هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1273)
«خدا» یا «کدخدا»؟!
من «شهریاری» را دیدم که در «شهر،یاری»ندارد.
ولی همۀ «خیارات» و «اختیارات» را در وجودِ خود متمرکز کرده،
و در برابرِ هر «کس» و هر«حسابرس»،
خود را نه «پاسخگو»،که حتّی «اُلگو» می داند!
در این شهر آنان که در ادارۀ امور «نقش» دارند،«نقشه» ندارند
و آنان که «نقشه» دارند،در ادارۀ امور «نقشی» ندارند!
او بسیار «بیداد می ورزد»،بنابراین از هر «فریاد می لرزد».
«لَخت ترین اِعتراض به حُکّام» به «سخت ترین اِعراض از نظام» می انجامد
و کوچک ترین «انتقاد» به عنوان بزرگ ترین «عناد» تلقّی می شود.
او هر «زعیم» را «بیم» می دهد
که مبادا مردم «بپاخیزند» و بساط او را «درهم ریزند»،
زیرا هر «قیام به قیامت» می انجامد و هر «اقدام به ندامت».
او حتّی «بارشِ باران» و «ریزشِ بوران» را
تنها در سایه سارِ «نیّتِ پاک» و «امنیّتِ تابناک» خود می داند!
او می پندارد که از «رحمتِ جود» و «نعمتِ وجود» اوست،
که هر «رمیده،رامش» یافته و هر «رهیده،آرامش»!
بنابراین همه باید از خداوند، «بقای سلطنت» و «ابقای حکومت» او را بخواهند!
البته در هر جامعه که خلق به جای«پُرسشگری»،«پرستشگری» کنند،
هر «بنده»،«شرمنده» است و هر «کدخدا»،«خدا»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
خیار: اختیار،اختیار در فسخ معامله
لَخت: پاره،جزء،تکّه
اعراض: روی گرداندن،رخ برتافتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1271)
«لجبازی» یا «فلج سازی»؟!
«زمينِ لجبازي»، «زمینۀ بازی» نیست.
بلکه زمینی «بس گزنده» و «بسیار لغزنده» است؛
کسی نیست كه بر اين زمين «پاي فِشُرَد» و «بر زمين نَخورَد».
«لَج»،مغز را «فلج» می کند،
بنابراین اثرِ «لجبازی»،«فلج سازی» است
و انسان را از «ژرف دیدن» و «شگرف اندیشیدن» بازمی دارد.
بیاییم برای رسیدن به هر «حاجت» از «لجاجت» «بپرهیزیم»
و از «چنگِ چنگیزِ لجبازی» به سوی «آهنگِ دلاویزِ هماوازی» «بگریزیم»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1269)
«امیرِ قلوب» یا «اسیرِ ذنوب»؟!
سگ، «وفادارترین حیوان» نسبت به «انسان» است؛
اما «مثلی ساری» و «ضرب المثلی جاری» می گوید:
«مثل سگ پشیمان شدم»!!
آیا «معنای این مَثَل»،«گویای این جَدَل» نیست،
که ما انسان ها با «گفتارِ گزنده» و «رفتارِ زننده»،
سگ را از «خدمتگزاری» و «وفاداری» نسبت به خود پشیمان می کنیم؟
آدم ها «در قاب، یگانه»اند و در «نقاب، دو گونه»اند:
برخی «غرورشان را می زدایند» و «شعورشان را می پیرایند»
و با دیگر انسان ها با «برازندگی»،«زندگی» می کنند.
و بعضی «کرامت» و «شخصیّتِ»انسان ها را زیرپا می گذارند
و عمری در «فراقِ شعور» در «باتلاقِ غرور» ،
با «شرمندگی»،«بندگی» می کنند!
آنان «امیرِ قلوب»اند و اینان «اسیرِ ذنوب»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
ذنوب: گناهان جرم ها کارهای ناروا،(جمع زنب)
ساری: نفوذکننده
می پیرایند:پیرایش می کنند،(پیراستن:بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری برای خوشنماکردن چیزی)
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1268)
«نثارِ یک آن» یا «ایثارِ یک جهان»؟!
«ساعت های زمان سنج» ،«راژمانِ رنج»اند.
این ها هر «لحظه» و هر «لمحه»،
«عجولانه» و «بي رحمانه»،
از صندوقچه زرّین عمر ما «گوهرهاي بقا» را به «درياي فنا» مي ريزند.
گوهرِ لحظه ها «موازین» دارند،ولی «جایگزین» ندارند!
هر «زیانی قابلِ جبران» است و هر «ضمینی قائلِ ضمان»،
ولی «نثارِ یک آن» را با «ایثارِ یک جهان» نمی توان جبران کرد.
بیاییم «نَفَس ها را قدر بدانیم» و «هَوَس ها را غدر بخوانیم»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
آن: هنگام، وقت، لحظه، دم،اندکی از زمان
راژمان: سیستم،نظام،دستگاه
لمحه: یک بارنگریستن، باشتاب نظرکردن
موازین: اندازه ها ،مقدارها،جمع میزان
ضمین: کفیل، عهده دار غرامت، پایندان
ضمان: قبول کردن،پذیرفتن،برعهده گرفتن
نثار: پاشیدن، پراکنده کردن،افشاندن
غدر: خیانت، بی وفایی ،حیله، فریب
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1266)
«حیلۀ سایش» یا «وسیلۀ آسایش»؟!
«چوپانِ بامعرفت» تا آن گاه که «نی لبکِ محبّت» را
با «ادبِ اراده» «بر لب نهاده»
و تا «هنگِ طاقت» در آن «آهنگِ صداقت» می دمَد،
گلّه از يورشِ گرگ های «خون ریز» و «نفرت انگیز» در امان است.
ولی آن گاه که سر در «لاکِ غفلت» و «مَغاکِ ملالت» فرومی برَد،
گلّۀ «بی پناه» طعمۀ گرگ های «دُژآگاه» می شوَد.
کسی که در هر سازمان «گاهِ سرپرستی را می پذیرد»،
نباید «راهِ پستی را پیش گیرد».
لازمۀ پذیرش هر «مسئولیّت مردمی» پس از «مقبولیّت تداومی»،
«آمادگی برای ایثار» و «آزادگی برای پیکار» است.
مسئولیّت نه «کاری طینتی» و «شکاری غنیمتی»،
در «چنگالِ غول» و «آمالِ مسئول» است،
که «مهاری مَهین» و «باری سنگین» بر گردن و دوش اوست.
مسئولیّت نه «ابزارِ رفاه»،که «زارِ جانکاه» است.
مسئولیت، «حیلۀ سایش»است،نه «وسیلۀ آسایش».
مسئول باید از «فرگاهِ دلقِ خویش بکاهد» و «رفاهِ خلقِ دل ریش را بخواهد»!
#شفيعي_مطهر
--------------------------------
حیله: چاره اندیشی، توانایی بر هر گونه تصرف و تدبیر
سایش: ساییدن،سودن، عمل ساییدن
هنگ: زور،قدرت،سنگینی،وقار،وزن،شوکت،آهنگ و قصد
مَغاک: گود، گودال، جای گود
دُژآگاه: بداندیش،خشمگین،بدخوی
گاه: جا ،مکان، تخت پادشاهی
طینت: خلقت ،سرشت خوی
غول:موجود افسانه ای بسیار بزرگ جُثّه و بدهیکل ،جانور مهیب مانند دیو
مَهین: خوار و پست،سست رای
زار: ناله، گریه از روی درد و سوز ،پرسوز
دلق: خرقه،پوستین،لباس ژنده درویشان
فرگاه: حضرت،پیشگاه،شکوه و جلال
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1265)
«ریوه های سرهنگی» یا «شیوه های فرهنگی»؟!
«بُردِ ریوه های سرهنگی» به جای «کاربُردِ شیوه های فرهنگی»،
نه «اکنون» و در این «شهرِ مکنون»،که تا «ابد»،«ناکارآمد» است.
آنان که با «ملیکۀ مُکنت» بر «اریکۀ قدرت» نشسته اند،
باید بدانند «قدرت» نمی تواند «حقیقت» را «بیافریند»،
امّا «حقيقت» مي تواند «قدرت»را «برگزیند».
بنابراین به جای «تاختنِ اسبِ قدرت»باید به «شناختنِ کسبِ حقیقت»روی آورد.
با اقتدار می توان «چاپلوسانِ دون» و «دستبوسانِ زبون» را گِردآورد،
ولی اینان «کَرکَسانِ کمینی» و «مگسان گِردِ شیرینی» اند؛
لذا به گاهِ خطر نه «یارِ غار»اند،که «غُبارِ اَغیار» اند.
بیاییم «حق را یاری» و «با حقمَدار همکاری» کنیم.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
ریوه: مکر و حیله،فریب،افسون
بُرد: تیررس،مسافتی که گلوله پس از شلیک می پیماید
کمین: کسی که به قصد ازپادرآوردن دشمن یا شکار در جایی پنهان شود و فرصت نگاه دارد
غُبار: گرد،خاک نرم
اَغیار: بیگانگان،دیگران،جمع غیر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1264)
در «درون زیستن» و «خون گریستن»!
«ماه» تنها و «بی همراه»،
در غیابِ «زرّینۀ مهر» بر فرازِ «سینۀ سپهر» می درخشد
و «انوارِ سیمگون» و «شَرارِ شبیخون» خود را
«بی دریغ و بی امان» از «ستیغِ آسمان»،
بر «پیکرِ سرد و سیاه» و «بسترِ بَردِ شبانگاه» می پاشد.
همۀ «کَبکبۀ کوکب» هم اگر بر «دَبدبۀ شب» «برآشوبد»،
نمی تواند با «اهورای نور»،«هیولای شبِ دَیجور» را «درهم کوبد»!
ماه از «تنهایی نمی ترسد» و از «یکتایی نمی هراسد».
او «به نیکی»،نبرد با «تاریکی» را «آزموده»
و راه های «بی کَسی» و «بی همنفَسی» را «پیموده»است.
«اصالتش شب گریزی» و «رسالتش ظلمت ستیزی»است.
ماه به ما می آموزد که در «نشرِ آگاهی» و «حَشرِ دادخواهی»،
و در «افشاندنِ بذرِ نور» و «نشاندنِ جذرِ شعور»،
نه باید از «جفای یار ترسید» و نه از «قفای اَغیار هراسید»!
چه زیباست در «قفسِ تنهایی» و «محبسِ تنگنایی»،
در «درون زیستن» و «خون گریستن»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
شَرار: جرقّه،شرر،آن چه از آتش به هوا بپرد
شبیخون :شب تازی،حمله ناگهانی شبانه به دشمن
ستیغ: قلّۀ کوه،بلندی سر کوه،چکاد
بَرد: سرما، سردی،ضدِّ گرما
کَبکبه: عظمت و شکوه و شکت و جاه و جلال
دَبدبه: سر و صدای موکب سلاطین و بزرگان در حال حرکت،جلال و شوکت
حَشر: برانگیختن،گردآوردن مردم
جذر: ریشه،اصلۀ درخت
قفا: پس سر، پشت گردن
اَغیار: بیگانگان، دیگران،جمع غیر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1262)
«پرتابِ سنگ» یا «بازتابِ یک فرهنگ»؟!
من شیطان را به هنگام «رَمیِ جَمَرات» در «زیرِ ضَرَبات» دیدم.
او در حالی که «می خندید» و با شوخی «می رقصید» ،می گفت:
بسياري از اینان که امروز به من «سنگ می زنند»،
فردا چون بازگردند ،به من «زنگ مي زنند»!!
«پرتابِ سنگ» به شیطان،«بازتابِ یک فرهنگ» است.
باید از ذهن،«افکارِ شیطانی را راند» و به جای آن «انوارِ یزدانی را نشاند»!
«سنگ، یک نماد» است و «فرهنگ،یک فریاد».
در همۀ عمر طنینِ این «فریاد» را باید «فرایاد» داشت
و «حریمِ من» را با «تحریمِ اهریمن» نگاه داشت!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
رَمی : افکندن،انداختن،پرتاب کردن،تیرانداختن،سنگ انداختن
رَمیِ جَمَرات: یکی از مناسک حج و آن انداختن هفت سنگریزه به جمره عقبه است
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1261)
«ریوۀ جفا» یا «میوۀ صفا»؟!
ذهن انسان «باغی مناسب» است و «راغی متناسب» ،
که در بستر آن می توان هر «بَذرِ روینده» و «جَذرِ شکوفنده»را کاشت.
«زمین باور»،«زمینۀ بارور» است.
در آن هم می توان هم «بذر نفرت و نفرین» کاشت و هم «جذر عشق و آفرین»!
این زمین ،هم «زمینۀ ترس» است و هم «گنجینۀ درس».
می توان در آن «نهالِ ترسِ واهی» نشاند و با «زُلالِ درسِ آگاهی»آبیاری کرد.
بیاییم در این «زمینِ بِکر» و «زمینۀ فکر»،
به جای «دانه های قَسوَت»،«دُردانه های مَحَبّت» بکاریم
و عمری از آن به جای «ریوۀ جفا»،«میوۀ صفا» بچینیم!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
ریوه: مکر ،حیله، فریب ،افسون
راغ: صحرا، دامن کوه، دامنه سبز کوه وصل به صحرا
جذر: ریشه،اصل،ریشه درخت
قَسوَت: سنگدلی،بی رحمی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1260)
«سلاحِ خون آشام» یا «اصلاحِ گام به گام»؟!
برای «رفع ویرانی ها» و «دفع نابسامانی ها» در هر جامعه،
دو «راه» و دو «نگاه» وجود دارد:
نخست«راهِ صلاح» و «نگاهِ اصلاح»است،
و دیگری «انتخابی خونین» و «انقلابی بنیادین» .
اولی چون «بارشِ باران» است و دومی چون «یورشِ سِیلِ خروشان».
باران «می بارد» و با خود «طراوت می آرد»،
ولی سِیل «برمی آشوبد» و همه چیز را «درهم می کوبد».
باران،«ویران را آبادان» می کند و سیل،«آبادان را ویران»!
باران «نَم نَم می بارد» و رشد و رویش را «کم کم می آرد»،
ولی سیل، ناگهان «بی بهانه می جوشد» و «بی رحمانه می خروشد»،
و هر «بود» را «نابود» می کند و هر «وَدود» را «دود»!
در «درازای زمان» و در «پهنای زمین»،
هیچ «انقلابی» در هیچ «قاب و نقابی» ،
نتوانسته برای جامعه، «نظامی مردم سالار» و «انسجامی عزّتمدار» به ارمغان بیاورد.
بیاییم با «اصلاحِ گام به گام» ،«سلاحِ خون آشام» را
«فروگذاریم» و «عدو انگاریم».
آنان که برای «حلِّ مشکلات» با هر شیوه ای «راهِ اصلاحات» را می بندند،
ملّت را ناگزیر از «انتخابی داوطلبانه» و «انقلابی براندازانه» می کنند!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
سِلاح: جنگ افزار،ابزار جنگ
وَدود: بسیار مهربان،دوستدار
انسجام:نظم و همبستگی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب
(به بهانه فرارسیدن ماه مبارک رمضان و شب هاي قدر)
امام صادق(ع) : هنگامي كه روزه هستي بايد گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضاي بدنت از زشتي ها روزه باشد.
ماه مبارك رمضان ماهي است كه سرآغازش رحمت، ميانه اش مغفرت و پايانش رهايي از آتش دوزخ بود.
رمضان، «ماه انفجار نور» است و «فصل سبز سرور».
شکم و شهوت زمینی ترین اندام ها است .انسان چون آن دو اندام را روزه دار ببیند، از هرزه گردی هاي دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...بر خود می لرزد.
رمضان، «بهار دل» است و شب هاي قدر «فصل فضائل».
اين فصل با رويت هلال آغاز مي شود؛
اما فصل بهار دل ها نه با «رويت هلال» كه با «تحوّل در حال» آغاز مي گردد.
بهار رمضان و شب هاي قدر چون نسيمي است كه نه تنها «خاك» را ، كه «افلاك» را حيات مي بخشد.
«نسيم سحرگاهانش، مشكبار» است و «شميم شامگاهانش، خوشگوار».
در رگ های هر شب رمضان بويژه در شب هاي قدر ، نور نيايش جاري است.
در انبان هر لحظه عطري از عشق «نهفته» و غنچه اي از شوق «شكفته» است. نسيم رمضان «بهارآفرين است» و «عطرآگين».
«نسيمش نرم خيز» است و «شميمش ، مشكبيز».
در شب هاي قدر از «حنجره» هر «پنجره» آواي تلاوت قرآن را مي شنویم كه در كوچه ها عطر معنويت مي پراكند.
بر شاخساران گلدسته ها گل تكبير مي شكفد و سينه سياه ظلمت را مي شكافد. از ساقۀ تُرد لحظه ها «جوانه هاي سبز عرفان» و «شكوفه هاي سرخ ايمان» مي رويد.
#شفيعي_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1259)
«راهِ دوگویی» و «چاهِ دورویی»
آنان که می کوشند هر «عنود» را «خوشنود» کنند،
ناگزیر سرانجام از «راهِ دوگویی» به «چاهِ دورویی» فرومی افتند.
زیرا هیچ انسان نمی تواند طرفینِ هر «تَراضی» را «راضی» کند.
هر انسانِ «فکور» و «ذی شعور»
باید بر «پایۀ خرد» ،«سازمایۀ هر پیشامد» را
«عادلانه داوری» و «عاقلانه دادوری» کند.
بدیهی است آنان که «تمامت خواه اند»،«تمامت را می خواهند»!
آنان که حق را با خود «می سنجند»، از حقیقت «می رنجند»!
بنابراین نمی توان همیشه همه را با هیچ «فرنود»،«خوشنود» کرد!
«حُسنِ تعامُل» و «حفظِ تعادُل» بین همۀ انسان ها زیباست،
ولی «رضای حق» و «رضایتِ هر ذیحق» را
نباید فدای «لبخندِ هیچ آزمند» و «خوشایندِ هیچ خودپسند» کرد.
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
عَنود: ستیزه کار،ستیزنده ،لجباز
تَراضی: از هم راضی شدن،از یکدیگر خوشنودشدن،خوشنودی از یکدیگر
سازمایه: مصالح ساختمانی
فرنود :دلیل و برهان
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1258)
«تُنگِ طلا» یا «جُنگِ بلا»؟!
هر عاملی که «روح را به اسارت بَرَد» و «جان را به حقارت کشَد»،
«مردود» و «مطرود» است،
زیرا ارزشِ انسان به «قدرتِ تشخیص» است،نه به «شوکتِ شخصِ شخیص».
چنین کسی اگر جسمش در «پُشت میز ریاست،امیر»هم باشد،
جانش در «مُشتِ مِهمیزِ سیاست، اسیر» است.
اگر آزادی را از ماهی بگیرند،برای او «تُنگ طلا» هم «جُنگ بلا» است.
اگر «شخص را فروکوبند» بِه که «بر شخصیّت او برآشوبند».
انسانِ بی شخصیّت،«عزّتِ نفس» را ارزان تر از «قیمتِ کرَفس» می فروشد.
اگر «کرامتِ نفسانی» و «شخصیّتِ انسانی»را از انسان بگیرند،
از آن پس او نه تنها «پست ترین بنده»،که «فرودست ترین جُنبنده»می شود!
بیاییم «مِهرِ کرامت» را بر «سپهرِ لئامت» برفروزیم
و «بُنیادِ حقارت» و «اِنقیادِ اسارت» را بسوزیم!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
مِهمیز: آلتی فلزی که بر پاشنة چکمه می بندند و هنگام سواری بر تهیگاه اسب می زنند،حلقۀ دهانۀ اسب
جُنگ: کشتی،سفینه،دفتر حاوی اشعار و مطالب گوناگون
لئامت: پستی ،فرومایگی،پست فطرتی
انقیاد: فرمانبرداری ،رام شدن ،گردن نهادن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1256)
«روزِ گُجسته» یا «بهروزِ خُجسته»؟!
یک روزِ «سیزدهُمِ دیگر» با صد «توهُّم از دیو و دلبر» گذشت.
این روز در «متن» و «بطنِ» خویش
نه «گون» دارد و نه «شُگون»!
هیچ «روزی»،«سوزی» در برندارد
و هیچ «شبی»،«تبی»!
این ما هستیم که به «روز»،«فروز» می بخشیم
و به «شب»،«کوکب»!
این ما هستیم که از «هامون»،«همایون» می سازیم
و از «روزِ گُجسته»،«بهروزِ خُجسته»!
بیاییم از هر «روز» یک «نوروز» بسازیم
و هر «پگاه نو» را با «نگاه نو» بیاغازیم!
بهار نه تنها یک «فصل»،که یک «اصل» است.
اصلِ بهار ،«بهارِ دِل» است،نه «بهارِ گِل».
آن ،«گِل» را طراوت می بخشد و این «دِل»را.
آن ،عمری به کوتاهی «جوانه» دارد و این «عمری جاودانه».
آن،«نسیمی زودگذر» دارد و این «شمیمی مُستمَر».
آن به «خزانی برگریز» می انجامد و این به «جنانی مُشکبیز».
آن فقط با «نوروز» آغاز می شود، ولی این«هر روز».
تا «دل ها را بهاری»نکنیم ،نمی توانیم «گِل ها را معماری» کنیم.
بیاییم از بهار، «فصلی جاودانه» و «اصلی عاشقانه» بسازیم!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
گُجسته: خبیث، پلید و ناپاک، مقابل خجسته
گون: گونه،رنگ،لون،نوع
فروز: فروغ، روشنی،روشنایی
شُگون: فال نیک،میمنت و خجستگی،تفال خیر
هامون: دشت، زمین هموار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1255)
«آثارِ خواندنی» و «ایثارِ ماندنی»
انسان، در «امدادی رسا» می تواند چون «مدادی نویسا»باشد .
مداد «واژه های مفید را می نویسد»؛
آن گونه که گویی «رشته های مروارید را می ریسد»!
ولی در «امتدادِ مداد» دستی است که در نوشتن «مداد را امداد» می کند.
انسان نیز «مدادی است که می نگارد» و دست فراتر،«خدایی است که می نگرد».
برای «نگارشِ بهتر» و عرضۀ «گزارشِ برتر»،
گاه باید مداد را «خراشید» و سر آن را «تراشید».
هر«خراش،رنج» دارد و هر «تراش،شکنج»،
اما تحمّل این رنج بر «زیبایی نگاره» و «فریبایی گزاره» می افزاید.
مداد گاه «خطِّ خطا می پوید» و انسان نیز گاه سخنی از «روی ریا می گوید»!
«سودنِ خطِّ خطا» و «زدودنِ روی ریا»،
«کاری خردمندانه» و «ابتکاری عالمانه» است.
بنابراین برای «مدادِ نویسا» و «انسانِ گویا»،
همواره پاک کنی باید تا با آن «خطا را بزداید» و «ریا را بپیراید».
«اصرار بر گناه» و «تکرارِ اشتباه»،
نه «گمانۀ طاقت»،که «نشانۀ حماقت» است!
در مداد و انسان این «مغز» است که هر «سخن نغز» را
«عاقلانه برمی گزیند» و «کنجکاوانه می آفریند».
بنابراین آن چه که بیشتر به «تطهیر» و «تنویر» نیاز دارد،
«درون» است،نه «بیرون»!
مداد و انسان هر «واژه ای که می نگارند» و هر «تیراژه ای که می انگارند»،
باید برای بشریت «نمایۀ خیرآفرین»باشد ،نه «مایۀ نفرت و نفرین»!
بیاییم با «مدادِ وجود» جز «داد و جود» «ننگاریم»
و برای نسل های پس از این «آثاری خواندنی» و «ایثاری ماندنی» «باقی گذاریم»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
ریسیدن: رشتن،تابیدن،تاب دادن رشته و نخ
سود: ساییدن،زدودن،پاک کردن
تیراژه: رنگین کمان
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1254)
«اَمَلِ واهی» یا «عمل با آگاهی» ؟!
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1253)
«کلیدِ فهم» یا «تقلیدِ وَهم»؟
افرادِ «فریفته» و «خودشیفته»،
در گفتگو هر «معادله» را به «مجادله» می کشانند.
آنان «شیفتۀ کارِ بیش» و «فریفتۀ افکارِ خویش» اند.
هر «کارِ» دیگر را «انکار»
و «افکارِ» خود را «ابتکار» می پندارند.
گویی به جای «ساختارِ مغز» و «افکارِ نغز»،
«کوهی از انگاره» و «انبوهی از سنگپاره»در سر دارند.
در دشتِ ذهن به جای «کاشتنِ نهالِ اندیشه»
به «انباشتنِ آمالِ بی ریشه» پرداخته
و برای خود «پنداری واهی» خالی از «خودآگاهی» برساخته اند.
شخصیّتِ خود را نه در «بدایتِ حال» که در «نهایتِ کمال» می پندارند.
بنابراین نه «جایی برای آموزش بهتر» دارند و نه «جایگاهی برای پژوهش برتر».
آنان از «شنیدن می گریزند» و از «اندیشیدن می پرهیزند».
بنابراین برای آنان،«کلیدِ فهم»، «تقلیدِ وهم» است.
اینان خود را «برحق» و فهمِ خود را «مطلق» می دانند.
لذا در برابر هر «استدلال»، «لال» اند
و در برابر هر «حال»، «محال».
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
معادله : همچندی،برابرکردن،هم وزن کردن دو چیز
نغز: خوب ،نیکو ،لطیف، بدیع ،خوش آیند
انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه
بدایت: آغاز،اول هر چیزی،اول کار
محال: ناشدنی ،غیرممکن، سخن بی سر و ته و ناممکن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1251)
«تا زِنده ایم»،«تازَنده ایم»!
آب چون از «ایستایی برهد» و به «پویایی برسد»،
«ریشه ها را به رویِش» و «اندیشه ها را به پویِش» فرا می خوانَد.
«گل را تبسُّم» و «بلبل را ترنُّم» می آموزد.
«باغ را صفا» می بخشد و «راغ را مصفّا» می کند.
«آتش را می میرانَد» و «عطش را فرومی نشانَد».
همیشه از «پاکی ها می گوید» و «ناپاکی ها را می شویَد».
«زلال آب» چون به «وصال آفتاب»برسد،
«آسمانی زیبا» و «رنگین کمانی فریبا» می سازد.
امّا همین آبِ «نوشین» و «روح آفرین»،
که از «خشتِ پژوین»،«بهشتِ برین» می سازد،
اگر از «پویایی وامانَد» و در «ایستایی درمانَد»،
در «کامِ مُرداب» به«گَنداب» تبدیل می شود.
بنابراین «پویایی»، رازِ «پایایی» است.
پس «تا زِنده ایم»،«تازَنده ایم»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
تازَنده: دونده، دواننده، تاخت و تازکننده
ترنُّم :آوازخواندن،زمزمه کردن به آواز خوش
راغ: صحرا ،دامن کوه، مرغزار،دامنه سبز کوه وصل به دشت
پژوین: چرکین، چرک آلود،پلید
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1250)
«روی رستگاری» و «پای پایداری»!
«خودکامه،خودکامه» است،چه «عامّه و چه علّامه».
چه بر «کاخ» فرمان برانَد و چه بر «کوخ»!
«استبداد»،نتیجه قرن ها حاکمیِتِ «بیداد» است.
استبداد، تبلور صدها سال «آفاتِ موهوم» و «رسوباتِ مسموم» است،
که در اذهانِ «شاه و گدا» و «ملیّ و مُلّا»،
«توهُّم آفریده» و «تداوُم گزیده» است.
تا این رسوباتِ «آلوده» از اذهان، «زدوده» نشود،
همه در «قابِ خودکامه ایم»،گرچه در «نقابِ علّامه ایم»!
تا روحیّه ها «رویِ صلاح نجوید» و «راهِ اصلاح نپوید»،
نه «روی رستگاری می بینیم» و نه «پای پایداری برمی گزینیم»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
مَلیّ: توانگر،توانا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1249)
«لرزِ تباهی» و «مرزِ خودآگاهی»!
آنان که با «شنا»،«آشنا» هستند،
می دانند که آب،«شناگرِ ماهر» و «دلاورِ باهر» را
در «کامِ عمیق» و «دامِ غریق» فرونمی برد.
کسانی که «نا» ندارند و «شنا» نمی دانند،
«بیهوده» و «دُژآلوده» دست و پامی زنند
تا سرانجام بدون «زَرق»، «غرق» می شوند.
در زندگی، این «پندارهای واهی» است که «دارهای تباهی»را برپامی کند
و پیش از مرگ، بشر را در «دامِ اعدام» و در «کامِ اوهام» می افکند.
این پندارها،«دریایی ژرف» است و رهایی از آن«شنایی شگرف»را می طلبد.
در این «آبگیرِ موّاجِ جوشان» کسانی «اسیرِ امواجِ خروشان» می شوند،
که با «شنا، بیگانه» اند و با «یغما،یگانه»!
کسانی از این «لرزِ تباهی می رهند»،که به «مرزِ خودآگاهی می رسند».
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
باهر: روشن،ظاهر،آشکار،پیروز
نا: تاب و توان، رمق
دُژآلوده: خشمگین،تندخو،بداندیش
زَرق: نیرنگ و تزویر
یغما:چپاول،غارت،تاراج
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1248)
«روی آزادی» با «خوی استبدادی»!
برای گذر از «جامعۀ کافته» به «توسعه یافته»،
و تغییرِ «مرامِ استبداد» به «نظامِ آزاد»،
با نشستن یک «دادخواه علّامه» به جای یک «شاه خودکامه»،
«تغییری بُنیادین» و «تاثیری نمادین» ایجاد نمی شود.
حتّی جامعه ای متشکّل از «شهروندانِ باسواد» و «ورجاوندان فرجاد»
ممکن است قرن ها همچنان «درگیرِ بیداد» و «اسیرِ استبداد» باشند.
مردم سالاری نه یک «رنگ»،که یک «فرهنگ» است.
مردم سالاری نهالی است که امروز باید «کاشت»
و میوه اش را صد سال دیگر «برداشت».
این نهال را نه در «بسترِ خاک» و «خاکسترِ خاشاک»،
که در «جانِ شهروندان» و «اذهانِ ورجاوندان» باید نشاند
و با «زلالِ سگال» و «لایزالِ استدلال» آن را آبیاری کرد.
در «نظامِ استبداد» هر «آدمی زاد»
در هر عرصه ای که «می تواند» بر هر کسانی که «فرمان می رانَد»
هر چند«عرصه ای محدود» با «افرادی معدود» باشد،
هر «فرودست» را «پست» می پندارد.
زیرا گر چه خود را دارایِ«روی آزادی می پندارد»،امّا «خوی استبدادی دارد»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
کافته: شکافته، ترکیده، فروپاشیده
فرجاد: فاضل، دانشمند
سگال: فکر،اندیشه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1247)
«شعار» یا «شعور»؟!
شهریاری که «از نقدِ قُدرت می پریشد»،«به نُدرت می اندیشد»!
از «اندیشیدن می ترسد» و از «اندیشمندان می هراسد».
او با «شعور، بیگانه» است و با «شعار،یگانه»
و برای «گشودن هر دَرِ بسته» و «پیمودن هر پُلِ شکسته»،
به جای «کلیدِ حصار» فقط «شعر و شعار» دارد!
آنان که «گفتاری راست» و «رفتاری بی کم و کاست» دارند،
از «شعار»،«عار» دارند و در هر «کار»،«ابتکار».
ولی کسانی که «گفتاری فریبنده» و «رفتاری نازیبنده» دارند،
از «شعور»،«عور» اند و هر «فکور» را «کور» می خواهند!
تا «شعار با شعور درنیامیزد» نمی تواند «شَرار با شُرور بستیزد»!
«بُردِ شعار» بدونِ «کاربُردِ شعور»،
نه «کارایی» دارد و نه «شکوفایی»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
نُدرت: کمی،کمیابی،آن چه گاهی پیدا می شود
عور: لُخت و برهنه
شَرار: شرر،جرقّه،آن چه از آتش به هوا بپرد
شُرور:بدکاران،جمع شرّ
بُرد: تیررس و مسافتی که گلوله پس از شلیک از تفنگ طی می کند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1246)
«پنج انگُشت» یا «یک مُشت»؟!
انگشتانِ هر «دست»،نمادِ «یکدست» بودن است.
انگشتان با وجود «تفاوُت» هیچ یک «بُت» نمی شوند.
«یکی کوتاه و یکی بلند» و «یکی ناتوان و یکی نیرومند»!
نه «بر هم می خروشند» و نه «به هم فخر می فروشند»!
هیچ یک نه «احساسِ حقارت» می کنند و نه «ابلاسِ اسارت»!
هیچ یک نه «بنده»اند و نه «شرمنده».
هیچ انگشت نه «بیکاری» دارد و ونه «بیگاری»!
به گاهِ «کار» همه «همکار»اند و به گاهِ «استراحت» همه «راحت»اند.
در این جا اگر «مُجانِسَت» نیست،«مُوانِسَت»هست.
هیچ دو انگشت نه «بر هم سَروَر»اند و نه «با هم برابر» !
هر یک «به جای خود» و «برای خود»،«کاری ویژه» و «ابتکاری آویژه»دارند.
به گاهِ لزوم همه با «هماوایی» و با «گردهمایی»
هر «پنج انگُشت» ، «یک مُشت»می شوند
و هر «گرۀ کوری را می گشایند» و هر «گریوۀ دوری را می پیمایند»!
ما انسان ها نیز آن گاه می توانیم جامعه ای «یکدست» و «بی شکست» بسازیم،
که همه شهروندان را فارغ از «نُت ها» و «تفاوُت ها»،
دارای «کرامت انسانی» و «حقوق شایگانی» بدانیم!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
اِبلاس: نومیدی،مایوس شدن،اندوهگین شدن
بیگاری:کار بی مزد که کسی را به زور به آن وادارند
مُجانِسَت: مانند هم بودن،همجنس بودن
مُوانِسَت: با هم انس و الفت داشتن
آویژه: ویژه،خاص،خالص
گریوه: پشته،تپه،گردنه
نُت: تفسیر،حاشیه،بند،تذکره
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
زیبایی ماه رمضان و تاثیر آن بر رفتار
یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَکُم تَتَّقون
(بقره ، ۱۸۳)
اي اهل ايمان ! روزه بر شما واجب شده همان گونه كه بر پيشينيان شما واجب شد ، شايد تقوي پيدا كنيد .
امام صادق(ع) : هنگامي كه روزه هستي، بايد گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضاي بدنت از زشتي ها روزه باشد.
رمضان ، ماهي است كه هر لحظه اش حامل هودجي از هور و محملي از نور است .
عطر ثانيه ها در طول زمان مي پراكنَد و عرض زمين را مي آگنَد .
در اين ماه از در و ديوار شهر، شميم شفابخش شوق حق مي تراود و نسيم نوازشگر نماز و نيايش قادر مطلق مي وزد.
در كوچه هاي شهر ، جويباران جمال و جلالِ حق در جَرَيان است و نهرهاي رحمت و مغفرت در سَيَلان .
در اين ماه درهاي بهشت را به روي دنيا گشوده اند و فرشتگان دامن دامن شكوفه هاي شفاعت و سبدسبد رياحين رحمت بر سر و روي عالميان نثار مي كنند.
در اين ماه خار كينه ها در دشت سينه ها مي خشكد و آيين محبت در آيينۀ فطرت ريشه مي كند . گياه رذايل در كشتزار دل مي پژمرد و غنچه هاي فضايل در باغچه اين منزل مي شكفد .
رمصان بهار دل است و سرچشمه فضایل . نسیم آن خوشگوار است و شمیم آن مُشکبار . در کوله بار هر لحظه صد انبان عطر عشق نهفته و صد غنچه معطّر شوق شکفته است .
نسیمِ بهار آفرینِ رمضان بسیار نرم خیز است و مُشکبیز . زیرا از چمن زار بهشت برخاسته است .
رمضان، فصل سبز دعاست . در رمضان از حنجرۀ هر پنجره آوای تلاوت قرآن می تراود و عطر آن در کوچه ها جاری است .
گُلِ تکبیر بر شاخساران گلدسته ها می شکفد و رایحه معطّر آن در سطح شهر می پیچد .
از ساقه های تُرد دعا جوانه های سبز راز و شکوفه های سرخ نیاز در حال رویش است .
رمضان، فصل دل های طوفانی است و دیدگان بارانی .فصل پنجره های نورانی است و حنجره های آسمانی .
رمضان، موسم شکوفایی نیلوفرهای نیایش است و کوکب های همایش .
در رمضان معراج، حراج است و دل ها ،سرای سراج .
چه مهربان اند شب های رمضان و چه رخشان اند کوکب های آن . مهتاب بر هودج سیمین خود می نشیند و از شاخسار دیدگان گل بوسه می چیند .
رمضان، فصل چکیدن دل هاست از دیده ها و موسم تراویدن تسبیح است از گلوی پدیده ها .
در رمضان با تپش آیینه ، آبگینه دل ها می شکند و حرارت سینه ها ،برودت کینه ها را آب می کند .
در رمضان غنچه های مُشکبار بر لب های روزه دار رشک می برند و بر این حسرت اشک می بارند . مروارید شبنم در هر صبحدم شاهد این غم و گواه این ماتم است .
در این ماه میهمانان خدا بر سر سفره " رضا " از چشمه نور، شراب طهور می نوشند . مست از می " الست " بر سر پیمانه صفا، پیمان وفا می بندند . با ملایک دوشادوش گام بر می دارند و نوشانوش جام می زنند .
دلدادگان در معبد زمرّدین « مرابطه » نفس را تهذیب و ضمیر را تادیب می کنند . معبدی که بر چهار ستونِ لعلِ « مشارطه»، یاقوتِ « مراقبه »، عقیقِ « محاسبه » و برلیانِ « معاتبه » استوار و افراشته است .
بال های دعا، دل را از قفس کینه و قفسۀ سینه رهایی می بخشد و او را سبک تر از رویا و لطیف تر از نسیم صبا تا خلوتگاه خورشید به پرواز در می آورند .
سرود سپید سحر، ترانه سبز رهایی است برای زنجیریان خاک . هر سفره افطار سکوی مطار است برای پرواز به افلاک .
چه دلپذیر است سر بر دامان رمضان نهادن و شُکوهِ خدایی را نگریستن و اندوه جدایی را گریستن .
شکم و شهوت زمینی ترین اندام هاست و چون آن دو اندام روزه دار باشد، از هرزه گردی هاي دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...بايد بر خود لرزيد.
شميم شكفته و نورانيّت نهفته در لحظه لحظه ماه رمضان ،روح و روان انسان روزه دار را چنان در گلرقص آبشاران معنويت و زلال چشمه ساران الوهيّت مستغرق مي كند كه ديگر نه جايي براي پليدي هاي گناه مي ماند و نه راهي براي پلشتي هاي وسوسه هاي تباه. زلال محبّت ، ضلال خشونت را مي شويد و رايحه فضيلت،پلیدی رذیلت را!
رمضان، بهار دل است و فصل فضائل. اين فصل با رويت هلال آغاز مي شود؛ اما فصل بهار دل ها نه با رويت هلال كه با تحوّل در حال آغاز مي گردد.
در رمضان حنجره هر پنجره آواي تلاوت قرآن را سر مي دهد كه در كوچه ها عطر معنويت مي پراكند. بر شاخساران گلدسته ها گل تكبير مي شكفد و سينۀ سياه ظلمت را مي شكافد. از ساقۀ تُرد لحظه ها جوانه هاي سبز عرفان و شكوفه هاي سرخ ايمان مي رويد.
بياييم اين فرصت را غنيمت شماريم و خاضعانه سر بر آستان دوست گذاريم . روح را در چشمه سار زلال توبه بشوييم و پاك از گناه ، راه بارگاه او را بپوييم ؛ زيرا عارفان مي دانند كه در اين ماه چقدر روح نواز و دلپذير است سر بر دامان رمضان نهادن ، شكوه خدايي را نگريستن و اندوه جدايي را گريستن !
ضمن آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ، براي حسن ختام و پايان كلام ، سخن را با شميم فرمايش مولا علي (ع) عطرآگين مي سازيم:
« خواب روزه دار عبادت و سکوتش تسبیح و دعایش مستجاب است ، پاداش عملش دو چندان و دعایش هنگام افطار رد نمی شود.»
(بحار ، ج ۹۳ ،ص ۳۶۰)
فرارسیدن ماه مبارک رمضان بهار تلاوت قرآن، فصل عروج به قُلل رفیع عرفانی و ماه معراج به مدارج آسمانی را به پَرسوختگان شمع رسالت و دلدادگان مکتب امامت تبریک و تهنیت می گویم .
پیراستن دل از خارهای رذایل و آراستن آن به گل های فضایل مبارک باد !
التماس دعا !
طاعات قبول و عبادات مقبول !
سیدعلی رضا شفیعی مطهر
رمضان 1440
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1245)
«آفتِ بردگی» و «شرافتِ آزادگی»!
برخی آدم ها «کبریتِ سوخته» اند و بعضی، «عفریتِ خودفروخته»!
آنان خود را «می سوزند» تا راه تاریک رهروان را «برافروزند»،
ولی اینان «خامۀ شرف را می فروشند»،تا «جامۀ اشراف را بپوشند»!
بیاییم «شرافتِ آزادگی» را به «آفتِ بردگی» نفروشیم!
اگر عمری ناگزیر با «سوختن می سازیم» در عوض به «افروختن می نازیم»!
عمری «سوختن» به لحظه ای «افروختن» می ارزد!
زیرا با «سوختن می درخشیم» و با «افروختن همه را نور می بخشیم»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
عفریت: خبیث،موجود زشت و بد و سهمناک،دیو،غول
خامه: قلم،قلم نی،نی یا هر چیز که با آن بنویسند
اشراف: اعیان، اغنیا، بزرگان، بزرگزادگان، بلندپایگان، نجبا ،توانگران
افروختن:روشن کردن،درخشان شدن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1244)
نفت؛«طلای سیاه» یا «بلای سیاه»؟!
برای «مللِ هوشیار» و «دُوَلِ خردمِدار»،
که با «درایت» و «کفایت»،
از نفت، این «ودیعۀ الهی» و «بدیعۀ خودآگاهی»،
بسی «سود می جویند» و راهِ «مقصود می پویند»،
این «هیولای تباه»،«طلای سیاه»است؛
ولی برای «ملّت هایی واپس مانده» با «دولت هایی دست نشانده»،
که در «سایۀ بلاهت» با «عدم وجاهت»
این «نعمتِ خداداد» را به «نقمتِ فساد» تبدیل می کنند!
نفت ،«بلای سیاه» است،نه «طلای سیاه»!
آنان «نانِ لیاقتِ خویش» را می خورند و اینان «چوبِ حماقتِ بیش»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
بدیعه: نوبیرون آورده شده،تازه،نو
بلاهت: نادانی،کودنی،ضعف عقل
وجاهت: صاحب جاه و مقام شدن، عزت و حرمت،آبرو
نقمت: کینه کشی ،عذاب، عقوبت، پاداش بد، رنج و سختی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1243)
«بال» یا «وبال»؟
اطّلاعات ،«گزاره ای نگاشته» است و «انگاره ای انباشته»،
ولی دانش،«مجموعه ای از اطّلاعات» است و «مشروحه ای از موضوعات» .
معرفت نه به «بسیاریِ خوانش» است و نه به «تلَنباریِ دانش».
معرفت،«نَمی از زلالِ بینش» و «شَبنَمی از سگالِ آفرینش» است،
که پس از فراموش کردنِ همۀ «آموخته ها» و «اندوخته ها»،
در فضای ذهن «می پاید» و چشمِ دل را به روی اسرارِ هستی «می گشاید».
معرفت نیز آن گاه «وجود» را «جود» می بخشد،
که «تاثیرِ گفتار» به «تغییرِ رفتار» بینجامد.
و گرنه «باری از کتاب» چون «انباری از حُباب»،
برای صاحبش نه «بال»،که «وبال» است!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه
تلنبار: تل انبار،هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شود
سگال: اندیشه،فکر
وبال: سختی، عذاب، سوء عاقبت
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1242)
«جان» و «هَیَجان»!
حیاتِ انسان به «زندگیِ جان» است،نه به «توفندگیِ هَیَجان».
هَیَجان هم در «درکِ مطلوب» دخالت دارد و هم در «ترکِ مغضوب»؛
امّا هیجان، ریشه در «حواس» و «احساس» دارد.
درکِ مُبتنی بر احساس، «لال» است و «بیگانه با استدلال».
به جایِ «منطق»،«نُطق» دارد و به جایِ «دلیل»،«دَلال».
ولی «شناختِ خردمندانه» به «ساختِ سامانه» می انجامد.
انسان هم به «عقل و استدلال» نیاز دارد و هم به «احساسِ فعّال».
انسان آن گاه «صلاح را درمی یابد» و به سوی «فلاح می شتابد»،
که بتواند بین عقل و احساس «تعامُل» و «تعادُل» برقرار کند.
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
هَیَجان: برانگیخته شدن،به جوش و خروش آمدن،مضطرب شدن،اضطراب
دَلال: نازکردن،ناز،کرشمه،خرام
سامانه: نظام،سیستم،دستگاه
فلاح: رستگاری، نجات، پیرورزی،صلاح حال
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1241)
«ایدۀ خونبار» یا «پدیدۀ پایدار»؟!
در «جوامعِ آزاد» و «خردبُنیاد»،
هر «ایدۀ خونبارِ انقلابی» به «پدیدۀ پایدارِ انتخابی» تبدیل می شود
و اندیشه های نو به جای طرح در «خاکسترِ گرمِ نفاق» در «بسترِ نرمِ وفاق»،
«گره های کورِ مُشکلات» و «گریوه های دورِ حاجات» را
نه با «مُشتِ تکفیر»، که با «سرانگُشتِ تدبیر» می گُشایند.
ولی در کشورهایی با «مرامِ اِنسدادی» و «نظامِ استبدادی»،
هر «اندیشۀ اصلاحگرانه» ناگزیر به «انقلابِ خشونت طلبانه»مبدَّل می گردد
و گره هایی را که می توان به «آسانی» و به «ارزانی»
با «دو دست» و با «یک نشست» گشود،
نمی توان با «صد جنگ و کشتار» و «هزار تفنگِ خونبار» بازنمود!
هیچ «انقلابی خونبار» به «جامعه ای مردم سالار» نینجامیده است.
بیاییم به جای «سلاحِ لگد» با «صلاحِ خرد»
و به جای «زبانِ تفنگ» با «بیانِ فرهنگ» با هم گفت وگو کنیم !
میان دو انسانِ «هوشیار» و «خردمدار»،
هر «خلاف» و «اختلاف» قابلِ حل است!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
وفاق: سازگاری، همکاری،ضدِّ نفاق
گریوه: پشته،تپه،گردنه
انسداد: بسته شدن ،بندآمدن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1240)
«بُتِ سنگی» یا «بُت وارۀ فرهنگی»؟!
نه «سال های عادی»،که «قرن های متمادی» ،
«چه خیر و چه شر» بر «عُمرِ بشر» گذشت،
تا انسان ها «دقیق دیدند» و «عمیق فهمیدند»،
که «برساخته های دستِ خویش» و «پرداخته های پَستِ پریش» را
نباید «پرستش» و «ستایش» کنند.
اکنون نمی دانم چند «سده» بر این «افرادِ خیال زده» باید بگذرد،
تا این «رفتارِ تباهی را درک» و این «پندارِ واهی را ترک» کنند،
که به جای «بُت های سنگی»،نباید «بُت واره های فرهنگی» را نیز بپرستند.
اکنون که از بَندِ بُت پرستی «رَستَند»، چرا باید بُت واره ها را «بپرستند»؟!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1239)
«برف» و «حرف»!
من «کَبکی تُندرو» را دیدم که با «سَبکی نو» ،
همچنان سر را به زیر «برف»فرو برده و فقط «حرف» می زند!
هر «خبر را تحلیل» و هر «نظر را تحمیل» می کند.
او «دنیا را نمی شناسد»،ولی از هر «صدا می هراسد»!
گویی «همه رویدادها را وارونه» می شنود،
زیرا «همه ارشادها را واژگونه» عرضه می کند!
از «انتقادبرمی آشوبد» و «نَقّاد را سرمی کوبد»!
تنها «شیفتۀ خویش» است و «فریفتۀ کیش خویش»!
برای شناخت واقعی «جان» و «جهان»،
باید سر از «برفِ تعصُّب» و «ظرف تصلُّب» به درآورد و
و هر «رویداد» را بدون «عناد» ارزیابی و سپس تحلیل کرد.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
تصلُّب: سفت شدن ،سخت شدن،سختی
عناد: ستیزه کردن ، لجاج ورزیدن، لجاج ، سرکشی، ستیزه .
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1238)
«سکّۀ ناب» یا «اسکناسِ حُباب»؟!
در «بازارِ اقتصاد» و در «مدارِ دِهناد»
هر انسان ناگزیر از «تلاش» برای «کسبِ معاش» است.
در این بازار «عیارِ ارزش» و «معیارِ آسایش»،
«پول» است و «تیول».
پول ها یا به صورت «سکّۀ زرّین» است یا «اسکناسِ نمادین».
هر «سکّۀ زرّین» و «سبیکۀ سیمین»،
ارزش «ذاتی» و «ثَباتی» دارد؛
اما «اسکناس» بدون پشتوانۀ «ناس» ،
«برگی بی بار» است و شایستۀ «مرگی زار».
انسان ها نیز برخی «سکّۀ ناب» اند و بعضی «اسکناسِ حُباب».
بیاییم «زرِ زَریرِ جود» و «سیمِ بسیمِ وجود» را
در «کورۀ زندگی» و «اُسطورۀ ارزندگی» «بگدازیم»
و از آن نه «سکّه ای ارزان»،که «تکّه ای از آسمان» «بسازیم»،
که تا ابد «سرشت را بپاید» و زندگی در «بهشت را بشاید»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
دِهناد: نظم و ترتیب، نظام و نسق
تیول: ملک و آبی که از طرف شاهان به کسی واگذار می شد
سبیکه: نقرۀ گداخته،شمش زر یا سیم
زَریر: انسان تیزهوش و سبک روح
سیم: نقره
بسیم: خنده رو، خندان ،گشاده رو،خوش و خرم
اُسطوره: افسانه، قصه، حکایت
ثمین :گرانبها، پربهاف قیمتی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1237)
«آغازِ نَفَس» و «پایانِ هَوَس»
عشق «شیرِ شرزه» است،نه «شِرّیرِ هرزه»!
از «خیزشِ زمین لرزه» و «یورشِ این شیرِ شرزه»
انسان نه «باخبر» می شود و نه «صاحب نظر»،
مگر آن گاه که «ویران» و «پریشان» شود.
از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای
(استاد شفیعی کدکنی)
عشق،«آغازِ نَفَس» است و «پایانِ هَوَس»،
نَفَس در «فضای لاهوتی» و «هوای ملکوتی».
با عشق هر «سان»،«آسان» می شود و هر «دُشخوار»،«خوار»!
انسان در پرتوِ عشق،«خویش را می یابد» و از آن پس هر«دگراندیش را برمی تابد».
آن گاه «ظرافتی ژرف» و «ظرفیّتی شگرف» پیدا می کند،
که می تواند هر «صلۀ بیش» را در «حوصلۀ خویش» بپذیرد
و «انبوهی از اندوه» و «کوهی از شُکوه» را تحمُّل کند.
او با «سَکینه» هر «کینه» را می زداید
و برای این «گنجینه»،«هزینه» می پردازد.
خوشا آنان که عشق را «دریافتند» و عارفانه به سوی آن «شتافتند»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
شرزه: خشمناک زورمند تند و خشمگین
شِرّیر:بسیار بدکار ،صاحب شر
سان: رسم، عادت، طرز، روش، طور
دُشخوار: دَشوار،سخت،مشکل،ضدِّ آسان
خوار: آسان،سهل
ظرافت: زیرکی،نکته سنجی،خوش طبعی
صله:عطیه،احسان،جایزه
شُکوه: بزرگی و جلال، جاه و جلال، شوکت ،حشمت، مهابت و هیبت
سَکینه: وقار، مهابت ،آهستگی،آرامش
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1236)
«نعمتِ خداداد» برای «انسانِ آزاد»
آزادی نه آن است که انسان هر «کار دلخواه» و حتّی «اشتباه» را انجام دهد؛
بلکه منطق آزادی می گوید نباید به «دستورِ جبّار» و با «زور و اجبار»
به انسان «کاری» یا «انکاری» تحمیل شود،
که برای او نه «دلخواه»،بلکه همراه «بااکراه» باشد.
هر انسان آزاد است در چهارچوبِ عُرف و عقل،
هر «کاری شایسته» و «ابتکاری بایسته»را انجام دهد،
مشروط به این که از کسی «حقّی را ابطال» یا «ذیحقّی را پایمال» نکند.
«آفرینشگر حکیم» در وجودِ «انسانِ کریم»،
«جادادهایی ژَرف» و «استعدادهایی شگَرف» قرار داده،
که جز در «سایۀ آزادی» و «سازمایۀ نقّادی» به کمال نمی رسد.
انسان هم حقِّ «گُناه» دارد و هم حقِّ «اشتباه»،
زیرا راه کمال از «قانون بقا» و «آزمون و خطا» می گذرد.
بیاییم «مایۀ کمال» و «سرمایۀ استکمال» را
برای همۀ انسان ها به رسمیّت«بشناسیم» و از آزادی انسان ها «نهراسیم»!
آزادی را «خدای مهربان» داده،نه «ناخدای ناتوان»،
بنابراین این «نعمتِ خداداد» را از «انسانِ آزاد» دریغ نکنیم!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
جبّار: بسیار سرکش و متکبّر
اِبطال: باطل کردن، لغوکردن، ناچیزساختن
جاداد: ظرفیّت،گنجایش،استعداد
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1235)
«گزینۀ تحلیلی» یا «هزینۀ تحمیلی»؟!
«بذرِ انقلاب» و «جذرِ اضطراب»،
در بسترِ یک «جامعۀ مردم سالار» با «حکومتی خردمدار»،
هرگز «نمی رویَد» و راهی برای رویش «نمی جویَد».
زیرا در «فرایندِ آزاد» هر «شهروندِ فرجاد»،
می تواند «همیشه»،هر«اندیشه» را
با «قلمِ صریح» و با «بیانِ تصریح»،
«آزادانه» و «نقّادانه» بنگارد.
انقلاب نه یک «گزینۀ تحلیلی»،که یک «هزینۀ تحمیلی» است
که ملّت ها به علّت «فقدانِ راژمان ها» راهی برای «بیانِ آرمان ها» نمی یابند،
ناگزیر با خشونت بر «فصلِ فیصل ها برمی آشوبند»
و «قصرِ قیصرها را درهم می کوبند»!
شعلۀ انقلاب آن جا «برمی افروزد» و بنیان ها را «می سوزد» که
دهان ها را «بسته اند» و قلم ها را «شکسته اند».
بیاییم پیش از «جارِ تهاجُم» و «انفجارِ مردُم»،
از «تنگنای قفس ها» راهی برای «رهایی نَفَس ها» بگشاییم!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
جذر: ریشۀ نهال،اصل
فَرجاد: فاضل،دانشمند
راژمان: سیستم،نظام،دستگاه
فیصل :حاکم، قاضی
قیصر: پادشاه روم،حاکم
جار: بانگ، فریاد،داد
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1234)
«جویبارِ زُلال» یا «چشمه سارِ ضَلال»؟!
«امیرانِ خودکامه» جز «مدیرانِ بی برنامه» را برنمی گزینند،
چون «عیارِ بینش» و «مِعیارِ گزینشِ» آنان،
«زبانِ چاپلوسی» و «میزانِ دست بوسی» است،
نه «کفایتِ کار» و «درایتِ ابتکار»!
این مدیران نه «آژوی چشم انداز» دارند و نه «آرزوی ساخت و ساز»!
اینان چه «لَنگ» بزنند و چه «کُلَنگ»،
نه «بِنایی ساخته» و نه «بَنّایی شناخته» می شود.
بنابراین «آلودگی جویباران» ناشی از «ناپالودگی چشمه ساران» است.
هیچ «جویبارِ زُلال» از «چشمه سارِ ضَلال» سرچشمه نمی گیرد!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
ضَلال: گمراهی گمره شدن
عیار: مقیاس
آژو: کوشش،همت و غیرت،(اوستایی)
لَنگ زدن: لنگیدن در عمل یا کار یا سخن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1233)
«خودمَداری» یا «مردم سالاری»؟!
یک «ملّتِ کافته» و «توسعه نیافته»،
از «ساده ترین پارسا» و «آزاده ترین پیشوا» ،
یک «شاهِ خودکامه» و «دُژآگاهِ بی برنامه» می سازد.
برای این ملّت فرقی ندارد چه «شیخ» فرمان براند،چه «شاه»؛
اینان تنها به دنبال «لُقمه ای از نان» هستند و «جُرعه ای از جان»،
نه در آرزوی «زلال آزادی» و «استدلال اعتقادی»!
بنابراین تدریسِ«درسِ مردم سالاری» و «ترس از خودمَداری»را
با «کمالِ تفاهُم» باید از «مردُم» آغاز کرد.
مردم سالاری نه یک «رنگ»،که یک «فرهنگ» است.
فرهنگ، «قانونی بی هَمال» و «خونی سَیّال» است
که باید در رگ های نه تنها «ورجاوندان»،که تک تکِ همۀ «شهروندان»،
«ساری» و «جاری» شود.
یک ملّتِ «آگاه» و «آزادی خواه»،
هرگز هر «کامه ای را دریابد»،هیچ «خودکامه ای را برنمی تابد»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
خودمَداری: دیکتاتوری،خودکامگی،خود را محور و مدار همه دانستن
کافته: شکافته،ترکیده،فروپاشیده
دُژآگاه: بداندیش، بددل ،بدخو ،زشتخو، تندخو ،نادان و بی تربیت
هَمال: همتا ،انباز، برابر، مثل و مانند،(بی هَمال: بی مانند)
ساری: سرایت کننده، رونده، نفوذکننده
کامه :کام ،مراد،مقصود،آرزو
دریافتن: یافتن، رسیدن به چیزی، فهمیدن ،(دریابد:بفهمد و بپذیرد)
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1232)
«روزِ داوری» و «بهروزِ دادوری»
در روز «رستاخیز» همۀ ما بدون هر گونه «دستاویز»،
با یک «شیپور» سر از «گور» برمی آوریم.
آن روز را «روزِ داوری» و «بهروزِ دادوری» می دانیم.
همۀ ما بدون هیچ «همراهِ فرزانه» در یک «دادگاهِ عادلانه»
در پیشگاهِ «خدای غفور»،«حضور» می یابیم.
تنها «داوریِ دادگرانه» و «دادوریِ خالصانه» همان جاست.
ای کاش ما نیز داوری دربارۀ «اشخاص» ،«چه عام و چه خاص» را
بدان روز «می افکَندیم» و در این جا پوستِ همدیگر را «برنمی کَندیم»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
بهروز: روزِ خوب، روز خوش
دستاویز: بهانه، وسیله
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1231)
«تیر و تفنگ» یا «مردمِ بافرهنگ»؟
هر «شهریار» که در «شهر،یار» ندارد،
باید «بساطِ انبساط را برچیند» و «صراطِ انحطاط را برگزیند».
شهریاری که به جای داشتنِ«پایگاهِ مردُمی» به «راهِ تهاجُمی» می اندیشد،
«چاره ای جز زوال» یا «گُزاره ای جز سیاه چال» ندارد.
شهریار چون «کشتیِ کاووس» است و مردم ،«اُقیانوس».
امواج هم می توانند کشتی را به «ساحلِ نجات» و «منزلِ ثَبات» برسانند
و هم به «قضای قاموس» و «ژرفای اقیانوس» بسپارند !
بنابراین هیچ «بانی» و «پشتیبانی» بهتر از مردم برای حاکم نیست.
نیز شهریار چون «ماهی» و مردم «دریای نامتناهی» اند.
ماهی بدون آب نه «لحظه ای می پاید» و نه «لمحه ای می آساید»!
بنابراین آن چه «ملیکۀ شهریار» را بر «اریکۀ اقتدار» نگه می دارد،
نه «تیر و تفنگ»،که «مردمِ بافرهنگ» اند!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
انحطاط: پست شدن، به پستی گراییدن،فرودآمدن
صراط: راه،طریق
سیاه چال:جای گود و تنگ و تاریک،زندان تیره و تاریک در زیرزمین
کاووس: شعله و شرر، تندی ،پاک و لطیف ونظیف ،اصیل و نجیب و مستولی
لمحه: یک بار نگریستن، با شتاب به چیزی نظرکردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1230)
«سنگِ جفا» و «فرهنگِ وفا»
در این شهر ،شهروندی که «آزاد می اندیشد»نباید از جفای هر«شَیّاد بِپَریشَد».
آنان که «ذکر» را به جای «فکر» برگزیده اند،
هر «ابتکارِ نوین»را با «انکارِ دیرین» رد می کنند.
اندیشۀ نو را «ننگ می پندارند» و بر اندیشمند«سنگ می بارند»!
اندیشمند باید «سنگِ جفا»را با «فرهنگِ وفا» بپذیرد
و از آن سنگ ها، «پُلِ گُذران» بسازد،نه «دیوارِ زندان»!
هر «عَمّار» باید «مِعمار» باشد
و زندگی خویش را با «سنگ های پرتابی» و «فرهنگ های انتخابی» بسازد.
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
پریشیدن: پریشان شدن،آشفتگی،درماندگی
عَمّار: مرد باایمان و بردبار،ثابت و استوار و خوشنام
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.