#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد623 )
«پیرایش رذایل» و «آرایش فضایل»
در «آیینه نگریستم»
و از «زشتی صورت» و «نِهِشتی سیرت»«بیشینه گریستم» !
من روح درونی خود را نه «چنان گیرا» دیدم و نه «چندان زیبا» .
دیدم «زشتی صورت را نمی توانم بزدایم»؛
اما «نِهِشتی سیرت را می توانم بپیرایم».
بنابراین کوشیدم آن را از «رذایل بپیرایم» و به «فضایل بیارایم»
تا شاید «زیبایی هویت درونی» بتواند «زشتی شخصیت بیرونی»را بپوشاند.
#شفیعی_مطهر
------------------------
بیشینه: بیشترین مقدار از چیزی
نِهِشتی: فروگذاشتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد623 )
«پیرایش رذایل» و «آرایش فضایل»
در «آیینه نگریستم»
و از «زشتی صورت» و «نِهِشتی سیرت»«بیشینه گریستم» !
من روح درونی خود را نه «چنان گیرا» دیدم و نه «چندان زیبا» .
دیدم «زشتی صورت را نمی توانم بزدایم»؛
اما «نِهِشتی سیرت را می توانم بپیرایم».
بنابراین کوشیدم آن را از «رذایل بپیرایم» و به «فضایل بیارایم»
تا شاید «زیبایی هویت درونی» بتواند «زشتی شخصیت بیرونی»را بپوشاند.
#شفیعی_مطهر
------------------------
بیشینه: بیشترین مقدار از چیزی
نِهِشتی: فروگذاشتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
آزادی اندیشه در نگاه امام خمینی
بخش دوم
#شفیعی_مطهر
امام، راه رشد و شکوفایی اجتهاد را در آزادی نظریات مختلف فقهی می دانست :
"در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی-فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. "
(صحیفه نور،ج۲۱،ص۴۷)
ایشان نفی آزادی را موجب سقوط بشر می دانند :
"انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست ."
(کلمات قصار امام،موسسه نشر آثار امام خمینی،۱۳۲۷،ص۱۱۲)
در نظام جمهوری اسلامی هر اندیشمند می تواند آزادانه اندیشه های خود را بیان دارد و دولت اسلامی جز با زبان منطق برخورد نمی کند . امام برای بستن راه تنگ نظران و افراد کم ظرفیت فرمود :
" دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به تمام معنای واقعی است و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . "
(صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰ )
"حضرت امام احترام زیادی برای انسان ها قائل بود . هم در حوزه هنگام تدریس برای طلبه ها و هم برای شخصیت های بزرگ علمی . ایشان اجازه می داد تا افرادنظریات خود را بیان کنند و سپس با آن ها بحث می کرد و اجازه می داد تا استعداد آن ها شکفته شود . شاگردان حضرت امام هیچ وقت سطحی نگر نبودند و در تئوری های علمی آن قدر به عمق می رفت که به راحتی می توان گفت بهترین روش های تحقیق را می توان در حضرت امام یافت . لهذا شاگردان او امتیاز خاصی بر سایرین دارند ."
(آیت الله موسوی بجنوردی - روزنامه نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
ایشان در نفی سانسور مطبوعات می فرمایند :
" باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند . باید دولت ها ملی باشند . باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان، نظارت در آن ها نکنند و آزادی را از ملت سلب ننمایند ."
( صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰)
"او مردم را توده ای نا بالغ که نیازمند قیم هستند ، نمی انگاشت . آن ها را انسان هایی برتر و فداکار تر از مسلمانان صدر اسلام و زمان ائمه می دانست . او با انگشت گذاشتن بر زمینه استعدادهای فطری نهفته در مردم به توان افزایی آن ها همت گماشت تا آن ها خود با اراده خود باوری و اختیار راه درست را برگزینند و در مسیر معنویت عدالت و آزادی پیش روند . ما درس مردم سالاری را در پای مکتب عملی او فرا گرفته ایم " (خدایاری - علی اصغر - نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
راه پرهیز از اشتباه مسئولان، آزادی انتقاد و بیان است . امام در این باره رهنمودی جالب دارند :
"اشتباهات را همیشه باید گفت . اشتباهات را کسی نمی تواند (نادیده بگیرد ) همه آزادند در گفتن ، بنویسند، بگویند ، در روزنامه ها بنویسند ."
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
از نظر امام مردم رشید، بالغ و صاحب نظرند و خودشان باید سرنوشت خود را رقم بزنند . بدیهی است مردم می توانند و باید نظریات و افکار خود را آزادانه بیان کنند :
"اختیار مردم دست خود مردم است . وکلایشان را خودشان تعیین می کنند . وکلا هم خودشان تعیین می کنند دولت را . تحمیل در کار نیست . "
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
"از نظر امام میزان رای ملت بود، تاکید می کردند که کسی حق ندارد به این عنوان که مردم اشتباه می کنند، خلاف تصمیم مردم و خلاف رای مردم عمل بکند . مردم اگر اشتباه هم می کنند، باید گذاشت اشتباه بکنند . آن جمله که " میزان رای ملت است "، جمله معروف ایشان است . یعنی در هر مسئله و موضوعی میزان رای ملت است و هر چیزی و هر نظری در مقابل رای ملت قرار گرفت، نباید به آن عمل کرد . "
(میر دامادی –محسن – نوروز 13/3/81 )
امام معتقد بود آزادی مردم تا بدان پایه ارزشمند و قابل احترام است که مردم هر عصر و دوره ای می توانند حکومتی را که پدران آنان و نسل پیشین برگزیده اند ، در صورت تمایل دگرگون سازند . ایشان در 12 بهمن 57 در بهشت زهرا در نطق تاریخی خود فرمودند :
"ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند به یک نفری سلطان باشد . بسیار خوب ، این ها از باب این که مسلط بر سر نوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است . لکن اگر یک ملتی رای داد، ولو تمامشان به این که پسر این سلطان هم سلطان باشد، به چه حق است ؟ ملت بیست سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند ؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است ." (همان منبع )
امام در پاسخ "اوریانا فالاچی" خبرنگار ایتالیایی در تعریف و تبیین آزادی می فرماید :
"آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است . کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید . کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی . آزادی یک چیز واضحی است ."
(صحیفه نور ، ج9 ، ص88 )
امام آزادی را موهبتی الهی می دانند، نه اجازه ای حکومتی :
" حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم . من می خواهم حرفم آزاد باشد . من می خواهم مستقل باشم . من می خواهم خودم باشم . "
(صحیفه نور – ج3 – ص207 )
و در جای دیگر همین موضوع را بیشتر توضیح می دهند :
" مگر آزادی اعطا شدنی است ؟ خود این کلمه جرم است . کلمه این که " اعطا کردیم آزادی را " این جرم است . آزادی مال مردم است . قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم. اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم . "اعطا کردیم " چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا کنی ؟ تو چه کاره هستی ؟"
( صحیفه نور ، ج2 ،ص67 )
" امام ضمن پذیرش و جانبداری از آزادی ، به خصوص آزادی های سیاسی و اجتماعی، آن را به مثابه یکی ازحقوق فطری و طبیعی مردم در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی – از جمله حقوق غیر اکتسابی می شمارند . زیرا آزادی از مقوله حقوق موضوعی نیست تا انسانی به انسان دیگر اعطا کند . بلکه پاره ای از طبیعت آدمی و از جمله حقوق طبیعی اوست . حتی اگر دولت و حکومت آن را به رسمیت نشناسند . آزادی در ذات انسان است و انسان به اقتضای انسانیت خویش آزاد و آزادی طلب است . "
(آزادی در اندیشه امام خمینی ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام – بهار 80 – ص4 )
ایشان تاکید می کنند :
" آزادی بزرگ ترین موهبت الهی است که الان ملت ما از آن برخوردار است ."
(صحیفه نور – ج6 – ص 139 – صحیفه امام – ج7 – ص 231 )
" آقا ! شما آزادی را کم چیزی فرض می کنید . از بالا ترین نعمت هایی که در عالم هست آزادی انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فدای آزادی خودش بکند ."
(صحیفه امام – ج10 – ص 467 )
موضوعات مرتبط: مقالات
آزادی اندیشه در نگاه امام خمینی
بخش دوم
#شفیعی_مطهر
امام، راه رشد و شکوفایی اجتهاد را در آزادی نظریات مختلف فقهی می دانست :
"در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی-فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. "
(صحیفه نور،ج۲۱،ص۴۷)
ایشان نفی آزادی را موجب سقوط بشر می دانند :
"انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم در برابر سایر انسان هاست ."
(کلمات قصار امام،موسسه نشر آثار امام خمینی،۱۳۲۷،ص۱۱۲)
در نظام جمهوری اسلامی هر اندیشمند می تواند آزادانه اندیشه های خود را بیان دارد و دولت اسلامی جز با زبان منطق برخورد نمی کند . امام برای بستن راه تنگ نظران و افراد کم ظرفیت فرمود :
" دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به تمام معنای واقعی است و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد . "
(صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰ )
"حضرت امام احترام زیادی برای انسان ها قائل بود . هم در حوزه هنگام تدریس برای طلبه ها و هم برای شخصیت های بزرگ علمی . ایشان اجازه می داد تا افرادنظریات خود را بیان کنند و سپس با آن ها بحث می کرد و اجازه می داد تا استعداد آن ها شکفته شود . شاگردان حضرت امام هیچ وقت سطحی نگر نبودند و در تئوری های علمی آن قدر به عمق می رفت که به راحتی می توان گفت بهترین روش های تحقیق را می توان در حضرت امام یافت . لهذا شاگردان او امتیاز خاصی بر سایرین دارند ."
(آیت الله موسوی بجنوردی - روزنامه نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
ایشان در نفی سانسور مطبوعات می فرمایند :
" باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند . باید دولت ها ملی باشند . باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمان، نظارت در آن ها نکنند و آزادی را از ملت سلب ننمایند ."
( صحیفه نور - ج۱ - ص۴۱۰)
"او مردم را توده ای نا بالغ که نیازمند قیم هستند ، نمی انگاشت . آن ها را انسان هایی برتر و فداکار تر از مسلمانان صدر اسلام و زمان ائمه می دانست . او با انگشت گذاشتن بر زمینه استعدادهای فطری نهفته در مردم به توان افزایی آن ها همت گماشت تا آن ها خود با اراده خود باوری و اختیار راه درست را برگزینند و در مسیر معنویت عدالت و آزادی پیش روند . ما درس مردم سالاری را در پای مکتب عملی او فرا گرفته ایم " (خدایاری - علی اصغر - نوروز - ۱۳/۳/۸۱)
راه پرهیز از اشتباه مسئولان، آزادی انتقاد و بیان است . امام در این باره رهنمودی جالب دارند :
"اشتباهات را همیشه باید گفت . اشتباهات را کسی نمی تواند (نادیده بگیرد ) همه آزادند در گفتن ، بنویسند، بگویند ، در روزنامه ها بنویسند ."
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
از نظر امام مردم رشید، بالغ و صاحب نظرند و خودشان باید سرنوشت خود را رقم بزنند . بدیهی است مردم می توانند و باید نظریات و افکار خود را آزادانه بیان کنند :
"اختیار مردم دست خود مردم است . وکلایشان را خودشان تعیین می کنند . وکلا هم خودشان تعیین می کنند دولت را . تحمیل در کار نیست . "
(صحیفه نور - ج۶ - ص ۱۵۲)
"از نظر امام میزان رای ملت بود، تاکید می کردند که کسی حق ندارد به این عنوان که مردم اشتباه می کنند، خلاف تصمیم مردم و خلاف رای مردم عمل بکند . مردم اگر اشتباه هم می کنند، باید گذاشت اشتباه بکنند . آن جمله که " میزان رای ملت است "، جمله معروف ایشان است . یعنی در هر مسئله و موضوعی میزان رای ملت است و هر چیزی و هر نظری در مقابل رای ملت قرار گرفت، نباید به آن عمل کرد . "
(میر دامادی –محسن – نوروز 13/3/81 )
امام معتقد بود آزادی مردم تا بدان پایه ارزشمند و قابل احترام است که مردم هر عصر و دوره ای می توانند حکومتی را که پدران آنان و نسل پیشین برگزیده اند ، در صورت تمایل دگرگون سازند . ایشان در 12 بهمن 57 در بهشت زهرا در نطق تاریخی خود فرمودند :
"ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای دادند به یک نفری سلطان باشد . بسیار خوب ، این ها از باب این که مسلط بر سر نوشت خودشان هستند، رای آن ها برای آن ها قابل عمل است . لکن اگر یک ملتی رای داد، ولو تمامشان به این که پسر این سلطان هم سلطان باشد، به چه حق است ؟ ملت بیست سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین می کند ؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است ." (همان منبع )
امام در پاسخ "اوریانا فالاچی" خبرنگار ایتالیایی در تعریف و تبیین آزادی می فرماید :
"آزادی یک مسئله ای نیست که تعریف داشته باشد . مردم عقیده شان آزاد است . کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتما این عقیده را داشته باشید . کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی . آزادی یک چیز واضحی است ."
(صحیفه نور ، ج9 ، ص88 )
امام آزادی را موهبتی الهی می دانند، نه اجازه ای حکومتی :
" حق اولیه بشر است که من می خواهم آزاد باشم . من می خواهم حرفم آزاد باشد . من می خواهم مستقل باشم . من می خواهم خودم باشم . "
(صحیفه نور – ج3 – ص207 )
و در جای دیگر همین موضوع را بیشتر توضیح می دهند :
" مگر آزادی اعطا شدنی است ؟ خود این کلمه جرم است . کلمه این که " اعطا کردیم آزادی را " این جرم است . آزادی مال مردم است . قانون آزادی داده، خدا آزادی داده به مردم. اسلام آزادی داده، قانون اساسی آزادی داده به مردم . "اعطا کردیم " چه غلطی است ؟ به تو چه که اعطا کنی ؟ تو چه کاره هستی ؟"
( صحیفه نور ، ج2 ،ص67 )
" امام ضمن پذیرش و جانبداری از آزادی ، به خصوص آزادی های سیاسی و اجتماعی، آن را به مثابه یکی ازحقوق فطری و طبیعی مردم در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی – از جمله حقوق غیر اکتسابی می شمارند . زیرا آزادی از مقوله حقوق موضوعی نیست تا انسانی به انسان دیگر اعطا کند . بلکه پاره ای از طبیعت آدمی و از جمله حقوق طبیعی اوست . حتی اگر دولت و حکومت آن را به رسمیت نشناسند . آزادی در ذات انسان است و انسان به اقتضای انسانیت خویش آزاد و آزادی طلب است . "
(آزادی در اندیشه امام خمینی ، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام – بهار 80 – ص4 )
ایشان تاکید می کنند :
" آزادی بزرگ ترین موهبت الهی است که الان ملت ما از آن برخوردار است ."
(صحیفه نور – ج6 – ص 139 – صحیفه امام – ج7 – ص 231 )
" آقا ! شما آزادی را کم چیزی فرض می کنید . از بالا ترین نعمت هایی که در عالم هست آزادی انسان است . انسان حاضر است همه چیزش را فدای آزادی خودش بکند ."
(صحیفه امام – ج10 – ص 467 )
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد622 )
«نظر» یا «منظر»؟!
من زنانی را دیدم که «عِذار را می پیراستند» و «رُخسار را می آراستند»،
زیرا اینان «می پندارند» و این «پندار» را «معیار» «می انگارند»
که «چشم مردان»، تکامل یافته تر از «مغز زنان» است.
مردان از زنان می خواهند که «رُخسار» را با «خِمار»فروپوشند،
تا آنان بتوانند «چشمان هرزه» و «دل های شَرزِه» را نگه دارند!
...و اینان از آنان می خواهند تا «دیدگان را تربیت»
و «دل ها را تَزکیَت» کنند!
آنان،«نظر» دارند و اینان،«منظر»!
کدام را باید فروپوشند؟ «نظر» را؟ یا «منظر» را؟
#شفیعی_مطهر
------------------------------
عِذار:رخسار،چهره،موی بالای پیشانی
خِمار: روبند،چادر،روسری،روپوش
شرزه:زورمند،خشمناک،تند و خشمگین
تَزکیَت(تزکیه): پاکیزه کردن،بی آلایش کردن
نظر: نگاه کردن،نگریستن
منظر :جای نگریستن و نظرانداختن،جای دیدنی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
آزادی اندیشه در اندیشه امام خمینی (ره)
(بخش نخست)
#شفیعی_مطهر
این روزها مصادف با سالگرد رحلت امام خمینی معمار بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران است .
بی مناسبت نیست که فرصت را مغتنم شمرده هویت این نظام را در آیینه اندیشه های ایشان به تماشا بنشینیم .
"نسل امروز ما بیش از آن که نیازمند تعریف و تمجید از امام باشد، نیازمند کشف و تبیین جوهر اندیشه و دیدگاه اوست . که نه تنها جامعه ای را متحول کرد، بلکه راهگشای تاسیس نظامی مردم گرا بر پایه پاسخگویی به نیازهای زمانه شد . او از میان رفتارهای مدرن سیاست و حکومت در جهان امروز قالبی برای حضور فعال دین در عرصه اجتماع برگزید و جمهوری اسلامی را به عنوان میراثی نو که باید در بر گیرنده اصالت های دینی و تجربه های بشری ما شود ،به یادگار نهاد . اعتقاد او توانمندی دین در پاسخگویی به نیازهای متغیر انسانی و اجتماعی دوره های مختلف بود . اما از آنجا که آزادی و آزادگی جانمایه اندیشه های او بود و در سلوک عملی و بیان نظر همواره به طرز وسواس آمیزی نگاهبان این مرزها بوده و نیز از آنجا که اخلاق و موازین توجیه نا پذیر اخلاقی همواره بر رفتار سیاسی او غلبه داشت، هرگز نگذاشت تصلب در اندیشه تقدیس در قدرت و انجماد در مدیریت به این اعتقاد استوار راه یابد . او به جهانی بزرگ می اندیشید و اندیشه اش قابلیتی داشت که نه تنها غیرشیعه که غیر مسلمان را نیز در بر می گرفت . امام خمینی میان شریعت و رای مردم پلی استوار زد و به موجب آن پایگاه اجتماعی حکومت دینی را برای همیشه تعریف کرد . تجلی این مهم وضع نظامی بود که باید اساس آن خرد گرایی دینی و مدیریت عقلانی جامعه باشد و مردمی که در آن باید دارای حق و حرمت و آزادی باشند."
(خانیکی،هادی،روزنامه نوروز، 13/3/81)
"حضرت امام به سیاست و حکومت به عنوان یک مسئولیت مذهبی می نگریست . آیا امام در این میان به دنبال حاکمیت تحجر و فرو کاستن جایگاه عقل در رفتارهای سیاسی خود به نام حاکمیت دین بودند ؟یا آن که از فرایند رابطه ای تلازمی میان عقل و شرع برای عقل به عنوان عنصری فعال و سازنده در استنباط احکام و در یافت کتاب و سنت اصالت قائل بودند و در تحلیل و تطبیق قواعد فقهی بر مصادیق آن شرایط زمان و مکان را مبنای بسیاری ازره یافت های امروزین برای ایجاد توسعه سیاسی و یا یک رویکرد اصلاحی از میان سنت ها و اندیشه اسلامی قرار می دادند و از این رهگذر پیوندی متین و همه جانبه میان سنت اسلامی ما و مسائل دوران مدرن برقرار کردند که متاسفانه تا کنون هرگز به طور جدی مورد توجه و تحقیق عالمان و کارشناسان حوزه و دانشگاه قرار نگرفته است . "
(محتشمی پور،علی اکبر،حیات نو ،۲/۸/۸۱)
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد621 )
«ریاست ریا» و «سیاست سیا»!
من مردمي «دل ریش» و «ساده اندیش»را ديدم
كه به «كتاب هاي نفيس» آن گونه مي نگريستند كه به «افراد قِدّيس»؛
هر دو را از روي ريا «مي بوسيدند»،
اما هر دو در انزواي «قداستِ واهی»
و «سیاستِ ناآگاهی» «مي پوسيدند»!
آن جا که «ریا»،«ریاست» می کند
و «سیا»،«سیاست» می ورزد،
کس «خِرَد» را به پَشیزی «نمی خَرَد».
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
سیا: آژانس اطلاعات مرکزی (به انگلیسی: Central Intelligence Agency)، همچنین مشهور با سرواژه «سیا» و یا «سیآیاِی» (به انگلیسی: CIA) سازمان اطلاعات برون مرزی غیرنظامی دولت آمریکا
قدّیس: پاک و منزّه،بسیار پارسا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد618 )
«قصر قیصر» و «عصر ستمگر»!
«كاكتوس» گیاهی «نامانوس» است،
اما برای «خودکامگان ستمگر» و «فرمانروایان کینه ور»،
«نمودی از زیستن» و «نمادی از نگریستن» است؛
زیرا ظاهرا نه «می مانَد» و نه «مي ميرَد»،
بلكه از «بُرون می بیوسد» و از «درون مي پوسد».
«خارهای کاکتوس» چون «شعارهای فُسوس» است؛
نه «علامت زندگی»،که «لئامت گزندگی» است.
برای خودکامگان نیز «تیغ های تیز» و «جیغ های فتنه انگیز»،
نه «نشانه حيات»، كه تنها «بهانه مباهات» است!
همان گونه كه سرنيزه برای خودکامگان نه «جوانه جاودانگي»،
كه «نشانه ديوانگي» است.
«قصر قیصر» و «عصر ستمگر» نیز
هر چند برای بقا «مُدام از برون بستیزد»،
«سرانجام از درون فرومی ریزد»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
بیوسیدن: امیدداشتن(به زنده ماندن)،توقع داشتن،طمع داشتن
فُسوس: حسرت،اندوه،ریشخند،استهزاء
لئامت: پستی،فرومایگی،پست فطرتی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
داوری !!!
قصه دوم / قصه های شهر هرت
#شفیعی_مطهر
ـآی دزد! آی دزد! دزد آمده ! آهای ! آهای !
دزد بدشانس وقتی صدای صاحب خانه را شنید ،ناگزیر پلّکان پشت بام را پیش گرفت . پشت بام به گریزگاهی راه نداشت. دزد دست و پا گم کرده خود را به لب پشت بام مُشرف به کوچه رساند. ارتفاع دیوار بلند بود . ولی چاره ای نبود . چون صاحب خانه و همسایگان که بیدار شده بودند ،با چوبدستی پشت سر او بودند . دزد عجول فرصتی برای اندیشیدن نداشت. یک راه تحمّل ضربات چوب صاحب خانه و راه دیگر پریدن به داخل کوچه بود . دزد راه دوم را بر گزید و خود را به داخل کوچه انداخت. دیوار بلند و دزد هم چاق و تنومند بود . در نتیجه پای دزد نسبتا محترم!! شکست!
صبح روز بعد دزد با پای شکسته و عصای زیر بغل روانه قصر حاکم شهر هرت شد .
- آقای قاضی ! من شکایت دارم! حق مرا از این صاحب خانه بی انصاف بگیر ! آخ ! وای !
- چه شده ؟ چه کسی پای تو را شکسته؟
- آقای قاضی ! قصه من دراز است . دیشب نزدیکی های سحر طبق معمول در انجام وظیفه ! و شغل شریف!خود وارد خانه ای شدم . در اثنای کار صاحب خانه از خواب بیدار شده و به اتفاق همسایگان با چوب و چماق به سوی من یورش آوردند. من ناگزیر از ترس ضرب و شتم از بالای پشت بام به داخل کوچه پریدم . به علت بلندی پشت بام پایم شکسته است . حال شکایت من این است که چرا این صاحب خانه پشت بام خود را این قدر بلند ساخته است که دزد نتواند به سلامت از بالای آن به پایین بپرد؟! اکنون من از این صاحب خانه شکایت دارم و خواهان مجازات او هستم!
- درست است ! حق با شماست ! حتما او را احضار و به اشدّ مجازات محکوم می کنم !
حاکم سپس به گزمه ها دستور داد صاحب خانه را احضار کردند.
- آقای صاحب خانه ! چرا دیوار پشت بام خود را تا این اندازه بلند و مرتفع ساخته ای که این دزد محترم(!!) وقتی ناگزیر از روی آن پریده پایش شکسته است ؟!
- قربان ! من تقصیری ندارم . معمار و مهندس نقشه آن را این گونه کشیده است !
- بسیار خوب! معمار را احضار کنید .
پس از احضار معمار قاضی رو به او کرد و با توپ و تشر گفت :
- آقای معمار ! چرا نقشه خانه این شخص را این طوری کشیده ای که بلندی پشت بام آن باعث شکستن پای این دزد شریف!! شده است؟!
- آقای قاضی محترم! من تقصیری ندارم . بَنّای ساختمان آن را به این بلندی ساخته است .
- بسیار خوب! بنّا را بیاورید!
پس از حضور بنّا قاضی بر سر او فریاد کشید :
- چرا پشت بام این آقا را این قدر مرتفع ساخته ای به حدّی که دزد نتواند از بالای آن به راحتی بگریزد؟
- قربان ! من تقصیری ندارم. مقصّر اصلی خشت مالی است که خشت ها را ضخیم قالب گیری کرده است!
قاضی با عصبانیت نعره کشید:
- فورا خشت مال وظیفه نشناس را احضار کنید تا او را به سختی مجازات کنم .
پس از احضار او قاضی با چند دشنام و ناسزا گفت :
-چرا تو خشت ها را کلفت و ضخیم قالب زده ای که...
- قربان ! به جقّه مبارک قسم می خورم که من تقصیری ندارم. نجّار بی انصاف قالب خشت مالی را این گونه ساخته است !
- فورا این نجّار متخلّف و جنایتکار را بیاورید تا بلایی به روز او بیاورم که دیگر هیچ نجّاری جرات نکند چنین خلاف بزرگی مرتکب شود .
پس از مدتی گزمه ها نجّار بدبخت را کشان کشان به محکمه آوردند .
- ای نجّار گناهکار! یاالله! زود به جنایت خود اقرار کن ! چرا قالب خشت مالی را این انداره پهن ساخته ای که ...
- قربانت گردم ! این اندازه طبیعی آن است. همیشه و همه جا قالب خشت مالی را همین طور و به همین اندازه می سازند و من ...
-کافی است !دیگر حرف نزن ! مقصّر اصلی تو هستی! آهای گزمه ها! به او دستبند بزنید و یک قفس بسازید به ابعاد یک "متر " و او رادر آن محبوس کنید.
پس از ساختن قفس گزمه ها هرچه کوشیدند هیکل درشت و تنومند نجّار را در آن جای دهند نتوانستند . ناگزیر نزد حاکم رفتند و گفتند :
قربان ! نجّار بسیار چاق و تنومند است و در این قفس جای نمی گیرد . چه فرمان می دهید ؟
حاکم که دیگر در این داوری های مشعشع !!خود درمانده بود در حالی که فریاد می زد گفت :
- این قدر برای این کارهای کوچک وقت مرا نگیرید ! آیا این کار ساده پرسیدن دارد؟ اگر نجّار چاق است و در قفس جای نمی گیرد، بالاخره یکی باید مجازات شود(!!) بگردید و کسی را پیدا کنید که قد و قواره او دراین قفس بگنجد !! او را در قفس محبوس کنید و این دعوا را فیصله دهید !!!
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد616 )
«اهلی» یا «وحشي»؟!!
انسان ها بسياري از «حیوانات آزاد» و «پرندگان شاد» را
در «باغ های وحوش» و «قفس های خاموش» محبوس می کنند ،
ساير حيوانات را نيز اگر «پرورش» یا «افزایش» می دهند،
برای این است که شیرشان را «بدوشند»
یا پوستشان را به جای لباس «بپوشند».
گروهی را «شکار» مي كنند و جمعی را در «حصار»!
تا جانشان را «بخرند» و گوشتشان را «بخورند»!
...و جالب اين كه ما انسان ها بر این «پنداریم»
و این «پندار» را «افتخار» «می انگاریم»
که ما «اهلی» هستیم و حيوانات ، «وحشي»!!
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.