هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1325

 

«جنگ» یا «فرهنگ»؟!

 

من ملّتی را دیدم که «سعادت» را در این «عادت» دیده بودند،

که به جای «تولیدِ ارزشِ افزوده» و «یافتنِ حلقۀ مفقوده» ،

چون «نوزادانِ شیرخواره» و «کودکانِ شکمباره»، 

شیرِ دولت را «به نام یارانه می دوشند» و «حریصانه می نوشند»!

در نتیجه مردم به جامعه ای «بسته» و «وابسته» تبدیل می شوند.

مدیران جامعه نیز برای «گشایش این بستگی» و «رهایش از این وابستگی»،

نه «کارنامه ای مانع» دارند و نه «برنامه ای جامع»!

 مدیران خود نیز از «روندِ توسعه می کاهند»،چون مردم را «وابسته می خواهند». 

زیرا مردم در صورتِ «شکوفایی» و «خودکفایی»،

به جای «پرستشگری» به «پُرسشگری» می پردازند. 

آن گاه یک ملّتِ پُرسشگرِ ،حکومتِ «نستوه» را به «ستوه» می آورند!

توسعه یعنی بزرگ شدن و «از یوغ رهیدن» و «به بلوغ رسیدن» .

درختِ ملّت آن گاه توسعه می یابد که با «مَیل به پویایی» و «نَیل به شکوفایی»،

 «به برگ و بار بنشیند» و «شکوفه زار بیافریند»! 

تا هنگامی که «شیرِ ذخائر را می نوشیم» و «اکسیرِ منابع را می فروشیم»،

نه «راهِ رشد را می پوییم» و نه «درگاهِ توسعه را می جوییم».

در آرزوی روزی که ملّت را هم از «شیر» بازگیرند و هم از «شمشیر»!

زیرا ملّت نه به «جنگ»،که به «فرهنگ» نیاز دارد!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

نَیل: رسیدن به مطلوب، به دست آوردن مطلوب

 اکسیر: کیمیا ،جوهری که ماهیت جسمی را تغییر می دهد.مثلا مس را طلا می کند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 27 مرداد 1398 | 5:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1324

 

«فروغِ دانش» و «چراغِ پژوهش»

 

آن جا که «خوانش» و «دانش» از صحنه «غایب» اند،

«آفات» و «خرافات» صحنه گردانِ «معایب»اند. 

باورآفرینانِ «ساده» و «بی اراده»،

بر این «انگاره» و «پنداره» پای می فشرند،

که «گُرگ» را با «اُرگ» می توان پرورید

و او را با «عِظِه» و «موعظه» می توان

«علفخوار» و «هدفمَدار» کرد!!

اینان  «ترمیمِ درز را با اندرز» می پندارند 

و «ترسیمِ شعور را با شعار» !

«دانش» و «پژوهش» چراغ هایی هستند،

که با «خاموشی» و «فراموشیِ» آن ها ،

«جهل، میداندار» می شود و «ابوجهل،سردمدار»!

آن جا که «صدای دین» و «سیمای آیین» 

در غیاب این دو چراغ، «دیده» و «شنیده» می شود،

چنان «زشت» و «بدسرشت» جلوه گر می شوند،

که هر «خردمند از آن می گریزد» و هر «ورجاوند با آن می ستیزد»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

اُرگ: ارغنون،نوعی ساز چکشّی شبیه پیانو

عظه: پند،آن چه با آن پند بدهند،کلام واعظ

درز: شکاف، چاک، شکاف باریک، شکاف جامه که دوخته باشند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 26 مرداد 1398 | 5:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1323

 

بهترین «راهِ حل»،پیکار با «علل»

 

من باغبانی را دیدم که با «سختی» از «درختی»،

«برگ های زرد» و «گلبرگ های درد» را می چید.

ولی او از «عامل زردی» و «علّت دلسردی» غافل بود.

اگر به جای کندن «برگ زرد» ،به «درمان درد» می اندیشید،

نه «برگی می افسُرد» و نه «گُلبرگی می پژمُرد».

بیاییم برای «رفع اشکالات» و «دفع مشکلات»،

با «یاری اندیشه»،کار را از «ریشه» آغاز کنیم. 

بهترین «راهِ حل»،پیکار با «علل» است

نه با «فردِ ملول» و «طردِ معلول»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

ملول: افسرده، اندوهگین، دلتنگ، بیزار،به ستوه آمده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 24 مرداد 1398 | 5:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1322

 

«چرخشِ زمان» و «گردشِ زمین»

 

ساعت، از «گشتِ زمین نمی رنجد» و «گذشتِ زمان را می سنجد» ،

زیرا «چرخشِ زمان» از «گردشِ زمین» معنا می یابد.

زمان چون «نایره» به دورِ «دایره» نمی چرخد،

که پس از یک «دُورِ دُرُست» به «جای نخُست» برگردد؛

بلکه  از «قدیم» سیری «مستقیم» دارد.

تنها «ساعتِ شنی» ، «به روشنی» به ما می گوید:  

خطِّ زمان نه «سقیم»،که «مُستقیم» است .

نه «زمانِ رفته» بازمی گردد و نه «روز و هفته».

 گذشتِ زمان نه «کرّار» است و نه «تکرار» دارد.

بنابراین «هر لمحه را بتابیم» و «هر لحظه را دریابیم»!

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

نایره: آتش برافروخته 

سقیم: بیمار،مریض

کرّار: بازگردنده

لمحه: یک بار نگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 23 مرداد 1398 | 5:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1321

 

«بذرِ رویا» و «جذرِ پویا»

 

مهربانی «بذری رویا» و «جذری پویا» است.

آن را در «بستر هر زمینه» و حتی «خاکستر هر زمانه» ،

باید «سخاوتمندانه افشاند» و «امیدوارانه نشاند».

گر چه آن «زمینۀ کاشت» و «زمانۀ برداشت» فراموش شود ،

روزی نهالی «بارور» و « پرثمر» می گردد.

بیاییم در «بستر دل ها»،نه در «خاکستر گِل ها»،

«لالۀ محبّت» و «آلالۀ مودّت» بکاریم.

تا در فردایی بهتر نه تنها «خویش»،که هر «دگراندیش» نیز 

بتواند در سایه سارِ آن «نهالِ بارور» و «نخلِ پُرثمر»، 

«رامش گیرد» و «آرامش پذیرد»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------

 رویا: روینده،رویشگر،رشدکننده

جذر: ریشه،اصل،بیخ

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 22 مرداد 1398 | 5:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1023)

«یک روز» و «یک راز»!  

 (ویژه عید قربان)

عید قربان نه «یک روز» ، که «یک راز» است .  

راز این روز ، «خود » دادن و «خدا »دیدن است .

آنان که زلالِ سپیده را در «جامِ سحر می نوشند» ، 

زمزمه خلوت یار را از «زمزمِ ساغر می نیوشند» .

با حبیب «عارفانه راز می گویند» و «عاشقانه نیاز می جویند» . 

بر «آستان آفتاب» و «آستانه محراب» ، 

سبد سبد «ستاره شوق می بارند»

و سبو سبو «باده عشق می گُسارند». 

شام را با «قیام» به «بام» می رسانند 

و «بام» را با «صیام» ، به «شام» .

«شام را با شعف» می آغازند و «بام را با هدف» . 

به گاه ملال با «دل رام» و «ضمیر آرام» در پرنیان آرامش «می آرامند»

و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش «می خرامند». 

شبانگاهان در چشمه سار مهتاب، تن «می شویند»

و از «نهال نماز» ، «یاسمن نیاز» «می بویند» .

در میقات اخلاص ، لباس وابستگی را «از بَر می کَنَند»

و «احرام» وارستگی را «به بَر می کُنَند» . 

در زلال زمزم شوق «وضو می سازند» و در «آذرِ آرزو می گُدازند» . 

اگر «اعتکاف در کعبه حجاز را نمی توانند» ، «طواف کعبه راز را می دانند» . 

«کعبه حجاز را از سنگ و گِل» می دانند و «کعبه راز را از جان و دل» . 

آن کعبه «ساخته ابراهیم خلیل» است و این «پرداخته ربِّ جلیل» . 

حاجیان ، «خانه خدا» را می طلبند و اینان «خدای خانه» را . 

آنان با «ناز» می روند و اینان با «پرواز» . 

 «مروه معرفت» را با «سعی و همّت» از «جفای جان می پیرایند»

و به «صفای جانان می آرایند» . 

از قصور خود «ناخرسند» اند و به تقصیر «پای بند» . 

این گونه اند که «سعی شان مشکور» است و «ذنب شان مغفور» . 

در «وقوف ، واقف» می شوند و در «عرفات ، عارف» . 

در «مشعر ، شعور» را تکریم می کنند و «شعائر را تعظیم» .

(ذلِکَ وَ مَن یُعظِّم شَعائرالله فَاِنّها مِن تَقوَی القُلوب –حجّ ،33)

در «مَنای یار» ، دل را از «مونای اغیار» «می زدایند» 

و به «مینای دلدار» «می آرایند» . 

از زاری و ذلّت در برابر طاغوت «ننگ دارند»

و بر اهریمنان زور و زر و تزویر «سنگ می بارند» . 

«شیطان را رجیم» می دانند و «یزدان را ، رحیم» . 

«رَمیِ جَمَرات»،نه «خطای خُرافات»،

که «نماد طردِ حیله های هوس» و «نمودِ دردِ میله های قفس» است.

در قربانگاه نیاز ، «حرص و آز را سر» می بُرند 

و «کرکسِ نفسِ هوسباز را ، پَر» .

با قربانی این شاهین «از غُربت زمین می رهند» 

و «به قُربت ربّ العالَمین می رسند» . 

در «عرصۀ ملکوت ، پر و بال می افشانند»

و در «حریم لاهوت ، بال را هم وبال می دانند».

  طعم زندگی را از «ملاحت فکر» می گیرند و طعام را از «حلاوت ذکر» . 

با این ، عشق را «درمی یابند» و با آن به سوی معشوق «می شتابند» . 

عروس فکرشان «برخاسته از باور بکر» است و «آراسته به زیور ذکر» . 

هستی را با «نگاه نماز می نگرند» و با «قلم راز می نگارند» . 

در نگاهشان نماز ، «سُرورِ سپیده» است و «نورِ دیده» . 

با «نماز می زایند» و با «نماز می زیَند» . 

با نماز «جان می گیرند» و با نماز «می میرند» .

"قُل اِنََّ صَلوتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّه رَبّ العالَمین " 

در نماز «از غُربت دنیا می نالند» و برای «قُربَهً اِلَی الله می بالند» .

از نماز «پر و بال» می گیرند و «شور و حال» . 

این بال و حال ، پروانه «خروج از فرش» است و «عروج بر عرش» .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج گزار که در «میقات وارستگی» ، «لباس وابستگی» را 

از تن «کنده»  و دل را از عطر دلدار «آکنده» ، 

«جان» را در زلال عشق «جانان» شسته ، 

کعبۀ عشق را نه با «پای گِل» ، که با «بالِ دل» طواف کرده ، 

با «سعی»، از «صفای جان» به «مروۀ جانان» پر کشیده ، 

اینک در «منای عرفان» ، «اسماعیل جان» را «قربان » 

و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می کند .

حج ، آیینه تمام نمای «اسلام» است و لحظه لحظۀ آن دارای «پیام» است .

حج ، «یافتن آمال » است و روی «برتافتن از امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است . 

در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می بخشد . 

«صفر»ها بدون «یک»، هیچ اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، «کندن» است و «آکندن» . 

«کندن دِل از گِل» و «آکندن جان با زُلال جانان» .

حج از «انسان وابسته» ، «مسلمان وارسته» می سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال «می گشاید»

و او را برای اوج گرفتن در آسمان پاکی ها «می آراید» .

در عرفات ، نهال عرفان به برگ و بار «می نشیند» 

و انسان را به تامُّل «می نشاند» .

در عرفات ، «خون سبز عرفان» در «رگ های سرخ انسان» 

«سرود سپید ایمان» می سراید .

حج گزار در محراب «عبادت یار» ، عبودیت «قامت دلدار» را قامت می بندد 

و «قائمۀ حیات» را به «اقامۀ مناجات» می پیوندد . 

در «منی» ، رشته وابستگی حج گزار «به دنیا باریک تر»

و «به خدا نزدیک تر» می شود . 

در «مشعر»، «شور و شعور» را به هم «می آمیزد»

و آبشاری از عشق و عرفان بر دشت دل «فرو می ریزد» . 

حج گزار در قربانگاه منی ، نه تنها «گلوی حرص و آز» ، 

که «آرزوی نفس دغلباز» را نیز می بُرَد .

عید قربان نه «یک روز» ، که «یک راز» است . 

راز این روز ، «خود » دادن است و «خدا »دیدن  .

#شفیعی_مطهر

-------------------------------

جَمَرات: نام سه موضع در وادی منی که حاجیان به هر یک باید هفت سنگریزه پرتاب کنند

  بام: بامداد،صبح

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotah


موضوعات مرتبط: روزنوشتدل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 21 مرداد 1398 | 5:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1320)  

«عَبای نِسیان» و «عَصای عِصیان»

من «اهریمنی پلید» را دیدم در لباس «برهمنی صندید».

اهریمنی که «جبینِ سلمان» و «نگینِ سلیمان» را 

«ربوده» و بر سریر او «غنوده» بود.

او سال ها با «سمندِ قدرت تاخت» و به هر سوی «کمندِ صدارت انداخت».

سرانجام او را دیدم نه چون«سلمانی افسرده»،که چون «سُلیمانی مُرده» ،

با «عبایی از نسیان» تکیه داده بود بر «عصایی از عصیان» .

«کوهش درهم شکسته» و «شکوهش از هم گُسسته»

و اکنون تنها «موری صغیر» و «موریانه ای حقیر» می تواند 

با جویدنِ «عصای چوبین» و «ردای زرّین»،

او را از صدرِ «زینِ قدرت» بر «زمینِ نکبت» فرواندازد. 

یا تندبادی می تواند آن «پیکرِ فرتوت» و «تاجوَرِ طاغوت» را 

بر «مَغاکِ خاک» و «لاکِ هلاک» درافکند.

همۀ خودکامگان «داری خالی» دارند و «اقتداری خیالی».

چند روزی «می تازند» و به یال و کوپال خویش«می نازند».

کجاست آن «موریانۀ زمان» تا عصای پوشالی «دیوانۀ دوران» را بجَوَد

و او را از «بلندای زین» بر «ژرفای زمین» اندازد!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

نِسیان: فراموشی

صَندید:  مرد بزرگ، دلاور

 یال و کوپال : توش و توان ، نیرو، زورمندی 

مَغاک: گودال ، جای گود و عمیق

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 20 مرداد 1398 | 5:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1320)  

«عَبای نِسیان» و «عَصای عِصیان»

من «اهریمنی پلید» را دیدم در لباس «برهمنی صندید».

اهریمنی که «جبینِ سلمان» و «نگینِ سلیمان» را 

«ربوده» و بر سریر او «غنوده» بود.

او سال ها با «سمندِ قدرت تاخت» و به هر سوی «کمندِ صدارت انداخت».

سرانجام او را دیدم نه چون«سلمانی افسرده»،که چون «سُلیمانی مُرده» ،

با «عبایی از نسیان» تکیه داده بود بر «عصایی از عصیان» .

«کوهش درهم شکسته» و «شکوهش از هم گُسسته»

و اکنون تنها «موری صغیر» و «موریانه ای حقیر» می تواند 

با جویدنِ «عصای چوبین» و «ردای زرّین»،

او را از صدرِ «زینِ قدرت» بر «زمینِ نکبت» فرواندازد. 

یا تندبادی می تواند آن «پیکرِ فرتوت» و «تاجوَرِ طاغوت» را 

بر «مَغاکِ خاک» و «لاکِ هلاک» درافکند.

همۀ خودکامگان «داری خالی» دارند و «اقتداری خیالی».

چند روزی «می تازند» و به یال و کوپال خویش«می نازند».

کجاست آن «موریانۀ زمان» تا عصای پوشالی «دیوانۀ دوران» را بجَوَد

و او را از «بلندای زین» بر «ژرفای زمین» اندازد!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

نِسیان: فراموشی

صَندید:  مرد بزرگ، دلاور

 یال و کوپال : توش و توان ، نیرو، زورمندی 

مَغاک: گودال ، جای گود و عمیق

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 20 مرداد 1398 | 5:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

9

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1319

 

«شمعِ فروزان» در «جمعِ کینه توزان»!

 

رسالتِ روشنفکر نه تنها «نقلِ فسادهای حکومت»،که «نقدِ نهادهای قدرت» است.

زیرا هر «نهادِ قدرتمند» یا حتّی هر «آدمی زاد اَمشاسپَند» ، 

بدون «پایشِ مُستمَر» و «پالایشِ مُکرّر»،

به «فساد می گراید» و به «بیداد می آلاید».

رسالتِ هر روشنفکر،«نقدکردن» است،نه «نِق زدن».

نقدِ قدرت هم به «بصارت» نیاز دارد و هم به «مهارت». 

نقدکردن یک «فرایندِ جان مدار» است و نق زدن یک «خوشایندِ هیجان مدار»! 

نق زدن «خوار» است و نقدکردن،«دُشخوار».

نق زدن «گوشی مفت» می خواهد و «زبانی هنگفت».

ولی نقدکردن به «آمار و ارقام» برای «رفع ابهام» نیاز دارد.

روشنفکر با «سند» بیانش را «مُستند» می کند.

روشنفکر از «شَکل ها،تشکُّل» و از «حُول ها،تحوُّل»می آفریند.

او،مردمِ «طالبِ انقلاب» را در «قالبِ احزاب» متشکّل می سازد،

تا با «پیوستگی دست ها» و «همبستگی نشست ها» ،

بتوانند «آرمانِ ملّت» را در «راژمانِ حاکمیّت» تبلوُر بخشند. 

روشنفکر نه با «قصّه،نق»می زند و نه از «غُصّه،دق» می کند.

او نه اهلِ «کنایه» است و نه اهلِ «گلایه».

نه خود را با «کسی می سنجد» و نه از «ناسپاسی می رنجد».

«نستوه» است و از بی مهری «به ستوه» نمی آید.

روشنفکر نه «ماهی بر فراز افلاک»،که «ماهیِ افتاده بر خاک» است.

«مکتبِ او تفاهُم» و «مخاطبِ او مردُم» اند.

روشنفکر در دریای «مردُم» ،«گُم» است،

زیرا «یکی»از آنان است و «مِحَکی» برای آنان.

در راه روشنگری نه «تردید» دارد و نه «نومید» می شود. 

نه «نام» می جوید و نه «فرنام»،بلکه در میانِ«انام»،«گُمنام» است.

بیاییم حتّی در «جمعِ کینه توزان»،«شمعِ فروزان» باشیم. 

با «شور و شعور بدرخشیم» و همه را «نار و نور بخشیم»!

«وفا کنیم»،اگر چه «جفا بینیم»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------- 

اَمشاسپند: هر یک از هفت فرشته آیین زردشتی : بهمن ، اردیبهشت ، شهریور، اسپندارمذ، خرداد، امرداد که در رأس آن ها اهورمزدا قرار دارد.

پایش: نظارت

خوار: آسان،سهل

شَکل: چهره، رخسار، روی، صورت،ساخت، فرم، قالب، هیئت، هیکل

حُول: قدرت ، توانایی، قوه ، نیرو

راژمان: سیستم،دستگاه،نظام،رژیم

دق کردن: مُردن،از غصّه مردن

مِحَک:  سنگ زر، سنگی که  با آن عیار طلا را می آزمایند، آزمایش 

فرنام: بهترین نام ، بالاترین نام،عنوان

انام: آفریدگان،مخلوق

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 19 مرداد 1398 | 5:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1318

 

«گوهرِ ناب» و «جوهرِ آفتاب»

 

همۀ «سگ های تازی» و «اسب های ممتازی» ، 

«لال»اند ،ولی نه «خواهانِ استقلال».

زیرا در برابر «قوت»،«قنوت» دارند و  در برابرِ «باد و بروت»،«سکوت»!

سگان با «فراست» از اموال صاحبِ خویش «حراست» می کنند

و در ازای آن از «خوانی» به «استخوانی» دلخوش اند.

شتران «باری می برند» و «خاری می خورند»

و اسبان «می تازند» و برای صاحب خود «دمسازند». 

«سمندِ سمین» با «کمندِ در کمین» پیش می تازد

و «هدفی» جز خوردن «عَلَفی» ندارد!

چهارپایان نه «خواریِ مهار را می شناسند» 

و نه از «شرمساریِ افسار می هراسند»! 

آنان خود را «حقیر» و «شایستۀ تحقیر» می دانند.

این موجودات،«غریزۀ طاعت» و «انگیزۀ اطاعت» دارند.

موجودی از «ننگِ حقارت» و «انگِ اسارت» می رنجد،

که در «پاسِ سلامت»،«احساسِ کرامت» کند.

کرامت،«گوهرِ ناب» و «جوهرِ آفتاب» است. 

نه تنها «چهارپایانِ بی زبان»،بلکه هر «انسانِ شایگان» نیز 

که «عصارۀ عقلانیّت» و «انگارۀ انسانیّت» را از دست بدهد،

 به هر «پستیِ ننگین» و «فرودستیِ پژوین» تن می دهد!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------------- 

قوت(بر وزنِ توت): غذا،خوراک

قُنوت: فرمانبرداری،تواضع و فروتنی 

باد و بروت: غرور،خودنمایی

خوان: سفره،میز غذاخوری

سمند: اسبی که رنگش مایل به زردی باشد

سمین:چاق،فربه

انگ: شیره،عصاره،نشانی و علامت

انگاره: پندار، وهم ، گمان، داستان ، سرگذشت،اندازه ، مقیاس ،حساب

پژوین: چرکین،پلید،چرک آلود

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 14 مرداد 1398 | 5:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1317

 

«صله های سوری» و «فاصله های صوری»

 

«دمسازی رنج» پس از «بازی شطرنج» آغاز می شود؛

زیرا مهرۀ «شاه و سرباز» را در یک «جعبۀ خوش تراز» می گذارند.

همان گونه که «شاه و گدا» و «مرشد و ملّا» را نیز 

با یک «لباسِ وحید» و «کرباسِ سپید» 

به «گوری تاریک» و «قبوری باریک» می سپارند.

بیاییم پیش از این این که «قبور»،«غرور»مان را درهم بشکند،

با «صله های سوری» ،«فاصله های صوری» را «از میان برداریم»

و در «هالِ سپهر»،«نهالِ مهر» «بکاریم»!  

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

 صله: نیکی،عطیه،احسان،اتحاد و همبستگی

سور: بزم، جشن، عروسی، عیش، میهمانی، ولیمه

صوری: ظاهری

تراز: زینت ،نقش و نگار پارچه

وحید: منفرد، یگانه ، بی نظیر

هال: قرار،آرامش،صبر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 | 5:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1316

 

«نقیب» یا «رقیب»؟!

 

هر «مسابقه» آن گاه «بی سابقه» می شود،

که داور  به جای «درکِ نگاه» اقدام به «ترکِ جایگاه» کند

و از «کوی داوری» و «سکّوی دادوری» فرود آید

و با زورآزمایان به «هم نبردی» و «هماوردی» پردازد. 

وقتی داور خود وارد گود شده و با «مُشتی»،«کُشتی» می گیرد،

«داوری می میرد» و «دادوری زوال می پذیرد».

آن جا که «نقیب» ،«رقیب» می شود،

«ژرفای فاجعه» در «سیمای جامعه» جلوه گر می شود.

در این جا «بنای عدالت» بر «مبنای ضلالت» شکل می گیرد

و همواره در هر «رویارویی» با هر «ترازویی»،

حق با «زرمندان گُجسته» و «زورمندان وابسته» است.

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

نقیب: پیشوا، رییس ، مهتر قوم

گُجسته: از پهلوی گجستک ،ملعون، رجیم ،مقابل خجسته 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 11 مرداد 1398 | 5:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1314

 

«فسادِ بی هزینه» و «استبدادِ نهادینه»

 

در جوامعی که «رنگِ بیداد» و «فرهنگِ استبداد» بر آن سایه افکنده،

هر «شهروند» در مُلکِ خویش یک «خداوند» است! 

در این شهر هر یک از «عامّه»،«خودکامه» است!

 شاه بر «اریکۀ کاخ» فرمان می راند و شاهک بر «باریکۀ کوخ»! 

در این «اقلیمِ پریش» هر کس به فکرِ «گلیمِ خویش» است.

هر مدیر، فرودستان را «تاراج» می کند و به فرادستان «باج» می دهد. 

در این نظام،«فساد،بی هزینه» و «استبداد،نهادینه»می شود.

شهروندِ «پاکدست» و «حق پرست» در این شهر

«وصله ای ناهمرنگ» و «اصله ای ناهماهنگ» است.

قدرتمداری که «دار» را نمادِ «اقتدار» پندارد،

در آن «دَیر و دیار»،هیچ «دَیّاری» به رستگاری نمی رسد! 

بستر این جامعه برای «فساد»،«استعداد» دارد.

در اینجا «ندار» را به «دار» می زنند و با «دارا»،«مُدارا» می کنند!

مردم آن گاه «روی رستگاری» را می بینند،که «بوی بیداری» را احساس کنند

و خودکامه را از «فرازِ تختِ طاغوت» به «ترازِ تختۀ تابوت» فروکشند!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 9 مرداد 1398 | 6:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1313

 

«گهوارۀ نازنین» یا «سیّارۀ زمین»؟!

 

در جوامعی که زن را «حقیر» می شمارند و شخصیّتش را «تحقیر»می کنند،

در دامان این زنان نه «پسران شریف» پرورش می یابند و نه «دختران عفیف»!

«گرانبهاترین گوهر» و «بی همتاترین جوهر»،

برای هر انسان حتی فراتر از «سلامت»،«کرامت» است.

انسانِ فاقدِ سلامت،«بیمار» است،ولی انسان بدون کرامت،«بیعار»!

بیعار،به هر «پستی» و «فرودستی» تن می دهد . 

انسان با ازدست دادن هر «صفت» و «فضیلت»، 

از «چکادِ انسانیّت» و «استعدادِ آدمیّت» سقوط نمی کند،

ولی انسانِ بی کرامت نه تنها «نشانۀ کرامت»،

که «پشتوانۀ انسانیّت» را هم از دست می دهد!

مادری می تواند فرزندانی «آگاه» و «آزادی خواه» بپرورد،

که خود ،«در نگاه ها،عزیز» و «در دیدگاه ها صاحبِ تمییز» باشد.

باید همه بدین «نظرِ نمادین» و «باورِ راستین» برسیم که :

مادر با دستی «گهوارۀ نازنین» را می جنباند و با دست دیگر «سیّارۀ زمین» را!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

سیّاره: هر جرم آسمانی که در مداری بیضی‌شکل می‌چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می‌کند.

بیعار: کسی که از هیچ زشتی و عیب ننگ نداشته باشد،بی شرم،بی حیا 

فرودستی: پستی،حقارت،خواری

تمییز: جدا کردن؛ فرق گذاشتن؛ امتیاز دادن؛ جدا کردن و شناختن چیزها از یکدیگر، قوۀ نفسیه که انسان به‌وسیلۀ آن معانی را استنباط می‌کند. 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 8 مرداد 1398 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1312

«محکم ترین ستون» و «مستحکم ترین قانون»

شهریاری که مردم را به جای «حضور در پُشتِ کیش»، 

 «به زور در مُشتِ خویش» محبوس می کند، 

ناگزیر از سقوط در «دامِ دُشمن» و «کامِ اهریمن» است.

«استوارترین سامانه» و «پایدارترین پشتوانه» برای هر «حکومت»،«ملّت» است!

بنابراین «رضایت هر شهروند» و «حمایت هر ورجاوند»،

هم در «انهدام قصر قساوت» و هم در «استحکام کاخ عدالت»،

«محکم ترین ستون» و «مستحکم ترین قانون» است!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

پُشت: پُشتوانه،پُشتیبان

کیش: دین،آیین،مذهب

سامانه: سیستم،دستگاه،نظام

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 7 مرداد 1398 | 5:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1311

«دَیر» و «دار»!

«دیری» است در این «دیار»،

«دارها را برچیده اند» و «دَیرها را برکشیده اند»!

«دارها ،حلق ها را صلیب اند»  و «دَیرها،خلق ها را می فریبند»!

آن «به فرمانِ سلطان» و این «از زبانِ یزدان»!

هر دو «به نامِ خدا»،ولی «به کامِ کدخدا»!

هر دو «مان» می خرند و «ایمان» می فروشند!

 خودکامگانِ «فروپاشیده» هر «پدیده» را به کار می گیرند،

تا با بهره گیری از هر«شریر و شرارت»،«سریرِ سلطنت» را نگه دارند.

خطرناک ترین «پدیده» استفادۀ ابزاری از «عقیده» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------- 

دَیر: صومعه، جایی که راهبان در ان به عبادت و گوشه گیری می پردازند

صلیب :چلیپا. داری به شکل  ~ که حضرت عیسی (ع ) را به آن آویختند

مان :خانه ،اسباب و اثاثیه خانه  

شریر: بدکار

سریر: تخت ، تخت پادشاهی ، اریکه

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 6 مرداد 1398 | 7:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1310

 

«فالِح» و «عملِ صالح»

 

کسی که سرش «زیرِ آب» و «اسیرِ غرقاب» است،

«فوری ترین نیاز» و «ضروری ترین اِعجاز» برای او

نه «بدره ای از طلای ناب»،که «ذرّه ای از هوای حُباب» است. 

برای یک غریق،«یک نَفَس»،«فریادرس» است

و عملِ صالح به انسان،«زندگی جاودانه» و «ارزندگی بی کرانه»می بخشد!

انسانِ «نیکوکار»،«رستگار» است،

ولی رسالتِ انسان نه انجامِ هر «کارِ خوب» و «ابتکارِ مطلوب» است،

بلکه در عرصۀ «پایشِ ارزش ها» و «پالایشِ لغزش ها»،

تنها کسی «فالِح» است که دارای «عملِ صالح» است.  

عمل صالح،«فوری ترین کار» و «ضروری ترین ابتکار» است.

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------- 

فالح: رستگار،فایز،نجات یابنده،خلاص شده

بدره:همیان ، کیسة پول

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 4 مرداد 1398 | 5:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1309

 

«انگارۀ خردستیز» و «پندارۀ خردگریز»

 

همه ما انسان ها «آزاده»،«زاده» شده ایم!

ولی گاه «قدرتمندانِ تاجوَر» و «نیرومندانِ ستمگر» ،

گروهی افرادِ «بی ریشه» و «فاقدِ اندیشه»را 

با «تحمیلِ حقارت» به «تحمُّلِ اسارت» وامی دارند!

بدین گونه «قانونِ بردگی» در «کانونِ زندگی» شکل می گیرد!

سخت تر از «بندگی در پایِ سریرِ ستمگرِ دُژاندیش»،

«بردگی در زنجیرِ باورِ خویش» است!

باورهایی که نه «بانی» دارد و نه «مبانی»!

نه «ریشه در خاک» دارد و نه «اندیشه در افلاک»!

جامعه، بذرِ این گونه «انگاره ها» و «پنداره ها» را

بدونِ هیچ «محک» در «ذهنِ کودک» می کارد .

این بذرها با «رویِشِ تدریجی»، «یورشِ گیجی» برای انسان به ارمغان می آورد.

«کندنِ این نهال» و «آکندنِ ذهن با استدلال»،

«شهامتی ژرف» و «شجاعتی شگرف» می طلبد.

بیاییم «جُراتِ دیدن» و «جسارتِ اندیشیدن» را بیاموزیم

و «ذهنِ زلال» و «لایزال» خویش را 

از هر «انگارۀ خردستیز» و «پندارۀ خردگریز» برهانیم!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

انگاره: پندار، وهم ، گمان

محک:  سنگ زر، سنگی که  با آن عیار طلا را می آزمایند، آزمایش .

آکندن: پرکردن ، انباشتن ،توی چیزی را پُر کردن، سطح چیزی را با چیز دیگری پوشاندن، غنی کردن ، آبادان کردن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 3 مرداد 1398 | 6:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1308

 

«جفا» یا «وفا»؟!

 

درخت ،«نمادِ بخشش» و «نمودِ بخشایش» است.

هر چه بر او «سنگ می بارند» و او را با «خدنگ می آزارند»،

او در مقابل به هر «شیوه» بر سرِ آنان «میوه» می ریزد.

بیاییم چون درخت با «ظرافت» بر «ظرفیّت» بیفزاییم

و «آستانۀ تحمُّل» را با «پشتوانۀ تامُّل» گسترش دهیم. 

بیاییم با «ظرافتِ بیش» بر «ظرفیّتِ خویش» بیفزاییم. 

«جفا» را با «وفا» پاسخ دهیم و «خطا» را با «عطا»!

در سپهرِ هستی کسی «بیش می درخشد»،

که می تواند «بی تشویش ببخشد» .

بیاییم یا«سبز و ایستاده» بمیریم و یا «سرخ و به خون افتاده»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------- 

بخشش: داد، دهش، انعام 

بخشایش: درگذشتن ،عفو کردن

خدنگ:نیزه و تیر با چوبی بسیار سخت  و محکم که از درختی به همین نام می سازند

تامُّل: نیک نگریستن،نگاه کردن، اندیشیدن تا عاقبت کاری معلوم شود، تفکر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 1 مرداد 1398 | 6:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1307

 

«مستیِ قدرت» و «سرمستیِ صدارت»

 

هیچ انسان تا بدان «پایه، نزیه» و بدان «مایه، قابلِ تنزیه» نیست،

که به او «قدرتِ بدون پایش» و «صدارتِ بدون پالایش» واگذار کنند،

و او «به فساد نگراید» و «بابِ بیداد نگشاید»!

هر خودکامه با «خیاراتِ ناحَق» و «اختیاراتِ مُطلَق»،

قطعاً «افسارگسیخته» و «بی مهارگریخته»،

«بی تاب» و «پُرشتاب»  ،

به سوی «نشیبِ نابودی» و «سراشیبِ نمرودی» می تازد.

او از «دیدنِ حقایق،کور» است و از «شنیدنِ دقایق،کر»!

«مستیِ قدرت» و «سرمستیِ صدارت» ،

از او «حیوانی هار» و «بدون مهار» می سازد،

که جز با «فلاکت» و «هلاکت» ،

«بیدار» و «هشیار» نمی شود!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------

نزیه: پاک و پاکیزه، خوش و خرم ، باصفا،پاکدامن

تنزیه: کسی را از عیب و آلودگی دور کردن

پایش: نظارت، هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده

پالایش: تصفیه کردن ، صاف کردن

خیارات: اختیارات

نمرود :لقب عام ملوک سریانی، قبطیان، فرعونان و نبطیان ،قیاصره

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 31 تير 1398 | 6:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1306

 

مدیر ،«ستونِ استوار» و «کانونِ پایدار»

 

لشکری از «گوسپندهای ناتوان» با «پدافندهای لرزان» ،

ولی به فرماندهی یک «شیرِ شجاع» با «شمشیرِ قابلِ دفاع»

پیروز می شوند بر سپاهی متشکّل از «شیرهای غُرّان» با «شمشیرهای بُرّان»،

ولی به فرماندهی یک «گوسپندِ ضعیف» با «روندِ نحیف»؛

زیرا مهم،«نقشِ مدیریّت» همراه با «نقشۀ مبتنی بر عقلانیّت» است.

امروزه کشورهای «فقیر» و «پای در قیر»،

کشورهایی هستند که «مدیرانِ بی کفایت» و «وزیرانِ بی لیاقت» دارند،

اگر چه دارای «ذخائرِ زیرزمینی» و «منابعِ طبیعی» باشند. 

این «مدیرانِ ورجاوند» هستند که می توانند کشور را «توانمند» بسازند؛

اگر چه فاقدِ هر گونه «منابعِ ثمین» و «ذخائرِ زیرِ زمین» باشد.

برای ساختنِ «بنایی نُو» با «مبنایی پیشرُو»،

مدیر ،«ستونی استوار» است و «کانونی پایدار» .

بیاییم مدیرانی برگزینیم که برای بنای «جامعۀ فردا»،«ایدۀ پس فردا» داشته باشند

و برای آن بنا «پایه ای پایدار» و «سرمایه ای سرشار»باشند.

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------

پدافند: دفاع ، عملیاتی رزمی به منظور جلوگیری از موفقیت دشمن

غُرّان: آواز گران و مهیب برآورنده، در حال غریدن ، فریادکنان

ثمین:گران بها، گران قیمت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 30 تير 1398 | 5:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1305

 

«شادیِ فَرناسی» یا «بی سوادیِ سیاسی»؟!

 

در هر «وادی» بدترین نوعِ «بی سوادی»،

نه تنها «شادیِ فَرناسی»،که «بی سوادیِ سیاسی» است. 

بی سوادِ سیاسی بدتر از «جمادِ بکری»،دُچارِ «انجمادِ فکری» است.

نگرشِ او به «رویدادهایِ اجتماعی» و «بیدادهایِ انتزاعی»،

نه از روی «فهم و آگاهی»،که از روی «وهمِ واهی» است.

او از «دقایق،بی خبر» و نسبت به حقایق «کور و کر»است. 

او نه علاقه ای به «تَرکِ تحجُّر» دارد و نه به «دَرکِ تفکُّر».

از جهالتِ خود نه تنها«نمی نالد»،بل که بدان «می بالد».

از «کیاست،زار» است و از «سیاست،بیزار».

بیچاره نمی داند که «آرزوی سیاست گریزی» نتیجۀ «خوی کیاست ستیزی» است.

اگر شهریاران به «فساد می گرایند» و «بابِ بیداد می گشایند»،

ناشی از «قصورِ سیاسی» و  عدمِ «شعورِ سَیّاسی» مردم است.

کسانی به «سوءِ فهم می رسند»،که به  «سوی وهم می روند»!

در نظامی که سهمِ شهروندان «رنج» است و سهم شهریاران ،«گنج»،

مقصّر نه تنها «شهریارانِ زورگو»،که «شهروندانِ بله قربان گو» هستند!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

فَرناس: غافل ، نادان ،خواب آلود

جماد بکری : هر موجود بی جان و بی حرکت و دست نخورده

انجماد: یخ بستن ، جامد گردیدن،تحجُّر

کیاست: زیرکی ، تیزهوشی، دانایی ، فراست 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 29 تير 1398 | 6:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1304

 

«اصلِ برائت» در «فصلِ فضیلت»

 

«فرشتۀ داوری» و «سرشتۀ دادوری»،

با دو بالِ «عدالت» و «وکالت» 

می توانند در آسمان بشریت «هماواز» به «پرواز» درآیند.

هر «متّهم» بدون هر گونه «همّ و غم»،

باید بتواند بدون هیچ «تشویش» از «حقوقِ قانونی خویش» دفاع کند. 

متهّم تا «اشتباهش،ثَبات» و «گُناهش،اِثبات» نشده،

نه «شایستۀ هین» است و نه «بایستۀ توهین» .

هر شهروند دارای «احترام» و توهین به او «حرام» است

و هر انسان،«پاک»، و متهّم کنندۀ او «هتّاک» است. 

در «فصلِ فضیلت»،«اصل،برائت»است.

بیاییم حرمت همۀ انسان ها را «پاس داریم» و نُخبگان را «سپاس گزاریم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------  

سرشته: آمیخته ، آغشته ،خمیر گشته، آفریده

ثَبات :قرار،قیام،پایداری،استواری،پابرجابودن در امری

هین: هان،آگاه باش 

هتّاک: بدزبان ، کسی که مردم را رسوا می کند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 28 تير 1398 | 6:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1303

 

«بهبودی» یا «نابودی»؟!

 

در جامعه هیچ چیز «ناپاک تر» و «خطرناک تر» از این نیست،

که مردم احساس کنند «فهمی» دارند،ولی در ادارۀ میهن خود «سهمی» ندارند!

مردمی «فهیم» اگر حس کنند در همه امور «سهیم» هستند،

با «کمالِ جود» و «مجالِ وجود» 

از کیانِ جامعه «پاس می دارند» و مدیرانِ خدوم را «سپاس می گزارند»؛

ولی اگر احساس کنند که حاکمانِ «لئیم» برایشان «تصمیم» می گیرند،

و آنان را «زار» و «ابزار» می پندارند،

در این صورت برای جامعه به جای «بهبودی» به «نابودی» می اندیشند!

 حاکمانی که خود را «ناقدِ نبوغ» و مردم را «فاقدِ بلوغ» می پندارند،

خود «گرفتارِ تفرعُن» و دور از «مدارِ تمدُّن» اند! 

آنان که «مصدّق» را «دق» دادند، 

اکنون در «زباله دانی تاریخ» به «چهارمیخ» کشیده شده اند!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------------- 

زار: ناتوان، رنجور، ضعیف، خوار، زبون، درمانده

ناقد: سره کننده، زرسنج ،نقدکننده ، جدا کنندة خوب از بد

تفرعُن: خودخواهی و تکبر و خودنمایی ،گردنکشی ،زشتخویی،مانند فرعون متکبر و ستمکار بودن،خودپرستی ، تکبر

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 27 تير 1398 | 5:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1302

 

«سمای کردار» و «سیمای رفتار»

«دانش» بدونِ «بینش»،

«باری بر دوش» است و «کاری مخدوش»!

«دانش و بینش» نیز بدون «کُنش»،

نه «بالی برای پرواز»،که «وبالی برای پیشتاز»است.

همچنین «کُنش» بدون «دانش» نیز

«روالِ گمراهی» و «کمالِ دُژآگاهی» است.

بیاییم برای «رهایی» از «پیلۀ تنهایی»،

هر «آن» و هر «زمان» ،

 بر «گوهرِ دانش بیفزاییم» و خود را با «زیورِ بینش بیاراییم».

سپس «عُصارۀ گفتارها» و «گزارۀ نوشتارها» را 

در «سمای کردار» و «سیمای رفتار» تبلور بخشیم!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------- 

سما:  آسمان، سپهر، فلک

وبال:  سختی ، عذاب، بَدی سرانجام

دُژآگاه: بَددل ، بداندیش، بدخوی، به خشم آمده .

پیله: محفظه ای که کرم ابریشم و بعضی حشرات دیگر با لعاب دهان خود، دور خود درست می کنند و پس از طی کردن دورة دگردیسی و بالغ شدن ، از آن خارج می شوند

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 26 تير 1398 | 4:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1301

 

«بور» یا «زنبور»؟!

 

هر «زنبور» برای این که «بور» نباشد،

با «نهایتِ جهد» به منظورِ تولیدِ یک «لیوانِ شهد»،

برای نوشیدن قطره ای از«مُلِ مینو» بر روی دو میلیون «گُلِ خوشبو» می نشیند.

معلم نیز برای نوشاندنِ «جُرعه ای از جامِ حکمت» 

و خوراندنِ «لُقمه ای از طعامِ معرفت» به شاگردانش

ناگزیر است برای کسبِ «کیمیایی از بینش»،خود «دریایی از دانش»را بنوشد.

چه زیبا فرمود «میرِ بیان»،«امیرِ مومنان» علی(ع):

«کونوا کَالنَّحل»؛چون زنبورِ عسل باشید!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

بور: کسی که از عهده انجام کار برنیامده و شرمنده شده باشد.

شهد: عسل،انگبین

مُل: می انگوری،شراب

مینو: بهشت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 25 تير 1398 | 5:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1300

 

«راهِ بهبودی» یا «چاهِ نابودی»؟!

 

هر مار برای رهایی از «حصارِ ایست» و «استمرارِ زیست»،

ناگزیر از «بازسازی» و «پوست اندازی» است.

ماری که نتواند هر از چند گاه «خود را بازسازد» و «پوست اندازد»،

گزیری جز«خوردن از لَرگ» و  «دل سپردن به مرگ» ندارد! 

«دمار» در انتظار آن «مار» است،

که «پوست اندازی را نمی داند» و «پیشتازی را نمی تواند»!

 ذهن هر انسانی نیز اگر نتواند «هر روز»،«به روز» شود، 

و در برابر هر گونه «تغییر» و «تنویر» بایستد،

نه «راهِ بهبودی»،که «چاهِ نابودی» را می پیماید!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

ایست: ایستادن،توقّف

لَرگ: کاسه ٔگلی کثیفی که نزد سگ یا مرغ می گذارند(گویش محلی مردم گناباد خراسان)

 دمار: هلاک،تباهی،مرگ

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 24 تير 1398 | 4:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1299

 

«تحمیق با اغفال» یا «تحقیق با استدلال»؟!

 

«شعبده بازی ماهر» در «چشم اندازی ظاهر»،

در یک «همایشِ بزرگ» و در یک «نمایشِ سترگ»

با «کارهایی ساده» و «ابتکارهایی خارق العاده»،

«به تدریج» مردم را «گیج» می کند. 

او چشم ها را «خیره» و بر خردها «چیره» می کند.

مردم از «اوجِ جان» بر «موجِ هیجان» ،

«خودباخته» و «خردنشناخته»،

با «هورا» از او «اهورا» می سازند!

امّا روشنگری که در میانِ «جمعِ ناآگاهی»،«شمعِ آگاهی» برمی افروزد،

از هر سوی بر او «می تازند» و جسم و جانش را «می گدازند»! 

آن جا که خرد را «با غدر می رانند» و احساس را «بر صدر می نشانند»،

چه «خوار است تحمیق با اغفال» و چه «دُشخوار است تحقیق با استدلال»!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

تحمیق: احمق شمردن

اغفال: گول زدن،فریب دادن

اهورا: به لغت اوستا وجود مطلق و اهورامزدا. هستی بخش بی همتا و خلاق عالم

غدر: بی وفایی ، خیانت ورزیدن، خیانت، مکر، حیله

خوار: آسان،سهل

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 23 تير 1398 | 6:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1298

 

«طعمی از طعام» و «اَلَمی از آلام»

 

«فرگشتِ شادی» را با «گشتِ ارشادی» نمی توان آفرید.

گُلِ شادی باید در «بسترِ دِل» بشکفد،نه در «خاکسترِ گِل».

گُلِ شادی آن گاه در «نهانِ حق پژوه می شکفد»،

و «بنیانِ اندوه را می شکافد»،

که «مِهرِ عدالت» را بر بلندای «سپهرِ دلالت» فروزان ببیند.

آن چه «انسان را عذاب» و «جهان را التهاب» می دهد،

نه «جمادِ بِکر»،که «انجمادِ فِکر» است.

«اساسِ سلامتِ جهان»،«احساسِ کرامتِ انسان» است.

خورشیدِ شادی آن گاه «آبشارِ نور» و «انوارِ سُرور»بر سَرِ جهانیان فرو می بارد، 

که ما بتوانیم «اَلَمی از آلام» بکاهیم و به گرسنگان «طعمی از طعام» بچشانیم .

بیاییم همه به این پرسش پاسخ دهیم ،

که تاکنون از «انبوهِ مشکلاتِ بشر» و «کوهِ حاجاتِ یکدیگر» ،

کدام «گره ای کور را گشوده ایم» و کدام «گریوه ای دور را پیموده ایم»؟!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

اَلَم: درد، رنج،(آلام جمع اَلَم:دردها،رنج ها)

 فرگشت: متمادی و ادامه دار،پیش رفتن و تغییریافتن

دلالت: راهنمایی،برهان و دلیل

گریوه: پشته،تپه،گردنه

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 22 تير 1398 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1297

حسرتِ «بهره وری» و «خودباوری» 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 21 تير 1398 | 6:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1296

 

«دهان باز» و «زبان دراز»

اگر هر کس به «اندازۀ خوانشِ خویش» و «بازۀ دانشِ بیش» ،

«سخن می گفت»،هیچ کس «برنمی آشفت»!

اگر نادان «دم فرومی بست» و بر جای خود «می نشست»،

«سکوتی سنگین» و «ثبوتی ثمین»، 

بر «پهنای زمین» و «درازای زمان» سایه می افکند!

ولی افسوس آنان که «اذهانی بسته» و «راژمانی ازهم گسسته» دارند،

«دهانی باز» و «زبانی دراز» دارند! 

«صنوبر» چون «بر» ندارد،

تا «از خاک سربرمی کشد» ، «بر افلاک پرمی کشد»؛

اما درختان میوه دار هر چه «ثمر، بیش دارند»،بیشتر «سر در پیش می آرند»! 

آنان که «کمتر می دانند»،«بیشتر سخن می رانند»!

نادان اگر به جای «دانۀ یاقوت»،«دُردانۀ سکوت» را برگزیند،

این «عادت» برایش بهترین «سعادت» است!

 فاجعۀ پُرگویی نادان آن گاه بیشتر «جانسوز» و «لب دوز» می شود،

که چون «ملیکۀ وِرّاج» بر «اریکۀ عاج» بنشیند!

از آن پس هیچ «نقّاد بصیر» و «وقّاد خبیر»، 

نه «جُرات» دارد و نه «جسارت»،

که «بیان اراجیفِ پریشان» و «سخنان سخیفِ ایشان» را نقد کند.  

چه زیبا سرود آن «حکیمِ سرافراز»،«سعدی شیراز»:

«هر عیب که سلطان بپسندد هنر است»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

بازه: فاصله، پهنای کوچه

خوانش: خواندن،مطالعه

ثبوت: استوارشدن، پایداری، برجای ماندن

ثمین: گرانبها، پربها، پرقیمت، قیمتی

ملیکه: پادشاه

وراج: پرحرف، پرگو، بیهوده گو 

اریکۀ : سریر، سریر مزین و فاخر، تخت، تخت پادشاهی، اورنگ

عاج: دندان فیل که سخت و سفید است و درازای تا دو متر می رسد

وقّاد: بسیار روشن،تیزهوش،روشن خاطر

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 20 تير 1398 | 6:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1295

 

«ژرف نگر» و «شگرف نگار»

 

خودکامه برای «فریبِ افکار» و «تخریبِ احرار»،

نه در «رفتارِ ریاکارانه»،که در «گفتارِ بی پشتوانه»، 

آن گاه که از «فردای فرازنده» و «سیمای آینده» سخن می گوید،

آن را چنان با«ویر» به «تصویر» می کشد

و چنان «نرم» و «گرم» توصیف می کند،

که هر «بنده» و «شنونده» ،

مشتاقِ «گشتِ زمین» و «گذشتِ زمان» می شود.

او چنان «احساسی» و با «سَیّاسی» ،

سیمای «جهنَّمِ خودساخته» را برای «مردم خودباخته»به زیبایی ترسیم می کند،

که هر کس «نَم نَم» هوس می کند به سوی «جهنَّم» بشتابد! 

او همۀ «عام» را «عوام» می خواهد،

زیرا عوام «فیرِ فَرناس»اند و «اسیرِ احساس»! 

این عوام اند که به «جَم،جام» می دهند و به «کِی،کام»!

تا عوام،«ژرف نگر» و «شگرف نگار» نشوند،

خودکامگان «امیر»اند و بر «فرازِ سریر»!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

ژرف: عمیق،گود

شگرف: نیکو، زیبا ،بی نظیر در خوبی و زیبایی ،عجیب ، طُرفه 

شگرف نگار:نویسنده ای که می تواند حقایق را بفهمد و بنویسد

فرازنده:بلند کننده ،گشاینده

ویر: ادراک،هوش،فهم 

عام: همه،همگان،عموم

عوام: مردم عامی و بی سواد

فیر(بر وزن پیر): ریشخند،فسوس

فَرناس: غافل ، نادان، خواب آلود

جَم: پادشاه بزرگ،مخفف جمشید

کِی: عنوان پادشاهان کیانی جون کیقباد،کیکاووس و کیخسرو

کام: آرزو، مراد و مقصود، قصد، نیت ، شهوت

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 19 تير 1398 | 5:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1294)  

 

«کینه» یا «سکینه»؟!

 

اگر ما «طینتی منیع» و «طبیعتی رفیع» داریم،

می توانیم از «گناهِ دون پایگان» و «اشتباهِ فرومایگان»،

«کریمانه بگذریم» و آنان را «بخردانه فروگذاریم».

«بخششِ مال» و «بخشایشِ جُهّال»،

نه به خاطر «شایستگی اشرار» و «بایستگی خطاکار»است،

که به علّتِ «ارزَندگی» و «برازَندگی» ماست. 

«کرامت،زیبندۀ کریم» است و «لئامت،فریبندۀ لئیم».

کسی که «سینه»ای چون «آیینه»دارد،

هر «کینه» را با «سکینه»به فراموشی می سپارد.

آن که می تواند «مینۀ مِهر را ببخشد»، 

همواره چون مِهر بر «سینۀ سپِهر می درخشَد». 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

طینت: سرشت ، خمیره، خو، عادت

منیع:  استوار،بلند

بخشش: داد، دهش ،انعام

بخشایش:درگذشتن . عفو کردن

مینه : کلمه پشتو است به معناى عشق و محبت

مِهر(اولی): عاطفه، عشق، عطوفت، لطف، محبت، مودت، مهربانی

مِهر(دومی): آفتاب، خور، خورشید، شمس، شید، میترا 

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 18 تير 1398 | 6:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1293

 

«پدیدۀ دین» با «دیدۀ نمادین»

 

خودکامگانی که مردم را «زار می خواهند» و آنان را تا حدِّ «ابزار می کاهند»،

باید بدانند نمی توان از مردمی با «شکم های خالی»،«رُستم های خیالی» ساخت.

یک ملّتِ گرسنه نه می تواند «تولیدِ علم» داشته باشد و نه «تمجیدِ حلم».

 مردمی که دغدغۀ «نیازهای نخستین»دارند،

نمی توانند به «چشم اندازهای بنیادین» بیندیشند.

 جامعۀ «فراگیرِ فقیر» و «اسیرِ تحقیر» 

«پدیدۀ دین» را هم با «دیدۀ نمادین» می نگرد.

انسان تا «قوت نیابد» ،به سوی «قُنوت نمی شتابد» . 

سیاستمدارانی که «مخروط را وارونه» و «خطوط را واژگونه» می نگرند،

می کوشند به جای «زلالِ شعور» با «ضلالِ شعار»،

نهال های «باور» را «بارور» کنند، 

و سرانجام چون با «ننگِ شکست» و «رنگِ بُن بست» روبه رو می شوند،

ناگزیر «ارضای نیازها» و «اتوپیای امتیازها» را 

به «بهشتِ برین» و «سرنوشتِ واپسین» حواله می دهند!

اینان «عقد» را به «نقد» می ستانند،

ولی بهایش را به «نسیه» و «نسیان» وامی گذارند!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------- 

نمادین: آن چه به عنوان نماد به کار برده می شود، سمبلیک 

قوت(بر وزن توت): خورش خوردنی طعام روزی

ضلال: گمراهی

اتوپیا: مدینه فاضله،آرمان‌شهر،دلبستگی به ایجاد یا خیال‌پردازی دربارهٔ یک نظم اجتماعی آرمانی

عقد: عهد،پیمان

نسیه: آن چه به وعده فروخته شود

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 15 تير 1398 | 6:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1292

 

«تغییرِ بااَفرَند» و «تاثیرِ خوشایند»

 

هیچ «نیرویی برتر» و «آژویی بالاتر»

از «خواستن» و «برخاستن» نیست.

انسان اگر بخواهد در «عرصۀ آگاهی» و «صحنۀ دادخواهی»،

«گامی بلند» بردارد و «اقدامی شکوهمند» نماید،

همواره «سدّی نیرومند» و «حدّی پرگزند» در برابرش قد برمی افرازد.

این «سدِّ سَدید» و «حدِّ حَدید»،

ذهنِ «ناخوداگاه» است که با تلاشی «جانکاه»،

می کوشد تا با تکرارِ «الگوهای پیشین» و «تابوهای دیرین»،

راهِ هر گونه «نوکیشی» و «دگراندیشی» را بگیرد.

اذهان چون «داورهای خسته» بر «باورهای بسته» پای می فشرند

و انسان را از هر گونه «تغییرِ ژرف» و «تاثیرِ شگرف» بازمی دارند.

ولی در برابر، همۀ «کائنات» با همۀ «ادوات»،

در هر «لحظه از زمان» و در هر «قطعه از زمین»،

انسان را به سوی «تغییرِ بااَفرَند» و «تاثیرِ خوشایند» فرامی خوانَند.

بیاییم از هر «لحظه، پُلی» و از هر «لمحه، پلّه ای» بسازیم 

و راه «خروج از خاکِ رِمال» و «عروج به افلاکِ کمال» را بگشاییم!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------------

 اَفرَند: فر و شکوه

آژو: کوشش،همت و غیرت

حد: حایل میان دو چیز، انتها، کرانه

سَدید: محکم و استوار

حَدید: تیز،برّنده،اهن

تابو: تحریم اجتماعی یک عمل یا یک کلمه به طور رسمی ، شخص ، چیزی یا جایی که برای افراد یک قبیله تحریم شود، هر چیز نذری یا مقدسی که نزدیک شدن و دست زدن به آن ممنوع باشد.

ادوات: افزارها،آلت ها

لمحه:  زمان کم ، یک بار و با شتاب به چیزی نگاه کردن ، ج . لمحات .

رِمال :جِ رمل، ریگ ها، ریگستان ها

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 13 تير 1398 | 5:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو9

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1291

 

«نبردِ نرم» و «شگردِ شرم»

 

من «فیلی تنومند» را دیدم چون «سَفیلی نژند»،

که او را به «قصدِ تضعیف» با «ریسمانی ضعیف»

برای «مهار» به «ستونی استوار» بسته بودند!

«ریسمان ،سُست»،ولی «راژمان،دُرُست» بود!

«فیلبانِ فکور» برای درهم شکستنِ قدرتِ این «فیلِ پُرزور»،

در نخستین «روزهای میلاد» بدون «داد و فریاد»، 

او را همین گونه «بسته» و مقاومتش را «درهم شکسته»بود.

این فیل در «ابتدای نوجوانی» و در «منتهای ناتوانی»،

عجزِ خویش را در برابر این «مهارِ حقیر» و «افسارِ تحقیر» پذیرفته بود.

بنابراین اکنون نیز در «اوجِ قدرت» بر «موجِ عُسرت» نشسته 

و هر گونه «حقارت» و «اسارت» را می پذیرد.

او «ماندگی اندوخته شده» و «درماندگی آموخته شده» را 

در کودکی «بارها آزموده» و این راه را با «مهارها پیموده» است.

ملّت ها نیز در زیر «سایۀ سنگینِ زنجیر» و «نمایۀ ننگینِ تحقیر»

«بتدریج» هر گونه «ویج» را می پذیرند 

و چون «بیمارِ رنجور» در برابر هر گونه «فشارِ زور» ،

به هر «حقارتِ حیوانی» و «اسارتِ نهانی» تن می دهند.

خودکامگان با این «نبردِ نرم» و «شگردِ شرم»،

حتّی «انسان هایِ سلیم» را به «تسلیم» وامی دارند!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

سفیل: پست ، زبون، بدبخت

نژند: افسرده،پژمرده،رنجور،خشمگین

راژمان: سیستم،نظام،دستگاه

ویج: یوغ، چوبی که بر گردن جفت گار می بندند برای شیارکردن زمین

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 12 تير 1398 | 6:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1290

 

«فُرصتِ زیستن» یا در «عُسرت گریستن» ؟!

 

زندگی هم «هنگی دلنواز» دارد و هم «آهنگی پرسوز و گداز» .

هم «زیر و بم» دارد و هم «شادی و غم».

سازِ زندگی گاه «رام و آرام می نوازد» و گاه «انسان را ناکام می سازد». 

گاه انسان به سادگی «بختیار» می شود و گاه اصلاً «بخت،یار» نمی شود!

کسی که «چهرِ زندگی» را از فرازِ«سپهرِ اَرزَندگی» بنگرد،

«بود و نبود را می شناسد» و از «فراز و فرود نمی هراسد»!

باید «سازِ دل» را با «آوازِ فضایل» بیامیزیم

و این «آهنگ» را با کائنات «هماهنگ» سازیم. 

ما «آژوی استعداد» و «سمت و سوی باد» را نمی توانیم تغییر دهیم؛

اما بادبانِ «زورقِ زندگی» را می توانیم در جهتِ «رونقِ ارزندگی» تنظیم کنیم.

اگر از سازِ دل «سیمی گسست» و «دلِ بَسیمی شکست»،

نباید بگذاریم «سیمِ ساز»،«نسیمِ دلنواز» را بیازارد .

باید «بوی درد را نهان» و «روی زرد را پنهان»کرد.

ما در زندگی یک بار «فُرصتِ زیستن» داریم و هزار بار در «عُسرت گریستن» .

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

عُسرت: تنگی ،سختی،دشواری،تنگدستی،بی چیزی

هنگ: زور،قدرت،سنیگی،وقار،وزن،شوکت،هوش،آهنگ

چهر : چهره، روی، رخسار ،صورت

آژو: کوشش،همت،غیرت

بختیار:خوشبخت،سعادتمند

بَسیم: خندان،خنده رو،گشاده رو

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 11 تير 1398 | 5:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1289

 

«تفهُّمِ نادانی» یا «توهُّمِ دانایی»؟!

 

آنان که «بسی می خوانند» و «بسیار می دانند»،

ولی برای «شادی،کاری» و برای «آزادی،پیکاری» نمی کنند،

مانند «دخلی بی زر» اند و «نخلی بی ثمر» .

«زایشِ دانایی» که به «افزایشِ توانایی» نینجامد،

«باری بر دوش» است و «حصاری برای هوش»!

بزرگ ترین «دُشمن» برای «من»،

نه «تفهُّمِ نادانی»،که «توهُّمِ دانایی» است!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

تفهُّم: فهمیدن، دریافتن،مطلبی را کم کم درک کردن

توهُّم: گمان بردن، به گمان افتادن،خیال و گمان کردن

دخل: درآمد،سود،بهره مال،مقابل خرج

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 10 تير 1398 | 4:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1288

 

«دارِ خالی» و «اقتدارِ خیالی»

 

«اسبِ باطلِ شرارت» با «غصبِ عاطلِ قدرت»،

چند «صباحی اندک» با «سلاحی مُهلَک»،

در «عرصۀ دغلبازی تباهی» با «تاخت و تازی واهی» 

به «نمایش» و «رزمایش» می پردازد.

این «قدرت نمایی» هیچ رنگی از «مانایی» ندارد.

کسانی از این «دارِ خالی» و «اقتدارِ خیالی» «می هراسند»،

که «بنای پایداری» و «مبنای حَقمَداری» را «نمی شناسند»!

هر که آمد زمانه ای دارد

بحر عمرش کرانه ای دارد

نغمه ای جاودانه می پاید

کز حقیقت نشانه ای دارد

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------ 

دار: خانه،سرا

عاطل: بی پیرایه،بی چیز،بیکار،مهمل،بیهوده

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 9 تير 1398 | 6:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1287

 

«زوالِ خودهرزی» و «کمالِ خردورزی»

 

«گُل بودن» و با «بلبل غنودن» ،

 و «رویِش از خاک» و «پویِش راهِ افلاک»،

«بسی زیبا» و «بسیار فریبا» است.

«باران بودن» و «راه آسمان را گشودن»،

از «طبیعت جوشیدن» و دشت و دمن را «طراوت بخشیدن»،

«بسی خوب» و «بسیار مطلوب» است؛

ولی «خاک بودن» و «راه فروتنی پیمودن»،

از «دیرباز» این «امتیاز» را دارد،

که فروتنانه زلال باران را «می نوشد» و لباسی از سبزه و گل «می پوشد».

«خاکی بودن» و «شعرِ پاکی را سرودن»،

نشانۀ «زوالِ خودهرزی» و «کمالِ خردورزی» است!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

خودهرزی: احساس هرزگی و بی ارزش بودن،خودخواهی

غنودن: خوابیدن،آرمیدن

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 7 تير 1398 | 7:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 6 7 8 9 10 ... 130 صفحه بعد