم و پیشوای روحانی مدهب برهمایی
کنگاش: شور،مشورت
نیوند: فهم، ادراک
ایهام: در وهم و گمان انداختن،در شک و گمان افتادن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1194)
«ناطق» یا «منطق»؟!
آن گاه که «بارِ ضوابطِ ایمانی» در «غُبارِ روابط انسانی» رنگ می بازد،
«سمای حقیقت» و «سیمای واقعیّت»،
از «بامِ گفت و گوی استدلال» به «کُنامِ هیاهوی جدال»می افتد،
این روابط از «رنگِ فرهنگ» به «نیرنگِ الّاکلنگ» تبدیل می شود!
بنابراین آن که «خودارزَد» و «خردمی ورزَد»،
ناگزیر برای «ادامۀ بازی» در «برنامۀ انبازی»،
باید «بساطِ جدال را برچیند» و «انبساطِ استدلال را برگزیند».
در فرهنگ گفت وگو،باید «منطق» پیروز شود،نه «ناطق»!
در گفت وگو،«مبانی شاخص» مطرح است،نه «رجزخوانی شخص»!
بیاییم «نشانۀ ظرافت را بشاییم» و بر «آستانۀ ظرفیّت بیفزاییم»،
تا بتوانیم «خالف را تحمُّل» و با «مُخالف،تعامُل» کنیم.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
کُنام: جایگاه حیوانات چرنده درنده،لانه حیوانات
سما: آسمان
انبازی: شرکت،همکاری،همدستی
ظرافت: زیرکی،نکته سنجی،خوش طبعی،زیبایی
خالِف: نادان،احمق،ابله
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1193)
«کرشمۀ لال» یا «چشمۀ زلال»؟!
همۀ «ادیانِ الهی»،«دَیّانِ آگاهی» اند.
همۀ این «دین ها» و «آیین ها»،
با هر گونه «آیش» و «گرایش»،
در «چکادِ کوه» «نمادِ شکوه» اند،
«فروزه ها،نیک» و «آموزه ها به هم نزدیک» اند.
امّا چون به «آمنه های انبوه» و «دامنه های کوه» می رسند،
«کاف ها» و «شکاف ها» ،
بر اثرِ «انگاشت ها» و «برداشت ها»
توسط «باورمندان کور» یا «پایبندانِ فکور»
بتدریج «آشکار» و «پدیدار» می شود.
این «چشمۀ سَیّال»،«سرچشمه ای زُلال» دارد،
ولی هر چه در «درازای زمان» و «پهنای زمین» پیش می رود،
«گرایش گُمانه ها» و «افزایش افسانه ها»،
آن را «با پندارها می آلاید» و «غبارها بر آن می افزاید»!
بیاییم «پیام ناب» و «کلام آفتاب» را
نه از «کرشمۀ لال»،که از «چشمۀ زلال» ،
«عارفانه بنوشیم» و «عاقلانه بنیوشیم»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
دَیّان: به حساب رسنده،مُحاسب،پاداش دهنده،حاکم،قاضی،چیره،قهّار
آیش: بارورشدن
فروزه: شعله،روشنایی،پرتو
آمَنه: پشتواره،توده هیزم،پشته هیزم
کاف: شکاف،چاک،رخنه،تراک
کرشمه: ناز، غمزه، اشاره با چشم و ابرو
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1192)
«شیفتۀ خدمت» یا «فریفتۀ قدرت»؟!
در «جماعاتِ کافته» و «اجتماعاتِ توسعه نیافته»،
«قانونِ نوبت» در «کانونِ قدرت»،
نه «جاهی» دارد و نه «جایگاهی».
در اینجا «تثبیتِ پَخمگان» جایی برای «صیتِ نُخبگان» نمی گذارد.
هر «قُدرتمداری»،«مداری» می جوید
و با هر «شگرد» و با هر «رویکرد»،
از «نردبانِ صدارت» و «پلّکانِ امارت» بالامی رود،
دیگر با هیچ «شیوه» و «نیوه» ،
نمی توان او را «فروکشید» و «به جای خود نشانید»!
اینان نه «شیفتۀ خدمت»،که «فریفتۀ قدرت» اند
و یاخته یاخته وجودشان وابسته به «میزِ قدرت» و «مِهمیزِ دولت» است!
قدرت،«هار» است و غیر قابلِ «مهار».
قدرت بدون «پایشِ مردُمی» جز «ستایشِ توهُّمی» نمی طلبد.
مردم چون «صفر در حساب» اند و چون «صید در طناب»!
برای مردمی «سفیل» جز «عزرائیل» تصمیم نمی گیرد،
او هم جز با «تدمیر» نمی تواند هیچ «تغییر» ایجاد کند!!
«حاکمانِ پست» و «قدرت پرست» را
نمی توان از «تختِ طاغوت» فروکشید جز با «تختۀ تابوت»!!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
کافته: شکافته، ترکیده
صیت(بر وزن چیت): آوازه و نام نیک،ذکر خیر،شهرت نیکو
نیوه: ناله، افغان ،خروش، گریه ،نوحه
هار: سگ گزنده،حیوان مبتلا به بیماری هاری
سفیل: پست،زبون،بدبخت
تدمیر: هلاک کردن،تباه ساختن،نابودکردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1191)
مهم ترین ویژگیِ«بی رنگ ها» و «بی فرهنگ ها»
«بی رنگ ها» و «بی فرهنگ ها»،
«گفتارهایی گونه گون» و «رفتارهایی گوناگون» دارند.
یکی «لک» می گوید و یکی،«متلَک»؛
یکی در «غال»،«آشغال» می ریزد
و دیگری با «فال»،«اِغفال» می کند!
یکی «بد حرف می زند» و دیگری «حرفِ بد می زند»!
یکی جز «خور و خواب نمی داند» و جز «اِرعاب نمی تواند»
و دیگری «گفتاری زشت» و «رفتاری بدسرشت» دارد.
امّا «فرهنگ گریزان» و «نیرنگ آمیزان» ،
با هر «روی و صفت» و هر «خوی و خصلت»،
همه در یک «ایده» و یک «پدیده»،
به هم «شبیه» و «قابلِ تشبیه»اند
و آن این که هیچ کدام نه «تاب می دانند» و نه «کتاب می خوانند»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------------
لَک: سخن بیهوده و یاوه ،هذیان
غال: زمین پست و پُردرخت
تاب: طاقت،توانایی،قرار و آرام / فروغ،روشنی
اِرعاب: ترساندن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1190)
«ارزش ها در «اَمَل» یا در «عَمَل»؟!
در عرصۀ شناختِ نوعِ هر «نهال» در هر «حال»،
بهترین «شیوه»،شناخت نوعِ «میوه» است.
برای ارزیابی هر «دین» و «آیین» نیز
«بهترین عیار» و «برترین مِعیار»،
ارزیابی «تافتگان» و «پرورش یافتگان» در آن مکتب
به وسیلۀ سنجشِ شیوۀ «رفتار» و «گُفتارِ»آنان است.
سیمای پیروان هر «مذهب» و «مکتب» ،
آیینۀ تمام نمای «فُروزه ها» و «آموزه ها»ی آن مذهب و مکتب است.
هر «دینِ آسمانی» یا «آیینِ انسانی»،
قطعاً «گفتارهایی سازنده» و «نوشتارهایی برازنده» دارد.
همۀ ارزش ها، چه «آسمانی» و چه «انسانی»،
در عرصۀ «گفتار،زیبا» است و در«نوشتار،فریبا» ؛
امّا مهم این است که پیروانِ آن ها در عرصۀ «رفتار و کردار»
چگونه ارزش ها را در «گفتار،تبلوُر» و در «کردار،تکثُّر» می بخشند!
دم زدن از ارزش ها در «اَمَل،خوار» است،ولی در «عَمَل،دُشخوار»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
اَمَل: آرزو،آرمان،امید
تافتگان:برافروختگان ، روشن شدگان ، گداختگان ، گرم شدگان
فروزه: شعله،روشنایی
خوار: آسان
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1189)
«صلاحِ امور» و «اِصلاحِ اِمپراتور»!
«نفرتانگیزترین رنج» و «زجرآمیزترین شکنج»،
برای «جوانِ آگاه» و «انسانِ دادخواه»،
این است که نسبت به «فسادِ شهریاران» و «بیدادِ کارگزاران»،
«گواه» و «آگاه» باشد،
ولی برای «صلاحِ امور» و «اِصلاحِ امپراتور»،
قادر به هیچ «کار» و «پیکار» نباشد.
«نادانی» و «ناتوانی»،
در عرصۀ «انجامِ رسالت» ،«استحکامِ جهالت» است،
و «گُناهی وزین» و «اشتباهی سنگین» دارد؛
زیرا«ندانستن،جاهلی» است و «نتوانستن،کاهلی»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
زجر: بازداشتن، منع کردن، بانگ زدن و طردکردن،راندن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1187)
«سوزِ جان» و «فروزِ جهان»
من «شمعی» را در «جمعی» دیدم،
که همه را «آهسته می نگریست» و «پیوسته می گریست».
او با «ادامۀ گریستن»،«استدامۀ زیستن» را به خطر می انداخت.
امّا او «سوختن» و «افروختن» را
«آگاهانه دیده» و «آزادانه برگزیده» است.
او «سوختن را می داند»،ولی «خودفروختن را نمی تواند»!
او «بهبودی نیکی» را در «نابودی تاریکی» می بیند،
بنابراین با «سوزِ جان»،«فروزِ جهان» را نشانه گرفته است.
بیاییم با «طَلعت نورِ قلم»،«ظُلمتِ شبِ ستم» را درهم کوبیم
و بکوشیم تا «انسانی برتر» و «جهانی بهتر»بیافرینیم!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------------------
فروز: فروغ ،روشنی، روشنایی
استدامه: دوام چیزی را خواستن،همیشه بودن،همیشه داشتن،همیشگی
طلعت:رویت،دیدا،روی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.