هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1311)
«دَیر» و «دار»!
«دیری» است در این «دیار»،
«دارها را برچیده اند» و «دَیرها را برکشیده اند»!
«دارها ،حلق ها را صلیب اند» و «دَیرها،خلق ها را می فریبند»!
آن «به فرمانِ سلطان» و این «از زبانِ یزدان»!
هر دو «به نامِ خدا»،ولی «به کامِ کدخدا»!
هر دو «مان» می خرند و «ایمان» می فروشند!
خودکامگانِ «فروپاشیده» هر «پدیده» را به کار می گیرند،
تا با بهره گیری از هر«شریر و شرارت»،«سریرِ سلطنت» را نگه دارند.
خطرناک ترین «پدیده» استفادۀ ابزاری از «عقیده» است!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
دَیر: صومعه، جایی که راهبان در ان به عبادت و گوشه گیری می پردازند
صلیب :چلیپا. داری به شکل ~ که حضرت عیسی (ع ) را به آن آویختند
مان :خانه ،اسباب و اثاثیه خانه
شریر: بدکار
سریر: تخت ، تخت پادشاهی ، اریکه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1310)
«فالِح» و «عملِ صالح»
کسی که سرش «زیرِ آب» و «اسیرِ غرقاب» است،
«فوری ترین نیاز» و «ضروری ترین اِعجاز» برای او
نه «بدره ای از طلای ناب»،که «ذرّه ای از هوای حُباب» است.
برای یک غریق،«یک نَفَس»،«فریادرس» است
و عملِ صالح به انسان،«زندگی جاودانه» و «ارزندگی بی کرانه»می بخشد!
انسانِ «نیکوکار»،«رستگار» است،
ولی رسالتِ انسان نه انجامِ هر «کارِ خوب» و «ابتکارِ مطلوب» است،
بلکه در عرصۀ «پایشِ ارزش ها» و «پالایشِ لغزش ها»،
تنها کسی «فالِح» است که دارای «عملِ صالح» است.
عمل صالح،«فوری ترین کار» و «ضروری ترین ابتکار» است.
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
فالح: رستگار،فایز،نجات یابنده،خلاص شده
بدره:همیان ، کیسة پول
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1309)
«انگارۀ خردستیز» و «پندارۀ خردگریز»
همه ما انسان ها «آزاده»،«زاده» شده ایم!
ولی گاه «قدرتمندانِ تاجوَر» و «نیرومندانِ ستمگر» ،
گروهی افرادِ «بی ریشه» و «فاقدِ اندیشه»را
با «تحمیلِ حقارت» به «تحمُّلِ اسارت» وامی دارند!
بدین گونه «قانونِ بردگی» در «کانونِ زندگی» شکل می گیرد!
سخت تر از «بندگی در پایِ سریرِ ستمگرِ دُژاندیش»،
«بردگی در زنجیرِ باورِ خویش» است!
باورهایی که نه «بانی» دارد و نه «مبانی»!
نه «ریشه در خاک» دارد و نه «اندیشه در افلاک»!
جامعه، بذرِ این گونه «انگاره ها» و «پنداره ها» را
بدونِ هیچ «محک» در «ذهنِ کودک» می کارد .
این بذرها با «رویِشِ تدریجی»، «یورشِ گیجی» برای انسان به ارمغان می آورد.
«کندنِ این نهال» و «آکندنِ ذهن با استدلال»،
«شهامتی ژرف» و «شجاعتی شگرف» می طلبد.
بیاییم «جُراتِ دیدن» و «جسارتِ اندیشیدن» را بیاموزیم
و «ذهنِ زلال» و «لایزال» خویش را
از هر «انگارۀ خردستیز» و «پندارۀ خردگریز» برهانیم!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
انگاره: پندار، وهم ، گمان
محک: سنگ زر، سنگی که با آن عیار طلا را می آزمایند، آزمایش .
آکندن: پرکردن ، انباشتن ،توی چیزی را پُر کردن، سطح چیزی را با چیز دیگری پوشاندن، غنی کردن ، آبادان کردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1308)
«جفا» یا «وفا»؟!
درخت ،«نمادِ بخشش» و «نمودِ بخشایش» است.
هر چه بر او «سنگ می بارند» و او را با «خدنگ می آزارند»،
او در مقابل به هر «شیوه» بر سرِ آنان «میوه» می ریزد.
بیاییم چون درخت با «ظرافت» بر «ظرفیّت» بیفزاییم
و «آستانۀ تحمُّل» را با «پشتوانۀ تامُّل» گسترش دهیم.
بیاییم با «ظرافتِ بیش» بر «ظرفیّتِ خویش» بیفزاییم.
«جفا» را با «وفا» پاسخ دهیم و «خطا» را با «عطا»!
در سپهرِ هستی کسی «بیش می درخشد»،
که می تواند «بی تشویش ببخشد» .
بیاییم یا«سبز و ایستاده» بمیریم و یا «سرخ و به خون افتاده»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
بخشش: داد، دهش، انعام
بخشایش: درگذشتن ،عفو کردن
خدنگ:نیزه و تیر با چوبی بسیار سخت و محکم که از درختی به همین نام می سازند
تامُّل: نیک نگریستن،نگاه کردن، اندیشیدن تا عاقبت کاری معلوم شود، تفکر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1307)
«مستیِ قدرت» و «سرمستیِ صدارت»
هیچ انسان تا بدان «پایه، نزیه» و بدان «مایه، قابلِ تنزیه» نیست،
که به او «قدرتِ بدون پایش» و «صدارتِ بدون پالایش» واگذار کنند،
و او «به فساد نگراید» و «بابِ بیداد نگشاید»!
هر خودکامه با «خیاراتِ ناحَق» و «اختیاراتِ مُطلَق»،
قطعاً «افسارگسیخته» و «بی مهارگریخته»،
«بی تاب» و «پُرشتاب» ،
به سوی «نشیبِ نابودی» و «سراشیبِ نمرودی» می تازد.
او از «دیدنِ حقایق،کور» است و از «شنیدنِ دقایق،کر»!
«مستیِ قدرت» و «سرمستیِ صدارت» ،
از او «حیوانی هار» و «بدون مهار» می سازد،
که جز با «فلاکت» و «هلاکت» ،
«بیدار» و «هشیار» نمی شود!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
نزیه: پاک و پاکیزه، خوش و خرم ، باصفا،پاکدامن
تنزیه: کسی را از عیب و آلودگی دور کردن
پایش: نظارت، هشیاری از وضعیت یک سامانه یا پدیده
پالایش: تصفیه کردن ، صاف کردن
خیارات: اختیارات
نمرود :لقب عام ملوک سریانی، قبطیان، فرعونان و نبطیان ،قیاصره
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1306)
مدیر ،«ستونِ استوار» و «کانونِ پایدار»
لشکری از «گوسپندهای ناتوان» با «پدافندهای لرزان» ،
ولی به فرماندهی یک «شیرِ شجاع» با «شمشیرِ قابلِ دفاع»
پیروز می شوند بر سپاهی متشکّل از «شیرهای غُرّان» با «شمشیرهای بُرّان»،
ولی به فرماندهی یک «گوسپندِ ضعیف» با «روندِ نحیف»؛
زیرا مهم،«نقشِ مدیریّت» همراه با «نقشۀ مبتنی بر عقلانیّت» است.
امروزه کشورهای «فقیر» و «پای در قیر»،
کشورهایی هستند که «مدیرانِ بی کفایت» و «وزیرانِ بی لیاقت» دارند،
اگر چه دارای «ذخائرِ زیرزمینی» و «منابعِ طبیعی» باشند.
این «مدیرانِ ورجاوند» هستند که می توانند کشور را «توانمند» بسازند؛
اگر چه فاقدِ هر گونه «منابعِ ثمین» و «ذخائرِ زیرِ زمین» باشد.
برای ساختنِ «بنایی نُو» با «مبنایی پیشرُو»،
مدیر ،«ستونی استوار» است و «کانونی پایدار» .
بیاییم مدیرانی برگزینیم که برای بنای «جامعۀ فردا»،«ایدۀ پس فردا» داشته باشند
و برای آن بنا «پایه ای پایدار» و «سرمایه ای سرشار»باشند.
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
پدافند: دفاع ، عملیاتی رزمی به منظور جلوگیری از موفقیت دشمن
غُرّان: آواز گران و مهیب برآورنده، در حال غریدن ، فریادکنان
ثمین:گران بها، گران قیمت
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1305)
«شادیِ فَرناسی» یا «بی سوادیِ سیاسی»؟!
در هر «وادی» بدترین نوعِ «بی سوادی»،
نه تنها «شادیِ فَرناسی»،که «بی سوادیِ سیاسی» است.
بی سوادِ سیاسی بدتر از «جمادِ بکری»،دُچارِ «انجمادِ فکری» است.
نگرشِ او به «رویدادهایِ اجتماعی» و «بیدادهایِ انتزاعی»،
نه از روی «فهم و آگاهی»،که از روی «وهمِ واهی» است.
او از «دقایق،بی خبر» و نسبت به حقایق «کور و کر»است.
او نه علاقه ای به «تَرکِ تحجُّر» دارد و نه به «دَرکِ تفکُّر».
از جهالتِ خود نه تنها«نمی نالد»،بل که بدان «می بالد».
از «کیاست،زار» است و از «سیاست،بیزار».
بیچاره نمی داند که «آرزوی سیاست گریزی» نتیجۀ «خوی کیاست ستیزی» است.
اگر شهریاران به «فساد می گرایند» و «بابِ بیداد می گشایند»،
ناشی از «قصورِ سیاسی» و عدمِ «شعورِ سَیّاسی» مردم است.
کسانی به «سوءِ فهم می رسند»،که به «سوی وهم می روند»!
در نظامی که سهمِ شهروندان «رنج» است و سهم شهریاران ،«گنج»،
مقصّر نه تنها «شهریارانِ زورگو»،که «شهروندانِ بله قربان گو» هستند!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
فَرناس: غافل ، نادان ،خواب آلود
جماد بکری : هر موجود بی جان و بی حرکت و دست نخورده
انجماد: یخ بستن ، جامد گردیدن،تحجُّر
کیاست: زیرکی ، تیزهوشی، دانایی ، فراست
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1304)
«اصلِ برائت» در «فصلِ فضیلت»
«فرشتۀ داوری» و «سرشتۀ دادوری»،
با دو بالِ «عدالت» و «وکالت»
می توانند در آسمان بشریت «هماواز» به «پرواز» درآیند.
هر «متّهم» بدون هر گونه «همّ و غم»،
باید بتواند بدون هیچ «تشویش» از «حقوقِ قانونی خویش» دفاع کند.
متهّم تا «اشتباهش،ثَبات» و «گُناهش،اِثبات» نشده،
نه «شایستۀ هین» است و نه «بایستۀ توهین» .
هر شهروند دارای «احترام» و توهین به او «حرام» است
و هر انسان،«پاک»، و متهّم کنندۀ او «هتّاک» است.
در «فصلِ فضیلت»،«اصل،برائت»است.
بیاییم حرمت همۀ انسان ها را «پاس داریم» و نُخبگان را «سپاس گزاریم»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
سرشته: آمیخته ، آغشته ،خمیر گشته، آفریده
ثَبات :قرار،قیام،پایداری،استواری،پابرجابودن در امری
هین: هان،آگاه باش
هتّاک: بدزبان ، کسی که مردم را رسوا می کند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1303)
«بهبودی» یا «نابودی»؟!
در جامعه هیچ چیز «ناپاک تر» و «خطرناک تر» از این نیست،
که مردم احساس کنند «فهمی» دارند،ولی در ادارۀ میهن خود «سهمی» ندارند!
مردمی «فهیم» اگر حس کنند در همه امور «سهیم» هستند،
با «کمالِ جود» و «مجالِ وجود»
از کیانِ جامعه «پاس می دارند» و مدیرانِ خدوم را «سپاس می گزارند»؛
ولی اگر احساس کنند که حاکمانِ «لئیم» برایشان «تصمیم» می گیرند،
و آنان را «زار» و «ابزار» می پندارند،
در این صورت برای جامعه به جای «بهبودی» به «نابودی» می اندیشند!
حاکمانی که خود را «ناقدِ نبوغ» و مردم را «فاقدِ بلوغ» می پندارند،
خود «گرفتارِ تفرعُن» و دور از «مدارِ تمدُّن» اند!
آنان که «مصدّق» را «دق» دادند،
اکنون در «زباله دانی تاریخ» به «چهارمیخ» کشیده شده اند!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
زار: ناتوان، رنجور، ضعیف، خوار، زبون، درمانده
ناقد: سره کننده، زرسنج ،نقدکننده ، جدا کنندة خوب از بد
تفرعُن: خودخواهی و تکبر و خودنمایی ،گردنکشی ،زشتخویی،مانند فرعون متکبر و ستمکار بودن،خودپرستی ، تکبر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1302)
«سمای کردار» و «سیمای رفتار»
«دانش» بدونِ «بینش»،
«باری بر دوش» است و «کاری مخدوش»!
«دانش و بینش» نیز بدون «کُنش»،
نه «بالی برای پرواز»،که «وبالی برای پیشتاز»است.
همچنین «کُنش» بدون «دانش» نیز
«روالِ گمراهی» و «کمالِ دُژآگاهی» است.
بیاییم برای «رهایی» از «پیلۀ تنهایی»،
هر «آن» و هر «زمان» ،
بر «گوهرِ دانش بیفزاییم» و خود را با «زیورِ بینش بیاراییم».
سپس «عُصارۀ گفتارها» و «گزارۀ نوشتارها» را
در «سمای کردار» و «سیمای رفتار» تبلور بخشیم!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
سما: آسمان، سپهر، فلک
وبال: سختی ، عذاب، بَدی سرانجام
دُژآگاه: بَددل ، بداندیش، بدخوی، به خشم آمده .
پیله: محفظه ای که کرم ابریشم و بعضی حشرات دیگر با لعاب دهان خود، دور خود درست می کنند و پس از طی کردن دورة دگردیسی و بالغ شدن ، از آن خارج می شوند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.